زهرا عزیزی؛ زهرا میرحسینی؛ فاطمه السادات همایونی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر سرمایة اجتماعی و عوامل اقتصادی بر شادی زنان انجام شده است. جامعة آماری این تحقیق شامل زنان 18ـ65 سالة شهر تهران است. حجم نمونه در این پژوهش با استفاده از فرمول کوکران تعداد 384 نفر تعیین شده و نمونهها با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای در مناطق 22گانة شهر تهران انتخاب شدهاند. ابزار گردآوری ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر سرمایة اجتماعی و عوامل اقتصادی بر شادی زنان انجام شده است. جامعة آماری این تحقیق شامل زنان 18ـ65 سالة شهر تهران است. حجم نمونه در این پژوهش با استفاده از فرمول کوکران تعداد 384 نفر تعیین شده و نمونهها با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای در مناطق 22گانة شهر تهران انتخاب شدهاند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامة استاندارد اصلاحشدة سنجش شادی آکسفورد بوده است. برآورد میزان تأثیر متغیرها بر شادی زنان با استفاده از نرمافزار Eviews و برآورد رگرسیون مقطعی با استفاده از برآوردگر حداقل مربعات معمولی انجام شده است. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان میدهد که در میان متغیرهای اقتصادی، درآمد خانوار بر شادی زنان تأثیر مثبت داشته و قابل اعتماد است. همچنین یافتههای پژوهش نشان میدهد انسجام اجتماعی، اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی، بهعنوان متغیرهای بررسیشده در ارتباط با سرمایة اجتماعی، رابطة معنادار و مثبتی با شادی دارند. علاوه بر این، بررسی اثر تحصیلات نشان میدهد این متغیر با شادی زنان رابطة معنادار و معکوسی دارد. بدین معنا که با افزایش سطح تحصیلات زنان، میزان شادی آنها کاهش مییابد.
اقتصاد
وحید مهربانی
چکیده
در نظریۀ اقتصادی متعارف، به تولید خانگی و خدمات ارائهشده در داخل خانوار چندان توجه نمیشود، زیرا آنچه در خانوارها تولید و مصرف میشود ارزش اقتصادی ندارد و در محاسبات ملی اقتصادی وارد نمیشود. این در حالی است که خانواده محل شکلگیری بسیاری از کالاها و خدمات ارزشمند است که در تعیین رفاه مردم جامعه نقشی برجسته دارند و زنان در ...
بیشتر
در نظریۀ اقتصادی متعارف، به تولید خانگی و خدمات ارائهشده در داخل خانوار چندان توجه نمیشود، زیرا آنچه در خانوارها تولید و مصرف میشود ارزش اقتصادی ندارد و در محاسبات ملی اقتصادی وارد نمیشود. این در حالی است که خانواده محل شکلگیری بسیاری از کالاها و خدمات ارزشمند است که در تعیین رفاه مردم جامعه نقشی برجسته دارند و زنان در کانون این بحثاند. ازاینرو، در این مقاله برای تحلیل فعالیت مهم و ارزشمندی با نام «خانهداری»، الگویی جایگزین ارائه میشود که با خصوصیات خانوادۀ ایرانی کمی سازگارتر است. در این تحقیق، از روش پیمایشی و مطالعۀ میدانی استفاده شده است. روش جمعآوری اطلاعات مبتنی بر نمونهگیری تصادفی ساده از زنان متأهل و مراجعه به واحدهای انتخابی بوده است. بر این اساس، تابع عرضۀ خانهداری که از الگو بهدست میآید، با استفاده از نمونهای شامل 409 زن متأهل ساکن شهر تهران با دستکم 35 سال، براساس الگوی رگرسیونی سانسورشده، با در نظر گرفتن توزیع لجستیک برای جزء خطای رگرسیون و به روش حداکثر راستنمایی تخمین زده شده است. نتایج از این حکایت دارد که درآمد، آموزش، اشتغال و سن زنان و همچنین درآمد خانواده و مدت زندگی زناشویی همگی بر میزان خانهداری زنان اثر منفی دارند، اما تعداد فرزندان اثر مثبت را نشان میدهد.
هوشنگ نایبی؛ میمنت گلشنی
چکیده
پژوهش حاضر، بهمنزلة یکی از تحقیقاتی که در حوزة مفهوم قدرت انجام گرفته است، در پی پاسخگویی به این سؤال است که مجموعه عوامل مؤثر بر قدرتِ تصمیمگیری زنان در خانواده چیست؟ تحقیق حاضر، به منظور پاسخگویی به این سؤال، از مفاهیم نظریِ متفکران نظریة منبع بهره جسته است. از نگاه نظریة منبع، اشتغال، تحصیلات، منزلت شغلی، و مالکیت و داراییِ ...
بیشتر
پژوهش حاضر، بهمنزلة یکی از تحقیقاتی که در حوزة مفهوم قدرت انجام گرفته است، در پی پاسخگویی به این سؤال است که مجموعه عوامل مؤثر بر قدرتِ تصمیمگیری زنان در خانواده چیست؟ تحقیق حاضر، به منظور پاسخگویی به این سؤال، از مفاهیم نظریِ متفکران نظریة منبع بهره جسته است. از نگاه نظریة منبع، اشتغال، تحصیلات، منزلت شغلی، و مالکیت و داراییِ شخصی از جمله منابعی هستند که موجب افزایش قدرت تصمیمگیری زنان در خانواده میشوند. در این نوشتار، با استفاده از روش پیمایش و تکنیک پرسشنامه، به دنبال یافتن پاسخ سؤالات تحقیق بودهایم. حجم نمونه را 350 تن از زنان شاغل و غیرشاغل شهر بابل تشکیل میدهند که از طریق نمونهگیری خوشهایِ چندمرحلهای، بهطور تصادفی، انتخاب شدهاند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بهطورکلی قدرت تصمیمگیری زنان در خانواده در سطح بالایی قرار دارد و میان اشتغال، تحصیلات، و دارایی شخصیِ زنان با افزایش قدرت تصمیمگیری در خانواده رابطة مستقیم و مثبت وجود دارد. اما میان درآمد و منزلت شغلی با قدرت تصمیمگیری در خانواده رابطهای وجود ندارد.
امیرمظفر امینی؛ محمّدعلی احمدی شاپورآبادی
دوره 7، شماره 4 ، دی 1388
چکیده
هدف نوشتار حاضر که ماحصل انجام یک پژوهش میدانی از نوع پیمایشی است، مطالعه و ارزیابی خوداتکایی اقتصادی زنان روستایی و عوامل اثرگذار بر آن، در دو منطقه «جلگهای» و «کویری» مرکز استان اصفهان است. دستاوردهای پژوهش نشان میدهد نیاز مبرم خانواده، دلیل اصلی اشتغال درصد قابلتوجهی از زنان روستایی است. نتایج پژوهش همچنین مؤید این است ...
بیشتر
هدف نوشتار حاضر که ماحصل انجام یک پژوهش میدانی از نوع پیمایشی است، مطالعه و ارزیابی خوداتکایی اقتصادی زنان روستایی و عوامل اثرگذار بر آن، در دو منطقه «جلگهای» و «کویری» مرکز استان اصفهان است. دستاوردهای پژوهش نشان میدهد نیاز مبرم خانواده، دلیل اصلی اشتغال درصد قابلتوجهی از زنان روستایی است. نتایج پژوهش همچنین مؤید این است که نزدیک بهنیمی از زنان فعال در حوزه اقتصاد، دریافت کننده درآمد حاصل از دسترنج خویش نبوده، حتی برای نزدیک به دو سوم از زنانی که دریافتکنندهی تمام و یا بخشی از درآمد خود هستند نیز امکان هزینه کردن درآمدشان بهصورت مستقل وجود ندارد. برای زنانی هم که امکان هزینه کردن درآمد حاصل از فعالیتهای اقتصادیشان وجود دارد، بهلحاظ درجهی اختیارشان در هزینهکِرد درآمد بین سرفصلهای مختلفِ هزینهای تفاوتی کاملا معنیدار وجود دارد. سطح خوداتکایی نه چندان قابل اعتنای زنان منطقه پژوهش با سهم دریافتی آنها از درآمدشان رابطهی مستقیم داشته؛ اشتغال به فعالیتهای اقتصادی خارج از خانه، کارفرما بودن، داشتن فعالیتهای اقتصادی متعدد، مزدبگیری و امکان پسانداز از جمله مهمترین عوامل مؤثر بر خوداتکایی آنهاست
ژاله شادی طلب؛ علیرضا گرایی نژاد
دوره 2، شماره 1 ، فروردین 1383
چکیده
پارادیم جدید فقر به عواملی که در تأیید محرومیت زنان سرپرست خانوار مطرح شده پرداخته است: جنسیت و در پی آن ، محرومیت از منابع؛ طرح این پرسش را ضروری می سازد که آیا زنان سرپریت خانوار «فقیرترین فقرا» هستند؟ بررسی تعمیم پذیری این مفهوم در ایران هدف این مقاله است. داده های قابل دسترسی در سطح کلان ملی، در دو زمینه فقر مطلق و نسبی ،در سه مقطع ...
بیشتر
پارادیم جدید فقر به عواملی که در تأیید محرومیت زنان سرپرست خانوار مطرح شده پرداخته است: جنسیت و در پی آن ، محرومیت از منابع؛ طرح این پرسش را ضروری می سازد که آیا زنان سرپریت خانوار «فقیرترین فقرا» هستند؟ بررسی تعمیم پذیری این مفهوم در ایران هدف این مقاله است. داده های قابل دسترسی در سطح کلان ملی، در دو زمینه فقر مطلق و نسبی ،در سه مقطع از یک دوره 10 ساله – 1370 تا 1380 – تجزیه و تحلیل شده است. اصلی ترین یافته های پژوهش نشان می دهد که همواره سهم فقر زنان سرپرست خانوار بیشتر از مردان سرپرست خانوار بوده است و زن بودن احتمال قرار گرقتن در دایره فقر را افزایش می دهد، اما شکاف و فاصله میان این دو گروه به مرور زمان کاهش یافته است. گرچه فقر زنان سرپرست خانوار در شهر روند نزولی داشته ، اما زنان بی سواد و کم سواد در مناطق شهری به شدت در معرض فقر قرار داشته اند. با افزایش تعداد شاغلان در خانوار، خطر قرار گرفتن خانوار در فقیرترین گروه ها کاهش می یابد. زنان سرپرست خانوار به دلیل بی سوادی، داشتن خانوارهای کوچک، و تعداد شاغلان کمتر در خانوار جزو فقیرترین فقرا هستند.