علوم سیاسی
مرضیه سمائی صحنه سرائی؛ رحیم خستو؛ سعید مقیمی
چکیده
زنان، بهعنوان نیمی از شهروندان جامعه، درصورت بهرسمیت شناختن حقوق برابرشان با مردان، میتوانند نقشی کاربردی و اساسی در توسعۀ پایدار ایفا کنند. نهادها و سازمانهای مدنی همچون احزاب و سمنها نقش مؤثری در توسعۀ سیاسی و سیستم توزیع قدرت داشته و با جلوگیری از انحصار قدرت در دست گروه یا قشر خاص، منجر به اصلاح ساختار سیاسی و اجتماعی ...
بیشتر
زنان، بهعنوان نیمی از شهروندان جامعه، درصورت بهرسمیت شناختن حقوق برابرشان با مردان، میتوانند نقشی کاربردی و اساسی در توسعۀ پایدار ایفا کنند. نهادها و سازمانهای مدنی همچون احزاب و سمنها نقش مؤثری در توسعۀ سیاسی و سیستم توزیع قدرت داشته و با جلوگیری از انحصار قدرت در دست گروه یا قشر خاص، منجر به اصلاح ساختار سیاسی و اجتماعی کشور میشوند و درصورت کاربست درست و منطقی، منجر به مشارکت بیشتر زنان خواهند شد. در پژوهش پیش رو مشکلات زنان کنشگر در دو دهۀ 70 و 80 و میزان مشارکت و نحوۀ عاملیت آنها در احزاب و سازمانهای مردمنهاد بیان شده است، و به این پرسشهای اساسی پاسخ داده شده که علل مشارکت بیشتر زنان در سازمانهای مردمنهاد نسبتبه احزاب سیاسی طی دهههای 70 و 80 چیست و چه عواملی باعث گردیده احزاب سیاسی در حوزۀ فعالیتهای زنان به کارویژههای مطلوب خود دست نیابند. برای یافتن پاسخ این سؤالات از روش کیفی و توصیفی سود برده شده است. نتایج مطالعات اسنادی، کدگذاری و مقولهبندی دادههای مصاحبهها ازطریق نرمافزار MAXQDA و بهرهگیری از روش تحلیل محتوا و تئوری دادهبنیاد نشان داد که هرچند احزاب سیاسی بعد از سالهای دهۀ 70 و 80 مدعی گسترش نقش زنان در عرصۀ سیاسی و اجتماعی بودهاند، بهدلیل ماهیت احزاب سیاسی در ایران، این مهم در سطوح عالی بهندرت اتفاق افتاده است و سازمانهای مردمنهاد تا حدود بسیار زیادی از وضعیت بهتری برای حضور، گسترش و ایفای نقش مشارکتجویانۀ زنان برخوردار بودهاند.
زیدالله زاهد؛ زهرا نصراللهی؛ منصور مهینی زاده
چکیده
سرمایهی انسانی به عنوان یکی از عوامل مؤثر بر رشد اقتصادی که میتواند سبب ارتقاء و بهبود فرصتهای اقتصادی و اجتماعی شود. دراینمیان زنان معرف نیمی از جمعیت و یکی از ارکان خانواده و جوامع را تشکیل میدهند، بهرهگیری از استعداد و تواناییهای آنها به عنوان سرمایهی انسانی بر رشد اقتصادی حائز اهمیت است. با این حال، وجود تبعیض ...
بیشتر
سرمایهی انسانی به عنوان یکی از عوامل مؤثر بر رشد اقتصادی که میتواند سبب ارتقاء و بهبود فرصتهای اقتصادی و اجتماعی شود. دراینمیان زنان معرف نیمی از جمعیت و یکی از ارکان خانواده و جوامع را تشکیل میدهند، بهرهگیری از استعداد و تواناییهای آنها به عنوان سرمایهی انسانی بر رشد اقتصادی حائز اهمیت است. با این حال، وجود تبعیض جنسیتی به عنوان یکی از عواملی که نه تنها سبب نقض حقوق اساسی بشر شده، بلکه میتواند باعث کاهش بهرهوری و کیفیت سرمایهی انسانی و بهدنبالآن کاهش رشد اقتصادی شود، مطرحشده است. در این راستا هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تبعیض جنسیتی در چهار حوزه آموزش، بازار کار، توانمندسازی زنان و شرایط اجتماعی بر رشد اقتصادی است. در این پژوهش دادهها با بهرهگیری از روش کتابخانهای گردآوری شده و عمدتا برگرفته از دادههای انتشاریافتهی بانک جهانی است. به منظور برآورد رابطهی بین تبعیض جنسیتی و رشد اقتصادی از روش دادههای ترکیبی برای کشورهای درحال توسعه طی دورهی زمانی 2018-2000 و برای تجزیهوتحلیل نتایج نیز از نرمافزارهای Stata12 و EViews10 استفاده شده است. نتایج نشانمیدهد که در کشورهای در حال توسعه رشد نیروی کار و بازبودن تجارت بر رشد اقتصادی تأثیر منفی و معنیدار دارد و رشد سرمایهگذاری بر رشد اقتصادی تأثیر مثبت و معنیدار دارد. در این کشورها برابری جنسیتی با رشد اقتصادی رابطهی معنیداری ندارد.
طاهره صادقلو؛ شادی خوب؛ شیرین صاحبی
چکیده
در جهان امروز، کسب شخصیت اجتماعی وابسته به مشارکت و خارج شدن از دایرة فعالیتهای شخصی در جهت توسعه امری ضروری است. ازاینروست که مشارکت زنان بهمنزلة بخش مهمی از نیروی توسعه و نابرابری جنسیتی بهمنزلة یکی از مسائل و مشکلات مهم جامعه شناخته شده است. زنان روستایی، بهعنوان عناصر تأثیرگذار فضاهای روستایی، به علت ناآگاهی از ...
بیشتر
در جهان امروز، کسب شخصیت اجتماعی وابسته به مشارکت و خارج شدن از دایرة فعالیتهای شخصی در جهت توسعه امری ضروری است. ازاینروست که مشارکت زنان بهمنزلة بخش مهمی از نیروی توسعه و نابرابری جنسیتی بهمنزلة یکی از مسائل و مشکلات مهم جامعه شناخته شده است. زنان روستایی، بهعنوان عناصر تأثیرگذار فضاهای روستایی، به علت ناآگاهی از حقوق خود تا حد زیادی در معرض این تبعیض قرار دارند. ازاینرو، هدف مطالعة حاضر بررسی تأثیرات تبعیض جنسیتی بر میزان مشارکتپذیری زنان روستایی است. روششناسی تحقیق توصیفیـ تحلیلی بوده که به صورت کتابخانهای و میدانی انجام شده است. از روش پیمایشی در قالب 116 پرسشنامة خانوار، به بررسی افراد نمونه در 10 روستا از دهستانهای رادکان و گلمکان شهرستان چناران پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان داده که براساس آزمونt، بیشترین اثر تبعیض جنسیتی بر کاهش میزان مشارکت اقتصادی زنان روستایی با میانگین رتبهای53/3 است. همچنین نتایج آزمون رگرسیون نشاندهندة اهمیت نسبی تبعیض جنسیتی بر مشارکتپذیری زنان است. ازاینرو، میتوان گفت از آنجا که زنان روستایی در زمینة اقتصاد روستا مشارکت زیادی دارند و در زمینههای دامداری، کشاورزی، باغداری و... همپای مردان کار میکنند، در زمینة اقتصادی بیشترین تبعیض را به خود اختصاص دادهاند، زیرا با وجود مشارکت فراوان در این زمینه از امکانات و مزایای اقتصادی بهرة چندانی نمیبرند.
علی روحانی؛ محدثه عابدی دیزناب
چکیده
پژوهش حاضر به مطالعة تراژکتوری شکلگیری تبعیض جنسیتی در زندگی زنان طبقة متوسط شهر تبریز پرداخته است. با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریة زمینهای و با استفاده از نمونهگیری نظری تعدادی از زنان شهر تبریز انتخاب و مطالعه شدند. فرایند نمونهگیری نظری تا اشباع دادهها ادامه یافت. اطلاعات گردآوریشده با استفاده از کدگذاری باز، ...
بیشتر
پژوهش حاضر به مطالعة تراژکتوری شکلگیری تبعیض جنسیتی در زندگی زنان طبقة متوسط شهر تبریز پرداخته است. با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریة زمینهای و با استفاده از نمونهگیری نظری تعدادی از زنان شهر تبریز انتخاب و مطالعه شدند. فرایند نمونهگیری نظری تا اشباع دادهها ادامه یافت. اطلاعات گردآوریشده با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شدند و یافتهها در قالب خط داستان (شامل 15 مقولة اصلی و یک مقولة هسته)، مدل پارادایمی ارائه شدند. بهطورکلی، نتایج تحقیق نشان دادند که زنان به واسطة فرهنگ با دوآلیته تبعیض و امید مواجهاند. این دوآلیته علاوه بر حاکمیت محدودیتهای جنسیتی، از فرودستانگاری اجتماعی روانی زنان و... نیز منتج میشود. در چنین موقعیتی، استراتژیهای مقابله (اتوپیای بازاندیشانه/ فرودستانگاری اجتماعیـ روانی/ بیشفعالی) در زنان فعال میشود. اما این استراتژیها مخاطراتی نیز برای این زنان به همراه دارند. درواقع، زنان در کنار همة تبعیضها و مبارزه برای زدودن آنها به امید رسیدن به جایگاه واقعیشان زندگی خودشان را با دوآلیته تبعیض و امید پیش میبرند.
فاطمه جواهری؛ زهرا داریاپور
دوره 6، شماره 2 ، مرداد 1387
چکیده
علاقهمندی زنان به کسب مدارج تحصیلی بالا و اشتیاق آنها به فعالیت آموزشی در دانشگاه واقعیت انکارناپذیر جامعه ایران در دوران کنونی است. با این وجود زنان عضو هیئت علمی دانشگاه مانند بسیاری دیگر از زنان غیر دانشگاهی با مشکلاتی مواجه هستند که میتواند بر سطوح عاطفی، نگرش و عملکرد آنها تأثیر بگذارد. این مقاله درصدد پاسخگویی به پرسشهای ...
بیشتر
علاقهمندی زنان به کسب مدارج تحصیلی بالا و اشتیاق آنها به فعالیت آموزشی در دانشگاه واقعیت انکارناپذیر جامعه ایران در دوران کنونی است. با این وجود زنان عضو هیئت علمی دانشگاه مانند بسیاری دیگر از زنان غیر دانشگاهی با مشکلاتی مواجه هستند که میتواند بر سطوح عاطفی، نگرش و عملکرد آنها تأثیر بگذارد. این مقاله درصدد پاسخگویی به پرسشهای زیر تنظیم شده است:
ـ زنان هیئت علمی دانشگاه در محیط کار خود با چه مشکلاتی مواجه هستند؟
ـ آیا بین ویژگیهای فردی زنان هیئت علمی دانشگاه و مشکلات آنها رابطهای وجود دارد؟
- آیا بین مشکلات شغلی زنان هیئت علمی دانشگاه با گرایش آنها نسبت به کارشان رابطهای وجود دارد؟
اطلاعات این مقاله از یک تحقیق پیمایشی که در آن با 290 نفر از زنان عضو هیئت علمی دانشگاههای دولتی (غیرپزشکی) مصاحبه شده، بدست آمده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که تعداد قابل ملاحظهای از زنان دانشگاهی با دو مشکل ناهماهنگی انتظارات نقشهای خانوادگی و شغلی و تبعیض جنسیتی مواجه هستند. از بین متغیرهای جمعیتی فقط سن، قومیت و مرتبه دانشگاهی در مواردی محدود با مشکلات زنان ارتباط دارد. افزون بر این، تداخل نقشها و تبعیض جنسیتی با رضایت از کار و رضایت از سازمان رابطهای معنادار و منفی دارد.
علی شکوری؛ مریم رفعت جاه؛ معصومه جعفری
دوره 5، شماره 1 ، شهریور 1386
چکیده
: تداوم فقر و تبعیض جنسیتی علیه زنان به علت وجود موانع و محدویتهای گوناگون تاریخی و فرهنگی در سر راه پیشرفت و تحول وضعیت اقتصادی و اجتماعی آنان موجب طرح رویکردها و تدابیر مختلف از جمله توانمندسازی زنان در ادبیات توسعه و جنسیت شده است. این مقاله در چارچوب مفهومی فقر و توانمندسازی و با بهرهگیری از روش پژوهش میدانی به بررسی ابعاد ...
بیشتر
: تداوم فقر و تبعیض جنسیتی علیه زنان به علت وجود موانع و محدویتهای گوناگون تاریخی و فرهنگی در سر راه پیشرفت و تحول وضعیت اقتصادی و اجتماعی آنان موجب طرح رویکردها و تدابیر مختلف از جمله توانمندسازی زنان در ادبیات توسعه و جنسیت شده است. این مقاله در چارچوب مفهومی فقر و توانمندسازی و با بهرهگیری از روش پژوهش میدانی به بررسی ابعاد توانمندی زنان سرپرست خانوار، به عنوان یکی از گروههای مهم در معرض خطر فقر، در شهر تهران میپردازد. بررسی نشان میدهد که ویژگیهای فردی زنان نقش بسزایی را در فقر آنان دارد و فقر زنان دارای ابعاد چندگان? اقتصادی، اجتماعی و روانی است. مطابق یافتههای این پژوهش به رغم برخی تلاشها که در قالب طرحهای حمایتی انجام شدهاست؛ توانمندی آنان همچنان در سطحی پایین قرار دارد. علل این مسئله را مقاله حاضر، در ماهیت و رویکرد حاکم بر این تلاشها، کمیت پایین آنها و همچنین فقر قابلیتی زنان ذکر میکند. با توجه به یافتههای پژوهش، مقاله نتیجه میگیرد که برای از بین بردن فقر زنان و نابرابری جنسیتی و تحول در پایگاه اقتصادی و اجتماعی آنان تحولات ساختاری ضروری است.