مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-312418420201221Improvement in anti-harassment programs in workplace by using social innovation: a 4 stages-change-process modelارتقا برنامه های جلوگیری از آزار و اذیت بانوان در سازمان ها با استفاده از نوآوری اجتماعی: مدل فرآیند تغییر اجتماعی چهار مرحله ای5095278003610.22059/jwdp.2020.305353.1007851FAنداآرامی پوردانشجوی دکتری مدیریت سیستم، دانشکدة مدیریت و حسابداری، پردیس فارابی، دانشگاه تهرانسید محمدمحمودیدانشیار، گروه مدیریت صنعتی و فناوری، دانشکدة مدیریت و حسابداری دانشگاه تهرانعلی اصغرسعد آبادیاستادیار پژوهشکدة علم و فناوری، دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20200630Women's harassment is seen in some organizations and one type of that is "Quid Pro Quo sexual harassment", in which case the harasser often is his manager or senior employee and offer something to the victim or threat him instead of participating in certain sexual behaviors; and the victim refuses to to talk about it for some reason. The purpose of this study is to provide a solution to prevent women harassment in organizations and to provide a solution for victims after the problem. The main question is how to prevent sexual harassment of women in organizations. This research tries to use social innovation, to solve the problem, because the cooperation of all relevant people and stakeholders is needed. This problem was used snowball sampling, and four-step social change process model and action research method were used in that. Finally, some quick fixes and fundamental solutions were proposed. By quick fixes like prosecute, internal complaint system, organization's oversight and fundamental solutions like culturalize, social support for victims, having a policy to prevent harassment in organizations, and especially the commitment of all stakeholders, can solve the problem fundamentally. This study is one of the first studies to revision harassment in organizations that has been conducted with systematic thinking and basic solutions to solve it.آزار و اذیت بانوان در برخی از سازمانها دیده میشود که یک نوع آن «آزار جنسی این برای آن» است. در این وضعیت آزاردهنده، که اغلب مدیر یا کارمند ارشد است، به شرط مشارکت در برخی از رفتارهای جنسی چیزی را به قربانی پیشنهاد یا وی را تهدید میکند و قربانی نیز بنا به دلایلی از بیان اتفاق خودداری میکند. هدف این مطالعه، ارائة راهکاری جهت پیشگیری از وقوع آزار بانوان در سازمانها و ارائة راهحلی برای قربانیان پس از وقوع مشکل است. پرسش اصلی این است که چگونه میتوان از وقوع آزار جنسی بانوان در سازمانها جلوگیری کرد؟ این پژوهش سعی دارد از نوآوری اجتماعی استفاده کند، زیرا برای رفع مشکل به همکاری همة افراد مرتبط و ذینفع نیاز است. این مسئله با استفاده از نمونهگیری گلولهبرفی انجام شده و مدل فرایند تغییر اجتماعی چهارمرحلهای و روش تحقیق اقدامپژوهی مورد استفاده قرار گرفت. سرانجام تعدادی راهکار فوری و راهحل اساسی پیشنهاد شد. با بهکارگیری راهکارهای فوری پیگیری قضایی، سیستم شکایات داخلی، نظارت خود سازمان و راهحلهای اساسی شامل فرهنگسازی، حمایت اجتماعی قربانیان، داشتن خطمشی جلوگیری از آزار در سازمانها و بهویژه تعهد همة ذینفعان میتوان مشکل را بهطور بنیادی حل کرد. مطالعة حاضر یکی از اولین پژوهشهای بررسی آزار و اذیت در سازمانهاست که از طریق نوآوری اجتماعی و تفکر سیستمی و حصول راهحلهای اساسی برای رفع آن انجام شده است.https://jwdp.ut.ac.ir/article_80036_4753b83b6395f53209c8b34ce124e05c.pdfمرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-312418420201221Conceptual development of women's right to health and its analysis in Micro and macro policiesتوسعۀ مفهومی حق بر سلامت زنان و تحلیل آن در سیاست گذاری های کلان و خرد5295558003710.22059/jwdp.2021.302554.1007829FAهاجرآذریاستادیار گروه مطالعات زنان، دکتری حقوق، دانشکدة علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرسلیلابهرامیدانشجوی دکتری مطالعات زنان (گرایش حقوق زن در اسلام)، دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20200510In developed societies, the right to health has gained a broad meaning and different countries have redefined it in various dimensions. Explaining the right to women's health influenced by gender and experiencing multiple changes during their lifetime is of particular importance and requires the creation of a new structure based on accurate knowledge and awareness of the needs and the factors affecting it. In public law, the securement of public health and maintaining the health of citizens are among the fundamental responsibility of states. Government intervention includes a wide range of measures to improve health through the formulation and monitoring of laws and the implementation of macro- policies in this area.<br /> This qualitative research, has been conducted by describing and analyzing the relevant Micro and macro documents and has identified the right to women's health in various and high important dimensions such as physical, spiritual, psychological, social, occupational, environmental and intellectual dimensions. The findings of the research and review of upstream documents and macro-policies indicate that only some aspects of the right to women's health have been identified and regulated, therefore the development of a comprehensive legislative program for women's right to health in all areas is essential based on macro-transformative policies as one of the indicators of development.در جوامع توسعهیافته، حق بر سلامت مفهوم وسیعی یافته و حق دسترسی به آن در ابعاد مختلف بازتعریف میشود. تبیین حق بر سلامت زنان تحتتأثیر جنسیت و تجربة تغییرات متعدد در طول دورههای زندگی آنان، واجد اهمیت خاص است و نیازمند ایجاد ساختار جدید مبتنی بر آگاهی و معرفت دقیق بر نیازها و عوامل مؤثر بر آن است. در اندیشة حقوق عمومی، تأمین سلامت همگانی و حفظ بهداشت شهروندان از تکالیف اساسی دولتهاست که مداخلة دولت شامل طیف وسیعی از اقدامات در راستای ارتقای سطح سلامت از طریق تدوین قوانین و نظارت بر آنها و با هدف اجرای فرایندها و سیاستهای کلان اثربخش در این حوزه میشود. این پژوهش، که با هدف شناسایی ابعاد مختلف حق بر سلامت زنان و تکالیف دولتها نگاشته شده است، از نظر نوع کیفی و به لحاظ روش به صورت توصیف و تحلیل اسناد مربوطه انجام شده است. حق بر سلامت زنان را در ابعاد متعدد جسمی، معنوی، روانی، اجتماعی، شغلی، زیستمحیطی و فکری شناسایی و شاخصسازی کرده است. یافتههای تحقیق و بررسی اسناد بالادستی و سیاستگذاریهای کلان حاکی از آن است که نهتنها قوانین موجود فاقد اثربخشی لازم در عمل و اجرا هستند، بلکه از جنبة ماهوی صرفاً به برخی از ابعاد حق بر سلامت زنان توجه شده است. بنابراین تدوین برنامة جامع تقنینی سلامت زنان در همة حوزهها مبتنی بر سیاستهای کلان تحولمحور بهمنزلة یکی از شاخصهای توسعهیافتگی ضرورت دارد.https://jwdp.ut.ac.ir/article_80037_64d7ee646370a66c0f0be3dd6051c9ed.pdfمرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-312418420201221بررسی تجربه زیسته مادران جایگزین از اجاره دادن رحمبررسی تجربهزیستۀ مادران جایگزین از اجارهدادن رحم (مطالعۀ موردی: مادران جایگزین شهر تهران)5575788003810.22059/jwdp.2021.305938.1007858FAنسترندادخواهدانشجوی دکتری مردمشناسی دانشگاه آزاد تهران مرکزاصغرعسگری خانقاهاستاد گروه مردمشناسی دانشگاه آزاد تهران مرکزعلیباصریاستادیار گروه مردمشناسی دانشگاه آزاد تهران مرکزفریبامیراسکندریاستادیار گروه مردمشناسی دانشگاه آزاد تهران مرکزJournal Article20200708رحم اجارهای در حال تبدیل شدن به یکی از مهمترین راهکارهای موجود جهت مقابله با ناباروری در زوجهای نابارور است. هدف این تحقیق؛ تشریح تجربه زیسته زنان اجارهدهندۀ رحم_ که عموماً از اقشار ضعیف، مطرود و در حاشیه هستند-میباشد. این پژوهش به صورت کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی انجام گردیده است. مشارکتکنندگان در این تحقیق 33 نفر زن درگیر در پروسه رحم جایگزین در شهر تهراناند که از میان آنها 14 نفر اجارهدهنده رحم بودهاند. نمونه گیری در این پژوهش تا زمان حصول اشباع نظری ادامه یافته است و از سوژهها با استفاده از تکنیکهای مصاحبه پدیدارشناسانه، اطلاعات لازم به دست آمده است. همچنین برای تحلیل دادهها از تکنیک تحلیل سه مرحلهای گراندد تئوری استفاده شده است. زنان گیرنده جنین یا اجارهدهنده رحم، عموماً از ضعیفترین اقشار اجتماعی هستند و به طور کلی این زنان، سرپرست خانوار هستند. آنها عموماً در مناسبات حاکم بر تولید فرزند، یک نقش منفعلانه را ایفا میکنند و با آنان به مثابه یک کالا/شی یا ظرف حامل جنین برخورد میشود. تحقق امر، مستلزم انسانزدایی از آنها و سلطه همهجانبه بر کلیه ابعاد زیستیشان میباشد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که مناسبات حاکم، مجموعه قوانین و کیفیت سلطه، زنان گیرنده جنین را در موقعیتی تحت نظارت و قرار داده است. همچنین با توجه به شمار بسیار بالای متقاضیان زنان اجارهدهنده رحم، در صورت عدم وضع قوانین حمایتی شاهد گسترش این روابط و شدت یافتن سطح بهرهکشی از زنان خواهیم بود.رحم اجارهای در حال تبدیلشدن به یکی از راهکارهای مهم موجود جهت مقابله با ناباروری در زوجهای نابارور است. هدف محققان در این تحقیق تشریح تجربهزیستة زنان اجارهدهندۀ رحم است که عموماً از اقشار ضعیف، مطرود و در حاشیة جامعهاند. این پژوهش به صورت کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی انجام شده است. مشارکتکنندگان در این تحقیق 34 نفر زن درگیر در پروسة رحم جایگزین در شهر تهراناند که از میان آنها 14 مورد زنان اجارهدهندة رحم، 14 مورد مادران واقعی، 3 مورد پزشکان و 3 مورد نیز واسطههای مرتبط با پدیدة رحم اجارهای هستند. مصاحبهها در بازهای یازدهماهه (1398) تا زمان حصول اشباع نظری ادامه یافته است و از مشارکتکنندگان با استفاده از تکنیکهای مصاحبة پدیدارشناسانه دادههای لازم به دست آمده است. همچنین، برای تحلیل دادهها از تکنیک تحلیل سهمرحلهای گراندد تئوری استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که زنان اجارهدهندة رحم عموماً از ضعیفترین اقشار اجتماعی هستند و عموم این زنان سرپرست خانوار هستند. آنها عموماً در مناسبات حاکم بر تولید فرزند نقشی منفعلانه را ایفا میکنند و با آنان بهمثابة یک کالا/ شیء یا ظرف حامل جنین برخورد میشود. نتایج این پژوهش نشان میدهد که اجارهدهی رحم مستلزم انسانزدایی از زنان گیرنده و سلطة همهجانبه بر کلیة ابعاد زیستیشان است. مناسبات حاکم، مجموعه قوانین و کیفیت سلطه زنان گیرندة جنین را در موقعیتی تحت نظارت قرار داده است. نتایج کلیدی پژوهش، که از حضور مستمر محققان در میدان و مصاحبه با واسطهها و پزشکهای درگیر در این عمل منتج شده است، نشان میدهد که با توجه به شمار بسیار بالای متقاضیان زنان اجارهدهندة رحم، در صورت وضعنشدن قوانین حمایتی شاهد گسترش این روابط و شدتیافتن سطح بهرهکشی از زنان خواهیم بود.https://jwdp.ut.ac.ir/article_80038_35249ba43603f26082f1ab4bdc0a47fd.pdfمرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-312418420201221The Position of Women in Khawaja Nizam al-Molk's Siyasatnameh Based on Critical Discourse Analysis Theoryجایگاه زنان در سیاست نامه خواجه نظامالملک براساس نظریۀ تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف5795998003910.22059/jwdp.2021.300923.1007815FAمنصورهشهریاریدکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبائیغلامرضاجمشیدیهاهیئت علمی گروه علوم اجتماعی اسلامی، دانشکدة علوم اجتماعی دانشگاه تهراناکرمجودی نعمتیدانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه امام صادق(ع)Journal Article20200413Women have been more or less influential in the history of human civilization in various ways, politically, socially, or positively or negatively. One of the most prominent and influential works in which women can be found is Khawaja Nizam al-Molk's policy paper, which reflects the ideas of the most prominent and politicians of the Islamic era. In this book, Khawaja Nizam al-Molk has targeted women with sharp words. The purpose of the present study is to answer the question of why Khawaja has criticized women in the Nizam al-Mulk regime and whether all women are in the midst of her harsh words, as previous researches have suggested, and the ejaculation in this regard is minor. have taken. To answer this question, we have used Critical Discourse Analysis Theory at three levels of vocabulary, interpretation, and explanation. Because this theory focuses on the category of gender as a social issue and a generative one. The findings of the present study show that only women courtiers were in the throes of Khwaja's crushing criticism, and Khwaja refuses to include some of the court women in opposition to her continued power and dominance, and that she is not fundamentally speaking to all women. In order to legitimize his political dominance, both he and his followers, including some of his contemporaries, are marginalizing some of the court women..امروزه وضعیت زنان در هر کشوری شاخصی مهم جهت بررسی رشد و توسعة انسانی در آن کشور محسوب میشود. درواقع، بررسی پیشینة تاریخی جایگاه زنان تاریخچة فراز و فرود حیات فردی و اجتماعی آنان را روشن و مسیر ایشان را در راه رسیدن به توسعه آشکار میکند. اما آنچه چنین مطالعاتی را کاملتر میکند، بررسی واکنش مردان سیاستمدار در هر دورة تاریخی نسبت به حضور و فعالیتهای اجتماعی زنان آن دوره است. به این منظور، در این مقاله کتاب <em>سیاستنامة</em> خواجه نظامالملک طوسی، وزیر مقتدر سلجوقیان در قرن پنجم هجری، برای مطالعة وضعیت زنان این دورة تاریخی و همچنین شناخت دیدگاههای نظامالملک دربارة ایشان برگزیده شده است. این پژوهش با روش توصیفیـ تحلیلی و براساس نظریة تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف و در سه سطح واژگان، تفسیر و تبیین صورت گرفته است. سؤالهایی که این پژوهش در پی پاسخ گفتن به آنهاست عبارتاند از: حضور زنان در <em>سیاستنامه</em> چگونه است؟ خواجه نظامالملک چه واکنشی به حضور ایشان نشان میدهد؟ و علت واکنشهای وی چیست؟ نتایج پژوهش حاکی از آن است که برخلاف نظر برخی پژوهشگران، خواجه نظامالملک بهطورکلی نگاه منفی به نوع زنان ندارد، اما دخالتهای بعضی زنان دربار، بهویژه ترکانخاتون، همسر ملکشاه سلجوقی، در امر سلطنت و حوزة اقتدار وزیر سبب میشده وی برای حفظ قدرت و سلطة سیاسی خود و طرد مخالفان و رقبای سیاسی، به انتقادهای کوبنده از زنان و برحذر داشتن سلطان از نفوذ ایشان بپردازد.https://jwdp.ut.ac.ir/article_80039_7510f5ccbe84aa22a13bd7d65d805ee2.pdfمرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-312418420201221Structural analysis the effect of organizational silence & voice on job engagement and organizational health of female nursesتحلیل ساختاری تأثیر سکوت و آوای سازمانی بر اشتیاق شغلی و سلامت سازمانی زنان پرستار6016178004010.22059/jwdp.2021.315084.1007930FAسارامحمدیاستادیار گروه مدیریت، دانشگاه شهید چمران اهواز0000-0001-7958-5942Journal Article20201209Nowadays, in addition to professional and capable employees, hospitals need healthy, enthusiastic and passionate nurses. Organizational health and Job engagement in employees has been considered by many researchers in behavioral sciences and industrial and organizational psychologists for many years, and has been attempting to identify its predisposing factors. Among the factors that threaten nurses' job engagement and organizational health are increasing the silence and reducing the organizational voice of nurses, which first affects their job engagement and then leads to a decrease in organizational health. In this regard, the present study investigates the effect of organizational silence and voice on job engagement of women nurses and their organizational health. This study was conducted on a non-random sample available of 268 nurses in Ahvaz hospitals. The research method is applied in terms of purpose and descriptive-correlation in terms of data collection. Data were collected by standard questionnaires with validity and reliability and analyzed using and structural equation modeling with Smart PLS software. The results of data analysis showed that organizational silence and voice of nurses with path coefficients of -0.44, 0.48 and -0.39, 0.53 and t-statistic more than 1.96, had significant effect on their job engagement & organizational health, respectively. The findings showed that the organizational silence of nurses leads to a decrease in job engagement and, consequently, a decrease in their organizational health, and, organizational voice will increase the job engagement of women nurses and thus improve their organizational health.امروزه بیمارستانها علاوهبر شاغلان حرفهای و توانمند، نیازمند پرستاران سالم، مشتاق و علاقهمند بهکارند. وجود کارکنان سالم با اشتیاق شغلی بالا سالهاست مورد توجه بسیاری از پژوهشگران رفتاری و روانشناسان صنعتی و سازمانی قرار گرفته و تلاش برای شناسایی عوامل پیشبین آن مورد مطالعة آنهاست. از عوامل تهدیدکنندة اشتیاق شغلی و سلامت سازمانی پرستاران، افزایش سکوت و کاهش آوای سازمانی آنهاست که ابتدا اشتیاق شغلی و سپس سلامت سازمانی آنها را متأثر میکند. مطالعة حاضر به بررسی تأثیر سکوت و آوای سازمانی بر اشتیاق شغلی و سلامت سازمانی زنان پرستار میپردازد. این مطالعه بر روی یک نمونة غیرتصادفی در دسترس 268 نفره از پرستاران بیمارستانهای شهر اهواز انجام شده است. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوة گردآوری دادهها توصیفیـ همبستگی است. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامههای استاندارد و معتبر دارای روایی و پایایی و تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری با نرمافزار SmartPLS بوده است. یافتههای حاصل از تحلیل دادهها نشان داد که سکوت و آوای سازمانی پرستاران بهترتیب با ضرایب مسیر 44<sub>/</sub>0- ، 48<sub>/</sub>0 و 39<sub>/</sub>0- ، 53<sub>/</sub>0 و آمارة t، بالاتر از 96<sub>/</sub>1 تأثیر معناداری بر اشتیاق شغلی و سلامت سازمانی آنها دارد. همچنین نقش میانجی اشتیاق شغلی بهطور معنادار تأیید شد. نتایج نشان داد سکوت سازمانی پرستاران به کاهش اشتیاق شغلی و درنتیجه کاهش سلامت سازمانی آنها و بالعکس آوای سازمانی باعث افزایش اشتیاق شغلی و درنهایت بهبود سلامت سازمانی پرستاران منجر خواهد شد.https://jwdp.ut.ac.ir/article_80040_17d26b99cad10f982863639ae4518046.pdfمرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-312418420201221Sexual Health as a Social Problem: Meaning Reconstruction of Sexual Health among Married Women of Tabriz Cityسلامت جنسی بهمثابۀ مسئلهای اجتماعی: بازسازی معنایی سلامت جنسی در میان زنان متأهل شهر تبریز6196428004110.22059/jwdp.2021.314986.1007927FAتوکلآقایاری هیردانشیار جمعیت شناسی گروه علوم اجتماعی، دانشگاه تبریز0000000209047409محمدعباس زادهاستاد جامعه شناسی گروه علوم اجتماعی، دانشگاه تبریز0000-0003-4837-0329محمدباقرعلیزاده اقدماستاد جامعه شناسی گروه علوم اجتماعی- دانشگاه تبریزمهنازکاتبی علی آبادیدانشجوی دکتری جامعه شناسی اقتصادی و توسعه، دانشگاه تبریزJournal Article20201207Sexual health is the state of physical, mental, and socio-cultural well-being with respect to all sexual experiences, which is regarded as one of the main indicators of human and sustainable development. This dimension of health, in contrast to others, requires a positive and respectful approach to sexuality issues, and having a safe and satisfied sexual relationship without any coercion, discrimination, and violence. This paper, aims at investigating mental and meaning construction process involved in sexual health among Tabriz City’s married women. To this end, qualitative method and thematic analysis approach has been employed to analyze semi-structured in-depth interviews among 26 married women of age 20 to 45, following the rule of variation. Data, according to the existing standards, is analyzed by the use of a multi-phase inductive coding scheme to drive all common meanings with respect to sexual health. Results showed that mental meaning of sexual health among participants includes four axial codes, including; “sexual informational relationship”, “sexual emotional relationship”, “mutual and balanced physical sexual health”, and “sexual normative balance’ which all could be understood as an inclusive (selective) code of “sexual health as a social problem”.سلامت جنسی حالتی از بهزیستی جسمی، روانشناختی و فرهنگیـ اجتماعی مرتبط با تجارب جنسی است که از مؤلفههای اصلی توسعة انسانی و پایدار قلمداد میشود. این بخش از سلامت شاید برخلاف سایر ابعاد سلامتی بیشتر مستلزم اتخاذ و حفظ رویکردی مثبت و محترمانه به موضوعات و مسائل جنسی و همچنین تجربة جنسی مطمئن و به دور از تهدید، تبعیض و خشونت است. هدف پژوهش حاضر کاوش در ابعاد ذهنی و معنایی مشترک مفهوم «سلامت جنسی» در میان زنان متأهل شهر تبریز است. برای دستیابی به این هدف، از روش کیفی و رویکرد تحلیل تماتیک مصاحبههای عمیق با 26 زن متأهل 20 تا 45 ساله، با رعایت اصل تنوع، استفاده شده است. دادهها با استفاده از کدگذاری چندمرحلهای به شیوة عمدتاً استقرایی برای استخراج معانی ذهنی مشترک در ارتباط با مفهوم سلامت جنسی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که معنای ذهنی سلامت جنسی در میان زنان مطالعهشده را میتوان در چهار مقولة معنایی محوری شامل: ارتباط اطلاعاتی جنسی، ارتباط عاطفی جنسی، سلامت و تعادل فیزیولوژیک جنسی دوطرفه و نهایتاً تعادل هنجارین جنسی جای داد که همگی ذیل مقولة انتخابی واحدی با عنوان «سلامت جنسی بهمثابة مسئلهای اجتماعی» میتواند فهمیده شود.https://jwdp.ut.ac.ir/article_80041_a8fcf1d00743640a2abc671282f5e452.pdfمرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-312418420201221From Gender Discrimination to Equality and Economic Growth (Study of Developing Countries)از تبعیض جنسیتی به سوی برابری و رشد اقتصادی (مطالعۀ کشورهای درحال توسعه)6436628004210.22059/jwdp.2021.311205.1007897FAزیداللهزاهدکارشناسی ارشد توسعه اقتصادی و برنامه ریزی، دانشکده اقتصاد، دانشگاه یزدزهرانصراللهیدانشیار، دانشکده اقتصاد، مدیریت و حسابداری- بخش علوم اقتصادی دانشگاه یزدمنصورمهینی زادهاستادیار، دانشکده اقتصاد، مدیریت و حسابداری- بخش علوم اقتصادی دانشگاه یزدJournal Article20201005Human capital is one of the factors affecting economic growth that can enhance and improve economic and social opportunities. At the same time, women represent half of the whole population and are one of the pillars of the family and societies. It is important to make use of their talents and capabilities as human capital to achieve economic growth. However, gender discrimination has been considered as a factor that not only violates basic human rights, but can also reduce the productivity and quality of human capital and economic growth. In this regard, the purpose of this study is to investigate the effect of gender discrimination in four areas: education, labor market, social conditions and women's empowerment on economic growth in the developing countries during the period 2000-2018. In this study, Stata and EViews software were used to analyze the results with the Panel data method and using World Bank data the relationship between gender discrimination and economic growth has been estimated. The results show that Labor force growth and trade openness variables in the developing countries have a negative and significant effect on economic growth, and investment growth has a positive and significant effect on economic growth. In these countries, gender equality has no significant relationship with economic growth.سرمایهی انسانی به عنوان یکی از عوامل مؤثر بر رشد اقتصادی که میتواند سبب ارتقاء و بهبود فرصتهای اقتصادی و اجتماعی شود. دراینمیان زنان معرف نیمی از جمعیت و یکی از ارکان خانواده و جوامع را تشکیل میدهند، بهرهگیری از استعداد و تواناییهای آنها به عنوان سرمایهی انسانی بر رشد اقتصادی حائز اهمیت است. با این حال، وجود تبعیض جنسیتی به عنوان یکی از عواملی که نه تنها سبب نقض حقوق اساسی بشر شده، بلکه میتواند باعث کاهش بهرهوری و کیفیت سرمایهی انسانی و بهدنبالآن کاهش رشد اقتصادی شود، مطرحشده است. در این راستا هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تبعیض جنسیتی در چهار حوزه آموزش، بازار کار، توانمندسازی زنان و شرایط اجتماعی بر رشد اقتصادی است. در این پژوهش دادهها با بهرهگیری از روش کتابخانهای گردآوری شده و عمدتا برگرفته از دادههای انتشاریافتهی بانک جهانی است. به منظور برآورد رابطهی بین تبعیض جنسیتی و رشد اقتصادی از روش دادههای ترکیبی برای کشورهای درحال توسعه طی دورهی زمانی 2018-2000 و برای تجزیهوتحلیل نتایج نیز از نرمافزارهای Stata12 و EViews10 استفاده شده است. نتایج نشانمیدهد که در کشورهای در حال توسعه رشد نیروی کار و بازبودن تجارت بر رشد اقتصادی تأثیر منفی و معنیدار دارد و رشد سرمایهگذاری بر رشد اقتصادی تأثیر مثبت و معنیدار دارد. در این کشورها برابری جنسیتی با رشد اقتصادی رابطهی معنیداری ندارد.https://jwdp.ut.ac.ir/article_80042_1f5c3cfc495e9b8418f5a8e4eda3da23.pdf