مطالعات زنان
محمدرضا قائمی نیک؛ هدا مصطفائی
چکیده
اجرای برنامههای عمرانی (توسعۀ سرمایهداری) در دورۀ پهلوی دوم، اغلب از منظر اقتصادی یا سیاسی مورد تحلیل قرار گرفته است، در حالیکه تاثیر این برنامهها بر حوزۀ فرهنگ نیز قابل بررسی است. هویت زن ایرانی یکی از قلمروهایی است که تحت تاثیر سیاستهای فرهنگی برنامههای توسعۀ این دوره، دستخوش تغییر و تحول شده است. در این مقاله با هدف بررسی ...
بیشتر
اجرای برنامههای عمرانی (توسعۀ سرمایهداری) در دورۀ پهلوی دوم، اغلب از منظر اقتصادی یا سیاسی مورد تحلیل قرار گرفته است، در حالیکه تاثیر این برنامهها بر حوزۀ فرهنگ نیز قابل بررسی است. هویت زن ایرانی یکی از قلمروهایی است که تحت تاثیر سیاستهای فرهنگی برنامههای توسعۀ این دوره، دستخوش تغییر و تحول شده است. در این مقاله با هدف بررسی تغییرات هویت زنانه در دورۀ پهلوی دوم و تاثیر آن بر شرایط امروز، بازنمایی هویت زنانه در فیلمهای سینمایی این دوره را مدنظر قرار دادهایم. با توجه به اینکه بازنمایی هویت زنانه در سینمای این دوره در ذیل برنامههای توسعۀ سرمایهداری رقم خورده است، از چارچوب نظریِ صنعت فرهنگسازی آدرونو و هورکهایمر از مکتب فرانفکورت بهره بردهایم تا بتوانیم بهنحو انتقادی تاثیر سیاستهای توسعۀ سرمایهداری را بر صنعت فرهنگسازی در سینمای این دوره را نشان دهیم. متناسب با چارچوب انتقادی مکتب فرانکفورت، از روش تحلیل گفتمان انتقادی لاکلا و موف بهره بردهایم تا بتوانیم تغییرات گفتمانی بازنمایی هویت زنانه در دورههای تاریخی تولید و پخش آثار سینمایی این دوره شناسایی کنیم. بر اساس یافتههای تحقیق، چهار گفتمان، از آغاز دوره پهلوی دوم تا سال ۱۳۲۷، اجرای برنامه عمرانی (توسعه) از ۱۳۲۷ تا ۱۳۴۳، وزارت مهرداد پهلبد از ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۷ و گفتمان روبهظهور «موج نوی سینمای ایران» از ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۷ شناسایی شده است. تحلیل این گفتمانها بیانگر آن است که بازنمایی هویت زنانه در سینمایی این دوره بهتدریج از هویت سنتی محجبه به سمتِ هویت غربی برهنهتر تغییر میکند.
جامعه شناسی
محمدرضا قائمی نیک؛ طیبه نجفی
چکیده
دربارۀ مواجهۀ جامعۀ ایران با پدیدۀ حجاب (بهخصوص حجاب زنانه)، دو دیدگاه بهظاهر متفاوت وجود دارد؛ اول مقاومت مردم در برابر بیحجابی اجباری (کشف حجاب) در دورۀ رضاخان پهلوی و دوم مطابق با برخی از دیدگاهها، واکنش به حجاب اجباری یا قانون حجاب در دورۀ جمهوری اسلامی. در دورۀ اول، در ذیل سیاستهای «تجدد آمرانۀ» غربی، بیحجابی ...
بیشتر
دربارۀ مواجهۀ جامعۀ ایران با پدیدۀ حجاب (بهخصوص حجاب زنانه)، دو دیدگاه بهظاهر متفاوت وجود دارد؛ اول مقاومت مردم در برابر بیحجابی اجباری (کشف حجاب) در دورۀ رضاخان پهلوی و دوم مطابق با برخی از دیدگاهها، واکنش به حجاب اجباری یا قانون حجاب در دورۀ جمهوری اسلامی. در دورۀ اول، در ذیل سیاستهای «تجدد آمرانۀ» غربی، بیحجابی و در دورۀ دوم حجاب امری تحمیلی محسوب میشود. بین این دو دوره، حکومت 37 سالۀ پهلوی دوم قرار دارد که بهرغم استمرار سیاستهای تحمیل بیحجابی، کمتر مورد تحلیل قرار گرفته است. تحمیل بیحجابی در این دوره، برخلاف دورۀ پهلوی اول، مستقیماً در صحنۀ واقعی اجتماعی نبود، بلکه از طریق گسترش تصاویر رسانهای و تبلیغاتی و تأثیر بر ناخودآگاه ذهن کنشگران اجتماعی صورت گرفت. بهعلاوه، این سیاستها از دهۀ 1340 با طرح توسعۀ سرمایهداری پیوند خورد. در این مقاله، برای بیان ویژگی تصویری بیحجابی، از تعبیر «تصویر بیحجابی» استفاده شده است. این تصویر از اندام زنانه یا مردانه عمدتاً تحت تأثیر صنایع سینما و موسیقی پس از جنگ جهانی دوم گسترش یافت. پیش از آن، آشکارشدنِ تصاویر بیحجاب از اندام زنانه یا مردانه چندان رایج نبود یا حداقل نشانۀ تجدد، ترقی و شخصیت تلقی نمیشد. در مقالۀ حاضر، با استفاده از نظریۀ انتقادی مکتب فرانکفورت و چارچوب روشی صنعت فرهنگ، که در نیمۀ دوم قرن بیستم صورتبندی شد، به بررسی وضعیت تصویر بیحجابی و تأثیر سیاستهای پهلوی دوم بر آن خواهیم پرداخت. در نتیجهگیری، اولاً اشاره خواهیم کرد که توجه به ویژگی تصویری تحمیل بیحجابی، که از دورۀ پهلوی دوم شروع شد، میتواند دو دیدگاه بهظاهر متضاد دربارۀ واکنش جامعۀ ایران به حجاب را توضیح دهد. ثانیاً، با توجه به استمرار تصاویر رسانهای در دورۀ جمهوری اسلامی، پژوهش دربارۀ منازعۀ تصویر باحجابـ تصویر بیحجاب ضرورت دارد.