مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-31242320040922-تحلیل جامعه شناسانه مناسبات جنسیتی در سینمای ایران13252FAمحمد مهدیرحمتیمهدیسلطانیJournal Article19700101The history of Iranian cinema has links to gender relations. The changes that Iranian cinema has experienced in area of gender are indicator of social evolution. In this study, forms of gender relations in Iranian films can be explained through tradition and modernity. Based on content analysis, this research tries to follow conditions of modernity in Iranian society by searching the quality of representing gender relations in Iranian cinema after the Islamic revolution.
The main hypothesis of this research is that gender relations in Iranian cinema after the revolution have changed from patriarchal to more egalitarian ones. The theoretical framework in the research is the liberal feminism theory. The theory helps researchers to explain the affinity of feminism and modernity.تاریخ پر فراز و نشیب سینمای ایران با «جنسیت » و «مناسبات جنسیتی » گره خورده است. تغییراتی که سینمای ایران در عرصه جنسیت کرده یکی از پدیده های مهمی است که نشان از رشد و تحول اجتماعی دارد .مناسبات جنسیتی تنیده شده در فضای دراماتیک فیلمهای سینمای ایران صورت هایی را سامان داده که بستر تحولات اجتماعی بار سنت و مدرنیته را به دوش می کشند. در این تحقیق با استفاده از نظریه فمینیسم لیبرال و با بهره گیری از تکنیک تحلیل محتوا، قرابت فمینیسم و مدرنیته در سینمای ایران مورد بررسی قرار گرفته است. افزون بر این ، وضعیت مدرنیته در جامعه ایران از طریق کاوش در باز نمایی مناسبات جنسیتی در فیلمهای سینمایی پس از انقلاب اسلامی دنبال شده است.
فرضیه اصلی تحقیق این است که مناسبات جنسیتی در سینمای ایران از صورت پدرسالارانه در سالهای اولیه پس از انقلاب ، به صورت برابری طلبانه در سینمای سالهای اخیر تغییر یافته است. یافته های تحقیق ضمن تأیید فرضیه در غالب مناسبات جنسیتی ، می تواند به معنای غلبه ی نوعی تجربه مدرنیته در فضای جامعه ایرانی تفسیر شود.مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-31242320040922-بررسی نقش زن در داستانهای کودکان13253FAسودهمقصودیJournal Article19700101Children develop their vocabulary, learn social roles and build relationships through reading story books. They get familiar with behaviors and actions which are attributed to men and women through these books. So the way men's and women's roles are represented in story books is very important. It is the main goal of this research to see how gender patterns are represented in story books. Despite the fact that statistics show that Iranian
women undertake important social roles and are not merely restricted to their traditional roles such as motherhood, housewifery, teaching and nursing, they rarely appear in some of the key and influential roles. The method applied in this research is content analysis.مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-31242320040922-نسلها و نگرشهای جنسیتی : سنجش آگاهی از تعارض در نگرشهای جنسیتی13254FAحمیدعبداللهیان0000-0003-4852-5300Journal Article19700101This paper is an attempt to indicate that the segregation of male and female in Iran in order to study the differences in their attitudes, is not possible due to structural barriers. Nevertheless, the significance of such segregation, through a complex theoretical attempt, can provide the grounds for understanding generational and gender differences and pave the way for understanding contemporary social changes in Iran. On this basis, this paper indicates that understanding attitude changes among males and females will be possible through a reference to their generational status. In order to substantiate this, the reactions of male and female members of various generations to four of the following attitude-scale items will be examined. This indicates that what is often considered in Iran to be a generation-gap (Alikhani, 1382) is not in fact a gap in the sense that one generation distance itself from other generations. Rather, "generation-gap" refers to the socio¬
economic changes that can be identified as articulation of cultural modes of generations in contemporary Iran, i.e. a phenomenon that intensifies cultural interactions among generations means that each generation uses specific cultural values of other generations to promote its own generation's ambitions. It shows that through this articulation model, the Iranian society is reproducing itself and crystallizing its new societal values.
On this basis, an argument on the two following conceptual fields will be presented which are related to generations and the attitudes that originate from sex: 1- what is the nature of the generation-gap, 2- theoretical legitimacy of combining the two concepts of sex and generation. I will then present the results of my research on attitudes of males and females towards four following attitude-scale items as the empirical foundation for identifying a gender-based generation-gap. I will mention 8 items to indicateاین مقاله برآن است تا نشان دهدجداسازی تجربی دو جنس برای مطالعه تفاوت های نگرشی آنان اگرچه به لحاظ محدودیت های ساختاری امکان پذیر نیست، اما با یک کوشش نظری پیچیده می توان اهمیت آن را برای فراهم کردن فهم تفاوتهای نسلی – جنسیتی و سیر تحولات ایران معاصر نشان داد. براین اساس ، این مقاله نشان خواهد داد که فهم تحولات نگرشی در میان دو جنس با رجوع به جایگاه نسلی آنان امکان پذیر خواهد شد. برای اثبات این ادعا واکنش نسلهای مختلف زنان و مردان را به صورت چهارگویه از گویه های زیر مطالعه خواهیم کرد تا نشان دهیم که آنچه به عنوان گسست نسلها عنوان می شود(علیخانی ، 1382 ) در واقع انقطاع میان نسلها نبوده و صرفاً بیانگر تحولات اجتماعی – فرهنگی از نوع روابط ترکیبی شیوه های فرهنگی نظام نوین باز تولید نظام اجتماعی خود را محقق می کند (عبداللهیان ، 1378).
بنابراین ، بحث نسلها و نگرشهایی که ریشه در جنس افراد دارند ابتدا در دو حوزه مفهومی زیر مطرح می شود: 1- چیستی گسست نسلها 2- مشروعیت نظری ترکیب دو مفهوم نسل و جنس . در پایان نگرش های دو جنس نسبت به چهارگویه از 8 گویه زیر به عنوان مبانی تجربی گسست نسلی – جنسیتی ارائه خواهد شد. ذکر همه 8 گویه در اینجا برای نشان دادن سنخیت روش شناسی میان آنهاست و اینکه نتایجی که در اینجا می آید تنها به اتکای سنجش نگرش ها نسبت به 4 گویه فراهم نشده است.
گویه ها: 1- نگرش نسبت به رقابتی بودن و نه جنسیتی بودن اشغال جایگاههای شغلی در جامعه.
2- نگرش نسبت به پذیرش مشارکتی بودن کسب درآمد در زندگی زناشویی
3- نگرش نسبت به پذیرش برتری رهبری سیاسی مردان در مقایسه با زنان
4- نگرش نسبت به تعلق حوزه تحصیلات به مردان و کمتر به زنان
5- نگرش نسبت به تعلق زنان به حوزه خصوصی و تعلق مردان به حوزه عمومی
6- نگرش نسبت به مشروعیت بخشی به تفکیک شغل و رشته بر مبنای جنس
7- نگرش نسبت به میزان توافق با گویه عدم تفاوت میان زنان و مردان در خصوص انتخاب شغل و رشته تحصیلی و معیار دانستن استعداد و نه جنس
8- نگرش افراد نسبت به پذیرش چند زنی.مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-31242320040922-تأثیر ساخت خانواده بر فرار دختران13255FAفریدهحمیدیJournal Article19700101پژوهش حاضر در مرحله اول به بررسی ساخت خانواده دختران فراری و نیز چگونگی عملکرد آن در سه سازه « نقش های خانوادگی »، «حل مشکل»، «ابراز عواطف» می پردازد. بدین منظور 50 نفر از دختران فراری در مجتمع قضایی ارشاد، مرکز مداخله در بحران بهزیستی ، خانه ریحان ، کانون اصلاح و تربیت و آموزش و پرورش منطقه یک شهر تهران انتخاب شدند. در مرحله دوم جهت اعمال مداخلات درمانی (خانواده درمانی سیستمی و روان درمانگری حمایتی) پانزده نفر از آنان که بر اساس مقیاس سنجش خانواده مک مستر که دارای نرم ایرانی است، دارای ساخت خانوادگی ناکارآمد بودند، به همراه خانواده های خود در ده جلسه درمانی شرکت کردند.نتایج بر اساس آزمون های پیشرفته آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد:
الف – مسائلی چون عدم تفاهم و ناسازگاری بین والدین، پرجمعیت بودن اعضای خانواده، پایین بودن سطح تحصیلات والدین، ارتباط سرد و خصمانه تؤام با ترس شدید بین اعضای خانواده، وجود تنبیه و فقدان تشویق در طول دوران درمان، وابستگی به مواد مخدر و سابقه حبس در بین اعضای خانواده دختران فراری از جمله مشکلات دوران درمان آنها به شمار می رود.
ب – ساخت خانواده دختران فراری ناکارآمد است.
ج – دختران فراری در سازه های « نقش های خانوادگی » ، «حل مشکل »و «ابراز عواطف» عملکردی پایین تر از افراد بهنجار جامعه دارند.
د- کاربرد خانواده درمانی سیستمی ، به همراه درمانگری حمایتی به بهبود ساخت خانواده دختران فراری و عملکرد آنان منتهی می شود.مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-31242320040922-تحول سن ازدواج زنان در ایران و عوامل جعیتی موثر بر آن13256FAشهلا کاظمیپورJournal Article19700101Marriage is socio, cultural and biological event that for the sake of its basic role has major importance in family formation. Therefore, stability of group, quantitative and qualitative of successive generation life is related to marriage.
Marriage is one of social organization that is for doing family functions as, reproduction, children training and cultural transmission and as a means for order creation between individuals relationship. Each society has rules about formation and dimension of sex relationship Beginning age for these relationships is dependent on the rules that in usual is changing from 13 to 27 in different countries.
The statute age at marriage in Iran, is 13 for girls and 15 for boys. The figure shows that men and women age at marriage in Iran is changing during 12-35 for women and 15-40 for men. After 1345, age at marriage for women has increased gradually (from 18.4 to 23.2 in the year 1381).
The age pattern of marriage in Iran, on the base of people beliefs state that husband should be older than wife and it is necessary to be 5 to 10 year age differential. The existence figures show that between couples age in the year 1345 was 6.6 year and in the year 1381, was 2.7 year differential.
Increasing in women age at marriage and no change in age at marriage for men has caused decreasing in age differential between couples. Meanwhile, by increasing the mean age at marriage for women, differential age between couples have more decreased. There are relationships between age at marriage and education, nationality, residential status, and in general, socio-economic status of individuals. Also age structure of population (unbalance between married men and women) is one of effective factors on changes in age at marriage in Iran.
The aim of this study is to distinguish changes of women's age at marriage and compare its changes with age at marriage of men in recentازدواج واقعه ای اجتماعی ، زیستی و فرهنگی است که به دلیل نقش بنیادین آن در تشکیل خانواده از اهمیت بسزایی برخوردار است. بطوریکه پایندگی گروه و زندگانی کمی و کیفی نسلهای متوالی به ازدواج بستگی دارد. ازدواج یکی از نهادهای اجتماعی است که برای انجام وظایف خانواده بوجود آمده است، یعنی تولید نسل، پرورش کودکان، انتقال فرهنگ و وسیله ای برای ایجاد نظم در روابط افراد. هر جامعه ای رد مورد شکل و ابعاد پیوند جنسی قوانینی دارد و سن شروع پیوند جنسی نیز تابع این قوانین است که معمولاً در کشورهای مختلف بین 13 تا 27 سال متغیر است.
سن قانونی ازدواج در ایران 13 سال برای دختران و 15 سال برای پسران است. آمار و ارقام بیانگر این است که ازدواج زنان و مردان در ایران در گستره سنی 35-12 برای زنان و 40-15 سال برای مردان در نوسان است. از سال 1345 به بعد بتدریج متوسط سن ازدواجزنان در ایران افزایش یافت و از سال 4/18 سال به 2/32 سال در سال 1381 رسید. الگوی سنی ازدواج در ایران بر اساس باور مردم به این گونه است که شوهر باید از زن بزرگتر باشد و میزان تفاوت سن از 5 تا 10 سال را لازم می دانند. آمارهای موجود نشان می دهد که بین سن ازدواج زوجین در سال 1345 ، 6/6 سال و در سال 1381 ، 7/2 سال اختلاف وجود داشته است. افزایش سن زنان در ازدواج و عدم تغییر در سن ازدواج زنان فاصله اختلاف سنی زوجین با کاهش بیشتر همراه است.
بین سن ازدواج ، سواد، تحصیلات ، قومیت، محل سکونت در شهر و روستا و بطور کلی پایگاه اقتصادی اجتماعی افراد ارتباط وجود دارد. همچنین ساختمان سنی جمعیت ( عدم تناسب بین زنان و مردان ازدواج نکرده ) از عوامل تأثیرگذار بر تغییرات سن ازدواج در ایران است.مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-31242320040922-بررسی پیامدهای کودک آزاری بر شخصیت دختران نوجوان13257FAاعظمنقویمریم فاتحیزادهمحمد رضاعابدیJournal Article19700101هدف از پژوهش حاضر بررسی کودک آزاری بر ابعاد مختلف شخصیت دختران آزاردیده است که با استفاده از روش تحقیق علی – مقایسه ای انجام شده است. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی (83-1382) و ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته کودک آزاری ، پرسشنامه روانی کالیفرنیا، پرسشنامه چند محوری میلون – 2 ، هوش آزمای ریون، مقیاس حافظه بالینی و کسلر و آزمون دقت بوناردل بوده است. نتایج نشان داد که بین افرادآزاردیده و عادی به لحاظ حافظه تفاوت معناداری وجود دارد. اما میان دو گروه مورد مطالعه، به لحاظ هوش و دقت تفاوتی مشاهده نشد. همچنین دو گروه آزاردیده و عادی در جنبه های رفتار ضد اجتماعی، پرخاشگری ، رفتاری انفعالی – پرخاشگرانه ، وابستگی به دارد و مواد مخدر با یکدیگر تفاوت دارند. یعنی بروز این گونه رفتارها در میان دختران آزاردیده بیشتر بوده است. در بعد عاطفی نیز به طور کلی دو گروه در ویژگیهای خویشتن داری ، جامعه پذیری ، احساس سلامتی ، کارایی ذهنی ، استعداد روانشناختی ، سطح تحمل و استعداد کسب پایگاه با هم تفاوت دارند. اما در ویژگیهای خودپذیری، حضور اجتماعی ، مردم پذیری ، پیشرفت از طریق همنوایی ، پیشرفت از طریق استقلال و مسئوولیت پذیری با هم تفاوتی نداشته اند.مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-31242320040922-شناسایی متغیرهای اثرگذار بر ترک تحصیل زود هنگام دختران دوره راهنمایی تحصیلی13258FAمرضیهعارفیJournal Article19700101This study examines four hypotheses to predict dropping out and early school leaving among female students at secondary schools. These hypotheses include full academic achievement and direct effects related to school experience, family experience, peer relationships, beliefs and academic self esteem. It is the main goal of this study to predict the early leaving of school girls and the reasons behind it. Our sample in this study includes 149 female students in West Azarbayjan province who completed their secondary school and succeeded to find their ways to high school and 156 who left secondary school and failed to complete their education.این مقاله در پی آن است که به شناسایی عوامل و متغیرهای درون مدرسه ( تجارب مدرسه ) که به ترک تحصیل زودهنگام دختران دوره راهنمایی (در استان آذربایجان غربی ؟) منجر می شود، بپردازد. در این راستا ، چهار فرضیه عمده بر روی دو گروه از دختران (گروهی که ترک تحصیل کرده اند و گروهی که به تحصیل ادامه داده اند) مورد آزمون قرار گرفت . در این تحقیق معدل آخرین سال تحصیلی به عنوان شاخص عملکرد تحصیلی در نظر گرفته شد و ابتدا تأثیر متغیرهای دیگر بر روی عملکرد تحصیلی و سپس تفاوت دو گروه ترک تحصیل کرده و در حال تحصیل توسط آزمون t محاسبه گردید. ناتیج حاکی از آن است که ساعات مطالعه در روز، رفتار ناسازکار در مدرسه، عزت نفس تحصیلی، و اعتقادات و باورهای دختران با معدل آخر سال آنان ارتباط دارد، اما تأثیر مستقیمی بر ترک تحصیل ندارد. در حالیکه ، میزان احساس تعلق به مدرسه ، میزان تفریحات و باور به ارتباط بین تلاش و موفقیت رابطه معنی داری باترک تحصیل دارد.