مدیریت
راضیه آقابابایی
چکیده
نتایج تحقیقات نشان می دهد که عدم حضور زنان در پست های اجرایی و رده های تصمیم گیری در سازمان ها، پدیده ای جهانی است و جنسیت هنوز یک عامل مانع پیشرفت شغلی زنان در عرصه های بین المللی به حساب می آید. عدم پیشرفت شغلی زنان در سازمان ها می تواند منجر به پیامدهای منفی مانند انسداد سازمانی، سکوت سازمانی و نظایر آن شود. این عدم پیشرفت شغلی زنان ...
بیشتر
نتایج تحقیقات نشان می دهد که عدم حضور زنان در پست های اجرایی و رده های تصمیم گیری در سازمان ها، پدیده ای جهانی است و جنسیت هنوز یک عامل مانع پیشرفت شغلی زنان در عرصه های بین المللی به حساب می آید. عدم پیشرفت شغلی زنان در سازمان ها می تواند منجر به پیامدهای منفی مانند انسداد سازمانی، سکوت سازمانی و نظایر آن شود. این عدم پیشرفت شغلی زنان در سازمان ها، به پدیده صخره شیشه ای معروف است. هدف پژوهش، بررسی تاثیر پدیده صخره شیشه ای بر شکل گیری انسداد سازمانی و سکوت سازمانی با نقش تعدیل کنندگی حمایت سازمانی بود. نوع تحقیق، توصیفی همبستگی و جامعه آماری شامل کارکنان زن دانشگاه تهران به تعداد 412 نفر بودند که 204 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت گردآوری دادهها، از چهار پرسشنامه صخره شیشه ای، سکوت سازمانی، انسداد سازمانی و حمایت سازمانی استفاده شد. از طریق آلفای کرونباخ، پایایی پرسشنامه صخره شیشه ای 89/0، سکوت سازمانی 85/0، انسداد سازمانی 72/0 و حمایت سازمانی ادراک شده 77/0 برآورد شد. نتایج نشان داد میانگین صخره شیشه ای، انسداد سازمانی و سکوت سازمانی، بالاتر از حد متوسط و میانگین حمایت سازمانی، پایین تر از حد متوسط بود. طبق نتایج، صخره شیشه ای روی انسداد سازمانی و سکوت سازمانی، تاثیر مثبت و معنادار دارد. همچنین حمایت سازمانی ادراک شده روی سکوت سازمانی و انسداد سازمانی، تاثیر منفی و معنادار دارد. به علاوه نقش تعدیل کنندگی حمایت سازمانی ادراک شده در تاثیر صخره شیشه ای روی انسداد سازمانی و سکوت سازمانی، تایید شد.
مطالعات زنان
زهرا سادات میرهاشمی
چکیده
کار زن در خانه از نظرفقه اسلامی، تکلیف نیست بلکه فضیلتی است که اگر به صورت رایگان در اختیار خانواده قرار دهد مأجور خواهد بود و اگر بخواهد در قبال آن دستمزدی دریافت کند شارع برای او حق مطالبه قرار داده است؛ ولی در فرهنگ عرفی حق زنان نادیده گرفته شده و در برخی موارد مطالبه آن قبیح دانسته میشود؛ لذا پژوهش حاضر با هدف تبیین اثر و ارتباط ...
بیشتر
کار زن در خانه از نظرفقه اسلامی، تکلیف نیست بلکه فضیلتی است که اگر به صورت رایگان در اختیار خانواده قرار دهد مأجور خواهد بود و اگر بخواهد در قبال آن دستمزدی دریافت کند شارع برای او حق مطالبه قرار داده است؛ ولی در فرهنگ عرفی حق زنان نادیده گرفته شده و در برخی موارد مطالبه آن قبیح دانسته میشود؛ لذا پژوهش حاضر با هدف تبیین اثر و ارتباط سیاستگذاری در راستای اجرای حکم اخذ اجرت المثل خانهداری زن با توسعه استحکام خانواده و رفع مشکلات عدم استقلال مالی و پوچ انگاری فعالیتهای زنان خانهدار اجرا شده است. تحقیق از نوع توصیفی و روش آن مطالعه اسنادی است و به این نتیجه رسیده که عدم ارزشگذاری و دستمزد برای خانهداری زن در عرف موجب بروز مشکلات عمدهای همچون احساس پوچی، افسردگی و خستگی و تمایل به فعالیت های اقتصادی خارج از محیط خانه و پیامدهای آن همچون کاهش میزان فرزندآوری می شود، در حالی که با اجرای کامل و مدبرانه سیاستی که قانونگذار اسلام از قرار دادن حق مطالبه اجرت المثل پیش گرفته است، از مشکلات عدم استقلال مالی زن در خانواده و پوچ انگاری فعالیتهای زنان خانهدار پیشگیری و از این رهگذر استقلال و امنیت مالی برای زنان تامین می گردد و تمرکز زنان بر خانواده و تربیت فرزند را بیشتر خواهد کرد؛ لذا ضروری است بر اساس الگوی توسعهای خانواده محور و افزایش جمعیت، ساز و کار مناسب و بسترسازی فرهنگی جهت اجرای کامل حکم اجرت المثل در نظر گرفته شده و بر اساس آن قانون گذاری شود.
فاطمه جعفری نعیمی؛ علی روحانی؛ ملیحه علی مندگاری
چکیده
بقا مهمترین دغدغه بشر در طول تاریخ بوده است. تحرک مکانی (مهاجرت) یکی از راهکارهای انسان برای دستیابی به بقا بوده است. در فرایند مهاجرت، اولین و مهمترین کنش مهاجران، بهویژه مهاجران با سطوح پایینتر اقتصادی، کنشهای بقا و سازگاریمحور با جامعه مقصد است. از اینرو پژوهش حاضر به دنبال بررسی چگونگی کنشهای بقامحور در میان زنان مهاجر ...
بیشتر
بقا مهمترین دغدغه بشر در طول تاریخ بوده است. تحرک مکانی (مهاجرت) یکی از راهکارهای انسان برای دستیابی به بقا بوده است. در فرایند مهاجرت، اولین و مهمترین کنش مهاجران، بهویژه مهاجران با سطوح پایینتر اقتصادی، کنشهای بقا و سازگاریمحور با جامعه مقصد است. از اینرو پژوهش حاضر به دنبال بررسی چگونگی کنشهای بقامحور در میان زنان مهاجر حاشیهنشین شهر یزد بوده است. روش پژوهش حاضر، کیفی و از رویکرد نظریه زمینهای استفاده شده است. مشارکتکنندگان، 21 نفر از زنان مهاجر به شهر یزد از استانهای مختلف کشور بودهاند که به صورت هدفمند و به شیوه نمونهگیری نظری انتخاب گردیدهاند. ابزار گردآوری دادهها مصاحبه نیمهساختاریافته و تحلیل دادهها به شیوه کدکذاری باز، محوری و گزینشی صورت گرفته است. یافتهها نشان داد، شکاف نسلی و سیاستگذاریهای نامناسب در مبدأهای مهاجرتی با ایجاد تغییرات گسترده به صورت پیوند بقا به مادیات، زنان را وادار به کنش عقلانی و اتخاذ مهاجرت به عنوان راهبری عملی برای دستیابی و حفظ بقا میکند. این مسیر غالبا عقلانی، همراه با اندازهگیری و محاسبه و با محوریت پول است. اما از سوی دیگر، در فرایند دوام و بقا در مقصد، زنان نیازمند مشوقهایی فراتر از پول هستند. هرچند مسیر اصلی سرتاسر محاسبه است اما، معنویت در زنان با کارکرد امیدزایی و التیام بخشی به آسیبهای روانی، سازگاری زنان مهاجر را افزایش میدهد و پشتوانهای برای ایستادگی و تلاش آنان برای تضمین و تسهیل بقا را فراهم میکند.
مطالعات زنان
فائزه زمانیان؛ مجید وصالی ناصح؛ الهام فروزنده
چکیده
هدف از مطالعه حاضر بررسی نحوه مدیریت بدن توسط ورزشکاران زن فوتبال با توجه به ناسازگاری دو هویت زنانگی و ورزشکاری در متن فوتبال و خارج از آن بود. در این پژوهش از روش تحقیق کیفی تحلیل پدیدارشناختی به مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با 8 نفر از فوتبالیستهای زن لیگ برتر فوتبال (19 تا 27 سال) پرداخته شد. جمعآوری دادهها تا حد رسیدن به اشباع ...
بیشتر
هدف از مطالعه حاضر بررسی نحوه مدیریت بدن توسط ورزشکاران زن فوتبال با توجه به ناسازگاری دو هویت زنانگی و ورزشکاری در متن فوتبال و خارج از آن بود. در این پژوهش از روش تحقیق کیفی تحلیل پدیدارشناختی به مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با 8 نفر از فوتبالیستهای زن لیگ برتر فوتبال (19 تا 27 سال) پرداخته شد. جمعآوری دادهها تا حد رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. کلیه مصاحبهها ضبط و سپس خط به خط دست-نویس شد. تحلیل یافتهها در حین گردآوری دادهها و بعد از آن انجام شد. برخی از شرکتکنندگان اظهار داشتند که زنانگی و ورزشکاری با یکدیگر سازگار هستند و در هر دو متن ورزش و خارج از آن، این دو هویت را آشکار ساختند. برخی دیگر بیان کردند که زنانگی و ورزشکاری ناسازگار هستند. سه تجربه کلی در رویارویی با این ناسازگاری توسط شرکتکنندگان بیان شد. 1- آشکار کردن هویت ورزشکاری در متن ورزش و هویت زنانگی در متن خارج از ورزش 2- برجسته کردن هویت زنانگی در هر دو متن 3- برجسته کردن هویت ورزشکاری در هر دو متن. به طورکلی، بازیکنان فوتبال زن از طریق مدیریت بدن و ظاهر از جمله؛ پوشش، آرایش، دستکاری مو و بدن، لحن صدا، رفتار و وظایف نقشهای جنسیتی؛ هویت زنانگی یا ورزشکاری خود را تقویت کرده و آن را راهبردی برای کاهش فشارهای ناشی از ناسازگاری دو هویت درک کردند. همچنین یک همپوشانی بین وجود یا عدم وجود سازگاری با نوع مدیریت بدنی که توسط بازیکنان فوتبال زن به کارگرفته شده آشکار گردید.
مطالعات زنان
محمدرضا قائمی نیک؛ هدا مصطفائی
چکیده
اجرای برنامههای عمرانی (توسعۀ سرمایهداری) در دورۀ پهلوی دوم، اغلب از منظر اقتصادی یا سیاسی مورد تحلیل قرار گرفته است، در حالیکه تاثیر این برنامهها بر حوزۀ فرهنگ نیز قابل بررسی است. هویت زن ایرانی یکی از قلمروهایی است که تحت تاثیر سیاستهای فرهنگی برنامههای توسعۀ این دوره، دستخوش تغییر و تحول شده است. در این مقاله با هدف بررسی ...
بیشتر
اجرای برنامههای عمرانی (توسعۀ سرمایهداری) در دورۀ پهلوی دوم، اغلب از منظر اقتصادی یا سیاسی مورد تحلیل قرار گرفته است، در حالیکه تاثیر این برنامهها بر حوزۀ فرهنگ نیز قابل بررسی است. هویت زن ایرانی یکی از قلمروهایی است که تحت تاثیر سیاستهای فرهنگی برنامههای توسعۀ این دوره، دستخوش تغییر و تحول شده است. در این مقاله با هدف بررسی تغییرات هویت زنانه در دورۀ پهلوی دوم و تاثیر آن بر شرایط امروز، بازنمایی هویت زنانه در فیلمهای سینمایی این دوره را مدنظر قرار دادهایم. با توجه به اینکه بازنمایی هویت زنانه در سینمای این دوره در ذیل برنامههای توسعۀ سرمایهداری رقم خورده است، از چارچوب نظریِ صنعت فرهنگسازی آدرونو و هورکهایمر از مکتب فرانفکورت بهره بردهایم تا بتوانیم بهنحو انتقادی تاثیر سیاستهای توسعۀ سرمایهداری را بر صنعت فرهنگسازی در سینمای این دوره را نشان دهیم. متناسب با چارچوب انتقادی مکتب فرانکفورت، از روش تحلیل گفتمان انتقادی لاکلا و موف بهره بردهایم تا بتوانیم تغییرات گفتمانی بازنمایی هویت زنانه در دورههای تاریخی تولید و پخش آثار سینمایی این دوره شناسایی کنیم. بر اساس یافتههای تحقیق، چهار گفتمان، از آغاز دوره پهلوی دوم تا سال ۱۳۲۷، اجرای برنامه عمرانی (توسعه) از ۱۳۲۷ تا ۱۳۴۳، وزارت مهرداد پهلبد از ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۷ و گفتمان روبهظهور «موج نوی سینمای ایران» از ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۷ شناسایی شده است. تحلیل این گفتمانها بیانگر آن است که بازنمایی هویت زنانه در سینمایی این دوره بهتدریج از هویت سنتی محجبه به سمتِ هویت غربی برهنهتر تغییر میکند.