زهرا پیشگاهی¬فرد؛ مژگان دستوری؛ سودابه ابراهیمی
دوره 7، شماره 1 ، خرداد 1388
چکیده
چکیده: احزاب بهعنوان یک نهاد مدنی در جامعه وظیفهی سهیمکردن افراد در قدرت سیاسی کشور را بر عهده دارند، بنابراین میتوانند در سلامت سیستم توزیع قدرت و جلوگیری از انحصار قدرت در دست گروه یا قشر خاص و در نهایت اصلاح ساختار حکومتی و ادارهی کشور بسیار مهم باشند. در این پژوهش میزان مشارکت سیاسی زنان در سطوح مختلف ارکان حزبی کشور را ...
بیشتر
چکیده: احزاب بهعنوان یک نهاد مدنی در جامعه وظیفهی سهیمکردن افراد در قدرت سیاسی کشور را بر عهده دارند، بنابراین میتوانند در سلامت سیستم توزیع قدرت و جلوگیری از انحصار قدرت در دست گروه یا قشر خاص و در نهایت اصلاح ساختار حکومتی و ادارهی کشور بسیار مهم باشند. در این پژوهش میزان مشارکت سیاسی زنان در سطوح مختلف ارکان حزبی کشور را مطالعه میکنیم که با استفاده از نظریههای بکرک و بارتز در خصوص شیوهی اعمال قدرت سیاسی فاعلان قدرت بر مفعولان قدرت انجام شده است. طبق این تئوری، اعمال قدرت در بعضی از سازمانهای سیاسی بهصورت تصمیمگیری پنهان و از طریق آرایش صحنه توسط فاعلان قدرت (مردان) بر مفعولان قدرت (زنان) است. طبق این دیدگاه، فاعلان قدرت، منافع (خواستها) مفعولان قدرت را در نظر نمیگیرند، بنابراین خواستههای مفعولان قدرت اصولاً در نظام سیاسی مطرح نمیشود و هنگامیکه خواستههای زنان اهمیتی ندارد پس مشارکت زنان در سطوح عالی حزب نمود پیدا نمیکند. روش تحقیق، توصیفی است و اطلاعات از مطالعهی منابع اسنادی گردآوری شده-اند. به این ترتیب که از هر جناح 5 نمونه انتخاب میشوند که هم از احزاب سیاسیِ باسابقه و هم از احزاب جدید باشند. با توجه به یافتههای تحقیق مشخص میشود که میزان مشارکت سیاسی زنان در بخشهای مختلف حزبی، بهخصوص سطوح عالی احزاب (شورای مرکزی کمیتههای کلیدی)، به شدت پایین است و بیشتر در نقشهای ستادی و خدماتی فعالیت میکنند.
سوسن باستانی؛ مژگان دستوری
دوره 5، شماره 3 ، بهمن 1386
چکیده
یکی از بحثهایی که در حوزه معرفت و فهم متون دینی مطرح است تأثیر عوامل پنهان بر مرحله فهم و اندیشه است. این عوامل را میتوان به سطح معیشت افراد، خلقیات و روحیات، سن مترجم یا مفسر، میزان استعداد مترجم یا مفسر و یا سطح آگاهی از فرهنگ بومی و قومی و همچنین جنسیت توسعه داد. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل گفتمان به بررسی ترجمه برخی از ...
بیشتر
یکی از بحثهایی که در حوزه معرفت و فهم متون دینی مطرح است تأثیر عوامل پنهان بر مرحله فهم و اندیشه است. این عوامل را میتوان به سطح معیشت افراد، خلقیات و روحیات، سن مترجم یا مفسر، میزان استعداد مترجم یا مفسر و یا سطح آگاهی از فرهنگ بومی و قومی و همچنین جنسیت توسعه داد. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل گفتمان به بررسی ترجمه برخی از آیات قرآن توسط دو مترجم معاصر (طاهره صفارزاده و محمدمهدی فولادوند) پرداخته است. هدف تحقیق بررسی تأثیر جنسیت در گفتمان دو ترجمه معاصر است. مسئله این است که نظام مردسالاری چه نظام معنایی را ایجاد کردهاست و این نظام در گذر زمان چه تحولاتی را از سر گذرانده است. در این پژوهش نظام مردسالاری به مثابه یک گفتمان با کارکرد ایدئولوژیک آن مطرح میشود که از یکسو خرده گفتمان-هایی را در دل دارد و از سوی دیگر مانع از آن میشود که واقعیات فرهنگی و اجتماعی و حتی زیستی پیرامون آن به صورت بیطرفانه بازنمایی شود.
تحلیل تأثیر جنسیت در گفتمان دو ترجمه از قرآنکریم، تقابل بین دو نظام معنایی را نشان میدهد. گفتمانی که به بازتولید گفتمان مردسالاری میپردازد در مقابل گفتمانی که سعی میکند نظم گفتمانی مردسالاری را به چالش بکشد و معانی جدیدی را بسازد تا دالهای گفتمان برابری را تقویت نماید و تقدم هویت انسانی بر هویت جنسی را نمایان سازد. در واقع هر یک از دو مترجم با استفاده از سازوکارهای گوناگون، سعی در برجستهسازی دالهای گفتمان مطلوب خود و ساختارشکنی و حاشیه-رانی دالهای گفتمان مقابل دارند.