مشاوره
سیدعلیرضا افشانی؛ آزاده ابویی؛ علی روحانی
چکیده
هدف این پژوهش، کاوشی بر تجربۀ زیستۀ زنان نابارور از مسئلۀ بیفرزندی بود. پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریۀ زمینهای انجام شد. جامعۀ هدف این مطالعه، زنان نابارور اولیه بین 25تا40 سال با مشکل نازایی بودند که دارای این معیارها باشند: حداقل 5 سال تجربۀ زندگی مشترک، حداقل دوسال چالش در درمان ناباروری و تجربۀ حداقل یکبار ...
بیشتر
هدف این پژوهش، کاوشی بر تجربۀ زیستۀ زنان نابارور از مسئلۀ بیفرزندی بود. پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریۀ زمینهای انجام شد. جامعۀ هدف این مطالعه، زنان نابارور اولیه بین 25تا40 سال با مشکل نازایی بودند که دارای این معیارها باشند: حداقل 5 سال تجربۀ زندگی مشترک، حداقل دوسال چالش در درمان ناباروری و تجربۀ حداقل یکبار شکست آیویاف. براین اساس 21 نفر با استفاده از نمونهگیری نظری مطالعه شدند. فرایند نمونهگیری نظری تا اشباع دادهها ادامه یافت. ابزار اصلی این مطالعه مصاحبه بود و اطلاعات جمعآوری و تحلیل دادهها به شیوۀ کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. یافتههای پژوهش حاضر نشان داد پیامدهای ناباروری شامل هشت مقولۀ اصلی هستند که بهترتیب عبارتاند از: گذار از متن به حاشیه، کالاانگاری زن دوم، نقش قربانی، گذار پرگداز جدایی، استحاله در شوهر، فانتزی عشق، ناباروری: بستر مشکلآفرین و تنهایی وجودی و یک مقولۀ هسته تحت عنوان قربانیان قربانیخواه.قربانیان قربانیخواه اشاره به این مفهوم دارد که زنانی که تجربۀ ناباروری دارند، بهمرور زمان و بهدلیل مواجهه با پیامدهای ناباروری و خصوصاً پیامدهای مبتنی بر فرهنگ ازدواج مجدد، با تمایل به ازدواج مجدد همسرشان مواجه میشوند. تبیین نتایج بهطورکلی نشان میدهد، وجود نگرانی از ازدواج مجدد همسر و در مواردی همراهی همسر برای ازدواج مجدد جهت فرزنددار شدن و طلاق همسر دوم، این زنان را از منظر روانشناختی و رابطۀ زن و شوهری آشفته کرده است.
روانشناسی
رزگار محمدی؛ زهرا محمدی
چکیده
ازدواج دوباره چالش بزرگی خواهد بود؛ زمانی که یکی از طرفین یا هردو دارای فرزند باشند. در این صورت، عوامل مختلف فرهنگی، اقتصادی، سنت و عقاید و بسیاری عوامل دیگر چالشزا میشود و حتی وجود فرزند یکی از دلایل اصلی بر جلوگیری از آن خواهد بود. ازاینرو، هدف پژوهش حاضر بررسی تجربة چالشهای ازدواج مجدد با حضور فرزندان و مشخصکردن ساختار ...
بیشتر
ازدواج دوباره چالش بزرگی خواهد بود؛ زمانی که یکی از طرفین یا هردو دارای فرزند باشند. در این صورت، عوامل مختلف فرهنگی، اقتصادی، سنت و عقاید و بسیاری عوامل دیگر چالشزا میشود و حتی وجود فرزند یکی از دلایل اصلی بر جلوگیری از آن خواهد بود. ازاینرو، هدف پژوهش حاضر بررسی تجربة چالشهای ازدواج مجدد با حضور فرزندان و مشخصکردن ساختار نهایی آن در مشارکتکنندگانی بود که تجربة این پدیده را داشتند. در این پژوهش، برای جمعآوری و ارزیابی اطلاعات دربارة چالشهای ازدواج مجدد با حضور فرزند از پژوهش کیفی پدیدارشناسی توصیفی استفاده شده است. چهارده مشارکتکننده، که ازدواج مجدد را در زندگی زناشویی خود تجربه کرده بودند، به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و جمعآوری دادهها از طریق مصاحبة نیمهساختاریافته با آنها تا رسیدن دادهها به اشباع ادامه یافت. تحلیل دادهها به ۴ درونمایة اصلی (تم) و ۱۰ درونمایة فرعی (مقوله) منتهی شد. این درونمایهها عبارتاند از: «ادراک مشکلات حضور فرزند» با درونمایههای فرعی: مشکلات رفتاری و سازگاری فرزندان، حضور فرزند بهعنوان مانع، پذیرفتن یا نپذیرفتن ازدواج مجدد از جانب فرزند؛ حضور بعد اقتصادی و مالی با درونمایههای فرعی: اهمیت بعد اقتصادی و لزوم مدیریت مالی؛ حضور ابعاد اجتماعی و فرهنگی با درونمایههای فرعی: باورهای کارآمد و ناکارآمد اجتماعی و فرهنگی، دخالت اطرافیان، تسهیلگری یا بازداری اجتماعی و ملزومات ازدواج مجدد با درونمایههای فرعی: همبستههای تسهیلکننده و اهمیت رفتارهای مناسب و درک همسر. نتایج این پژوهش نشان میدهد ازدواج مجدد پدیدة چندبعدی با ابعاد فردی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی با چالشهای گوناگون است. یافتههای این پژوهش ادبیات محدود گذشته درزمینة تجربة ازدواج مجدد با حضور فرزند را گسترش میدهد. همچنین ساختار چالشهای استخراجشدة این مطالعه در زمینة زوجدرمانی و مشاورة پیش از ازدواج این شکل از ازدواج دارای تلویحات کاربردی فراوان برای پیشگیری از ناخشنودی زناشویی و افزایش موفقیت زناشویی و خانوادگی آنهاست.