مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهران
زن در توسعه و سیاست
2538-3124
2538-3132
14
1
2016
03
20
زنان، دینداری و مادری
1
31
FA
امیر
رستگار خالد
استادیار جامعهشناسی دانشگاه شاهد
amir_rastegarkhaled@yahoo.com
10.22059/jwdp.2016.58659
مادرشدن هم برای زنان و هم برای جامعه مهم است. مادری سنگ بنای خانواده و منبع عمدۀ هویت زنانگی است و به همین دلیل نسبت آشکاری با تلاش زنان برای حضور در عرصۀ عمومی و نیز تغییرات اجتماعیـ فرهنگی جامعه دارد. دراینصورت، آیا نگرش زنان نسبت به مادریکردن در حال تغییر از سنتی به مدرن است؟ و آیا دینداری بر آن مؤثر است؟ در تحقیق حاضر، مادری براساس الگوی (A.G.I.L) پارسونز بهمثابۀ یک نظام کنش صورتبندی شده است. در پژوهشی پیمایشی در شهر تهران تلاش شده با استناد به آن، به سؤالات یادشده پاسخ داده شود. نتایج بیانگر آن است که پاسخ هر دو پرسش مثبت است؛ هرچند روابط دو متغیر یادشده بسته به مؤلفههای بررسیشدة آنها متفاوت است، نگرش بیشترین نسبت پاسخگویان به مادری و ابعاد آن نه سنتی و نه مدرن، بلکه ترکیبی از این دو است. این امر درخصوص بُعد اجتماعی به بیشترین حد (2<sub>/</sub>76درصد) و درخصوص بعد فرهنگی به کمترین حد (66درصد) میرسد. سهم اصلی در تبیین تغییرات نگرش به مادری بیشتر برعهدۀ دینداری ذهنی است (32<sub>/</sub>0) تا دینداری عملی (17<sub>/</sub>0). التقاطی و ترکیبیبودن نگرش غالب به مادری را میتوان حاکی از شرایط گذار جامعه از سنتی به مدرن در بلندمدت و به تبع آن وقوع تضاد هنجاری در آینده تفسیر کرد.
تغییرات فرهنگی,خانواده,دینداری,زنان,مادری
https://jwdp.ut.ac.ir/article_58659.html
https://jwdp.ut.ac.ir/article_58659_c1fb1e91364bdc8373f8ab636e2bdb14.pdf
مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهران
زن در توسعه و سیاست
2538-3124
2538-3132
14
1
2016
03
20
فضاهای مجازی و توانمندسازی زنان باردار بهمثابۀ گروههای خاموش
33
50
FA
علیرضا
دهقاننیری
دانشیار گروه ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران
adehghan@ut.ac.ir
عاطفه
آقایی
دانشجوی دکتری ارتباطات دانشگاه تهران
atefeaghaee@yahoo.com
محدثه
ضیاچی
کارشناس ارشد جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی
mziyachi@yahoo.com
10.22059/jwdp.2016.58660
براساس نظریۀ گروه خاموش، زبان و شیوههای ارتباطی، متأثر از شرایط اجتماعی است که در آن مردان قدرت و امکانات بیشتری دارند و زنان، به دلیل محرومیت، بهمثابۀ گروههای خاموش محسوب میشوند؛ لیکن تحولات تکنولوژیکی اخیر و دسترسی به فضاهای مجازی به کاهش نابرابریهای اجتماعی و تقویت گروههای ضعیف اجتماعی از جمله زنان انجامیده است. در این مطالعه، نحوۀ تأثیر فضاهای مجازی (سایتهای مربوط به مراقبتهای پزشکی دوران بارداری و زایمان) بر توانمندسازی زنان باردار بهمثابۀ گروههای خاموش واکاوی شده است. این تحقیق با بهرهگیری از روش نظریۀ مبنایی و نمونهگیری هدفمند با 16 نفر از زنان باردار مراجعهکننده به این سایتها و مصاحبۀ کیفی با آنها انجام شده است. نتایج مطالعه نشان میدهد زنان با استفاده از فضای مجازی توانستهاند بر محدودیت ناشی از جنسیت فایق آیند و مسائل بارداری را بدون دغدغه بیان کنند و فضاهای مجازی به توانمندسازی ارتباطاتی زنان باردار یاری رسانده است. علاوه بر این، زنان توانستهاند به کمک اطلاعات حاصله از اینترنت، نقش فعالی در فرایند مراقبتهای پزشکی خود ایفا کنند؛ بنابراین، فضاهای مجازی به تعدیل قدرت در رابطة پزشک و بیمار انجامیده است.
دوران بارداری,رابطۀ پزشک و بیمار,زنان,زنان باردار,فضای مجازی,گروههای خاموش
https://jwdp.ut.ac.ir/article_58660.html
https://jwdp.ut.ac.ir/article_58660_5c9d69cbe00b46676de09af6f8b26f88.pdf
مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهران
زن در توسعه و سیاست
2538-3124
2538-3132
14
1
2016
03
20
توانمندسازی و فقرزدایی از زنان مطلقه و همسرفوتشده در شهرستان سلسله
51
68
FA
حسین
راغفر
دانشیار دانشکدۀ اقتصاد دانشگاه الزهرا
raghhg@alzahra.ac.ir
مهدی
سلیمانی
دانشجوی دکتری جامعهشناسی، دانشکدۀ علوم اجتماعی، دانشگاه تهران
mahdi.soleymani.p@gmail.com
10.22059/jwdp.2016.58661
زنان یکی از گروههای هدف در برنامههای فقرزداییاند؛ بهویژه زنان مطلقه و همسرفوتشده که بهواسطۀ شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه با مسئلۀ فقر بیشتر درگیرند. این پژوهش درصدد سنجش عوامل مؤثر بر فقرزدایی و توانمندسازی زنان مطلقه و بیوۀ شهرستان سلسله (بهمنزلۀ یکی از شهرستانهای محروم) است. جامعۀ آماری تحقیق، زنان مطلقه و همسرفوتشدۀ شهرستان سلسله است. حجم نمونه به روش خوشهای و تصادفی 120 نفر و از ابزار پرسشنامه برای جمعآوری دادهها استفاده شد. برای تحلیل دادهها نیز از آمارهای رواسپیرمن، تا اوبی کندال و رگرسیون گامبهگام و همچنین در قالب مدلسازی معادلات ساختاری، از نرمافزار آموس استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان داد بین میزان وامهای کمبهره، طرحهای خوداشتغالی، آموزش عمومی و مهارتآموزی و فقرزدایی زنان رابطۀ معناداری وجود دارد. نقش کمکهای غیرنقدی کمیتۀ امداد امام خمینی(ره) بر فقرزدایی زنان تأیید نشد. یافتهها، در صورت تأکید بر وامهای کمبهره و مشارکتدادن زنان در طرحهای خوداشتغالی و مهارتآموزی و آموزش عمومی، از کارکردی مثبت بر عملکرد این سازمان در فقرزدایی زنان حکایت دارد.
آموزش عمومی,زنان مطلقه و همسرفوتشده,طرح خوداشتغالی,کمیتة امداد,مهارتآموزی
https://jwdp.ut.ac.ir/article_58661.html
https://jwdp.ut.ac.ir/article_58661_0b537b40c578eed33901d558fd73d57d.pdf
مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهران
زن در توسعه و سیاست
2538-3124
2538-3132
14
1
2016
03
20
تفکیک جنسیتی شغلی در میان کارکنان نهاد کتابخانههای عمومی اهواز
69
84
FA
مریم
مختاری
استادیار گروه جامعهشناسی دانشگاه یاسوج
mokhtari138@yahoo.com
عبدالله
فاضلی
استاد مدعو دانشگاه پیام نور خوزستان و کارمند نهاد کتابخانه های عمومی استان خوزستان
a.fazelli@yahoo.com
10.22059/jwdp.2016.58662
امروزه، پدیدة تفکیک جنسیتی در محیطهای کاری حساسیت فزایندهای یافته است. بر این اساس، واکاوی دلایل بروز چنین پدیدهای اهمیت اساسی دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی پدیدۀ تفکیک جنسیتی شغلی با تأکید بر نقش ارزشهای شغلی در بروز چنین پدیدهای انجام گرفته است. این پژوهش با روش پیمایشی و در زمستان 1393 انجام شده است. جامعۀ آماری شامل 72 نفر از کارکنان کتابخانههای عمومی شهرستان اهواز و نیروهای ستادی ادارۀ کل کتابخانههای عمومی خوزستان هستند که پرسشنامۀ پژوهش به شکل سرشماری بین همۀ آنان توزیع شد. نتایج نشان داد که میزان اهمیت ارزشهای شغلی در دو بعد ارزشهای بیرونی و درونی، بین زنان و مردان یکسان است، ولی تفاوت ارزشهای اجتماعی و ارزشهای توازن کار/ زندگی بین زنان و مردان بهطور آماری معنادار است. بدین صورت که ارزشهای اجتماعی و توازن کار/ زندگی نزد زنان اهمیت بیشتری در مقایسه با مردان دارد. در کل، نتایج تأییدکنندۀ دیدگاههای نظری به شکل کاملی نبود و نیاز به بازنگری در این دیدگاهها را آشکار کرد.
ارزشهای اجتماعی,تفکیک جنسیتی شغلی
https://jwdp.ut.ac.ir/article_58662.html
https://jwdp.ut.ac.ir/article_58662_a85ed7968769f72e8de3c30add9c9ff5.pdf
مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهران
زن در توسعه و سیاست
2538-3124
2538-3132
14
1
2016
03
20
اثر تعدیلگری متغیر جنسیت بر قصد استفادۀ دانشجویان از شبکۀ اجتماعی تلگرام در فعالیتهای آموزشی (مطالعۀ موردی: دانشگاه فردوسی مشهد)
85
103
FA
لیلا
صفا
استادیار ترویج کشاورزی، دانشکدۀ کشاورزی دانشگاه زنجان
safa@znu.ac.ir
منصوره
ادیبی
دانشجوی کارشناسی ارشد ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه زنجان
nasim.ma@yahoo.com
10.22059/jwdp.2016.58663
با توجه به افزایش تعداد کاربران شبکة اجتماعی تلگرام در ایران، بهخصوص در میان اقشار جوان و تحصیلکرده، به نظر میرسد که مطالعۀ نوع استفاده از این شبکهها، بهویژه در فعالیتهای آموزشی، حائز اهمیت باشد. با توجه به اهمیت موضوع، هدف این تحقیق توصیفیـ همبستگی بررسی عوامل تأثیرگذار بر قصد استفادۀ دانشجویان از شبکة اجتماعی تلگرام در فعالیتهای آموزشی با تأکید بر اثر تعدیلگری جنسیت بود. جامعۀ آماری این تحقیق 767 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد رشتههای کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد بود که بر پایۀ جدول بارتلت و همکاران (2001)، 196 نفر از آنان با روش نمونهگیری طبقهای با انتساب متناسب انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامۀ استاندارد (پس از متناسبسازی پرسشها با زمینۀ مرتبط با پژوهش) استفاده شد. نتایج تحقیق گویای آن بودند که دو متغیر برداشت ذهنی از سهولت و مفیدبودن اثر مثبت و معناداری بر نگرش استفاده از تلگرام در فعالیتهای آموزشی داشتند، درحالیکه رابطۀ بین برداشت ذهنی از جذابیت با نگرش نسبت به استفاده از تلگرام معنادار نبود. همچنین، نگرش به استفاده از تلگرام اثر مثبت و معناداری بر قصد استفاده از آن در فعالیتهای آموزشی داشت. نتایج تحلیل گروههای چندگانه نشان دادند که از بین چهار رابطۀ بررسیشده، فقط اثر تعدیلگری جنسیت در رابطۀ بین برداشت ذهنی از سهولت با نگرش به استفاده از تلگرام در فعالیتهای آموزشی تأیید شد؛ به نحوی که این رابطه برای دانشجویان پسر مثبت و معنادار، ولی برای گروه دانشجویان دختر غیرمعنادار بود.
جنسیت,شبکة اجتماعی تلگرام,فعالیتهای آموزشی,قصد,مدل پذیرش فناوری
https://jwdp.ut.ac.ir/article_58663.html
https://jwdp.ut.ac.ir/article_58663_3651b4da6e7f8e0cabe6d837ce5b8b19.pdf
مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهران
زن در توسعه و سیاست
2538-3124
2538-3132
14
1
2016
03
20
سرمایۀ فرهنگی زنان و ساختار توزیع قدرت در خانواده (مطالعۀ موردی: شهر شیراز)
105
123
FA
مجید
کافی
دانشآموختۀ حوزۀ علمیۀ قم و عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
mkafi@rihu.ac.ir
لیلا
بهمنی
دانشجوی دکتری مطالعات زنان دانشگاه ادیان و مذاهب قم
la_bahmani@yahoo.com
مریم سادات
دلاور
0000-0001-6897-9727
کارشناس ارشد جامعهشناسی دانشگاه شیراز و مدرس دانشگاه پیام نور
m_dlvr@yahoo.com
10.22059/jwdp.2016.58664
پژوهش حاضر براساس این فرض انجام گرفته است که برخورداری هرچه بیشتر زنان از سرمایة فرهنگی میتواند موقعیت آنها را در خانواده بهبود بخشد و مطالبات آنها را بالا ببرد. جهت بررسی فرض مذکور، دادههای مورد نیاز با استفاده از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه و با انتخاب نمونهای 385 نفری از زنان متأهل ساکن شیراز بهدست آمد. روش نمونهگیری، تصادفی چندمرحلهای و تصادفی ساده بود و برای تحلیل دادهها و آزمون فرضیهها روشهای آماری ضریب همبستگی، رگرسیون چندمتغیره و تحلیل مسیر استفاده شد. یافتهها نشاندهندة وجود رابطة معنادار بین انواع سرمایة فرهنگی (نهادینه، تجسمیافته و عینیتیافته) با قدرت زنان در خانواده است؛ بدین معنا که با افزایش انواع سرمایة فرهنگی در زنان، قدرت آنها نیز افزایش می<strong></strong>یابد. همچنین از بین متغیرهای زمینهای تحصیلات مرد، اشتغال زن و بعد خانواده با قدرت زنان ارتباط معناداری را نشان داده است. نتایج ضریب رگرسیونی نشان میدهد که 3 متغیر اشتغال، تعداد اعضای خانواده و سرمایة فرهنگی به ترتیبِ میزان اهمیتی که در تبیین متغیر وابسته داشتهاند وارد معادله شده و درمجموع 40درصد از واریانس متغیر وابسته را توضیح دادهاند (40<sub>/</sub>0R2= ).
زنان,سرمایة فرهنگی تجسمیافته,سرمایة فرهنگی عینیتیافته,سرمایة فرهنگی نهادینهشده,قدرت در خانواده
https://jwdp.ut.ac.ir/article_58664.html
https://jwdp.ut.ac.ir/article_58664_ad8eb842d90e19404725a95f104b6fde.pdf
مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهران
زن در توسعه و سیاست
2538-3124
2538-3132
14
1
2016
03
20
رابطه خودشیءانگاری با تابآوری و خوددلسوزی دانشجویان دختر (مطالعۀ موردی: دانشگاه آزاد اسلامی سبزوار)
125
139
FA
علی محمد
ناعمی
استادیار گروه علوم تربیتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سبزوار، سبزوار، ایران
amnaemi@yahoo.com
10.22059/jwdp.2016.58665
امروزه، پدیدة خودشیءانگاری به مفهوم ارزیابی دیگران براساس ظاهر فیزیکی، زیبایی و جذابیت جنسی، پدیدهای است که منبع عمدة درد و رنج زنان، بهویژه دانشجویان دختر، بهشمار میآید و موجب کاهش تابآوری و خوددلسوزی و تهدید سلامت روانی آنها میشود. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطۀ خودشیءانگاری با تابآوری و خوددلسوزی دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی سبزوار انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعة آماری این پژوهش شامل همۀ دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی سبزوار ورودی 1393 به تعداد 647 نفر بود. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 242 نفر تعیین شد که با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامههای استاندارد خودشیءانگاری مککینلی و هاید، تابآوری کونور و دیویدسون و خوددلسوزی نف استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان داد که بین متغیرهای خودشیءانگاری با تابآوری و خوددلسوزی رابطة منفی و معناداری وجود دارد. همچنین، براساس نتایج تحقیق مشخص شد که مؤلفههای خودشیءانگاری (شرم بدنی، نظارت بدنی و کنترل ظاهر) توانستند حدود 31درصد واریانس تابآوری و 18درصد واریانس خوددلسوزی را تبیین کنند. بنابراین، کاهش خودشیءانگاری میتواند سبب افزایش تابآوری و خوددلسوزی دانشجویان دختر شود.
تابآوری,خوددلسوزی,خودشیءانگاری,شرم بدنی,کنترل ظاهر,نظارت بدنی
https://jwdp.ut.ac.ir/article_58665.html
https://jwdp.ut.ac.ir/article_58665_98985aad0c3017c4412121420aad6178.pdf