مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-31248120100321A Study on the Relationship between women’s Cultural Capital and their Relationship with their Husband (Case Study: Tehran, Iran)تبیین رابطه ی میزان سرمایه ی فرهنگیِ زنان شاغل، با نوع روابط همسران در خانواده20441FAخدیجهسفیریاستاد گروه علوم اجتماعی دانشگاه الزهراراضیهآراستهکارشناسی ارشد پژوهش علوم اجتماعیمرضیهموسویاستادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه الزهرJournal Article19700101هدف این مقاله، تبیین رابطه میزان سرمایه فرهنگی زنان با نوع روابط همسران در خانواده است. در این پژوهش پس از تحلیل نظریات و مطالعات انجامشده در این زمینه، بهمنظور تبیین مسئلهی نوع روابط همسران در خانواده به لحاظ دموکراتیک بودن، از تئوری منابع (نظریههای بلود و ولف، گیدنز، کرامول، ویلموت و یانگ) و تئوری مبادله (نظریههای پیتر بلا) استفاده میکنیم. سرمایهی فرهنگی با استفاده از نظریهی بوردیو، از سه بخش سرمایهی تجسمیافته، عینیتیافته و نهادیشده تشکیل میشود و شامل دانشها، مهارتها و هنرهایی است که افراد آنرا از طریق آموزش و زمینهی فرهنگی بهدست میآورند. همچنین مالکیت میراثهای فرهنگی و سهولت دسترسی به آنها و داشتن مدرک تحصیلی نیز است. روش این پژوهش پیمایشی است و گردآوری اطلاعات با استفاده از روش نمونهگیریِ تصادفی از میان 324 زن متأهل و تکنیک پرسشنامه انجام میشود. پردازش دادهها به دو روش دومتغیره و چندمتغیره انجام میشود و یافتهها نشان میدهد که با بالا رفتن سرمایهی فرهنگی زنان، روابط آنها با همسر دموکراتیکتر میشود. از میان متغیرهای زمینهای میان پایگاه اجتماعی- اقتصادی زنان، میزان درآمد شوهر و منزلت شغلی شوهر با نوع روابط همسران رابطهای معنادار وجود دارد.مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-31248120100321The Effects of Various Dimensions of Women’s Autonomy on Fertility Behavior in Iranتأثیر ابعاد متفاوت استقلال زنان بر رفتار باروری آنها در ایران20442FAمحمّدجلالعباسی شوازیدانشیار گروه جمعیت¬شناسی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران0000-0003-8470-9000ملیحهعلی مندگاریدانشجوی دکتری جمعیت شناسی، دانشگاه تهرانJournal Article19700101یکی از موضوعات اساسیِ کنفرانسِ جمعیت و توسعه در قاهره؛ توانمندسازی زنان در راستای بهداشت باروری است. فرض بر این است که در صورت افزایش توانمندی و استقلال زنان، نقش آنها در تصمیمگیریهای مربوط به ازدواج و فرزندآوری بیشتر شده و به افزایش استفاده از وسایل تنظیم خانواده و در نهایت کاهش باروری منجر خواهد شد. هدف از مقالهی حاضر سنجش رابطهی استقلال زنان با رفتار باروری آنها در ایران است. بدین منظور از دادههای طرح بررسی ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی خانوار، سال1380 توسط مرکز آمار ایران، بهره میگیریم. طرح فوق? تعداد 6960 خانوار را در کل کشور تحت پوشش قرار میدهد و 5214 زن 49-15 ساله بهطور کامل مصاحبه می شوند که علاوه بر ویژگیهای اقتصادی-اجتماعی خانوار و زنان مورد مطالعه، جنبههای مختلف استقلال زنان با گزینههای متفاوتی سؤال میشود. یافتههای این تحقیق بیانگر این است که پایگاه زنان در جامعهی مورد مطالعه، در مناطق شهری متفاوت از مناطق روستایی است. افزایش استقلال زنان در دو بعد اطلاعاتی و جابهجایی، رابطهای معکوس با باروری آنها دارد در حالیکه در ارتباط با شاخص استقلال تصمیمگیری، نحوهی مشارکتیِ اتخاذ تصمیم زوجها در موضوعات متفاوت خانوادگی، به باروری سطح پایین و افزایش میزان استفاده از وسایل پیشگیری منجر میشود. نتایج کلی نشان میدهد که زنان مستقلتر، باروری پایینتری را تجربه کردهاند.مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-31248120100321Women and Soap Operas: A Study on Watching Motives and satisfaction levelزنان و سریالهای تلویزیونی: سنجش انگیزههای تماشا و میزان رضامندی20443FAمحمداسماعیلریاحیاستادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه مازندراناکبرعلی وردینیادانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه مازندرانمرضیهحقگویی اصفهانیکارشناس¬ارشد جامعه¬شناسی، دانشگاه مازندرانJournal Article19700101پژوهش حاضر بر آن است تا با سنجش رضایتمندی مورد نظر (انگیزهها) و نیز رضایتمندی کسبشده از تماشای سریالهای تلویزیونی در بین مخاطبان زن، رابطهی احتمالی بین انگیزهها و رضایتمندی را شناسایی نماید. این پژوهش بهشیوهی پیمایش انجام و دادهها از طریق پرسشنامه همراه با مصاحبه جمعآوری شده است. پاسخگویان پژوهش 383 نفر از زنان متأهل 54-20 سالهی ساکن شهر اصفهان هستند. نتایج تحقیق نشان میدهد که قویترین انگیزه زنان برای تماشای سریالهای تلویزیونی، کسب هویت شخصی است، در حالیکه رضایتمندیِ حاصل از برقراری کنش متقابل اجتماعی، بهعنوانِ قویترین میزان رضایتمندی کسبشده از تماشا را به خود اختصاص داده است. به نظر میرسد که زنان تمایل دارند تا از طریق تماشای سریالها به تقویت ارزشهای فرهنگی و مذهبی، کسب ارزشهای مورد پسند جامعه، شناسایی و ارتقای جایگاه خود در عرصههای اجتماعی و خانوادگی و کشف واقعیتها (معیارهای کسب هویت شخصی) بپردازند. گرچه قویترین انگیزهی زنان برای تماشای سریالها کسب هویت شخصی است، اما آنها رضایتمندی اندکی از این بابت دارند. از این رو شاید بتوان چنین نتیجهگیری نمود که سریالهای تلویزیونی برای زنان بیش از آنکه آگاهیدهنده و هویتبخش باشند، سرگرمکننده و ابزاری برای برقراری کنش متقابل اجتماعی با دیگران هستند.مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-31248120100321Make up and the Social Life of Young Girlsآرایش و زندگی اجتماعی دختران جوان20444FAمجیدموحددانشیار گروه جامعه¬شناسی دانشگاه شیرازاسفندیارغفارینسباستادیار گروه جامعهشناسی دانشگاه شیرمریمحسینیدانش¬آموخته کارشناسی ارشد مطالعات زنان دانشگاه شیرازJournal Article19700101جوامع، امروزه، تغییرات اجتماعی و رشد فرهنگ مصرفی فزایندهای را تجربه میکنند. از اینرو، بدن از اهمیت زیادی برخوردار شده و توجه بسیاری از جامعهشناسان را به خود معطوف داشته است. یکی از مسائل مطرحشده در این حوزه آرایش صورت است که امروزه در بین دختران جوان عمومیت و رواج زیادی یافته است. پایین آمدن سن آرایش و ارتباط آرایش با مسائل و مشکلات اجتماعی و تضاد آن با ارزشهای دینی، این پدیده را تبدیل به مسئلهای درخورِ توجه کرده است. مقالهی حاضر در پی مطالعه و کشف دلایل آرایش دختران و نقش آن در زندگی اجتماعی آنها است. این مطالعه به روش کیفی و بهوسیلهی مصاحبه با 30 دختر جوان (30- 18) که دارای آرایش هستند، صورت میپذیرد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که آرایش با برنامهی زندگی افراد در هم تنیده است و توسط آن تنظیم و هماهنگ میشود. آنها در طول مصاحبه به دامنهای از دلایل اجتماعی، فردی و روانشناختی برای گرایش خود به آرایش اشاره میکنند. این اظهارات حاکی از آن است که با وجود فشارهای ساختاری موجود، دختران در انتخاب آرایش تا حدودی عاملیت خود را حفظ کردهاند. بنابراین به نظر میرسد که آرایشکردن، شیوهای عقلانی برای کسب سرمایهی نمادین و حتی تبدیل آن به انواع دیگر سرمایه است.مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-31248120100321A study on the Power Distribution Structure in Family (The Case Study: Lar City)مطالعه ساختار قدرت در خانواده (مطالعه موردی: شهر لار)20445FAحلیمهعنایتاستادیار گروه جامعهشناسی دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه شیرازمنصورهدسترنجدستیار علمی دانشگاه پیام نور بستک لارستانJournal Article19700101هدف اصلی مقالهی حاضر، مطالعه عواملی است که میتواند در ساخت قدرت در خانواده مؤثر باشد. در این مطالعه که به روش پیمایش انجام میشود، 307 نفر از زنان متأهل شهر لار مطالعه میشوند. چارچوب نظری مورد استفاده در این مطالعه، نظریهی مبادله است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که 2 درصد خانوادهها ساخت دموکراتیک دارند، 6/88 درصد تا حدی دارای ساخت دموکراتیکاند و در 4/9 درصد خانوادهها ساخت غیر دموکراتیک حاکم است. از میان متغیرهای مورد مطالعه ، متغیرهای سن ازدواج، تحصیلات زن، تحصیلات همسر، درآمد زن، طول مدت ازدواج، بعد خانوار و وضعیت اشتغال زن با متغیر وابسته رابطهی معنادار آماری دارند. در تحلیل چندمتغیره نیز متغیرهای مستقلِ موجود در مدل تحقیق، در کل 9/6 درصد از واریانس متغیر وابسته را در جامعهی آماری تبیین میکنند.مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-31248120100321Analyzing Women’s Representation in Contemporary Iranian Paintingتحلیلی بر بازنمایی زن در نقاشی معاصر ایران20446FAاعظمراودراددانشیار و عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهرانمحمدرضامریدیعضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی بندرعباسمعصومهتقیزادگاندانشجوی دکترای علوم ارتباطات اجتماعی، دانشگاه تهرانJournal Article19700101The aim of this article is to analyze representation of women in contemporary Iranian painting. As the approach of cultural studies shows, a representation is never a pure reflection of reality; rather, it portrays reality in a specific way in order to reproduce the dominant hidden discourse. Therefore, this research aims to decode women’s portrayals in order to discover the hidden ideology in works of male and female painters. The theoretical approach of this article is based on studying the strategies which women use in their paintings in order to prevent becoming, in Foucault’s words, a subject of the male discourse. These strategies include visual techniques which challenge the expected ideas in facing women’s portraits. The study includes decoding the portraits drawn by women and men, and emphasizing on the meaning layers of power and resistance in the works. The methodological approach of this article is semiotics, and its method is content analysis using the technique of a reversed questionnaire which was designed according to binary oppositions of meanings used in the works. The questionnaire is designed based on decoding explicit and implicit significations in paintings about women, which includes undertaking a semiotic analysis of male and female painters. Thus the meanings are arranged based on the binary opposition, which is an experimental study of paintings based on counting the repetition of meanings in the works of male and female painters. The research statistical sample includes 142 paintings portraying women exhibited during the last two years in active galleries of Tehran. The main hypothesis of this article is about the existence of a meaningful difference between the paintings drawn by female and male painters. The strategies which explain two different masculine and feminine subjectivities are examined in 9 categories and 30 binaries including: sexual performance/desexualized performance, subjective strategies/objective strategies, descriptive/explanatory, natural/cultural, generalized/particularized. Probing into such binaries poses the question of how men using descriptive signs in representing women reproduce their masculine dominant discourse of culture with sexualized, subjective, naturalistic, generalized visual strategies. On the other hand, the issue as to how women using explanatory signs resist the masculine discourse with desexualized, objective, particularized visual strategies is examined. The findings show that the portrait of women in the paintings created by men is based on a system of descriptive, iconic and stereotypical signs, while women painters have an explanatory, non-stereotypical, an interpretive vision towards characteristics and the real conditions of women. In paintings of men the reference to women is an implicational, symbolic, and mythic reference which does not aim at femininity, but rather points to feminine characteristics and the implicit meaning and subjectivity of being a woman; and thus portray woman’s beauty and elegance. On the contrary in women’s paintings, the representation of women is based on feminine experience explaining the shortcomings of women’s life-world, while men’s paintings disregard these conditions and portray women in an imaginary space. The study of Iran’s contemporary paintings show that for women, a woman’s painting is a field of resistance against the masculine subjectivity and, in Foucault’s words, is a war against subjectivization of the woman. Women painters attempt to deconstruct the visual form which men have constructed about women. They resist subjectivization, and using new visual strategies, create gaps in the reproduction of masculine dominant culture.هدف این مقاله مقایسهی بازنمایی تصویر زن در نقاشی زنان و مردان معاصر ایران است. این کار با استفاده از الگوی جانشینی در تحلیل نشانهشناختی و ساخت پرسشنامهی تقابلهای معنایی در مقایسهی نقاشی زنان و مردان انجام میشود. یافتههای تحقیق نشان میدهد که تصویر زن در نقاشی مردان دارای نظام نشانههای توصیفی، شمایلی و کلیشهای از زن آرمانی است، اما نقاشان زن نگاه تبیینی، غیر کلیشهای و تفسیری به ویژگیها و شرایط واقعی زنان دارند. در نقاشی مردان اشاره به زنان اشارهای معنایی، تمثیلی و اسطورهای است؛ آنها زن بودن را نشانه نمیروند، بلکه صفات زنانه و معانی ضمنی و ذهنی زن بودن مانند زیبایی و لطافت را به تصویر میکشند. اما در نقاشی زنان، بازنمایی تصویر زن مبتنی بر تجربهی زنانه است؛ نقاشان زن بهدنبال بیان تنگناهای جهان زیست زنان هستند، اما مردان بدون در نظر گرفتن این شرایط، زنان را در فضایی خیالی تصویر میکنند. مطالعهی آثار نقاشان زن نشان میدهد که آنها تلاش میکنند قالبهای بصری را که مردان از زنان دارند از شکل بیندازند. آنها در برابر سوژهشدن مقاومت میکنند و با بهکارگیری استراتژیهای بصریِ تازه در نقاشی، شکافهایی را در بازتولید ذهنیت مسلط مردانه در فرهنگ بهوجود میآورند.مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-31248120100321The Impacts of Socio-economic and emographic Factors on Fertility (Case study: Rural Regions of Najaf-Abad Township)عوامل اجتماعی- اقتصادی و جمعیتشناختی مؤثر بر باروری در مناطق روستایی شهرستان نجفآباد20447FAجوادمیرمحمدصادقیاستاد بازنشسته دانشگاه صنعتی اصفهان و عضو هیئت علمی گروه توسعه اقتصادی و برنامه¬ریزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خمینی شهراکبرتوکلیدانشیار دانشکده صنایع و سیستمها دانشگاه صنعتی اصفهانفریباواحدسعیددانشآموختهی کارشناسی ارشد گروه توسعهی روستایی دانشگاه صنعتی اصفهانJournal Article19700101هدف از انجام این مطالعه شناسایی عوامل اجتماعی- اقتصادی و جمعیتشناختیِ مؤثر بر باروری در مناطق روستایی شهرستان نجفآباد است. نمونهی مورد مطالعه شامل 415 زن شوهردارِ روستایی (10 تا 49 ساله) است که در زمان انجام تحقیق (1386) در وضعیت اولین ازدواج قرار دارند و دارای حداقل یک فرزند زنده هستند. برای تحلیل، از یک مدل رگرسیونِ چندمتغیره استفاده میکنیم. یافتههای تحقیق نشان میدهد که در برخی از سنین، طول دورهی ازدواج، تعداد مرگومیر فرزندان، تعداد سقط جنین و وسعت اراضیِ قابل استفادهی روستا (تخمینی از اندازه) تأثیر مثبت بر باروری دارد، در صورتیکه سن زن در اولین زایمان، فواصل زایمان، سطح تحصیلات زن و شوهر و دارا بودن بیمه تأثیر منفی بر باروری دارند. پیشنهاد میشود در سیاستگزاریهای جمعیتی، به توسعهی آموزش و بهداشت در جهت کاهش تعداد مرگومیر فرزندان و سقط جنین توجه شود. همچنین آموزشهای مناسب برای تبیین زمان مناسب اولین زایمان و رعایت کردن فاصلهی صحیح بین زایمانها به مادران ارائه و سعی شود که خانوارهای بیشتری از امتیازات بیمه بهرهمند شوند. از آنجا که سطح تحصیلات بالاترِ زوجین و شاغل بودن شوهران سبب کاهش تعداد فرزندان میشود، در تعیین اهداف برای افزایش سطح تحصیلات و افزایش اشتغال، کاهش تعداد فرزندان را نیز مد نظر قرار دهند.