توسعه روستایی
حشمت اله سعدی؛ هاجر وحدت مودب
چکیده
زنسرپرست خانوار به زنی اطلاق میشود که به یکی از دلایل فوت، مفقودالاثرشدن، متارکه، طلاق، اعتیاد، ازکارافتادگی (دائم یا موقت)، محکومیت به زندان، اعزام به سربازی، یا بیماری، سرپرست مرد را از دست داده و مسئول تأمین معاش مادی و نیازهای معنوی خانواده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی امنیت غذایی زنان سرپرست خانوار روستایی شهرستان ...
بیشتر
زنسرپرست خانوار به زنی اطلاق میشود که به یکی از دلایل فوت، مفقودالاثرشدن، متارکه، طلاق، اعتیاد، ازکارافتادگی (دائم یا موقت)، محکومیت به زندان، اعزام به سربازی، یا بیماری، سرپرست مرد را از دست داده و مسئول تأمین معاش مادی و نیازهای معنوی خانواده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی امنیت غذایی زنان سرپرست خانوار روستایی شهرستان رزن و عوامل مؤثر بر آن انجام شد. روش تحقیق پیمایشی است و از پرسشنامۀ استاندارد مقیاس ناامنی غذایی خانوار (از بعد دسترسی) HFIAS استفاده شده است به این منظور، 92 نفر از زنان سرپرست خانوار شهرستان براساس فرمول کوکران برای نمونه انتخاب و بررسی شد. پس از بررسی ادبیات موضوع، از پرسشنامۀ استانداردشده برای ارزیابی امنیت غذایی استفاده شد. میزان روایی ابزار پژوهش با کمک الفای کرونباخ برابر 5/89 بود. نتایج پژوهش نشان داد فقط 25 درصد از زنان بررسیشده در امنیت کامل غذایی بهسر میبرند و 75 درصد از آنها درجات مختلفی از ناامنی غذایی دارند. همچنین، امنیت غذایی با عواملی چون بار تکفل، میزان تحصیلات، تعداد فرزند زیر 18 سال، علت سرپرستی، و وضعیت تملک منزل مسکونی ارتباط معنادار دارد.
جامعه شناسی تغذیه
امید قادرزاده؛ احمد غلامی
چکیده
تناول غذا در کنار ابعاد فیزیولوژیک، کارکردهای تمایزبخشی دارد و همین مسئله تناول غذا را از یک نیاز جسمی به مسئلهای بنیادین در بیان هویت اجتماعی مبدل کرده است که افراد به تناظر آن به بیان روایتی خاص از جایگاه و هویت اجتماعی خود میپردازند. در همین زمینه، مسئلة اصلی نوشتار حاضر این است که زنان چگونه، به میانجی یک امر زیستی و بیولوژیک، ...
بیشتر
تناول غذا در کنار ابعاد فیزیولوژیک، کارکردهای تمایزبخشی دارد و همین مسئله تناول غذا را از یک نیاز جسمی به مسئلهای بنیادین در بیان هویت اجتماعی مبدل کرده است که افراد به تناظر آن به بیان روایتی خاص از جایگاه و هویت اجتماعی خود میپردازند. در همین زمینه، مسئلة اصلی نوشتار حاضر این است که زنان چگونه، به میانجی یک امر زیستی و بیولوژیک، جایگاه اجتماعی خود را بازسازیِ معنایی میکنند. روششناسی مطالعۀ حاضر کیفی است و روش مردمنگاری برای انجامدادن عملیات میدانی و برای تحلیل دادهها از نظریۀ مبنایی استفاده شده است. نتایج حاصله از مصاحبۀ نیمهساختیافته با 30 نمونۀ زن، نشان از تغییر در رویکرد زنان متعلق به جایگاههای مختلف اجتماعی نسبت به غذا و تناول آن دارد. برای زنان مورد مصاحبه، غذا و تناول آن دلالتهای معناییِ سیرشکمی، سادهگرایانه، کارکردگرایانه، زیباییشناسانه، و سبکبخشی دارد.
جامعه شناسی تغذیه
محمد عباس زاده؛ محمدباقر علیزاده اقدم؛ مرضیه مختاری
چکیده
در حال حاضر، اختلالات خوردن یکی از نگرانیهای سازمان بهداشت جهانی است، زیرا این اختلالات بیشترین میزان مرگومیر را در بین بیماریهای روانی به خود اختصاص داده است. بر همین اساس، مطالعۀ حاضر تلاش دارد میزان اختلالات خوردن را در دختران دانشجو با هدف مشخصکردن ارتباط بین این اختلالات و هوش هیجانی، که بهمنزلۀ یک متغیر روانشناسیـ ...
بیشتر
در حال حاضر، اختلالات خوردن یکی از نگرانیهای سازمان بهداشت جهانی است، زیرا این اختلالات بیشترین میزان مرگومیر را در بین بیماریهای روانی به خود اختصاص داده است. بر همین اساس، مطالعۀ حاضر تلاش دارد میزان اختلالات خوردن را در دختران دانشجو با هدف مشخصکردن ارتباط بین این اختلالات و هوش هیجانی، که بهمنزلۀ یک متغیر روانشناسیـ اجتماعی شناخته میشود، تعیین کند. روش تحقیق، پیمایشی و ابزار اندازهگیری، پرسشنامۀ بستهپاسخ است. جامعۀ آماری شامل دختران دانشجوی مقطع کارشناسی دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1391ـ1392 به تعداد 4514 نفر است که از این تعداد، 400 نفر به روش تصادفی طبقهای انتخاب شدهاند. نتایج نشان داد که هوش هیجانی و ابعاد آن با اختلالات خوردن و ابعاد آن رابطۀ منفی و معنادار دارد؛ به این معنی که هر اندازه خودآگاهی، خودکنترلی، هشیاری اجتماعی، مهارتهای اجتماعی، و در کل هوش هیجانی آزمودنیها افزایش یابد، اختلالات خوردن در آنها کاهش مییابد و برعکس. براساس تجزیه و تحلیل رگرسیونی از بین متغیرهای مورد بررسی، متغیر هشیاری اجتماعی با 24/1 beta= - مهمترین عامل پیشبینیکنندۀ تغییرات در اختلالات خوردن است.