در نظریۀ اقتصادی متعارف، به تولید خانگی و خدمات ارائهشده در داخل خانوار چندان توجه نمیشود، زیرا آنچه در خانوارها تولید و مصرف میشود ارزش اقتصادی ندارد و در محاسبات ملی اقتصادی وارد نمیشود. این در حالی است که خانواده محل شکلگیری بسیاری از کالاها و خدمات ارزشمند است که در تعیین رفاه مردم جامعه نقشی برجسته دارند و زنان در کانون این بحثاند. ازاینرو، در این مقاله برای تحلیل فعالیت مهم و ارزشمندی با نام «خانهداری»، الگویی جایگزین ارائه میشود که با خصوصیات خانوادۀ ایرانی کمی سازگارتر است. در این تحقیق، از روش پیمایشی و مطالعۀ میدانی استفاده شده است. روش جمعآوری اطلاعات مبتنی بر نمونهگیری تصادفی ساده از زنان متأهل و مراجعه به واحدهای انتخابی بوده است. بر این اساس، تابع عرضۀ خانهداری که از الگو بهدست میآید، با استفاده از نمونهای شامل 409 زن متأهل ساکن شهر تهران با دستکم 35 سال، براساس الگوی رگرسیونی سانسورشده، با در نظر گرفتن توزیع لجستیک برای جزء خطای رگرسیون و به روش حداکثر راستنمایی تخمین زده شده است. نتایج از این حکایت دارد که درآمد، آموزش، اشتغال و سن زنان و همچنین درآمد خانواده و مدت زندگی زناشویی همگی بر میزان خانهداری زنان اثر منفی دارند، اما تعداد فرزندان اثر مثبت را نشان میدهد.