علوم سیاسی
محمدعلی توانا؛ فرزاد آذرکمند
چکیده
در فلسفۀ سیاسی متأخر، راهحلهای متعددی برای رهایی سوژۀ زنانه از سرکوب و نابرابری ارائه شده است. برای مثال، فمنیستهای پساساختارگرای فوکویی از امتناع دائمی زنان، فمنیستهای پسامدرن بودریاری از حادسازی امر واقع مردانه، فمنیستهای شالودهشکن پسااستعماری همانند اسپیواک از واکاوی دوگانههای حاکم بر عقلمحوری (لوگوسسنتریسم) ...
بیشتر
در فلسفۀ سیاسی متأخر، راهحلهای متعددی برای رهایی سوژۀ زنانه از سرکوب و نابرابری ارائه شده است. برای مثال، فمنیستهای پساساختارگرای فوکویی از امتناع دائمی زنان، فمنیستهای پسامدرن بودریاری از حادسازی امر واقع مردانه، فمنیستهای شالودهشکن پسااستعماری همانند اسپیواک از واکاوی دوگانههای حاکم بر عقلمحوری (لوگوسسنتریسم) مردانۀ استعماری، فمنیستهای پسامارکسیستی همانند سیلویا والبای از الحاق زنان به انقلاب سیاسی علیه سرمایهداری، فمنیستهای لیبرال متأخرـ همانند سوزان مولر اوکینـ از حقوق جهانشمول و... دفاع میکنند. در این میان، به نظر میرسد ژولیا کریستواـ متفکری که در مرز میان مدرنیسم و پسامدرنیسم در حرکت استـ راهحلی متفاوت برای مسئلۀ سوبژکتیویتة زن ارائه میکند که بنابر فرض نگارندگان مقاله، میتواند حاوی پیشنهادهای سازندهای برای جامعۀ ما در عصر حاضر باشد. بر این اساس، مقالۀ حاضر دو پرسش اصلی را طرح میکند: 1. راهحل کریستوا برای رهایی سوژۀ زنانه از سرکوب و نابرابری چیست؟ 2. این راهحل حاوی چه نتایج عملی و نظری برای جامعۀ ما در عصر حاضر است؟ به نظر میرسد ایدۀ نبوغ زنانه راهحل خاص کریستوا برای رهایی سوبژکتیویتۀ زن است که براساس آن زنانـ که بیش از مردان حاوی امر نشانهایاندـ میتوانند در امر نمادین مردانه مشارکت کنند و آن را به تعادل برسانند. همچنین، به نظر میرسد مهمترین نتایج این نظریه برای جامعۀ ما نیز بدین قرار است: 1. به جای تغییرات رادیکال یا مقاومت منفی میتوان از ایدۀ مشارکت خلاقانه سوژههای نشانهای زنانه در بافتار زبانیـ فرهنگی جامعه بهره برد؛ 2. مشارکت سیاسیـ اجتماعی زنان ایرانی مستلزم نادیدهانگاشتن نهاد خانواده، نقشمادری، و ارزشهای زنانه نیست. مقالۀ حاضر از چارچوب نظری منطق درونی برای بازخوانی کلیت اندیشۀ کریستوا بهره میبرد. روش مقاله هم هرمنوتیک زمینهمحور است.
حمید عبداللهیان؛ آوات رضانیا
دوره 7، شماره 3 ، مهر 1388
چکیده
این مقاله تجربه ی «خود» زنانه در فضای مجازی را تحلیل میکند که به شیوه مطالعه ی موردی کاربران زن 15 تا 29 ساله اینترنت در شهر سقز انجام شده است. مسئله ی پژوهشی این مقاله به درک چگونگی تجربه ی «خود» زنانه در میان کاربران زن در ارتباطات اینترنتی و تبیین این تجربه مربوط است. برای پرداختن به این مسئله از نظریه ی لاکان در مورد «خود» و دیدگاه ...
بیشتر
این مقاله تجربه ی «خود» زنانه در فضای مجازی را تحلیل میکند که به شیوه مطالعه ی موردی کاربران زن 15 تا 29 ساله اینترنت در شهر سقز انجام شده است. مسئله ی پژوهشی این مقاله به درک چگونگی تجربه ی «خود» زنانه در میان کاربران زن در ارتباطات اینترنتی و تبیین این تجربه مربوط است. برای پرداختن به این مسئله از نظریه ی لاکان در مورد «خود» و دیدگاه های ژیژک در رابطه با «خود» در فضای مجازی استفاده و با رویکردهای درون کاوانه خود، این دیدگاهها و کاربردشان در ایران را تلفیق کرده ایم تا علاوه بر نتایج تجربی، به لحاظ نظری نیز نوآوری هایی در این زمینه ارایه کنیم (نگاه کنید به لاکان، 1988 و شاور، 1998). مطالعه ی میدانیِ تجربه ی «خود» کاربران زن در شهر سقز، با استفاده از رویکرد روش شناسیِ کیفی و با استفاده از ابزار مشاهده و مصاحبه ی عمیق و کتبیِ ساخت یافته انجام می گیرد. داده ها و اطلاعات به دست آمده از طریق روش کُدگذاری موضوعی دسته بندی و با توجه به بنیان نظری مقاله، تفسیر و در آن باره تولید دانش می شود. دستاوردهای این مقاله نشان می دهد که تجربه ی «خود» زنانه در ارتباطات اینترنتی متأثر از نوعی فقدان اطمینان در فضای اینترنتی و در عین حال ارجاع به مبانی فکری و اعتقادی در دنیای واقعی است.