مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-312419420211222Distress tolerance, Acceptance, and Patience in Mothers with Mentally Impaired Children: The Effectiveness of Suffering-Based spiritual skills trainingبررسی اثر بخشی آموزش مهارتهای معنوی بر پذیرش ، تحمل هیجانی و صبر در مادران دارای فرزند کم توان ذهنی5235448550410.22059/jwdp.2021.318773.1007961FAروح اللهبراتیانکارشناس ارشد روانشناسی عمومی، بخش مداخلات معنوی مرکز خدمات روانشناختی باران، گرگان، ایران.0000-0003-3807-6193محمد مهدیشمساییعضو مرکز تحقیقات سلامت معنوی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایران.0000-0002-7559-6350فاطمهاکبریکارشناس ارشد روانشناسی بالینی. روانشناس آموزش و پرورش استثنایی و مرکز اختلالات یادگیری حکمت گرگان.0000-0002-7898-9096Journal Article20210209The purpose of this study was recognition the suffer of mothers with mentally disabled children in order to design an appropriate educational package and determine effectiveness of suffering-based spiritual skills training on distress tolerance, acceptance and patience in them. The research method was qualitative and through interviews, research needs were extracted from parents and counselors and the quantitative method was quasi-experimental with pre-test and post-test design with control group. The statistical population of all mothers had a mentally disabled child in the Farzanegan school in Gorgan in 2019. Among the experts and consultants of Gorgan Exceptional Administration and Schools, 4 people were purposefully selected to approve the educational package. Eventually, 30 people were selected by targeted sampling method and then randomly divided into two groups of experiments and witnesses (15 experiments and 15 witnesses). The experimental group was trained in spiritual skills for 8 90-minute sessions and the control group was not given training. Turbulence tolerance scale, Bond et al, acceptance questionnaire and Patience and colleagues patience questionnaire were administered. To analyze data from multivariate analysis of covariance<br />Used. The results showed that Suffering-Based spiritual skills training is effective in distress tolerance, acceptance and patience of mothers with mentally disabled children and is recommended as a non-pharmacological, non-invasive and low-cost method, Spiritual training programs should be based on the needs of parents in order to increase distress tolerance, acceptance and patience.پژوهش حاضر با هدف احصاء رنج مادران دارای فرزند کمتوان ذهنی به منظور طراحی بسته آموزشی مناسب و تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای معنوی مبتنی بر رنج، بر تحمل آشفتگی، پذیرش و صبر در آنان صورت گرفت. روش تحقیق، به دو صورت، کیفی که از طریق مصاحبه، نیازهای پژوهشی از والدین و مشاورین استخراج گردید، و روش کمی از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری تمامی مادران دارای فرزند کمتوان ذهنی مقطع متوسطه مدرسه استثنایی دخترانه فرزانگان و کلیه کارشناسان و مشاوران اداره آموزش و پرورش و مدارس استثنایی شهر گرگان در سال 1398 بودند. از میان مادران 30 نفر به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15 نفر آزمایش و 15 نفر گواه) قرار گرفتند. از میان کارشناسان و مشاوران نیز 4 نفر به صورت هدفمند انتخاب شدند. گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقهای تحت آموزش مهارتهای معنوی قرار گرفت و به گروه کنترل، آموزشی داده نشد. مقیاس تحمل آشفتگی ، پرسشنامه پذیرش بوند و همکاران و پرسشنامه صبر خرمایی و همکاران اجرا گردید. برای نرمال بودن دادهها از آزمون کلمگروف-اسمیرنوف و تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس چند متغیره و نرم افزار spss16 استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مهارتهای معنوی بر میزان تحمل آشفتگی، پذیرش و صبر مادران دارای فرزند کم توان ذهنی موثر بوده و پیشنهاد میشود به عنوان یک روش غیر دارویی، غیر تهاجمی و کم هزینه، برنامههای آموزشی معنوی مبتنی بر نیاز والدین در جهت افزایش تحمل آشفتگی، پذیرش و صبر آنان انجام شود.مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-312419420211222Violence against Women: The Rule of Patriarchal Ideology and the Hegemony of Male Domination
(Case study: Women in Bushehrخشونت علیه زنان: حاکمیت ایدئولوژی مردسالار و هژمونی سلطه مذکر (مطالعه موردی: زنان شهر بوشهر)5455728550510.22059/jwdp.2021.325102.1008028FAسیروساحمدیدانشگاه یاسوجخیریحمیدپورکارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشگاه یاسوجحمیدصداقتگروه علوم اجتماعی، دانشکده ادبیات و علوم اجتماعی دانشگاه یاسوجفاطمهکرمیگروه علوم اجتماعی ، دانشکده ادبیات و علوم اجتماعی ، دانشگاه یاسوجJournal Article20210606Violence against women is any form of gender-based violence behavior that causes physical, sexual, psychological harm and pain to women. Such behavior can be done openly or covertly by threatening, coercing, and outright deprivation of liberty. Violence against women is a phenomenon in which women are abused by the opposite sex because of their gender and simply because they are women. In this regard, the present study seeks to investigate the violence against women among women in Bushehr in frame of the qualitative method using the grounded theory. Participants were 12 women who were interviewed in a semi-structured manner and then the data were analyzed using three-step coding of open, axial and selective. The findings indicate the existence of five axial categories including "patriarchal culture and institutionalized gender inequality", "quality of couples' interactions", "legitimization of the cultural system to violence", "women's strategy against violence" and "reproduction of patriarchal attitudes towards to women ". The core variable of the research is "the rule of patriarchal ideology and the hegemony of male domination"; Violence perpetrated by men against women in any situation is affected by the strong position of men in interpersonal and social relationships. Masculinity as a strong factor impacts on violence against women and violence is influenced by the patriarchal system.خشونت علیه زنان، هر نوع رفتار خشن وابسته به جنسیت است که موجب آسیب جسمی، جنسی، روانی و رنج زنان میشود. چنین رفتاری میتواند با تهدید، اجبار و سلب مطلق اختیار و آزادی به صورت آشکار و یا پنهان انجام شود. در این راستا پژوهش حاضر به دنبال بررسی خشونت علیه زنان در بین زنان شهر بوشهر با استفاده از روش کیفی و با رویکرد روش نظریه زمینهای میباشد. مشارکت-کنندگان در پژوهش حاضر ۱2 نفر از زنان شهر بوشهر بودهاند که به صورت نیمهساختاریافته با آنها مصاحبه شده است و سپس داده-های حاصل از آن با استفاده از کدگذاری سه مرحلهای باز، محوری و گزینشی تحلیل گردیده است. یافتهها نشان از وجود پنج مقوله محوری «فرهنگ مردسالار و نابرابری جنسیتی نهادینه شده»، «کیفیت تعاملات زوجین»، «مشروعیت بخشی سیستم فرهنگی به خشونت»، «استراتژی زنان در مقابله با خشونت» و «بازتولید نگرشهای مردسالاری نسبت به زنان» میباشد. مقوله هسته پژوهش نیز «حاکمیت ایدئولوژی مردسالار و هژمونی سلطه مذکر» میباشد؛ خشونتی که از سوی مردان علیه زنان اعمال میشود در هر وضعیتی متأثر از جایگاه قدرتمند مردان در روابط بین فردی و اجتماعی است. مردسالاری به عنوان یک عامل قوی در خشونت علیه زنان تأثیر دارد و خشونت متأثر از نظام مردسالار است.مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-312419420211222Effect of Psychological Empowerment Dimensions on Entrepreneurial Behavior among Rural Women: A Model for Promoting the Role of Women in Economic Developmentتأثیر ابعاد توانمندی روانشناختی بر رفتار کارآفرینانه در بین زنان روستایی: الگویی برای ارتقای نقش زنان در توسعۀ اقتصادی5735938550610.22059/jwdp.2021.320547.1007977FAنعمت الهشیریاستادیار گروه کارآفرینی و توسعه روستایی، دانشگاه ایلام0000-0002-7797-3076مژگانخوش مراممدرس گروه کارآفرینی و توسعه روستایی، دانشگاه ایلام0000-0001-5122-2250آذرمیدخترضاییعضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشتکیومرثزرافشانیاستاد گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشگاه رازیJournal Article20210313The main purpose of this study was to investigate the effect of psychological empowerment dimensions on entrepreneurial behavior among rural women in Marvdasht County. Statistical population consisted of all active women (15 to 65 years) in rural area of Marvdasht County, that using Bartlett et al.’s sampling table, 227 of them were selected as the sample using the multistage cluster sampling method (n=227). The main instrument in this study was standard questionnaire which its validity were confirmed by the panel of experts and its reliability was established by Cronbach's Alpha coefficient. Data were analyzed by SPSSwin26 and SmartPLSwin3 softwares in two parts of descriptive and inferential statistics. The results showed that the status of entrepreneurial behavior among rural women in Marvdasht County was at the moderate (3) Level. The results of structural equation modeling showed that the sense of competence, Meaning and impact had a positive and significant effect on the entrepreneurial behavior among rural women in Marvdasht County, while the effect of sense of self-determination on entrepreneurial behavior among rural women in Marvdasht County was not confirmed. In addition, the results showed that the psychological empowerment dimensions were able to explain about 46% of the variance changes in entrepreneurial behavior among rural women in Marvdasht County. Finally, the theoretical and practical implications of this study were discussed to help researchers and policy makers.پژوهش حاضر با هدف اصلی بررسی تأثیر ابعاد توانمندی روانشناختی بر رفتار کارآفرینانه در بین زنان روستایی شهرستان مرودشت انجام شد. جامعۀ آماری پژوهش شامل تمام جمعیت فعال (15 تا 65 سال) زنان روستایی شهرستان مرودشت بودند که با استفاده از جدول بارتلت و همکاران، 227 نفر از آنها به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزار اصلی پژوهش پرسشنامهای استاندارد بود که روایی آن را اعضای هیئت علمی رشتههای روانشناسی و کارآفرینی دانشگاه رازی و پایایی آن را بهواسطۀ محاسبۀ ضریب آلفای کرونباخ بررسی کردند. تجزیه و تحلیل دادهها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرمافزارهای SPSS نسخۀ 26 و SmartPLS نسخه سه انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که وضعیت رفتار کارآفرینانه در بین زنان روستایی شهرستان مرودشت در حدّ متوسط (3) بود. نتایج مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد که متغیرهای نهفته احساس معناداری، احساس اثرگذاری و احساس خودکارآمدی، تأثیر مثبت و معناداری بر رفتار کارآفرینانه در بین زنان روستای شهرستان مرودشت داشتند، این در حالی است که تأثیر معنادار احساس خودتعیینی بر رفتار کارآفرینانه در میان زنان روستایی شهرستان مرودشت تأیید نشد. افزون بر این، نتایج نشان که ابعاد توانمندی روانشناختی حدود 46درصد از تغییرات واریانس رفتار کارآفرینانه در بین زنان روستایی شهرستان مرودشت را تبیین کرد. درنهایت، دستاوردهای نظری و کاربردی حاصل از این مطالعه برای کمک به پژوهشگران و سیاستگذاران به بحث گذاشته شد.مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-312419420211222Analysis of the underlying factors of extramarital affairsواکاوی عوامل زمینه ساز روابط فرازناشویی5956148550710.22059/jwdp.2021.328053.1008055FAغلامرضاتاج بخشدانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه حضرت آیت الله العظمی بروجردیJournal Article20210731Extramarital affairs are one of the main harmful factors in the structure and stability of the family, which has harmful individual, family and social consequences. Accordingly, the purpose of this study is to identify and prioritize the factors affecting the formation of extramarital relationships. The research method used is Q, and the data collection tool is a researcher-made questionnaire. The statistical sample using purposive sampling method includes 40 experts and activists in the field of social harms (extramarital affairs). The results of the study lead to the extraction of 4 main factors of marital infidelity: socio-cultural (the effect of virtual social networks, reduced attitudes towards moral values, inappropriate marriage, etc.), psychological (experience of premarital sex) , Suffering from mental, mood and personality disorders, poor communication and life skills training, etc.), economic (family financial and livelihood problems, earning and materialism, male unemployment) and family (revenge on the spouse, Lack of adherence to marital obligations, monotony in marital relations, etc.). Lack of understanding, comprehension and interpretation of the deep layers of this complex and multidimensional problem and ways to reduce it, will lead to further disintegration of the family institution.روابط فرازناشویی به عنوان یکی از عوامل اصلی آسیب زا در ساختار و ثبات خانواده است که پیامدهای زیانبار فردی، خانوادگی و اجتماعی در پی دارد. بر این اساس هدف پژوهش حاضر شناسایی و اولویتبندی عوامل موثر بر شکل گیری روابط فرازناشویی می باشد. روش تحقیق بکار گرفته شده، کیو (Q) ، و ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه محقق ساخته میباشد. نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند شامل 40 نفر از صاحبنظران و فعالان حوزه آسیبهای اجتماعی ( روابط فرازناشویی) میباشد. نتایج حاصل از پژوهش منجر به استخراج 4 عامل اصلی خیانت زناشویی: فرهنگی- اجتماعی(تأثیر شبکههای اجتماعی مجازی، کاهش پایبندی نگرشی به ارزش های اخلاقی، همسرگزینی نامناسب و....)، روان شناختی(تجربه روابط جنسی قبل از ازدواج، ابتلا به اختلالات روانی، خلقی و شخصیتی، ضعف آموزش های مهارتهای ارتباطی و زندگی و...)، اقتصادی(مشکلات مالی و معیشتی خانواده، کسب درآمد و مادی گرایی، بیکاری مرد) و خانوادگی (انتقام جویی از همسر، عدم پایبندی به تعهدات زناشویی، یکنواختی در روابط زناشویی و... ) گردید. عدم درک، فهم و تفسیر لایه های عمقی این معضل پیچیده و چندبعدی و چاره اندیشی برای کاهش آن، منجر به از هم گسیختگی بیشتر نهاد خانواده خواهد شد.مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-312419420211222The Study of Causes of Luggage Transportation by Women from Qeshm to Tehran and its Moral Consequencesمطالعه علل و پیامدهای مسایل اخلاقی در انتقال چمدانی کالا از قشم به تهران توسط زنان(در مسیر ریلی)6156398550910.22059/jwdp.2021.325484.1008035FAاحسانرحمانیاستادیار دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکزعصمتحسینیفارغ التحصیل دکتری جامعه شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزJournal Article20210616This study addresses the question "What causes moral issues in luggage transport and what are the consequences for transporter women and their families?”, with an interpretive approach and qualitative methodology, by data collection to theoretical data saturation by 50 half-structured interviews conducted among 30 transporter women and 20 experts who have been assigned through targeted and snowball sampling. The data are analyzed based on Strauss and Corbin’s grounded theory. In open coding, 96 concepts and 917 conceptual implications, in axial coding, 26 categories, and in the selective coding, the core category of "immorality/ morality" were determined. Respondents have assessed baggage transport with positive consequences of adherence to moralities and maintaining a decent life, and negative consequences of immorality, prostitution, and wrong judgment about all transporter women. In the grounded model, Mental and family problems, lack of job opportunities, failure to address the poor, financial need, inevitability, providing living expenses and creating prosperity were considered as causal conditions. Travel and transportation costs, the difficulty of transportation, route and shopping, customs and railways violation of law, administrative and government corruption, contextual conditions, women withholding facts, moral insecurity, Prostitution boom in Qeshm, favorable context of the immoral issues were considered as interfering conditions in the moral consequences of luggage transport process.تحقیق حاضر با رویکرد تفسیرگرایی و روششناسی کیفی به پرسش های"علل ایجاد مسایل اخلاقی در انتقال چمدانی کالا چیست و چه پیامدهایی برای زنان انتقالدهنده و خانواده هایشان دارد؟"از طریق جمعآوری دادهها تا به اشباع نظری به وسیله50مصاحبه نیمهساختاریافته انجام شده در بین30زن انتقالدهنده و20کارشناس که به روش هدفمند و گلولهبرفی تعیین شده اند، پاسخ می-دهد. دادهها بر مبنای نظریه زمینهای استراس وکوربین، تجزیه و تحلیل شده و درکدگذاری باز،96مفهوم و917دلالت مفهومی، درکدگذاری محوری،26 مقوله و در کدگذاری انتخابی، مقولهی هستهای"گسیختگی اخلاقی/پایبندی اخلاقی"تعیین گردید. پاسخگویان، کارکرد متناقض انتقال چمدانی را با پیامدهای مثبت: پایبندی به اصول اخلاقی و حفظ زندگی آبرومندانه و پیامدهای منفی: عدم پایبندی به اصول اخلاقی، استفاده ابزاری از روابط نامشروع و قضاوت نادرست درباره همه زنان انتقال دهنده ارزیابی نمودهاند. در مدل زمینهای نیز، مشکلات روحی وخانوادگی، نبود فرصت شغلی، عدم رسیدگی به اقشار محروم، نیاز مالی، اجبار، تامین مخارج زندگی و ایجاد رفاه،"شرایط علی"و هزینه انتقال و سفر، سختی انتقال، مسیر و خرید، تخلف گمرک و راه آهن، فساد اداری و دولتی،"شرایط زمینهای"و عدم افشا حقایق توسط زنان، عدم امنیت اخلاقی، رونق تنفروشی در قشم و زمینه مسایل غیراخلاقی،"شرایط مداخلهگر"در ایجاد پیامدهای اخلاقی انتقال چمدانی شناخته شدند. نتایج به خوبی نشان می دهد انتقال چمدانی برخلاف تصور عموم تنها پیامدهای اخلاقی منفی منتهی نمی شود، بلکه پیامدهای اخلاقی مثبت هم بر آن مرتب است. انتقال چمدانی به مثابه ابزار دو لبه عمل می کند، از یک طرف می تواند بستر ساز گسیختگی اخلاقی باشد برای تمامی اقشار مرتبط با آن و در مقابل می تواند راهی باشد برای حفظ سلامت اخلاقی زنانی که حاضر به تنفروشی نیستند و راهی جز انتقال چمدانی برای تامین معاش خود ندارند.مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-312419420211222Things that are not expressed: sociological analysis of silence, in the narratives of Kurdish women's social lifeآنچه بیان نمی شود… تحلیل جامعه شناختی سکوت در روایت هایی از زندگی اجتماعی زنان کرد6416688551010.22059/jwdp.2021.327961.1008054FAابوترابطالبیدانشیار گروه جامعه شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائیسمیهرحمانیدانشجوی جامعه شناسی فرهنگی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایرانJournal Article20210731This article analyses the experience of Kurdish women's silence based on their understanding and interpretation of gender and their position in the fields of work, family and education. The aim is to show the social and semantic complexities of the phenomenon of Kurdish women‘ silence. This study was conducted using theoretical sampling and individual interviews with 20 Kurdish women, as well as focus interviews in a group of six, in the framework of interpretive-constructivist approach and the thematic analysis technique. The results have been framed under the two main themes of hegemonic silence and strategic silence, and also sub-themes. They show that women give different meanings to their silence by their silence in different situations while use different strategies. The consequences of each of these types of silence can include those silences that re-establish or disrupt the hegemonic meanings of gender and domination. This study shows that the experience of silence lies in a range of subjugation on the one hand, and subjectivity and agency on the other. Moreover, the boundary between victim and agent cannot be considered as a clear and inflexible boundary.در این مقاله تجربهی سکوت زنان کرد بر اساس فهم و تفسیر آنان از جنسیت و موقعیت خود، در میدانهای کار، خانواده و آموزش مورد مطالعه قرار گرفته است. هدف، فهم پیچیدگی های اجتماعی و معنایی پدیدهی سکوت در زنان کرد است. این مطالعه با استفاده از نمونه گیری نظری و مصاحبهی فردی با ۲۰ زن کرد و تشکیل یک گروه متمرکز شش نفره، در چارچوب رویکرد تفسیری - برساخت گرایانه و با تکنیک تحلیل مضمون انجام شده است. نتایج در ذیل دو مضمون اصلی سکوت هژمونیک و سکوت استراتژیک و نیز مضامین فرعی صورتبندی شدهاند و نشان میدهند زنان، معانی متنوعی به سکوتهای خود میدهند و استراتژیهای گوناگونی را با سکوت کردن خود در موقعیتهای مختلف به کار میگیرند. پیامدهای اتخاذ هر کدام از این انواع سکوت می تواند طیفی از نتایج بازتولید کنندهی سلطه و تثبیت دوبارهی معانی هژمونیک جنسیتی و یا اختلال در بازتولید این معانی را در بربگیرد. این مطالعه با نشان دادن پیچیدگی رابطه بین انقیاد و سوژگی در تجارب زنان کرد از سکوتهایشان نشان میدهد تجربهی سکوت در پیوستاری از مطیع بودن کامل و سوژگی و عاملیت قرار دارد و نیز مرز میان قربانی و عامل را نمیتوان مرزی مشخص و غیر قابل انعطاف در نظر گرفت.مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-312419420211222Analysis of the consequences of biopolitics among married women aged 18 to 40 of Rasht City (Summer 2017)تحلیل پیامدهای سیاست زیستی در بین زنان متاهل 18 تا 40 سال شهر رشت( تابستان 1396)6696908551110.22059/jwdp.2021.328215.1008056FAمحمد رضااقدامیگروه علوم اجتماعی ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه گیلان، رشت، ایرانفائزهصفری تمرینفارغ التحصیلمحمد رضاغلامیاستادیار، گروه علوم اجتماعی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه گیلان0000-0002-5040-3938رضاعلیزادهاستادیار پژوهشکده گیلان شناسی، دانشگاه گیلانJournal Article20210803Due to decrease of population, the main discourse of population governing policy is how to growth population In Iran. The success rate of population policies in each country, including Iran, depends on the degree of its hegemony in the target society. The present study is conducted to investigate the biopolitics among married women ranging age between 18 to 40 years old in Rasht city, by using a qualitative method based on analysis of Foucault power. The results in this communication showed that the dominant discourse of population policy in relation to the women studied in Iran is formed in two ways; respectively subjecting women for the medical and the cultural system, which could affect them by power of biopolitics and become hegemonic for itself. Nevertheless, it should be noted that the exercise of power through the medical system in this discourse does not cause the hegemony of this type of biopolitics among the studied women; Because among those married women who have resisted this type of biopolitics and had less desire for more offspring, which still emphasize an object to the medical system. Due to the declining population rates in Iran, the main dominant population policy discourse is, population growth.در ایران با توجه به روند کاهش جمعیتی ، عنصر اصلی گفتمان حاکم بر سیاست جمعیتی، افزایش جمعیت است. میزان موفقیت سیاستهای جمعیتی در هر کشوری من جمله ایران، به میزان هژمونیک شدن آن در جامعه هدف بستگی دارد.این مطالعه به منظور بررسی زیست سیاست بین زنان متأهل 18 تا 40 سال شهر رشت به روش کیفی و بر پایه تحلیل قدرت فوکو صورت گرفته است. نتایج تحقیق نشان داد که گفتمان حاکم بر سیاست جمعیتی در ایران در ارتباط با زنان مورد مطالعه به دو طریق یعنی سوژه ساختن زنان در برابر نظام پزشکی و نظام فرهنگی توانست زمینه اعمال قدرت زیست سیاست بر آنها و هژمونیک شدن خود را فراهم سازد. در عین حال باید توجه داشت که صرف اعمال قدرت از طریق نظام پزشکی در این گفتمان باعث هژمونیک شدن این نوع زیست سیاست در بین زنان مورد مطالعه نمی گردد؛ چرا که در بین آن دسته از زنان متاهلی که در برابر این نوع از زیست سیاست مقاومت کرده اند و بر روی فرزند آوری کمتر تاکید داشته اند کماکان ابژه بودن در برابر نظام پزشکی مشاهده می شود.