تربیت بدنی و علوم ورزشی
کمال جوانمرد؛ علیرضا صنعت خواه
چکیده
مطالعه زمینه های ورزش همگانی به جهت موضوع پیشگیری از آسیب های فیزیولوژیکی به ویژه فقر حرکتی و مشکلات روانی و آسیب های اجتماعی در بین جامعه دانشجویان دختر ضروری است به همین جهت مطالعه ای با رویکرد کیفی و با بهره گیری از روش داده بنیاد انجام شد. هدف مطالعه تبیین کیفی زمینه ها و شرایط اجتماعی موثر مشارکت دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور ...
بیشتر
مطالعه زمینه های ورزش همگانی به جهت موضوع پیشگیری از آسیب های فیزیولوژیکی به ویژه فقر حرکتی و مشکلات روانی و آسیب های اجتماعی در بین جامعه دانشجویان دختر ضروری است به همین جهت مطالعه ای با رویکرد کیفی و با بهره گیری از روش داده بنیاد انجام شد. هدف مطالعه تبیین کیفی زمینه ها و شرایط اجتماعی موثر مشارکت دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور کرمان در ورزش همگانی در سال 1399 بوده و مشارکت کنندگان در پژوهش 31 نفر از دانشجویان دختر مشغول به تحصیل در این دانشگاه بودند که با روش نمونهگیری هدفمند در دسترس انتخاب شدند . در این مطالعه از مصاحبه نیمه ساختار یافته به عنوان ابزار گرد آوری دادهها استفاده شده است. برای رسیدن به معیار قابلیت اعتماد، از سه روش کنترل یا اعتبار یابی توسط اعضا، مقایسه های تحلیلی و استفاده از تکنیک ممیزی بهره گرفته شده است. دادهها بر طبق رویه مبتنی بر نظریه زمینهای در سه مرحله کد گذاری باز، انتخابی و گزینشی(محوری)، تجزیه و تحلیل شده اند. پس از تحلیل یافته های پژوهش، مقوله های بحران اقتصادی، حمایت اجتماعی و سرمایه اجتماعی به عنوان مهمترین شاخص و شرایط علّی، مدیریت شخص بر بدن، انتظارات فرهنگی،زیرساخت های ورزشی به عنوان شرایط و مولفههای مداخله گر، سبک زندگی سالم به عنوان مهمترین شرایط زمینه ای، ایجاد زیرساخت ها، امنیت محیطی، انگیزه مسئولین به عنوان عمل-تعامل ها در ورزش همگانی مشخص شده است. نتیجه این پژوهش ناظر بر این بود که مشارکت دختران در فعالیت های ورزشی و ورزش همگانی تحت تاثیر بستر فرهنگی و اجتماعی موجود شکل میگیرد و با ایجاد انگیزش اجتماعی و فرهنگی و ارتقائ سطح آگاهی جامعه از فواید این ورزش، میزان مشارکت افزایش می یابد.
تربیت بدنی و علوم ورزشی
مرضیه موفق؛ رسول نظری؛ ناصر شهریاری
چکیده
هدف این پژوهش، تبیین ابعاد سقف شیشهای فراروی مدیریت بانوان در ورزش است که از پارادایم تفسیری و منطق استقرایی با رویکرد کیفی تبعیت میکند. با استفاده از شیوۀ فراترکیب، مطالعات 10 سال اخیر از پایگاههای اطلاعاتی متنوع به دو زبان انگلیسی و فارسی، درمجموع 163 مطالعه استخراج شد. معیار ورود پژوهشها برای تحلیل، پیروی از پرسش اصلی پژوهش، ...
بیشتر
هدف این پژوهش، تبیین ابعاد سقف شیشهای فراروی مدیریت بانوان در ورزش است که از پارادایم تفسیری و منطق استقرایی با رویکرد کیفی تبعیت میکند. با استفاده از شیوۀ فراترکیب، مطالعات 10 سال اخیر از پایگاههای اطلاعاتی متنوع به دو زبان انگلیسی و فارسی، درمجموع 163 مطالعه استخراج شد. معیار ورود پژوهشها برای تحلیل، پیروی از پرسش اصلی پژوهش، استفاده از مصاحبه جهت جمعآوری اطلاعات، وجود مشارکتکنندگان مشخص، استفاده از اشباع نظری برای تعیین مشارکتکنندگان و کاربرد کدگذاری جهت تجزیه و تحلیل است. درنهایت 8 مطالعه با احراز معیارهای لازم، انتخاب و با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا، بررسی و تحلیل شدند. پژوهش حاضر مبنی بر سقف شیشهای مدیریت بانوان در ورزش، از 5 مقولۀ اصلی و 14مقولۀ فرعی تشکیل شده است. مقولههای اصلی شامل: غالب بودن فرهنگ مردسالاری در جامعه، نبود اعتمادپذیری در جامعه به توانمندی بانوان، بیتوجهی به سیاستگذاری کلان در توسعۀ ورزش بانوان، عزتنفس پایین بانوان در توسعۀ ورزش و ناسازگاری محیط شغلی و شخصی بانوان است. نظر به ابعاد سقف شیشهای مدیریت بانوان در ورزش، معیارهای انتخاب احراز پستهای مدیریت در سازمانهای ورزشی بهدلایل فرهنگی و فردی منصفانه نیست. با انجام مطالعات وسیع باید مفاهیم ساختاری در این زمینه اصلاح شود تا نگرشها نسبت به بانوان و توانمندیهای آنان تغییر یابد.
تربیت بدنی و علوم ورزشی
بتول عرب نرمی
چکیده
این مقاله فضای گفتمانیِ فعالیت بدنی زنان را به منظور پاسخ به سؤالی اساسی بررسی میکند؛ چرا اغلب زنان با تداوم فعالیت بدنی مشکل دارند و موفق نمیشوند بهطور دائمی از یک برنامۀ تمرینی سبک، منظم و طولانیمدت استفاده کنند؟ تحلیل حاضر با استفاده از توصیف مفاهیم بهکاررفته در نظریۀ گفتمان لاکلو و موف (1992) انجام شده است. در فضای فعالیت ...
بیشتر
این مقاله فضای گفتمانیِ فعالیت بدنی زنان را به منظور پاسخ به سؤالی اساسی بررسی میکند؛ چرا اغلب زنان با تداوم فعالیت بدنی مشکل دارند و موفق نمیشوند بهطور دائمی از یک برنامۀ تمرینی سبک، منظم و طولانیمدت استفاده کنند؟ تحلیل حاضر با استفاده از توصیف مفاهیم بهکاررفته در نظریۀ گفتمان لاکلو و موف (1992) انجام شده است. در فضای فعالیت بدنی زنان، دو گفتمان ترس از چاقی و گفتمان سلامتجویی بهمنزلۀ گفتمان بزرگ و کوچک شناسایی شده است. دستاورد این مقاله تبیین این فرضیه است که آنچه اهداف بلندمدت و حضور منظم در فعالیت بدنی را رقم میزند مرتبط با اهدافی است که گفتمان سلامتجویی و مسئولیت فردی نسبت به رفتارهای سلامت ایجاد میکند و برنامههای مشارکتی نامنظم نیز مرتبط با اولویتها و اهدافی است که گفتمان ترس از چاقی تعریف میکند. همچنین، شناسایی و دستهبندی مقولات مرتبط با هریک از اهداف فیزیکی، روانی و اجتماعی در این دو گفتمان نشان میدهد به دلیل غلبه و برتری گفتمان چاقی این اهداف، معنا و هویت خود را از گفتمان چاقی دریافت میکنند. برنامهریزیهای آیندۀ فعالیت بدنی برای زنان باید با در نظر گرفتن گفتمانهای غالب در این فضا تدوین شود.