جامعه شناسی
احمدرضا اصغرپور ماسوله؛ فریبا فیروزی؛ غلامرضا صدیق اورعی
چکیده
فرایند شغلیابی و نگهداشت موقعیت شغلی متأثر از عناصر متعدد از جمله جنس است. زنان، و بهویژه زنانی که سرپرست خانوادهاند، با دغدغههای فراوان در فرایند جستوجو و حفظ موقعیت شغلی مواجهاند. این پژوهش، که مشارکتکنندگان آن زنان سرپرست خانوار مددجوی کمیتة امدادند، تلاش نموده، با بهرهمندی از روش نظریة زمینهای، ادراکی از فرایند ...
بیشتر
فرایند شغلیابی و نگهداشت موقعیت شغلی متأثر از عناصر متعدد از جمله جنس است. زنان، و بهویژه زنانی که سرپرست خانوادهاند، با دغدغههای فراوان در فرایند جستوجو و حفظ موقعیت شغلی مواجهاند. این پژوهش، که مشارکتکنندگان آن زنان سرپرست خانوار مددجوی کمیتة امدادند، تلاش نموده، با بهرهمندی از روش نظریة زمینهای، ادراکی از فرایند کاریابی و تجربهزیستة این گروه از زنان در فرایند شغلیابی ارائه کند. یافتههای تحقیق نشان میدهد موقعیتهای شغلی زنان مطالعهشده در عمدة موارد به شکلی فرساینده و متزلزل است که کمتر میتوان آن را روشنگر آیندة مددجو دانست. در زندگی این زنان چالشهایی که در این فرایند بروز و ظهور میکند بیش از نقاط قوت احتمالی است. آنان به دلیل فعالیت شغلی بیش از سنین بازنشستگی مرسوم دچار فرسایش جسمی و روحی میشوند و وضعیت جسمیشان در آینده در معرض خطر قرار میگیرد. بهعلاوه، این زنان در محیط کار با چالشهایی مواجه میشوند که ویژة زنان است و محیط کاری را برای آنان ناایمن میکند. این ناامنی ایشان را برای پذیرش موقعیت شغلی مردد میکند. درنتیجه، تأکید بر آموزشهایی با محوریت مهارتآموزی پایدار بهمنزلة یکی از راهبردهای اثربخش بر بهبود اوضاع ایشان گزارش میشود.
قدیر صیامی؛ ملیحه ستاری وند
چکیده
توانمندسازی زنان سرپرست خانوار، همثابة هدف غایی برنامههای رفاه و مددکاری اجتماعی، رویکردی نوین است که بر دو رکن مهم «توسعة توانمندیهای زنان سرپرست خانوار در معیشت پایدار برای خود و افراد تحت تکفلشان» و نیز «ارتقای مهارتهای فردی و اجتماعی آنها در مدیریت خانواده» استوار است و اجرای آن نیازمند بهکارگیری راهبردها ...
بیشتر
توانمندسازی زنان سرپرست خانوار، همثابة هدف غایی برنامههای رفاه و مددکاری اجتماعی، رویکردی نوین است که بر دو رکن مهم «توسعة توانمندیهای زنان سرپرست خانوار در معیشت پایدار برای خود و افراد تحت تکفلشان» و نیز «ارتقای مهارتهای فردی و اجتماعی آنها در مدیریت خانواده» استوار است و اجرای آن نیازمند بهکارگیری راهبردها و سیاستهای هوشمندانه و متناسب با ویژگیهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و کالبدی در سکونتگاههای غیررسمی است. ازاینرو، هدف این پژوهش، سنجش راهبردهای توانمندسازی برای قریب به 2 هزار 560 زن سرپرست خانوار در دو محلة اروند و انصار واقع در یکی از سکونتگاههای پرجمعیت غیررسمی شهر مشهد، یعنی شهرک شهید رجایی، است. روش پژوهش حاضر به شیوة توصیفیـ تحلیلی بوده و جمعآوری اطلاعات به دو صورت کتابخانهای و میدانی انجام شده است. ابزار جمعآوری اطلاعات در روش میدانی، مصاحبه با 14 مدیر مرتبط با حوزة اشتغال بانوان و نیز توزیع پرسشنامه بود. جامعة آماری (N) برابر با مجموع تعداد زنان سرپرست خانوار در دو محلة انصار و اروند (2 هزار و 560 نفر) و حجم نمونه (n) با استفاده از فرمول کوکران با مقدار خطای 05/0درصد معادل 334 نفر برآورد شد که به صورت تصادفی منظم میان زنان سرپرست خانوار توزیع شده است. شیوة تجزیه و تحلیل براساس روش تحلیل استراتژیک کمّی (QSPM) بوده است. نتیجة این پژوهش گویای این امر است که از میان راهبردهای متنوع در توانمندسازی بانوان سرپرست خانوار در محلات انصار و اروند، «گسترش کارگاههای کسبوکار زنان» (با ضریب جذابیت 65/6)، ارتقاء انسجام اجتماعی و شبکة روابط بانوان (با ضریب جذابیت 48/6) و جذب سرمایهگذاری و ارائة تسهیلات (با ضریب جذابیت 29/6) و حمایت از خوداشتغالی زنان سرپرست خانوار (با ضریب جذابیت 17/6) بیش از دیگر استراتژیها میتواند به توانمندسازی مؤثرتر زنان سرپرستان خانوار و قدرتیابی آنها در تأمین معیشت پایدار و مدیریت مناسبتر خانوادههای آنان کمک کند.
مطالعات زنان
عبدالرضا جوان جعفری بجنوردی؛ سیدمهدی سیدزاده ثانی؛ محدثه مالدار محمد حسن زاده مشهدی
چکیده
بزهدیدگی زنان، بهمنزلۀ معضلی اجتماعی، امروزه بسیار شیوع دارد؛ حالآنکه در این بین زنانی هستند که علاوه بر آسیبپذیری بالقوه، بهدلیل مهاجربودن و در اقلیت بودن نیز بیشتر بزهدیده میشوند. هدف اصلی این پژوهش شناسایی انواع بزهدیدگی زنان مهاجر افغان و ایرانی در فضای شهری مشهد و بررسی عوامل اثرگذار بر بزهدیدگی آنهاست. ...
بیشتر
بزهدیدگی زنان، بهمنزلۀ معضلی اجتماعی، امروزه بسیار شیوع دارد؛ حالآنکه در این بین زنانی هستند که علاوه بر آسیبپذیری بالقوه، بهدلیل مهاجربودن و در اقلیت بودن نیز بیشتر بزهدیده میشوند. هدف اصلی این پژوهش شناسایی انواع بزهدیدگی زنان مهاجر افغان و ایرانی در فضای شهری مشهد و بررسی عوامل اثرگذار بر بزهدیدگی آنهاست. این پژوهش به شیوة پیمایش صورت گرفته است و محققان برای بررسی تأثیر مهاجرت بر میزان بزهدیدگی زنان، جامعۀ آماری این پژوهش را زنان مهاجر افغان ساکن مشهد قرار دادهاند و برای بررسی و مقایسۀ وضعیت زنان مهاجر با زنان ایرانی ساکن مشهد در شرایط یکسان، از 112 زن ایرانی در مشهد نیز بهمنزلۀ گروه کنترل استفاده کردهاند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه استفاده شده است. پرسشنامهها را زنان مهاجر افغان و زنان ایرانی مناطق 2، 3، 4، 5، 9، 11 مشهد تکمیل کردهاند. یافتههای حاصل از این پژوهش بیانگر آن است که میان ویژگیهای فردی، محیطی و اقتصادی و میزان بزهدیدگی زنان مورد پژوهش رابطۀ معناداری در سطح اطمینان 95درصد وجود دارد. شایان ذکر است که مشخص شد میان سن، تحصیلات و حجاب با میزان بزهدیدگی زنان در برخی از جرایم علیه اشخاص نظیر تعرضها، تجاوز جنسی، ربایش، هجوم و ضربوشتم ارتباط معکوس وجود دارد، زیرا از میان افراد پژوهششده، زنان جوان، کمحجاب، بیسواد یا ناآگاه موارد بیشتری از بزهدیدگی را در جرایم علیه اشخاص نسبت به دیگران اعلام کردند. همچنین، زنانی که به نوعی نابسامانی در خانواده داشتند، بزهدیدگی بیشتری را، چه درون خانواده و چه خارج از خانواده، تجربه کرده بودند. اشتغال زنان در مشاغل کاذب، در کارگاههای دور از شهر، در محیطهای ناشناخته و غیررسمی و فاقد نظارت و حتی کار شبانۀ آنها، خود فینفسه بهمنزلۀ عاملی خطرزا بود و زنان را به ورطۀ قربانیشدن میکشاند. درنهایت امر نیز، مشخص شد که میان منطقۀ محل سکونت زنان با میزان بزهدیدگی آنها در همۀ جرایم ارتباط وجود دارد.