مطالعات زنان
جمیله علم الهدی؛ پرستو علیخانی؛ مرتضی رضایی زاده؛ اسماعیل جعفری
چکیده
نمیتوان بنیان فکری حاکم بر توانمندسازی زنان مسلمان را بر پایه فمینیسم و گفتمان جنسیت قرار داد. چرا که این دو، مفهوم جنسیت را متناسب با معرفتشناسی مادی و غیرالهی تبیین کردهاند که با جوامع اسلامی ناسازگار است. از اینرو، شناسایی مجموعه اصولی برگرفته از ادراک الهی ضرورت پیدا میکند تا به مثابه یک بنیان برای توانمندسازی زنان مسلمان ...
بیشتر
نمیتوان بنیان فکری حاکم بر توانمندسازی زنان مسلمان را بر پایه فمینیسم و گفتمان جنسیت قرار داد. چرا که این دو، مفهوم جنسیت را متناسب با معرفتشناسی مادی و غیرالهی تبیین کردهاند که با جوامع اسلامی ناسازگار است. از اینرو، شناسایی مجموعه اصولی برگرفته از ادراک الهی ضرورت پیدا میکند تا به مثابه یک بنیان برای توانمندسازی زنان مسلمان عمل کند. پژوهش حاضر، به دنبال شناسایی این اصول بود. در ادراک اسلامی پیرامون مباحث جنسیت چه اصولی حاکم است؟ در پاسخ به این پرسش، پژوهشگران به پارادایم تفسیری متعهد شدند؛ چون برای استخراج اصولی پیرامون مباحث جنسیت در ادراک اسلامی باید به ذهنیت و تجارب اندیشمندان مسلمان نیز رجوع میشد. سؤال پژوهش در 8 جلسه گروه کانونی با 32 پژوهشگر و اندیشمند مسلمان مطرح شد که در پژوهش یا فعالیتهای اجتماعی خود به دنبال بسط ادراک اسلامی در امر توانمندسازی زنان مسلمان بودند. از طریق کدگذاری باز، شواهد گفتاری جلسات تحلیل شدند و از طریق روش بازخورد مشارکتکننده، اعتبار یافتهها افزایش یافت. شش اصل بعنوان اصول حاکم بر ادراک اسلامی پیرامون مفهوم جنسیت، بدست آمد که عبارتند بودند از: مکملگرایی، پویایی در زمان و مکان، عاطفه اجتماعی، انتخابگری، برابری در فرصتهای تعالی، و رقابتگریزی. اصول ششگانه بدستآمده از ظرفیت بیشتری نسبت به ذهنیتهای سهگانه سلطهجو-برابریخواه-رهاییطلب برای توانمندسازی زنان مسلمان برخوردار هستند. میتوان اهمیت زمینه و محیط بعلاوهی ناکامی بنیانهای فکری غیرالهی در توانمندسازی زنان را از دلایل این امر برشمرد.
مطالعات زنان
امیر عسگری؛ صاحبه مسعودی؛ مائده تقی زاده طبرسی
چکیده
توانمندسازی زنان از موضوعاتی است که در طیف گستردهای از برنامهها و سیاستگزاریهای نهادهای مختلف در سرتاسر جهان جای میگیرد، ولی با این حال، توجه به ویژگیهای شناختی و پژوهشهای حوزه علوم شناختی و اساسا مساله شناخت و توانمندیهای شناختی در بسیاری از این سیاستگزاریها مغفول مانده است. در این راستا، پژوهش حاضر با استفاده از روشی ...
بیشتر
توانمندسازی زنان از موضوعاتی است که در طیف گستردهای از برنامهها و سیاستگزاریهای نهادهای مختلف در سرتاسر جهان جای میگیرد، ولی با این حال، توجه به ویژگیهای شناختی و پژوهشهای حوزه علوم شناختی و اساسا مساله شناخت و توانمندیهای شناختی در بسیاری از این سیاستگزاریها مغفول مانده است. در این راستا، پژوهش حاضر با استفاده از روشی دو مرحله ای مبتنی بر مرور دامنه و تحلیل محتوا به ارائه چارچوبی برای توانمندسازی زنان در حکمرانی براساس مطالعات حوزه علوم شناختی می پردازد. خروجیهای این پژوهش از جمله 18 عنصرکلیدی توانمندسازی زنان براساس مطالعات شناختی در کنار چارچوب مفهومی ارائه شده، می تواند بسیاری از متخصصین، پژوهشگران و علاقهمندان مطالعات حوزه توانمندسازی، حکمرانی و زنان را در مسیر رسیدن به پاسخهایشان برای سیاستگزاری و تصمیمگیری در حوزههای مربوطه و انجام پژوهش های کاربردی و همچنین ایجاد شبکهای از مفاهیم مرتبط یاری دهد. پژوهش حاضر همچنین در خصوص ایجاد طرحواره هایی از پژوهش های کاربردی با هدف ایجاد ارتباط مابین حوزههای مختلف مطالعات حکمرانی و همچنین مطالعات علوم شناختی از این جهت حائز اهمیت است که می تواند خلاءهای مفهومی و همچنین مسیرهایی برای مطالعات بیشتر برای علاقه مندان مطالعات بینارشته ای در طیف گسترده ای از موضوعات و مفاهیم فراهم آورد.
مطالعات زنان
مهناز فرهمند؛ سمیه سعادتی فر؛ فاطمه دانافر
چکیده
کودکان آسیبپذیرترین گروههای جامعهاند که تجربیات، ذهنیت و کیفیت تعاملات کودکی وضعیت بزرگسالی آنان را رقم میزند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تجارب زیسته کودکی زنان زندانی و تداوم آن در وضعیت فعلی آنان است. این پژوهش یک مطالعه کیفی و به روش پدیدارشناسی هرمنوتیک انجام شده است. دادههای مطالعه با استفاده از روش نمونهگیری نظری با ...
بیشتر
کودکان آسیبپذیرترین گروههای جامعهاند که تجربیات، ذهنیت و کیفیت تعاملات کودکی وضعیت بزرگسالی آنان را رقم میزند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تجارب زیسته کودکی زنان زندانی و تداوم آن در وضعیت فعلی آنان است. این پژوهش یک مطالعه کیفی و به روش پدیدارشناسی هرمنوتیک انجام شده است. دادههای مطالعه با استفاده از روش نمونهگیری نظری با 25 نفر از زنان زندانی شهر کرج، با مصاحبه عمیق گردآوری و در نهایت، دادههای گردآوری شده در قالب 6 مضمون اصلی و 24 مضمون فرعی کدگذاری و تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان میدهد که تجارب ناامنی، حسرت و ناکامی، بیپناهی و عدمحمایت خانواده از جمله تجارب نامطلوب کودکی زنان زندانی است، تفسیر زنان زندانی از دوران کودکیشان به مثابه زیست جهان پرمخاطره است که در بزرگسالی با تداوم آشفتگی روانی، استرس و پرخاشگری، تداوم افعال کودکی، خلافکاری و ارتباط با شبکههای خلاف، تداوم خانواده متشنج، ناسازگاری با همسر و عدم عاطفه مادرانه تداوم مییابد. به باور زنان، اکنون آنان، قربانی دوران تلخ گذشته و کودکیشان شدهاست. تجربیات تلخ کودکی، زخمهای عاطفی عمیقی در آنان ایجاد کردهاست که امروز هم با آنها زندگی میکنند و احساسشان میکنند. آنها بر این باورند نه تنها از منابع مادی، معنوی و عاطفی برای رشد و پیشرفت محروم شدهاند بلکه مانند سایر کودکان نتوانستهاند از ظرفیتهایشان استفاده کنند و توسط پدر و مادر و اطرافیان نزدیک مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند، مراکز حمایت خانواده، مشاوره و...، در راستای بهبود روان، افزایش آگاهی و اصلاح عملکرد زنان زندانی پیشنهاد میشود.
مطالعات زنان
حمیده دباغی؛ کوثر محمدی؛ سمیه جمشیدی
چکیده
تقسیم کار خانگی یا توزیع مسئولیت ها و کارهای ضروری به جهت حفظ و نگهداری خانه و افراد خانواده، از زمان صنعتی شدن به بعد از نظر تاریخی، متحول شده و به عنوان یک پدیده اجتماعی در مباحث دانشگاهی- از دهه 1970 به بعد-اهمیت یافته است. زمینه های اجتماعی و اقتصادی همواره در تاریخ تحولات خانواده، بر نوع روابط و تعاملات زن و مرد و نقشهای جنسیتی آنها ...
بیشتر
تقسیم کار خانگی یا توزیع مسئولیت ها و کارهای ضروری به جهت حفظ و نگهداری خانه و افراد خانواده، از زمان صنعتی شدن به بعد از نظر تاریخی، متحول شده و به عنوان یک پدیده اجتماعی در مباحث دانشگاهی- از دهه 1970 به بعد-اهمیت یافته است. زمینه های اجتماعی و اقتصادی همواره در تاریخ تحولات خانواده، بر نوع روابط و تعاملات زن و مرد و نقشهای جنسیتی آنها در خانواده اثر گذاشته و روابط میان آنها را تنظیم کرده است. این مقاله به توصیف تجربه زنان از تقسیم کار خانگی با همسر در خانواده اختصاص دارد و از مفاهیم تحلیلی مانند برابری جنسیتی در تقسیم کار خانگی، مفهوم وابستگی اقتصادی و خنثی سازی انحراف از نقشهای جنسیتی، ذیل تئوری منابع نسبی، بهره برده است. روش تحلیل تماتیک، مصاحبه های نیمه ساختمند(15 نفر زنان شاغل/خانه دار در گروههای سنی 20 تا 60 ساله) و نرم افزار Max. Q.D.A 2018 به منظور استخراج روابط زوجین در تقسیم کار خانگی بکار برده شده است. یافته ها حاکی از استخراج 2 مقوله اصلی عدم مشارکت در تقسیم کار خانگی و مشارکت در تقسیم کار خانگی، 7 مقوله فرعی شامل: زنانگی سرسختانه، مردانگی هژمونیک، اقناع، خودکفایی اجباری، مثلث سازی اقتصادی، مشارکت تدریجی مردان و تقسیم کار برابر و 228 مفهوم است.
مطالعات زنان
احمد کلاته ساداتی؛ فاطمه عادل خواه؛ فائزه شمس الدین قطرم
چکیده
بلوغ، پدیدهای زیستی، پیچیده و یک برساخت اجتماعی است که بهصورت متفاوتی در دختران درک و تجربه میشود. دختران نوجوانی که در خانوادههای پدرسرپرست زندگی میکنند، ممکن است به دلیل فقدان مادر با چالشهای خاصی در دوران قاعدگی مواجه شوند. هدف از پژوهش حاضر فهم تجربه قاعدگی و مسائل خاص دختران پدرسرپرست در دوران بلوغ است. پژوهش حاضر، ...
بیشتر
بلوغ، پدیدهای زیستی، پیچیده و یک برساخت اجتماعی است که بهصورت متفاوتی در دختران درک و تجربه میشود. دختران نوجوانی که در خانوادههای پدرسرپرست زندگی میکنند، ممکن است به دلیل فقدان مادر با چالشهای خاصی در دوران قاعدگی مواجه شوند. هدف از پژوهش حاضر فهم تجربه قاعدگی و مسائل خاص دختران پدرسرپرست در دوران بلوغ است. پژوهش حاضر، مطالعهای کیفی است که در سال 1401- 1402 در شهر یزد انجام شد. 10 دختر نوجوان پدرسرپرست 13تا 16 ساله که بیش از 6 ماه با پدر زندگی کردهاند، بهصورت هدفمند وارد مطالعه شدند. دادهها با مصاحبة نیمهساختاریافته جمعآوری و با روش تحلیل مضمونی، تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان داد که تجربه بلوغ نزد دختران پدرسرپرست، یک امر پدرانه و مردانه است که با شیوه رفتار پدر مرتبط است. برخلاف پدران بیاعتنا به موضوع، دخترانی که پدران آنها سعی بر درک مسئله دارند، بهتر میتوانند موضوع را مدیریت کنند. سه مضمون برساخت شده تحقیق عبارتاند از: پدرِ حامی، پدرِ بیاعتنا و بلوغ مسئلهدار. نتیجه اینکه تجربهی بلوغ دختران اگر چه با تغییرات زیستی آنها مرتبط است، اما عمدتاً برساختی است متأثر از دیدگاه پدر، رفتار و نقش پدرانهی وی در این زمینه. به واقع، در دختران پدرسرپرست، تجربۀ بلوغ، یک بازتولید اجتماعیِ مردانه و پدرانه میباشد که ارزشها و هنجاریهای فرهنگی و اجتماعی بر آن مترتب است. پیشنهاد میشود با توجه به گسترش خانوادههای تکوالدِ پدرسرپرست، مدارس، مراکز فرهنگی و رسانۀ ملی نقش آگاهیبخشی پررنگی درزمینۀ تغییرات بلوغ دختران داشته باشند.
مطالعات زنان
پروانه علایی؛ مریم حکم آبادی قشونی
چکیده
در سالهای اخیر به دلیل کاهش نرخ فرزندآوری، در نظام سیاستگذاری تلاشهایی شده است که از آن جمله میتوان به طرح جوانی جمعیت و حمایت از خانواده مصوب اسفند 1399 اشاره کرد. در موادی از این طرح به تحدید غربالگری اشارهشده که هدف از انجام این پژوهش شناسایی ملاحظات فردی- اجتماعی حذف غربالگری مادران باردار پیش از تولد فرزند است. روش پژوهش ...
بیشتر
در سالهای اخیر به دلیل کاهش نرخ فرزندآوری، در نظام سیاستگذاری تلاشهایی شده است که از آن جمله میتوان به طرح جوانی جمعیت و حمایت از خانواده مصوب اسفند 1399 اشاره کرد. در موادی از این طرح به تحدید غربالگری اشارهشده که هدف از انجام این پژوهش شناسایی ملاحظات فردی- اجتماعی حذف غربالگری مادران باردار پیش از تولد فرزند است. روش پژوهش کیفی و رویکرد آن پدیدارشناسی است. پاسخگویان به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدهاند و دادهها با مصاحبههای نیمه ساختاریافته با مادرانی که فرزند معلول و کمتوان دارند و برای کلاسهای گفتاردرمانی و کاردرمانی به مرکز توانبخشی مراجعه کردهاند جمعآوریشده است. دادههای حاصل از مصاحبهها به روش تحلیل هفت مرحلهای کلایزی تحلیلشدهاند.طبق پژوهش انجامیافته دادهها در دو گروه فردی و اجتماعی دستهبندی شدند. مسائل فردی شامل مشکلات آموزشی، کمبود اطلاعات و ناآگاهی، احساسات و عواطف و مسائل ارتباطی است. بخش اجتماعی شامل مسائل برچسب اجتماعی و حمایتهای اجتماعی است که هرکدام شامل زیرمجموعههایی است. میتوان نتیجه گرفت که حضور فرزند بیمار در خانواده تأثیرات زیادی در همه ابعاد زندگی اعضای خانواده و بخصوص مادر دارد. امید است نتایج این تحقیق بتواند در راستای کاهش نگرانیهای عمومی موثر واقع شود؛ بگونهای که سیاستهای مربوط به افزایش جمعیت موفقتر عمل نموده و چالشهای روانی– اجتماعی غربالگری مادران باردار پیش از تولد فرزند را بهتر پاسخگو باشد تا در نهایت تلاشهای انجام یافته در افزایش جمعیت سالم نمود یابد و قانونگذاری صحیح در راستای منافع ملت و دولت تحقق یابد.
مطالعات زنان
حسین مشک آبادی مهاجر؛ زینب مشک آبادی مهاجر
چکیده
در مقاله حاضر با استفاده از مدل رگرسیون پروبیت تاثیر عوامل جمعیت شناختی بر وضعیت درآمد، پس انداز و اشتغال بعد از دوران کرونا نسبت به قبل از آن در مشهد بر اساس تفکیک جنسیتی، بین دو گروه زنان و مردان مورد سنجش قرار گرفت. دادهها به روش پرسشنامهای و به صورت آنلاین جمع آوری و رگرسیونهای مربوط به وضعیت درآمد، پس انداز و اشتغال با استفاده ...
بیشتر
در مقاله حاضر با استفاده از مدل رگرسیون پروبیت تاثیر عوامل جمعیت شناختی بر وضعیت درآمد، پس انداز و اشتغال بعد از دوران کرونا نسبت به قبل از آن در مشهد بر اساس تفکیک جنسیتی، بین دو گروه زنان و مردان مورد سنجش قرار گرفت. دادهها به روش پرسشنامهای و به صورت آنلاین جمع آوری و رگرسیونهای مربوط به وضعیت درآمد، پس انداز و اشتغال با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاند. حجم نمونه شامل 1093 نفر میباشند که از این تعداد 523 نفر زن و 570 نفر مرد میباشند. نتایج پس از تحلیل رگرسیون در سطح اطمینان 95 درصد، حاکی از آن است که افراد با سن بالاتر، مستاجرین و خانوارهایی که تعداد اعضای بیشتری دارند دچار کاهش درآمد و پس انداز بیشتری شدهاند که در این بین مردان بیش از زنان آسیب دیدهاند. با بهبود طبقه درآمدی، تحصیلات و موقعیت اقتصادی اجتماعی میتوان از آسیبهای ناشی از کرونا کاست که در این زمینه، میزان کاهش در آسیب زنان نسبت به مردان مقدار بیشتری است. مشاغل آزاد و حقوق بگیران بخش خصوصی کاهش بیشتری در درآمد، پس انداز و بدتر شدن وضعیت شغلی خود مشاهده کردهاند که در بین شاغلین، زنان شاغل بیش از مردان شاغل دچار زیان ناشی از کرونا شدهاند. همچنین بر اساس نتایج مطالعه با ارتقاء طبقه درآمدی، تحصیلات و بهبود موقعیت اقتصادی اجتماعی، زنان نسبت به مردان، بهبود بیشتری در وضعیت شغلی، درآمدی و پس اندازی خود مشاهده میکنند.
مطالعات زنان
نگین فلاح حقیقی؛ زینب شریفی؛ حامین احمدی
چکیده
در حال حاضر توسعه اقتصادی بدون مشارکت اقتصادی زنان امکانپذیر نیست. با این وجود، نرخ مشارکت اقتصادی زنان در ایران در سطح مطلوبی قرار ندارد. بر اساس آخرین آمار، استان یزد رتبه دوم را از لحاظ نرخ بیکاری زنان دارد. از این رو، این تحقیق با هدف واکاوی موانع مشارکت اقتصادی زنان در استان یزد انجام گرفت. در این مطالعه از روش تحقیق کیفی بهره ...
بیشتر
در حال حاضر توسعه اقتصادی بدون مشارکت اقتصادی زنان امکانپذیر نیست. با این وجود، نرخ مشارکت اقتصادی زنان در ایران در سطح مطلوبی قرار ندارد. بر اساس آخرین آمار، استان یزد رتبه دوم را از لحاظ نرخ بیکاری زنان دارد. از این رو، این تحقیق با هدف واکاوی موانع مشارکت اقتصادی زنان در استان یزد انجام گرفت. در این مطالعه از روش تحقیق کیفی بهره گرفته شد. جامعه هدف تحقیق شامل گروههای منتخب استان یزد بود. نمونهگیری به صورت هدفمند انجام گرفت و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه پیدا کرد. ابزار گردآوری دادهها مصاحبه و مشاهده بود. برای اطمینان از روایی و پایایی دادهها، پژوهشگر به هنگام جمعآوری دادهها از روشهای مختلفی چون بررسی اسناد و مدارک، مصاحبه، تهیه عکس و فیلم و ضبط صـدا بهره گرفت. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از کدگذاری استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد در گام اول، با کدگذاری باز 19 مفهوم اصلی استخراج گردید. در گام دوم، کدگذاری محوری انجام گرفت و از 19 مفهوم (کدهای اولیه)،3 مقوله فرعی شامل نگرش نسبت به نقش زنان در فضای کسب و کار، بهره کشی از نیروی کار زنان و اثرات فردی، خانوادگی و فرهنگی اشتغال زنان شناسایی شد. در نهایت، مدل پارادیمی شامل شرایط علّی، شرایط زمینهای، پیامدها، تعاملات و راهبردها به تصویر کشیده شد. بر اساس نتایج بدست آمده، پیشنهاداتی به منظور افزایش مشارکت اقتصادی زنان ارائه گردید.
مطالعات زنان
زهرا سادات میرهاشمی
چکیده
کار زن در خانه از نظرفقه اسلامی، تکلیف نیست بلکه فضیلتی است که اگر به صورت رایگان در اختیار خانواده قرار دهد مأجور خواهد بود و اگر بخواهد در قبال آن دستمزدی دریافت کند شارع برای او حق مطالبه قرار داده است؛ ولی در فرهنگ عرفی حق زنان نادیده گرفته شده و در برخی موارد مطالبه آن قبیح دانسته میشود؛ لذا پژوهش حاضر با هدف تبیین اثر و ارتباط ...
بیشتر
کار زن در خانه از نظرفقه اسلامی، تکلیف نیست بلکه فضیلتی است که اگر به صورت رایگان در اختیار خانواده قرار دهد مأجور خواهد بود و اگر بخواهد در قبال آن دستمزدی دریافت کند شارع برای او حق مطالبه قرار داده است؛ ولی در فرهنگ عرفی حق زنان نادیده گرفته شده و در برخی موارد مطالبه آن قبیح دانسته میشود؛ لذا پژوهش حاضر با هدف تبیین اثر و ارتباط سیاستگذاری در راستای اجرای حکم اخذ اجرت المثل خانهداری زن با توسعه استحکام خانواده و رفع مشکلات عدم استقلال مالی و پوچ انگاری فعالیتهای زنان خانهدار اجرا شده است. تحقیق از نوع توصیفی و روش آن مطالعه اسنادی است و به این نتیجه رسیده که عدم ارزشگذاری و دستمزد برای خانهداری زن در عرف موجب بروز مشکلات عمدهای همچون احساس پوچی، افسردگی و خستگی و تمایل به فعالیت های اقتصادی خارج از محیط خانه و پیامدهای آن همچون کاهش میزان فرزندآوری می شود، در حالی که با اجرای کامل و مدبرانه سیاستی که قانونگذار اسلام از قرار دادن حق مطالبه اجرت المثل پیش گرفته است، از مشکلات عدم استقلال مالی زن در خانواده و پوچ انگاری فعالیتهای زنان خانهدار پیشگیری و از این رهگذر استقلال و امنیت مالی برای زنان تامین می گردد و تمرکز زنان بر خانواده و تربیت فرزند را بیشتر خواهد کرد؛ لذا ضروری است بر اساس الگوی توسعهای خانواده محور و افزایش جمعیت، ساز و کار مناسب و بسترسازی فرهنگی جهت اجرای کامل حکم اجرت المثل در نظر گرفته شده و بر اساس آن قانون گذاری شود.
مطالعات زنان
فائزه زمانیان؛ مجید وصالی ناصح؛ الهام فروزنده
چکیده
هدف از مطالعه حاضر بررسی نحوه مدیریت بدن توسط ورزشکاران زن فوتبال با توجه به ناسازگاری دو هویت زنانگی و ورزشکاری در متن فوتبال و خارج از آن بود. در این پژوهش از روش تحقیق کیفی تحلیل پدیدارشناختی به مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با 8 نفر از فوتبالیستهای زن لیگ برتر فوتبال (19 تا 27 سال) پرداخته شد. جمعآوری دادهها تا حد رسیدن به اشباع ...
بیشتر
هدف از مطالعه حاضر بررسی نحوه مدیریت بدن توسط ورزشکاران زن فوتبال با توجه به ناسازگاری دو هویت زنانگی و ورزشکاری در متن فوتبال و خارج از آن بود. در این پژوهش از روش تحقیق کیفی تحلیل پدیدارشناختی به مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با 8 نفر از فوتبالیستهای زن لیگ برتر فوتبال (19 تا 27 سال) پرداخته شد. جمعآوری دادهها تا حد رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. کلیه مصاحبهها ضبط و سپس خط به خط دست-نویس شد. تحلیل یافتهها در حین گردآوری دادهها و بعد از آن انجام شد. برخی از شرکتکنندگان اظهار داشتند که زنانگی و ورزشکاری با یکدیگر سازگار هستند و در هر دو متن ورزش و خارج از آن، این دو هویت را آشکار ساختند. برخی دیگر بیان کردند که زنانگی و ورزشکاری ناسازگار هستند. سه تجربه کلی در رویارویی با این ناسازگاری توسط شرکتکنندگان بیان شد. 1- آشکار کردن هویت ورزشکاری در متن ورزش و هویت زنانگی در متن خارج از ورزش 2- برجسته کردن هویت زنانگی در هر دو متن 3- برجسته کردن هویت ورزشکاری در هر دو متن. به طورکلی، بازیکنان فوتبال زن از طریق مدیریت بدن و ظاهر از جمله؛ پوشش، آرایش، دستکاری مو و بدن، لحن صدا، رفتار و وظایف نقشهای جنسیتی؛ هویت زنانگی یا ورزشکاری خود را تقویت کرده و آن را راهبردی برای کاهش فشارهای ناشی از ناسازگاری دو هویت درک کردند. همچنین یک همپوشانی بین وجود یا عدم وجود سازگاری با نوع مدیریت بدنی که توسط بازیکنان فوتبال زن به کارگرفته شده آشکار گردید.
مطالعات زنان
محمدرضا قائمی نیک؛ هدا مصطفائی
چکیده
اجرای برنامههای عمرانی (توسعۀ سرمایهداری) در دورۀ پهلوی دوم، اغلب از منظر اقتصادی یا سیاسی مورد تحلیل قرار گرفته است، در حالیکه تاثیر این برنامهها بر حوزۀ فرهنگ نیز قابل بررسی است. هویت زن ایرانی یکی از قلمروهایی است که تحت تاثیر سیاستهای فرهنگی برنامههای توسعۀ این دوره، دستخوش تغییر و تحول شده است. در این مقاله با هدف بررسی ...
بیشتر
اجرای برنامههای عمرانی (توسعۀ سرمایهداری) در دورۀ پهلوی دوم، اغلب از منظر اقتصادی یا سیاسی مورد تحلیل قرار گرفته است، در حالیکه تاثیر این برنامهها بر حوزۀ فرهنگ نیز قابل بررسی است. هویت زن ایرانی یکی از قلمروهایی است که تحت تاثیر سیاستهای فرهنگی برنامههای توسعۀ این دوره، دستخوش تغییر و تحول شده است. در این مقاله با هدف بررسی تغییرات هویت زنانه در دورۀ پهلوی دوم و تاثیر آن بر شرایط امروز، بازنمایی هویت زنانه در فیلمهای سینمایی این دوره را مدنظر قرار دادهایم. با توجه به اینکه بازنمایی هویت زنانه در سینمای این دوره در ذیل برنامههای توسعۀ سرمایهداری رقم خورده است، از چارچوب نظریِ صنعت فرهنگسازی آدرونو و هورکهایمر از مکتب فرانفکورت بهره بردهایم تا بتوانیم بهنحو انتقادی تاثیر سیاستهای توسعۀ سرمایهداری را بر صنعت فرهنگسازی در سینمای این دوره را نشان دهیم. متناسب با چارچوب انتقادی مکتب فرانکفورت، از روش تحلیل گفتمان انتقادی لاکلا و موف بهره بردهایم تا بتوانیم تغییرات گفتمانی بازنمایی هویت زنانه در دورههای تاریخی تولید و پخش آثار سینمایی این دوره شناسایی کنیم. بر اساس یافتههای تحقیق، چهار گفتمان، از آغاز دوره پهلوی دوم تا سال ۱۳۲۷، اجرای برنامه عمرانی (توسعه) از ۱۳۲۷ تا ۱۳۴۳، وزارت مهرداد پهلبد از ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۷ و گفتمان روبهظهور «موج نوی سینمای ایران» از ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۷ شناسایی شده است. تحلیل این گفتمانها بیانگر آن است که بازنمایی هویت زنانه در سینمایی این دوره بهتدریج از هویت سنتی محجبه به سمتِ هویت غربی برهنهتر تغییر میکند.
مطالعات زنان
عاطفه رحمانی؛ محسن بدره؛ زهرا میرحسینی
چکیده
خودکشی یکی از دیربازترین پدیدارهای جوامع انسانی است و از آنجا که طبعاً باید در چارچوب روانشناسی اجتماعی هر جامعه و جماعتهای فرعیتر خود مطالعه و فهم شود، تاکنون بخش مهمی از مطالعات اجتماعی خودکشی، متمرکز بر خودکشی در مناطق عشایری و روستایی بوده است. چندسالی است آمار قابلتوجه خودکشی و بهویژه خودسوزی زنان در منطقۀ دیشموک استان ...
بیشتر
خودکشی یکی از دیربازترین پدیدارهای جوامع انسانی است و از آنجا که طبعاً باید در چارچوب روانشناسی اجتماعی هر جامعه و جماعتهای فرعیتر خود مطالعه و فهم شود، تاکنون بخش مهمی از مطالعات اجتماعی خودکشی، متمرکز بر خودکشی در مناطق عشایری و روستایی بوده است. چندسالی است آمار قابلتوجه خودکشی و بهویژه خودسوزی زنان در منطقۀ دیشموک استان کهگیلویه و بویراحمد، بازتاب رسانهای گستردهای یافته است. این پژوهش در پی آن بود تا بهوسیلۀ روش کیفی پدیدارشناسی به شیوۀ گئورگی و با ابزار مصاحبۀ نیمهساختیافته، خودکشی در این منطقۀ روستایی-عشایری را مطالعه و بررسی کند. نمونۀ پژوهش، هدفمند و متشکل از افرادی است که خودکشی ناموفق داشتهاند و یا یکی از نزدیکانشان خودکشی منجر به مرگ داشته است. محققان در فهم ادراکات مصاحبهشوندگان از علل و زمینههای اقدام به خودکشی در این منطقه به پنج مقولۀ اصلی: 1) عدم آگاهی و مهارت مدیریت زندگی؛ 2) عدم رضایت از زندگی خصوصی؛ 3) رسیدن به احساس بنبست و گیرکردن در زندگی اجتماعی؛ 5) زمینههای شخصیتی و سطحی بودن برخی باورهای دینی؛ رسیدهاند که هرکدام جداگانه در بخش یافتهها به مفاهیم جزئیتر تفکیک و به نقلقولهایی از مصاحبهشوندگان مستند شدهاند. سرانجام، این مقولهها با بخشی از ادبیات نظری خودکشی مقایسه شده و نویسندگان پیشنهادهایی برای پیشگیری از خودکشی ارائه دادهاند.
مطالعات زنان
هادیه پرهیزکار؛ آذر علی محمدی؛ صدیقه طاهره اسدزاده؛ مریم هاشم پور صادقیان
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی و فراتحلیل کیفی مطالعات انجامشده در حوزۀ زنان بدسرپرست است. در این راستا تمامی مقالههای علمی-پژوهشی با کلیدواژۀ «زنان بدسرپرست» در بازۀ زمانی ۱۳۸۵ تا ۱۴۰۰ از پایگاه اطلاعاتی-علمی جهاد دانشگاهی و پایگاه اسنادی نورمگز استخراج شد. در ادامه ۳۴ مقاله برای استخراج دادهها و بررسی بیشتر گزینش و به روش مطالعۀ ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، بررسی و فراتحلیل کیفی مطالعات انجامشده در حوزۀ زنان بدسرپرست است. در این راستا تمامی مقالههای علمی-پژوهشی با کلیدواژۀ «زنان بدسرپرست» در بازۀ زمانی ۱۳۸۵ تا ۱۴۰۰ از پایگاه اطلاعاتی-علمی جهاد دانشگاهی و پایگاه اسنادی نورمگز استخراج شد. در ادامه ۳۴ مقاله برای استخراج دادهها و بررسی بیشتر گزینش و به روش مطالعۀ اسنادی، کتابخانهای و فراتحلیل مطالعه شدند. براساس یافتههای تحقیق حاضر، مطالعات انجامشده در این حوزه، دو جهتگیری عمدۀ روانشناسی و جامعهشناسی را دربرمیگیرد؛ بهطوریکه ابعاد دیگر زندگی این دسته از زنان از جمله اقتصادی و سیاسی ذیل این دو دسته بررسی میشوند. گروهی از این مطالعات به تحلیل نظری و ارائۀ مدلهایی برای شناسایی مسائل زنان بدسرپرست در جهت کاهش مشکلات آنان با استفاده از روشهای مداخلهای پرداختهاند و گروهی دیگر به تقویت روحیه و ایجاد انگارۀ مثبت در زنان بدسرپرست از طریق افزایش دیدگاههای مثبتنگر بهلحاظ تجربی پرداختند. یافتههای این مطالعه در دو بعد روانشناسی و جامعهشناسی نشان میدهد این زنان نیازمند حمایتهای روانی، اجتماعی و اقتصادی هستند و توانمندسازی آنها در ابعاد ذکرشده کیفیت زندگی آنها را بهبود میبخشد و سبب کاهش رنج اجتماعی آنها میشود. مبتنی بر دستاوردهای نظری این پژوهش به نظر میرسد سیاستگذاران بایستی مبتنی بر تعریف جامعی از زنان بدسرپرست، اقدام به بازنگری در قوانین و احکام اجتماعی مرتبط با این زنان بپردازند.
مطالعات زنان
محمد ریحانی؛ شهرام عبدی
چکیده
هدف کلی این پژوهش طراحی برنامه راهبردی توسعه ورزش قهرمانی بانوان استان خراسان شمالی بود. پژوهش حاضر از نظر روش پژوهش توصیفی-پیمایشی، به لحاظ هدف کاربردی و از نظر جمعآوری دادهها به صورت آمیخته (کمی و کیفی) بود. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی و کمی شامل مدیران، معاونان و کارشناسان (اداره کل ورزش و جوانان استان خراسان شمالی، اداره ورزش ...
بیشتر
هدف کلی این پژوهش طراحی برنامه راهبردی توسعه ورزش قهرمانی بانوان استان خراسان شمالی بود. پژوهش حاضر از نظر روش پژوهش توصیفی-پیمایشی، به لحاظ هدف کاربردی و از نظر جمعآوری دادهها به صورت آمیخته (کمی و کیفی) بود. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی و کمی شامل مدیران، معاونان و کارشناسان (اداره کل ورزش و جوانان استان خراسان شمالی، اداره ورزش و جوانان شهرستان بجنورد، هیاتهای ورزشی استان و باشگاههای ورزشی استان)، اساتید دانشگاهی رشته علوم ورزشی استان، مربیان ورزش قهرمانی و ورزشکاران قهرمان زن استان خراسان شمالی بود. نمونه آماری در بخش کیفی 14 نفر و در بخش کمی شامل 23 نفر از افراد جامعه آماری بود. روش نمونهگیری در بخش کیفی و کمی بهصورت هدفمند بود. برای جمعآوری دادهها نیز از دو روش مصاحبه اکتشافی نیمه هدایت شده و پرسشنامه محقق ساخته و برای بدست آوردن نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها و اولویتبندی استراتژیهای تدوین شده از چارچوبی با عنوان چارچوب جامع تدوین استراتژی مدل SWOT-ANP و همچنین برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار Super Decisions2 استفاده شده است. نتایج نشان داد، ورزش قهرمانی بانوان استان دارای 9 قوت، 16 ضعف، 11 فرصت و 13 تهدید و در مجموع 17 راهبرد است و استراتژی رقابتی، استراتژی قالب در این پژوهش شناسایی شد. مهمترین استراتژی بهدست آمده در بخش توسعه ورزش قهرمانی بانوان استان خراسان شمالی تدوین برنامههای هدایتی و حمایتی در مسیر رشد بانوان ورزشکار از مبتدی تا پیشرفته میباشد که شایسته است مسئولان ورزش استان توجه ویژهای به استراتژیهای بهدستآمده از این پژوهش داشته باشند.
مطالعات زنان
فریبا علاسوند
چکیده
با وجود اهمیت عدالت در فقه سیاسی-اجتماعی، نظریهپردازیها باید به نظامسازی یا ساختارهای روندساز منجر شوندف اما در رویکرد اسلامی مطرح و تقویت نشدهاند. از جمله مهمترین مباحث عدالت، پردازش نظریهای است که شامل ابعاد نظری و عملی روشن بهمثابۀ راهبرد ادارۀ جامعه است. این ابعاد اگرچه در مطالعات دو دهۀ اخیر حوزۀ عدالت مورد توجه پژوهشگران ...
بیشتر
با وجود اهمیت عدالت در فقه سیاسی-اجتماعی، نظریهپردازیها باید به نظامسازی یا ساختارهای روندساز منجر شوندف اما در رویکرد اسلامی مطرح و تقویت نشدهاند. از جمله مهمترین مباحث عدالت، پردازش نظریهای است که شامل ابعاد نظری و عملی روشن بهمثابۀ راهبرد ادارۀ جامعه است. این ابعاد اگرچه در مطالعات دو دهۀ اخیر حوزۀ عدالت مورد توجه پژوهشگران داخلی قرار گرفتهاند، نیازمند کاوش بیشتر و تمرکز روی موضوعات خرد هستند. این مقاله با هدف تقویت این ابعاد و ضرورتها به طرح ایدۀ خود میپردازد و بهدلیل اهمیت حقوق و مزایای اجتماعی زنان، میدان بررسی و تطبیقات خود را در موضوع عدالت برای زنان قرار داده است. پرسش اصلی مقاله ناظر به مهمترین چالش نظری و عملی عدالت است که در پاسخ ملاحظۀ نظری به چالش معیار نابرابری و ملاحظۀ عملی به دو بحث ادراکسنجی و شاخصسازی برای عدالت پرداخته است. روش مقاله پس از جمعآوری دادههای لازم، تحلیل محتوا، و مقاله اسنادی و بنیادی است. گفتنی است این مقاله برگرفته از یک کلان طرح دربارۀ عدالت جنسیتی است. مطابق نتایج، نابرابری بهعنوان مهمترین مسئله در مطالعات عدالت، نیازمند تعیین معیار است. چندمعیارگی در نظریۀ عدالت اسلامی قابلدفاع است. تفاوت میان مردان و زنان بهعنوان بخشی از معیارها با سیاستهای جانبدارانه در راستای حمایت از خانواده، مادرانگی، زنانگی و فردیت زنان مورد توجه قرار میگیرد. عدالت، امری راهبردی برای تنظیم روابط افراد با یکدیگر از حوزۀ خانوادگی تا حوزۀ اجتماعی است و نیازمند طراحی معیارها، اصول و اهداف، شاخصسازی و ادراکسنجی است.
مطالعات زنان
نسیم السادات محبوبی شریعتپناهی؛ مهدیه محمدتقی زاده
چکیده
امروزه توسعۀ اجتماعی کشورها در گرو مشارکت سازمانهای مردمنهاد در تحقق حقوق گروهها و افراد جاماندۀ اجتماع است. با توجه به اینکه حمایت اجتماعی از خانوادههای در معرض آسیب از سویی با مسئولیت و مسئولیتپذیری همۀ افراد جامعه و از سوی دیگر با حقوق افراد در جامعه مرتبط است، مشارکت سمنها و بررسی چالشهای آنها میتواند حمایت از این ...
بیشتر
امروزه توسعۀ اجتماعی کشورها در گرو مشارکت سازمانهای مردمنهاد در تحقق حقوق گروهها و افراد جاماندۀ اجتماع است. با توجه به اینکه حمایت اجتماعی از خانوادههای در معرض آسیب از سویی با مسئولیت و مسئولیتپذیری همۀ افراد جامعه و از سوی دیگر با حقوق افراد در جامعه مرتبط است، مشارکت سمنها و بررسی چالشهای آنها میتواند حمایت از این خانوادهها را تسهیل کند. این مطالعه با رویکرد کیفی و با استفاده از روششناسی تحلیل محتوا انجام شد. در این روش، انتخاب نمونه بر گزینش هدفمند و معیارمحور استوار است. به این منظور بیست سمن فعال در حوزۀ اجتماعی زنان به روش نمونهگیری هدفمند از میان پنجاه سمن فعال در این حوزه در شهر تهران انتخاب شدند. درمجموع با توجه به آمادگی و پذیرش مصاحبه، ده سمن در پژوهش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. زنبودن نمونهها از آن جهت حائز اهمیت است که مشارکت داوطلبانه در حوزۀ خانواده و آسیب اغلب با استقبال زنان مواجه میشود و زنان نقش پررنگتری در این امر دارند. از اینرو برای بهدستآوردن دادهها از گروه با مشارکتپذیری بیشتر، زنبودن شاخص مهمی برای پژوهش بود. نتایج پژوهش بر این امر تأکید دارد که مشارکت سمنها را نمیتوان صرفاً در یک طیف خطی صفر و یکی دید، بلکه باید براساس نوع و نحوۀ فعالیت آنها، میزان مشارکت آنان را براساس یک طیف با دو سر مشارکت منفعلانه تا مشارکت فعال دانست.
مطالعات زنان
یحیی بوذری نژاد؛ ابوالفضل اقبالی
چکیده
گروههای مرجع، الگوها و شیوههای زیست تأثیرگذار که به معرفی تیپهای ایدئال سبک زندگی در جوامع مختلف منجر میشوند، یکی از ابعاد مهم حوزۀ مطالعات اجتماعی هستند. در جامعۀ ایرانی، یکی از این الگوها و مراجع تأثیرگذار در تعیین شیوههای زیست و سبک زندگی، دین و سیرۀ بزرگان دینی است. پژوهشهایی که دربارۀ میزان دینداری و کیفیت آن در جامعۀ ...
بیشتر
گروههای مرجع، الگوها و شیوههای زیست تأثیرگذار که به معرفی تیپهای ایدئال سبک زندگی در جوامع مختلف منجر میشوند، یکی از ابعاد مهم حوزۀ مطالعات اجتماعی هستند. در جامعۀ ایرانی، یکی از این الگوها و مراجع تأثیرگذار در تعیین شیوههای زیست و سبک زندگی، دین و سیرۀ بزرگان دینی است. پژوهشهایی که دربارۀ میزان دینداری و کیفیت آن در جامعۀ ایرانی صورت گرفته است، نشان از وجود الگوهای دینی در مناسبات زندگی ایرانیان دارد. به این ترتیب بهنظر میرسد تبیین و معرفی الگوهای سبک زندگی دینی در بستر تاریخ و سیرۀ بزرگان دین و معصومان (ع) در تعیین و جهتدهی به شیوههای زیست ایرانیان سهم مؤثری خواهد داشت. سیرۀ حضرت زهرا (س) بهمثابۀ یک الگوی فراتاریخی، ظرفیت عظیم و تأثیرگذاری برای استخراج الگوی زن مسلمان در شئون مختلف زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی زنان دارد؛ بنابراین، این مقاله سیرۀ ایشان را از منظر هویت جنسیتی و زنانگی بازخوانی میکند. روش تحقیق اسنادی است و از متون معتبر برای جمعآوری دادهها بهره گرفته شده است. همچنین پژوهش حاضر براساس مبانی هستیشناختی، انسانشناختی، دینشناختی و ارزششناختی اسلامی، مؤلفههای هویت جنسیتی زنانه را در محورهای حجاب، حیا و عفت، همسری، مادری، خانهداری و حضور مؤثر اجتماعی تعریف میکند، هریک از آنها را در سیرۀ حضرت زهرا (س) بررسی تاریخی میکند و روایتی زنانه از منش و زیست فردی، خانوادگی و اجتماعی ایشان ارائه میدهد.
مطالعات زنان
ناهید سلیمی
چکیده
زنان بهعنوان بخش مهمی از بدنۀ فعال اجتماع و درگیر مستقیم با نهاد پویای خانواده، عملاً نقش مهمی در شناخت و حل مسئله در تمام حوزههای عمومی ایفا میکنند. جمهوری اسلامی بهعنوان حکمرانی متعالی که نظامی مبتنی بر مردمسالاری دینی است، نیازمند توجه به این بخش از کنشگران و تسهیل مشارکت عمومی آنان در فرایندهای شناخت مسئله، تصمیمگیری ...
بیشتر
زنان بهعنوان بخش مهمی از بدنۀ فعال اجتماع و درگیر مستقیم با نهاد پویای خانواده، عملاً نقش مهمی در شناخت و حل مسئله در تمام حوزههای عمومی ایفا میکنند. جمهوری اسلامی بهعنوان حکمرانی متعالی که نظامی مبتنی بر مردمسالاری دینی است، نیازمند توجه به این بخش از کنشگران و تسهیل مشارکت عمومی آنان در فرایندهای شناخت مسئله، تصمیمگیری و پایش خواهد بود. بدینمنظور نیازمند احصای الگوی موجود در مضامین برجستۀ گفتمان دینی در موضوع مشارکت بدنۀ اجتماعی زنان برای نیل به الزامات اسلامی مشارکت عمومی زنان در فرایند حکمرانی اسلامی هستیم. در این پژوهش، با هدف استخراج این الگو از روش کیفی و راهبرد تحلیل مضمون استفاده شده است. برای پاسخ به پرسش اصلی پژوهش نیز 13 مصاحبۀ عمیق با خبرگان دینی مشرف به فضای کنشگری زنان با سابقۀ عملی یا نظری خطمشیگذارانه انجام شده است. تحلیل دادهها در فرایند کدگذاری به ظهور 48 مضمون پایه در قالب 10 مضمون سازماندهنده و 2 مضمون فراگیر و ارائۀ شبکۀ مضامین منجر شد. یافتهها نشان داد الگوی مضمونی گفتمان دینی در خصوص مشارکت بدنۀ اجتماعی زنان در فرایند خطمشیگذاری زنان و خانواده مشتمل بر دو بعد اساسی مؤلفههای مشارکت و مکانیسمهای مشارکت است. الگوی احصاشده از مضامین اصلی مشارکت در ادامه در بعد مؤلفهها شامل مضامین غایتمندی، مسئلهمحوری، سطحبندی بدنۀ اجتماعی، دینمحوری و الهیبودن و تخصیص عرصهها و مرزها و در بعد مکانیسمها شامل مضامین قانونی و شرعیبودن، عامبودن و جنسیتزدایی، توانمندسازی، نهادهای واسط و نهادهای تخصصی هستند.
مطالعات زنان
الهام شیردل؛ مهدی معینی؛ عبدالحمید دهانی
چکیده
یکی از اهداف مهم در جوامع مختلف، کیفیت زندگی مردم آن کشور بهویژه زنان است. زنان بهعنوان مؤثرترین عضو جامعه، نقش بسزایی در ادارۀ خانواده و تحکیم ساختارهای جامعه دارند. کیفیت زندگی زنان تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد. از اینرو هدف از انجام پژوهش حاضر، رتبهبندی عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی زنان متأهل شاغل و خانهدار است. روش تحقیق ...
بیشتر
یکی از اهداف مهم در جوامع مختلف، کیفیت زندگی مردم آن کشور بهویژه زنان است. زنان بهعنوان مؤثرترین عضو جامعه، نقش بسزایی در ادارۀ خانواده و تحکیم ساختارهای جامعه دارند. کیفیت زندگی زنان تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد. از اینرو هدف از انجام پژوهش حاضر، رتبهبندی عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی زنان متأهل شاغل و خانهدار است. روش تحقیق توصیفی–پیمایشی و جامعۀ آماری آن شامل 13 تن از زنان متأهل شاغل و خانهدار شهرستان مهرستان است که دارای حداقل پنج سال سابقۀ خانهداری یا اشتغال و حداقل مدرک کارشناسی در رشتۀ جامعهشناسی هستند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامۀ مقایسۀ زوجی استفاده شد. پایایی ابزار پژوهش با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 83/0 و نرخ ناسازگاری کوچکتر از 1/0 در سطح بالا محاسبه شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از مدل تحلیل سلسلهمراتبی AHP و نرمافزار Expert choice انجام گرفت. یافتههای تحقیق نشان داد از بین شش عامل مؤثر بر کیفیت زندگی زنان شاغل و خانهدار شهرستان مهرستان، رابطۀ اجتماعی مهمترین عامل است. در ادامه، امنیت اجتماعی در رتبۀ دوم، حمایت اجتماعی در رتبۀ سوم، منزلت اجتماعی در رتبۀ چهارم، سرمایۀ فرهنگی در رتبۀ پنجم و سلامت عمومی در رتبۀ ششم عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی زنان شاغل و خانهدار قرار گرفتند؛ بنابراین، کیفیت پیوندهای اجتماعی در افزایش سلامت اجتماعی و از طرف دیگر در کیفیت زندگی زنان متأهل شاغل و خانهدار نقش اساسی دارد.
مطالعات زنان
حجیه بی بی رازقی نصرآباد؛ سوسن باستانی
چکیده
هدف از این مطالعه، تفسیر و بازنمایی ابعاد مختلف مرخصی زایمان در بین مادران شاغل است. رویکرد پژوهش کیفی است. نمونه شامل 25 زن شاغل با تجربۀ مرخصی زایمان ساکن شهر تهران است که از طریق نمونهگیری هدفمند و با حداکثر تنوع براساس سطح اشباع نظری تعیین شدند. شیوۀ گردآوری دادهها مصاحبۀ عمیق بهصورت انفرادی و حضوری و تلفنی و روش تحلیل یافتهها، ...
بیشتر
هدف از این مطالعه، تفسیر و بازنمایی ابعاد مختلف مرخصی زایمان در بین مادران شاغل است. رویکرد پژوهش کیفی است. نمونه شامل 25 زن شاغل با تجربۀ مرخصی زایمان ساکن شهر تهران است که از طریق نمونهگیری هدفمند و با حداکثر تنوع براساس سطح اشباع نظری تعیین شدند. شیوۀ گردآوری دادهها مصاحبۀ عمیق بهصورت انفرادی و حضوری و تلفنی و روش تحلیل یافتهها، تحلیل مضمون به روش براون است که به سه شیوۀ کدگذاری باز، محوری و انتخابی استخراج شدند. از فرایند تحلیل دادهها مقولۀ هستۀ «دوگانگی در تجربۀ مرخصی زایمان» حاصل شد که برخاسته از دو مضمون «تجربۀ دووجهی زنان از فرصت مرخصی زایمان» و «تناقضات در سیاست و برنامههای اجرایی» است. براساس یافتهها «مهارتهای مدیریت بدن»، «ارتقای سلامت زیستی کودک»، «ایفای باکیفیت نقش مادری» و «کمک به تعادل کار-خانواده» گویای درک زنان از مرخصی زایمان بهمثابۀ فرصتی برای تقویت نهاد خانواده است، اما تردید در تصمیمگیری که ناشی از «ترس از جدایی از فرزند» و «تردید در بازگشت به کار» است و ناامنی و تنزل موقعیت شغلی نیز بخش مهمی از تجربۀ مادران بهشمار میرود. درک مادران شاغل از نحوۀ اجرای برنامه نیز بیانگر متناقضبودن آن است که از سه زیرمضمون «نابسندگی قانونگذاری»، «تنندادن بخش خصوصی» و «گشودگی بخش دولتی» احصا شده است. نتیجه اینکه سیاست مرخصی زایمان با توجه به نیازها و شرایط مادران، کودکان و کارفرمایان نیازمند بررسی، نظارت و بازطراحی است.
مطالعات زنان
کیوان شجاع چاغروند؛ علیرضا پورسعید؛ مریم امیدی نجف آبادی
چکیده
این مطالعه با هدف تأثیر توانمندسازی شغلی بر امنیت غذایی زنان روستایی سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی انجام شد. تحقیق کاربردی و توصیفی است و در استان تهران در طول سالهای 1398-1400 انجام گرفت. جامعۀ آماری این مطالعه شامل زنان سرپرست خانوار روستایی تحت پوشش سازمان بهزیستی استان تهران است که براساس فرمول کوکران 216 نفر انتخاب شدند. ...
بیشتر
این مطالعه با هدف تأثیر توانمندسازی شغلی بر امنیت غذایی زنان روستایی سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی انجام شد. تحقیق کاربردی و توصیفی است و در استان تهران در طول سالهای 1398-1400 انجام گرفت. جامعۀ آماری این مطالعه شامل زنان سرپرست خانوار روستایی تحت پوشش سازمان بهزیستی استان تهران است که براساس فرمول کوکران 216 نفر انتخاب شدند. پرسشنامۀ محققساخته برای پنج متغیر مهارتهای ارتباطی و کار گروهی (7 گویه)، خلاقیت و حل مسئله (6 گویه)، تعهد و احساس مسئولیت (6 گویه)، اطلاعات و دانش تخصصی (5 گویه) و مهارتهای فنی و کار عملی (5 گویه) طراحی شد. همچنین پرسشنامۀ استاندارد برای امنیت غذایی با ابعاد فراهمی و دسترسی، ثبات و استفاده از مواد غذایی استفاده شد. تحلیل دادهها به کمک مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرمافزار AMOS24 صورت گرفت. براساس نتایج مطالعه، زنان روستایی سرپرست خانوار وضعیت متوسطی برای توانمندسازی شغلی و وضعیت ضعیفی برای امنیت غذایی دارند. نتایج حاکی از آن است که توانمندسازی شغلی 50/57 درصد از امنیت غذایی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی را تبیین میکند. درمجموع توصیه میشود برای بهبود امنیت غذایی زنان روستایی سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی، توجه ویژهای به توانمندسازی شغلی صورت گیرد.
مطالعات زنان
فرزانه حقیقت قهفرخی؛ سید علی حسینی؛ اسماعیل قادری؛ سید مجتبی محمودزاده
چکیده
هویت، منشأ و کانون ارزشهای یک فرد را نشان میدهد. افراد با عضویت در گروههای اجتماعی مختلف به تعریف هویت اجتماعی خود میپردازند. زنان بهعنوان بخش بزرگی از نیروی کار در صنعت گردشگری، با عضویت در گروههای مختلف و فعالیت در بستر جدید گردشگری که گاهی در تقابل با ارزشهای سنتی آنان است، در معرض تغییر و تحولات هویتی قرار میگیرند. ...
بیشتر
هویت، منشأ و کانون ارزشهای یک فرد را نشان میدهد. افراد با عضویت در گروههای اجتماعی مختلف به تعریف هویت اجتماعی خود میپردازند. زنان بهعنوان بخش بزرگی از نیروی کار در صنعت گردشگری، با عضویت در گروههای مختلف و فعالیت در بستر جدید گردشگری که گاهی در تقابل با ارزشهای سنتی آنان است، در معرض تغییر و تحولات هویتی قرار میگیرند. هدف اصلی این پژوهش، ارائۀ تحلیل شبکۀ مضمونی برساخت هویتی زنان شاغل در گردشگری و بهطور خاص زنان شاغل در اقامتگاههای بومگردی استان کرمان است. در این پژوهش، از روششناسی کیفی مردمنگاری استفاده شده است. بیست نفر از زنان شاغل در این اقامتگاهها از طریق نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و با آنها مصاحبۀ عمیق صورت گرفت. برای تحلیل دادهها از تحلیل شبکۀ مضامین اتراید-استرلینگ استفاده شد. در فرایند ششمرحلهای تحلیل، 88 کد اولیه به 33 مضمون بنیادین، 13 مضمون سازماندهنده و یک مضمون فراگیر «سیر گذار هویتی زنان از وابستگی سنتی به استقلال مدرن در بستر گردشگری» تقلیل یافتند. تحلیل شبکۀ مضامین حاکی از آن است که تجربۀ فرصتهای جدید از طریق توسعۀ گردشگری در کنار تجارب زیستۀ مطلوب و نامطلوب گذشته و اکنون زنان و همچنین فعالیت در بستر اجتماعی فرهنگی موجود، به برساخت هویتی در ابعاد مختلف منجر میشود. این فرایندهای هویتی حاصل تعامل زنان با دنیای بیپایان گردشگری و ابعاد مختلف مدیریتی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی آن است؛ زنانی که تا پیش از ورود به دنیای گردشگری درگیر مسائل فردی در حوزۀ نهاد خانواده بودهاند.
مطالعات زنان
سیما رییسی؛ حسین تفضلی؛ محمد توحیدفام؛ احمدرضا طاهری
چکیده
در هر جامعهای، مشارکت سیاسی گروههای اجتماعی بر پایۀ ساختارهای اجتماعی و فرهنگی آن جامعه شکل میگیرد که مشارکت را معقول یا سنتی میکند. مشارکت سیاسی زنان بلوچ نیز بر همین پایه شکل گرفته است. در مطالعۀ پیشرو با نگاهی به این پرسش که نظام قشربندی بلوچستان، چگونه مشارکت سیاسی زنان بلوچ را تحتالشعاع قرار داده است، مشارکت سیاسی ...
بیشتر
در هر جامعهای، مشارکت سیاسی گروههای اجتماعی بر پایۀ ساختارهای اجتماعی و فرهنگی آن جامعه شکل میگیرد که مشارکت را معقول یا سنتی میکند. مشارکت سیاسی زنان بلوچ نیز بر همین پایه شکل گرفته است. در مطالعۀ پیشرو با نگاهی به این پرسش که نظام قشربندی بلوچستان، چگونه مشارکت سیاسی زنان بلوچ را تحتالشعاع قرار داده است، مشارکت سیاسی زنان بلوچ با توجه به قشربندیهای اجتماعی بررسی میشود. این پژوهش با روش زمینهای و تکنیک مصاحبۀ نیمهساختاریافته و نمونهگیری هدفمند، دربارۀ یازده زن و مرد بلوچ انجام گرفت. اهداف عمدۀ پژوهش عبارتاند از گرهگشایی مسائل و معضلات مشارکت سیاسی منطقۀ بلوچستان، شناسایی تأثیر عملکرد مشارکت سیاسی بر فرایند قشربندی اجتماعی سیستان و بلوچستان و دستیابی به راهکارهایی عملی و دقیق برای مشارکت سیاسی زنان استان تا در راهبردها و چشماندازهای توسعهای کشور بهکار گرفته شود. یافتههای پژوهش نشان میدهد مشارکت سیاسی زنان بلوچ تحتالشعاع قشربندیهای اجتماعی بلوچستان قرار گرفته است. با وجود اینکه عوامل زمینهای مانند مردسالاری، جامعهپذیری جنسیتی، انگارههای مذهبی و پیشینههای تاریخی و ذهنی مشابه هستند، مشارکت زنان با توجه به قشربندیهای اجتماعی هر بخش از منطقۀ بلوچستان شکل گرفته است. قشربندیهای اجتماعی عبارتاند از: قشربندی طایفهای در شمال بلوچستان، قشربندی کاست طبقاتی در مرکز و جنوب بلوچستان، و قشربندی اقتصادی و طایفهای در ساحل بلوچستان. این قشربندیها درمجموع، نهتنها بر مشارکت سیاسی زنان، بلکه بر مشارکت همۀ مردم منطقه تأثیر گذاشته است.
مطالعات زنان
شهره روشنی
چکیده
کار و خانواده دو نهاد مهم برای فرد و جامعهاند و برقراری تعادل بین نقشهای شغلی و خانوادگی اهمیت بسزایی در پیشبرد موفق اهداف دارد. اعضای هیئتعلمی دانشگاه بهدلیل برعهدهداشتن حجم زیاد وظایف شغلی با دشواریهای بیشتری برای برقراری تعادل بین نقش شغلی و خانوادگی و بهطور خاص مادری مواجهاند. شناسایی شرایط اثرگذار بر ایفای متعادل ...
بیشتر
کار و خانواده دو نهاد مهم برای فرد و جامعهاند و برقراری تعادل بین نقشهای شغلی و خانوادگی اهمیت بسزایی در پیشبرد موفق اهداف دارد. اعضای هیئتعلمی دانشگاه بهدلیل برعهدهداشتن حجم زیاد وظایف شغلی با دشواریهای بیشتری برای برقراری تعادل بین نقش شغلی و خانوادگی و بهطور خاص مادری مواجهاند. شناسایی شرایط اثرگذار بر ایفای متعادل نقشها میتواند نقش مهمی در ایجاد زمینههای لازم برای رفع مشکلات و موانع موجود در مسیر برقراری تعادل میان نقشهای شغلی و مادری و درنتیجه ایفای هر چه بهتر این نقشها داشته باشد. در این راستا هدف پژوهش حاضر، شناسایی شرایط اثرگذار بر برقراری تعادل بین نقش شغلی و مادری است. پژوهش به روش کیفی انجام شده و با مصاحبه با 20 نفر از زنان عضو هیئتعلمی دانشگاههای شهر تهران، به تحلیل محتوای کیفی مصاحبهها پرداخته است. شرایط اثرگذار بر برقراری تعادل شامل «نگرش به مادری و اشتغال»، «چگونگی حمایت و همراهی خانواده»، «چگونگی حمایت و همراهی دانشگاه»، «اقتضائات شغلی اعضای هیئتعلمی»، «خصوصیات فردی»، «دشواریهای دوران خردسالی فرزندان»، «حضور فرزندان در منزل» و «دسترسی به امکانات مادی» بوده است. برخی شرایط از جمله حمایت و همراهی همسر و دانشگاه، نقش برجستهتری در برقراری تعادل دارند و علاوه بر کمک به زنان برای ایفای موفق وظایف شغلی و مادری، با کاهش تنشهای ناشی از دغدغههای ایفای همزمان نقشها و ایجاد اطمینان خاطر و آرامش نیز در ایفای متعادل نقش شغلی و مادری مؤثرند و لازم است بهطور ویژه مورد توجه قرار گیرند.
مطالعات زنان
نازنین بشیری منش؛ نسرین قدمیاری؛ حدیث احمدی
چکیده
حضور مدیران زن در ترکیب هیأت مدیره به دلیل سبک تصمیمگیری خاص و دقت نظر بالا در ایفای مسئولیتهای خود تأثیر مثبت و قابل توجهی بر بهبود عملکرد و افزایش ارزش شرکتها دارد. به طوری که حضور زنان منجر به تقویت بعد نظارتی هیأت مدیره شده و رفتارهای فرصتطلبانه را کاهش داده و عملکرد و کارایی هیأت مدیره را بهبود میبخشد. بر این اساس هدف ...
بیشتر
حضور مدیران زن در ترکیب هیأت مدیره به دلیل سبک تصمیمگیری خاص و دقت نظر بالا در ایفای مسئولیتهای خود تأثیر مثبت و قابل توجهی بر بهبود عملکرد و افزایش ارزش شرکتها دارد. به طوری که حضور زنان منجر به تقویت بعد نظارتی هیأت مدیره شده و رفتارهای فرصتطلبانه را کاهش داده و عملکرد و کارایی هیأت مدیره را بهبود میبخشد. بر این اساس هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر حضور زنان در هیأت مدیره بر مسئولیت اجتماعی شرکتها میباشد. به منظور اندازهگیری مسئولیت اجتماعی شرکتها از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. نمونه آماری پژوهش شامل 129 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1392 تا 1399 است. متغیر مستقل پژوهش تعداد زنان در ترکیب هیأت مدیره و متغیر وابسته مسئولیت اجتماعی شرکت است. . مسئولیت اجتماعی به دو بعد داخلی و دو بعد خارجی تفکیک شده است. ابعاد داخلی شامل میزان افشای اطلاعات مربوط به روابط کارکنان و افشای اطلاعات مربوط به تولید، و ابعاد خارجی مشتمل بر میزان افشای اطلاعات مربوط به مشارکت اجتماعی و افشای اطلاعات مربوط به محیط زیست میباشد. نتایج پژوهش نشان میدهد که حضور مدیران زن در هیأتمدیره تأثیر مستقیم و معناداری بر ایفای مسئولیت اجتماعی داخلی و خارجی شرکتها و میزان افشای عملکرد اجتماعی دارد. درنتیجه حضور زنان به عنوان یکی از سازوکارهای حاکمیت شرکتی منجر به ایفای بهتر مسئولیت اجتماعی و افزایش میزان افشای اطلاعات گردد.