باقر ساروخانی؛ مریم رفعت جاه
دوره 2، شماره 1 ، فروردین 1383
چکیده
افزایش میزان تحصیلات و اشتغال زنان، از سویی، موجب مشروعیت نقش های زنان در خانواده سنتی(پدر سالار) می شود و، از سوی دیگر ، دشواری همامنگی نقش های سنتی با نقش های جدید ، به بحران هویت زنان منتهی می شود. در نتیجه ، زنان خود باید به باز تعریف هویت اجتماعی خویش بپردازند. در پژوهش حاضر، عواملی که زنان را به تأمل در هویت های سنتی، مقاومت در برابر ...
بیشتر
افزایش میزان تحصیلات و اشتغال زنان، از سویی، موجب مشروعیت نقش های زنان در خانواده سنتی(پدر سالار) می شود و، از سوی دیگر ، دشواری همامنگی نقش های سنتی با نقش های جدید ، به بحران هویت زنان منتهی می شود. در نتیجه ، زنان خود باید به باز تعریف هویت اجتماعی خویش بپردازند. در پژوهش حاضر، عواملی که زنان را به تأمل در هویت های سنتی، مقاومت در برابر کایشه های جنسیتی و باز تعریف هویت اجتماعی قادر می سازد در دو سطح فردی و ساختاری بررسی شده است.روش پژوهش ترکیبی از دو روش پیمایشی و مصاحبه عمیق است. نتایج نشان می دهد که موقعیت ساختاری ، در مقایسه با هویت شخصی، تأثیر بیشتری در بازتعریف هویت اجتماعی زنان و مقاومت آنها در برابر کلیشه های جنسیتی داشته است و تأثیر تحصیلات در بازتعریف هویت اجتماعی زنان بیشتر از اشتغال بوده است. زنان مذهبی دارای تحصیلات دانشگاهی دچار عدم انسجام هویتی هستند که با ارتقا به سطوح تحصیلی بالاتر و بازاندیشی در هویت های مذهبی و سنتی تا حدود زیادی بر تعارض هویتی فائق می آیند.