مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهران
زن در توسعه و سیاست
2538-3124
2538-3132
18
4
2020
12
21
ارتقا برنامه های جلوگیری از آزار و اذیت بانوان در سازمان ها با استفاده از نوآوری اجتماعی: مدل فرآیند تغییر اجتماعی چهار مرحله ای
509
527
FA
ندا
آرامی پور
دانشجوی دکتری مدیریت سیستم، دانشکدة مدیریت و حسابداری، پردیس فارابی، دانشگاه تهران
n.aramipour@ut.ac.ir
سید محمد
محمودی
دانشیار، گروه مدیریت صنعتی و فناوری، دانشکدة مدیریت و حسابداری دانشگاه تهران
mahmoudi@ut.ac.ir
علی اصغر
سعد آبادی
استادیار پژوهشکدة علم و فناوری، دانشگاه شهید بهشتی
a-sadabadi@sbu.ac.ir
10.22059/jwdp.2020.305353.1007851
آزار و اذیت بانوان در برخی از سازمانها دیده میشود که یک نوع آن «آزار جنسی این برای آن» است. در این وضعیت آزاردهنده، که اغلب مدیر یا کارمند ارشد است، به شرط مشارکت در برخی از رفتارهای جنسی چیزی را به قربانی پیشنهاد یا وی را تهدید میکند و قربانی نیز بنا به دلایلی از بیان اتفاق خودداری میکند. هدف این مطالعه، ارائة راهکاری جهت پیشگیری از وقوع آزار بانوان در سازمانها و ارائة راهحلی برای قربانیان پس از وقوع مشکل است. پرسش اصلی این است که چگونه میتوان از وقوع آزار جنسی بانوان در سازمانها جلوگیری کرد؟ این پژوهش سعی دارد از نوآوری اجتماعی استفاده کند، زیرا برای رفع مشکل به همکاری همة افراد مرتبط و ذینفع نیاز است. این مسئله با استفاده از نمونهگیری گلولهبرفی انجام شده و مدل فرایند تغییر اجتماعی چهارمرحلهای و روش تحقیق اقدامپژوهی مورد استفاده قرار گرفت. سرانجام تعدادی راهکار فوری و راهحل اساسی پیشنهاد شد. با بهکارگیری راهکارهای فوری پیگیری قضایی، سیستم شکایات داخلی، نظارت خود سازمان و راهحلهای اساسی شامل فرهنگسازی، حمایت اجتماعی قربانیان، داشتن خطمشی جلوگیری از آزار در سازمانها و بهویژه تعهد همة ذینفعان میتوان مشکل را بهطور بنیادی حل کرد. مطالعة حاضر یکی از اولین پژوهشهای بررسی آزار و اذیت در سازمانهاست که از طریق نوآوری اجتماعی و تفکر سیستمی و حصول راهحلهای اساسی برای رفع آن انجام شده است.
آزار و اذیت جنسی,تفکر سیستمی,مدل فرایند تغییر اجتماعی چهارمرحلهای,نوآوری اجتماعی
https://jwdp.ut.ac.ir/article_80036.html
https://jwdp.ut.ac.ir/article_80036_4753b83b6395f53209c8b34ce124e05c.pdf
مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهران
زن در توسعه و سیاست
2538-3124
2538-3132
18
4
2020
12
21
توسعۀ مفهومی حق بر سلامت زنان و تحلیل آن در سیاست گذاری های کلان و خرد
529
555
FA
هاجر
آذری
استادیار گروه مطالعات زنان، دکتری حقوق، دانشکدة علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس
h.azari@modares.ac.ir
لیلا
بهرامی
دانشجوی دکتری مطالعات زنان (گرایش حقوق زن در اسلام)، دانشگاه تربیت مدرس
lbahrami98@gmail.com
10.22059/jwdp.2021.302554.1007829
در جوامع توسعهیافته، حق بر سلامت مفهوم وسیعی یافته و حق دسترسی به آن در ابعاد مختلف بازتعریف میشود. تبیین حق بر سلامت زنان تحتتأثیر جنسیت و تجربة تغییرات متعدد در طول دورههای زندگی آنان، واجد اهمیت خاص است و نیازمند ایجاد ساختار جدید مبتنی بر آگاهی و معرفت دقیق بر نیازها و عوامل مؤثر بر آن است. در اندیشة حقوق عمومی، تأمین سلامت همگانی و حفظ بهداشت شهروندان از تکالیف اساسی دولتهاست که مداخلة دولت شامل طیف وسیعی از اقدامات در راستای ارتقای سطح سلامت از طریق تدوین قوانین و نظارت بر آنها و با هدف اجرای فرایندها و سیاستهای کلان اثربخش در این حوزه میشود. این پژوهش، که با هدف شناسایی ابعاد مختلف حق بر سلامت زنان و تکالیف دولتها نگاشته شده است، از نظر نوع کیفی و به لحاظ روش به صورت توصیف و تحلیل اسناد مربوطه انجام شده است. حق بر سلامت زنان را در ابعاد متعدد جسمی، معنوی، روانی، اجتماعی، شغلی، زیستمحیطی و فکری شناسایی و شاخصسازی کرده است. یافتههای تحقیق و بررسی اسناد بالادستی و سیاستگذاریهای کلان حاکی از آن است که نهتنها قوانین موجود فاقد اثربخشی لازم در عمل و اجرا هستند، بلکه از جنبة ماهوی صرفاً به برخی از ابعاد حق بر سلامت زنان توجه شده است. بنابراین تدوین برنامة جامع تقنینی سلامت زنان در همة حوزهها مبتنی بر سیاستهای کلان تحولمحور بهمنزلة یکی از شاخصهای توسعهیافتگی ضرورت دارد.
اثربخشی,جنسیت,حق سلامت,سیاستگذاری,نظام سلامت
https://jwdp.ut.ac.ir/article_80037.html
https://jwdp.ut.ac.ir/article_80037_64d7ee646370a66c0f0be3dd6051c9ed.pdf
مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهران
زن در توسعه و سیاست
2538-3124
2538-3132
18
4
2020
12
21
بررسی تجربهزیستۀ مادران جایگزین از اجارهدادن رحم (مطالعۀ موردی: مادران جایگزین شهر تهران)
557
578
FA
نسترن
دادخواه
دانشجوی دکتری مردمشناسی دانشگاه آزاد تهران مرکز
dadkhahnastaran@yahoo.com
اصغر
عسگری خانقاه
استاد گروه مردمشناسی دانشگاه آزاد تهران مرکز
asq.asqari_khanqah@iauctb.ac.ir
علی
باصری
استادیار گروه مردمشناسی دانشگاه آزاد تهران مرکز
baseridon@yahoo.com
فریبا
میراسکندری
استادیار گروه مردمشناسی دانشگاه آزاد تهران مرکز
far.mireskandari@iauctb.ac.ir
10.22059/jwdp.2021.305938.1007858
رحم اجارهای در حال تبدیلشدن به یکی از راهکارهای مهم موجود جهت مقابله با ناباروری در زوجهای نابارور است. هدف محققان در این تحقیق تشریح تجربهزیستة زنان اجارهدهندۀ رحم است که عموماً از اقشار ضعیف، مطرود و در حاشیة جامعهاند. این پژوهش به صورت کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی انجام شده است. مشارکتکنندگان در این تحقیق 34 نفر زن درگیر در پروسة رحم جایگزین در شهر تهراناند که از میان آنها 14 مورد زنان اجارهدهندة رحم، 14 مورد مادران واقعی، 3 مورد پزشکان و 3 مورد نیز واسطههای مرتبط با پدیدة رحم اجارهای هستند. مصاحبهها در بازهای یازدهماهه (1398) تا زمان حصول اشباع نظری ادامه یافته است و از مشارکتکنندگان با استفاده از تکنیکهای مصاحبة پدیدارشناسانه دادههای لازم به دست آمده است. همچنین، برای تحلیل دادهها از تکنیک تحلیل سهمرحلهای گراندد تئوری استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که زنان اجارهدهندة رحم عموماً از ضعیفترین اقشار اجتماعی هستند و عموم این زنان سرپرست خانوار هستند. آنها عموماً در مناسبات حاکم بر تولید فرزند نقشی منفعلانه را ایفا میکنند و با آنان بهمثابة یک کالا/ شیء یا ظرف حامل جنین برخورد میشود. نتایج این پژوهش نشان میدهد که اجارهدهی رحم مستلزم انسانزدایی از زنان گیرنده و سلطة همهجانبه بر کلیة ابعاد زیستیشان است. مناسبات حاکم، مجموعه قوانین و کیفیت سلطه زنان گیرندة جنین را در موقعیتی تحت نظارت قرار داده است. نتایج کلیدی پژوهش، که از حضور مستمر محققان در میدان و مصاحبه با واسطهها و پزشکهای درگیر در این عمل منتج شده است، نشان میدهد که با توجه به شمار بسیار بالای متقاضیان زنان اجارهدهندة رحم، در صورت وضعنشدن قوانین حمایتی شاهد گسترش این روابط و شدتیافتن سطح بهرهکشی از زنان خواهیم بود.
بارداری,رحم اجارهایی,زنان بیسرپرست,فقر,کالاییشدن بدن
https://jwdp.ut.ac.ir/article_80038.html
https://jwdp.ut.ac.ir/article_80038_35249ba43603f26082f1ab4bdc0a47fd.pdf
مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهران
زن در توسعه و سیاست
2538-3124
2538-3132
18
4
2020
12
21
جایگاه زنان در سیاست نامه خواجه نظامالملک براساس نظریۀ تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف
579
599
FA
منصوره
شهریاری
دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبائی
mshahriyari@ut.ac.ir
غلامرضا
جمشیدیها
هیئت علمی گروه علوم اجتماعی اسلامی، دانشکدة علوم اجتماعی دانشگاه تهران
jamshidi@ut.ac.ir
اکرم
جودی نعمتی
دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه امام صادق(ع)
a_joudy@yahoo.com
10.22059/jwdp.2021.300923.1007815
امروزه وضعیت زنان در هر کشوری شاخصی مهم جهت بررسی رشد و توسعة انسانی در آن کشور محسوب میشود. درواقع، بررسی پیشینة تاریخی جایگاه زنان تاریخچة فراز و فرود حیات فردی و اجتماعی آنان را روشن و مسیر ایشان را در راه رسیدن به توسعه آشکار میکند. اما آنچه چنین مطالعاتی را کاملتر میکند، بررسی واکنش مردان سیاستمدار در هر دورة تاریخی نسبت به حضور و فعالیتهای اجتماعی زنان آن دوره است. به این منظور، در این مقاله کتاب <em>سیاستنامة</em> خواجه نظامالملک طوسی، وزیر مقتدر سلجوقیان در قرن پنجم هجری، برای مطالعة وضعیت زنان این دورة تاریخی و همچنین شناخت دیدگاههای نظامالملک دربارة ایشان برگزیده شده است. این پژوهش با روش توصیفیـ تحلیلی و براساس نظریة تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف و در سه سطح واژگان، تفسیر و تبیین صورت گرفته است. سؤالهایی که این پژوهش در پی پاسخ گفتن به آنهاست عبارتاند از: حضور زنان در <em>سیاستنامه</em> چگونه است؟ خواجه نظامالملک چه واکنشی به حضور ایشان نشان میدهد؟ و علت واکنشهای وی چیست؟ نتایج پژوهش حاکی از آن است که برخلاف نظر برخی پژوهشگران، خواجه نظامالملک بهطورکلی نگاه منفی به نوع زنان ندارد، اما دخالتهای بعضی زنان دربار، بهویژه ترکانخاتون، همسر ملکشاه سلجوقی، در امر سلطنت و حوزة اقتدار وزیر سبب میشده وی برای حفظ قدرت و سلطة سیاسی خود و طرد مخالفان و رقبای سیاسی، به انتقادهای کوبنده از زنان و برحذر داشتن سلطان از نفوذ ایشان بپردازد.
تحلیل گفتمان انتقادی,زن,خواجه نظامالملک,سلجوقیان,سیاستنامه,نظریة فرکلاف
https://jwdp.ut.ac.ir/article_80039.html
https://jwdp.ut.ac.ir/article_80039_7510f5ccbe84aa22a13bd7d65d805ee2.pdf
مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهران
زن در توسعه و سیاست
2538-3124
2538-3132
18
4
2020
12
21
تحلیل ساختاری تأثیر سکوت و آوای سازمانی بر اشتیاق شغلی و سلامت سازمانی زنان پرستار
601
617
FA
سارا
محمدی
0000-0001-7958-5942
استادیار گروه مدیریت، دانشگاه شهید چمران اهواز
s.mohammadi@scu.ac.ir
10.22059/jwdp.2021.315084.1007930
امروزه بیمارستانها علاوهبر شاغلان حرفهای و توانمند، نیازمند پرستاران سالم، مشتاق و علاقهمند بهکارند. وجود کارکنان سالم با اشتیاق شغلی بالا سالهاست مورد توجه بسیاری از پژوهشگران رفتاری و روانشناسان صنعتی و سازمانی قرار گرفته و تلاش برای شناسایی عوامل پیشبین آن مورد مطالعة آنهاست. از عوامل تهدیدکنندة اشتیاق شغلی و سلامت سازمانی پرستاران، افزایش سکوت و کاهش آوای سازمانی آنهاست که ابتدا اشتیاق شغلی و سپس سلامت سازمانی آنها را متأثر میکند. مطالعة حاضر به بررسی تأثیر سکوت و آوای سازمانی بر اشتیاق شغلی و سلامت سازمانی زنان پرستار میپردازد. این مطالعه بر روی یک نمونة غیرتصادفی در دسترس 268 نفره از پرستاران بیمارستانهای شهر اهواز انجام شده است. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوة گردآوری دادهها توصیفیـ همبستگی است. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامههای استاندارد و معتبر دارای روایی و پایایی و تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری با نرمافزار SmartPLS بوده است. یافتههای حاصل از تحلیل دادهها نشان داد که سکوت و آوای سازمانی پرستاران بهترتیب با ضرایب مسیر 44<sub>/</sub>0- ، 48<sub>/</sub>0 و 39<sub>/</sub>0- ، 53<sub>/</sub>0 و آمارة t، بالاتر از 96<sub>/</sub>1 تأثیر معناداری بر اشتیاق شغلی و سلامت سازمانی آنها دارد. همچنین نقش میانجی اشتیاق شغلی بهطور معنادار تأیید شد. نتایج نشان داد سکوت سازمانی پرستاران به کاهش اشتیاق شغلی و درنتیجه کاهش سلامت سازمانی آنها و بالعکس آوای سازمانی باعث افزایش اشتیاق شغلی و درنهایت بهبود سلامت سازمانی پرستاران منجر خواهد شد.
آوای سازمانی,اشتیاق شغلی,پرستاری,سکوت سازمانی,سلامت سازمانی
https://jwdp.ut.ac.ir/article_80040.html
https://jwdp.ut.ac.ir/article_80040_17d26b99cad10f982863639ae4518046.pdf
مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهران
زن در توسعه و سیاست
2538-3124
2538-3132
18
4
2020
12
21
سلامت جنسی بهمثابۀ مسئلهای اجتماعی: بازسازی معنایی سلامت جنسی در میان زنان متأهل شهر تبریز
619
642
FA
توکل
آقایاری هیر
0000000209047409
دانشیار جمعیت شناسی گروه علوم اجتماعی، دانشگاه تبریز
t.aghayari@tabrizu.ac.ir
محمد
عباس زاده
0000-0003-4837-0329
استاد جامعه شناسی گروه علوم اجتماعی، دانشگاه تبریز
m-abbaszadeh@tabrizu.ac.ir
محمدباقر
علیزاده اقدم
استاد جامعه شناسی گروه علوم اجتماعی- دانشگاه تبریز
m.alizadeh@tabrizu.ac.ir
مهناز
کاتبی علی آبادی
دانشجوی دکتری جامعه شناسی اقتصادی و توسعه، دانشگاه تبریز
mahnazkatebi@yahoo.com
10.22059/jwdp.2021.314986.1007927
سلامت جنسی حالتی از بهزیستی جسمی، روانشناختی و فرهنگیـ اجتماعی مرتبط با تجارب جنسی است که از مؤلفههای اصلی توسعة انسانی و پایدار قلمداد میشود. این بخش از سلامت شاید برخلاف سایر ابعاد سلامتی بیشتر مستلزم اتخاذ و حفظ رویکردی مثبت و محترمانه به موضوعات و مسائل جنسی و همچنین تجربة جنسی مطمئن و به دور از تهدید، تبعیض و خشونت است. هدف پژوهش حاضر کاوش در ابعاد ذهنی و معنایی مشترک مفهوم «سلامت جنسی» در میان زنان متأهل شهر تبریز است. برای دستیابی به این هدف، از روش کیفی و رویکرد تحلیل تماتیک مصاحبههای عمیق با 26 زن متأهل 20 تا 45 ساله، با رعایت اصل تنوع، استفاده شده است. دادهها با استفاده از کدگذاری چندمرحلهای به شیوة عمدتاً استقرایی برای استخراج معانی ذهنی مشترک در ارتباط با مفهوم سلامت جنسی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که معنای ذهنی سلامت جنسی در میان زنان مطالعهشده را میتوان در چهار مقولة معنایی محوری شامل: ارتباط اطلاعاتی جنسی، ارتباط عاطفی جنسی، سلامت و تعادل فیزیولوژیک جنسی دوطرفه و نهایتاً تعادل هنجارین جنسی جای داد که همگی ذیل مقولة انتخابی واحدی با عنوان «سلامت جنسی بهمثابة مسئلهای اجتماعی» میتواند فهمیده شود.
بازسازی معنایی,تبریز,زنان متأهل,سلامت جنسی,مسئلة اجتماعی
https://jwdp.ut.ac.ir/article_80041.html
https://jwdp.ut.ac.ir/article_80041_a8fcf1d00743640a2abc671282f5e452.pdf
مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهران
زن در توسعه و سیاست
2538-3124
2538-3132
18
4
2020
12
21
از تبعیض جنسیتی به سوی برابری و رشد اقتصادی (مطالعۀ کشورهای درحال توسعه)
643
662
FA
زیدالله
زاهد
کارشناسی ارشد توسعه اقتصادی و برنامه ریزی، دانشکده اقتصاد، دانشگاه یزد
zahidzaidullah@gmail.com
زهرا
نصراللهی
دانشیار، دانشکده اقتصاد، مدیریت و حسابداری- بخش علوم اقتصادی دانشگاه یزد
nasr@yazd.ac.ir
منصور
مهینی زاده
استادیار، دانشکده اقتصاد، مدیریت و حسابداری- بخش علوم اقتصادی دانشگاه یزد
mahinizadeh@yazd.ac.ir
10.22059/jwdp.2021.311205.1007897
سرمایهی انسانی به عنوان یکی از عوامل مؤثر بر رشد اقتصادی که میتواند سبب ارتقاء و بهبود فرصتهای اقتصادی و اجتماعی شود. دراینمیان زنان معرف نیمی از جمعیت و یکی از ارکان خانواده و جوامع را تشکیل میدهند، بهرهگیری از استعداد و تواناییهای آنها به عنوان سرمایهی انسانی بر رشد اقتصادی حائز اهمیت است. با این حال، وجود تبعیض جنسیتی به عنوان یکی از عواملی که نه تنها سبب نقض حقوق اساسی بشر شده، بلکه میتواند باعث کاهش بهرهوری و کیفیت سرمایهی انسانی و بهدنبالآن کاهش رشد اقتصادی شود، مطرحشده است. در این راستا هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تبعیض جنسیتی در چهار حوزه آموزش، بازار کار، توانمندسازی زنان و شرایط اجتماعی بر رشد اقتصادی است. در این پژوهش دادهها با بهرهگیری از روش کتابخانهای گردآوری شده و عمدتا برگرفته از دادههای انتشاریافتهی بانک جهانی است. به منظور برآورد رابطهی بین تبعیض جنسیتی و رشد اقتصادی از روش دادههای ترکیبی برای کشورهای درحال توسعه طی دورهی زمانی 2018-2000 و برای تجزیهوتحلیل نتایج نیز از نرمافزارهای Stata12 و EViews10 استفاده شده است. نتایج نشانمیدهد که در کشورهای در حال توسعه رشد نیروی کار و بازبودن تجارت بر رشد اقتصادی تأثیر منفی و معنیدار دارد و رشد سرمایهگذاری بر رشد اقتصادی تأثیر مثبت و معنیدار دارد. در این کشورها برابری جنسیتی با رشد اقتصادی رابطهی معنیداری ندارد.
رشد اقتصادی,تبعیض جنسیتی,ابعاد برابری جنسیتی و کشورهای درحال توسعه
https://jwdp.ut.ac.ir/article_80042.html
https://jwdp.ut.ac.ir/article_80042_1f5c3cfc495e9b8418f5a8e4eda3da23.pdf