سید احمد فیروزآبادی؛ علیرضا صادقی
دوره 8، شماره 2 ، تیر 1389
چکیده
مقالهی حاضر به مطالعه وضعیت طردِ اجتماعی زنان فقیر روستایی برحسب متغیرها و مؤلفههای طرد اجتماعی میپردازد. سؤالهای اصلی تحقیق این است که آیا وضعیت طرد اجتماعی در میان گروههای متفاوت زنان و بهطور خاص؛ زنان شاغل- غیرشاغل و بومی- مهاجر، از الگویی متفاوت پیروی میکند؟ آیا زنان توانستهاند از طریق فعالیت اقتصادیِ بیرون از خانه ...
بیشتر
مقالهی حاضر به مطالعه وضعیت طردِ اجتماعی زنان فقیر روستایی برحسب متغیرها و مؤلفههای طرد اجتماعی میپردازد. سؤالهای اصلی تحقیق این است که آیا وضعیت طرد اجتماعی در میان گروههای متفاوت زنان و بهطور خاص؛ زنان شاغل- غیرشاغل و بومی- مهاجر، از الگویی متفاوت پیروی میکند؟ آیا زنان توانستهاند از طریق فعالیت اقتصادیِ بیرون از خانه به شبکهی بینِگروهی بپیوندند و حمایت دریافت کنند؟ آیا فقر و طرد اجتماعی، پدیدههایی مشابه هستند و در زندگی زنان فقیر با هم به وقوع میپیوندند؟ در این تحقیق با بهره گیری از روش کمّی، تفاوتِ میزانِ طرد در میان گروههای زنان بر حسب اشتغال و نوع اقامت مورد سنجش قرار میگیرد و با به کار گیری روش کیفی نیز کوشش میشود درکی عمیقتر از تجربهی زیستهی زنان در این رابطه بهدست آید. نتایج مقایسهی وضعیت طرد اجتماعی در میان دو گروهِ زنانِ بومی و مهاجر حاکی از آن است که زنان فقیر، از نظر حمایتی از شبکهی درونگروهیِ قویتری برخوردارند و در فعالیتهای اجتماعی غیررسمی ، مشارکتی فعالتر نسبت به همتایان مهاجر خود دارند. همچنین، زنان شاغل نسبت به زنان غیرِشاغل، از شبکهی حمایتی بینگروهیِ قویتر و ناهمگونتری برخوردارند و فعالیت اقتصادی این دسته از زنان، شعاع حمایتی گستردهتر و منابع حمایتی بیشتری را برای آنها فراهم کرده است.