گئورگ زیمل؛ فرهاد گوشبر؛ حشمت السادات معینی فر
دوره 3، شماره 3 ، آذر 1384
چکیده
همانگونه که فریزبی (1981) اعلام کرد زیمل (1918-1858) یک نظریهپرداز غیرمتعارف بود. زمانی که علوم جدید از داشتن مزیت پیشنهاد یک راهحل موقت برای مشکلات و خللی که وجود داشت لذت میبردند و انبوه مسائل و مشکلات اجتماعی گیجکننده بر علم جدید جامعهشناسی فشار میآورد، گئورگ زیمل در جهت تحول نظریه جامعهشناسی تلاش میکرد. به نظر میرسد که زیمل ...
بیشتر
همانگونه که فریزبی (1981) اعلام کرد زیمل (1918-1858) یک نظریهپرداز غیرمتعارف بود. زمانی که علوم جدید از داشتن مزیت پیشنهاد یک راهحل موقت برای مشکلات و خللی که وجود داشت لذت میبردند و انبوه مسائل و مشکلات اجتماعی گیجکننده بر علم جدید جامعهشناسی فشار میآورد، گئورگ زیمل در جهت تحول نظریه جامعهشناسی تلاش میکرد. به نظر میرسد که زیمل چالش بین مارکس و وبر را در تحلیل سطح کلان اقتصاد سرمایهداری و تأثیر آن بر روابط اجتماعی را با مهارت خاصی به سطح خرد تحلیل کشانده و در مقالات متعدد خود توانسته است توصیف زیبائی از آنچه که نادیده گرفته شده بود را ارائه نماید. این مهارت یکی از برجستهترین دلایل غیرمتعارف بودن زیمل است. مقاله حاضر دیدگاه زیمل را در خصوص یکی از شاخههای علم جامعهشناسی بیان میدارد.