مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-312412420141222A pathology of the challenges and problems of girls in rural communities (Case study: Mahidasht Region of Kermanshah County)آسیب شناسی چالش ها و مشکلات دختران در جوامع روستایی (مورد مطالعه: دهستان ماهیدشت شهرستان کرمانشاه)4895065453110.22059/jwdp.2014.54531FAفرحنازرستمیاستادیار و عضو هیئت علمی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه0000-0002-2636-0894ماریهصحراییکارشناس ارشد ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه رازی کرمانشاهطاهرهملکیدانشجوی دکتری توسعۀ کشاورزی دانشگاه تبریزفاطمهساسانیکارشناس ارشد ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه رازی کرمانشاهمهناشاهمرادیدانشجوی دکتری توسعۀ کشاورزی دانشگاه رازی کرمانشاهJournal Article20150104Human resources development is a key factor and a pre-requisite for achieving sustainable rural development. Therefore, it is necessary to pay attention to rural women and girls, as half of the human resource potential of rural communities.Women and girls form an important part of society toward rural sustainability development because of their role as future mothers. So, improving their situation leads to improve the situation of rural communities in the future. Also, it is crucial to solve their problems to achieve sustainable growth and development in these communities. Therefore, pathology of the challenges and problems of girls in the rural communities is the main concern of the current study. A total of 3600 girls (N=3600) in Mahdasht reign were selected based on simple random sampling (n= 132), among ten villages by assigning appropriate method. Research instrument was a questionnaire the reliability of which was confirmed by Cronbach's alpha coefficients (α= 0.7). Factor analysis was used to analyze the data. Research findings indicated five factors including psychological trauma, less education– welfare, social pathologies, economic– health poverty and the girls facing challenges in the marriage, to form 65.53 percent of total variance of girls' problems. توسعۀ منابع انسانی عامل کلیدی و پیششرط لازم برای دستیابی به توسعۀ پایدار روستایی بهشمار میرود. در این بین توجه به زنان و دختران روستایی، بهمنزلۀ نیمی از منابع انسانی بالقوۀ فعال جوامع روستایی، بر کسی پوشیده نیست. ازاینرو، جهت تحقق رشد و توسعة بلندمدت در این جوامع، پرداختن به مسائل و مشکلات آنان ضرورتی انکارناپذیر است. بنابراین، این پژوهش با هدف آسیبشناسی چالشها و مشکلاتدختران در جوامع روستاییانجام گرفت. جامعۀ مطالعهشده در این پژوهش را دختران دهستان ماهیدشت شهرستان کرمانشاه (3600N=) تشکیل دادند. سپس، با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی، 132 نفر از آنان برای نمونۀ تحقیق انتخاب و بهصورت انتساب متناسب این تعداد نمونه در میان 10 روستای این دهستان توزیع شدند. ضریب پایایی تحقیق نیز با استفاده از آلفای کرونباخ 7<sub>/</sub>0 بهدست آمد. طبق نتایج بهدستآمده از تحلیل عاملی، پنج عامل آسیبهای روانی، فقر آموزشیـ رفاهی، آسیبهای اجتماعی، فقر اقتصادیـ بهداشتی، و چالشهای فراروی ازدواج، 53<sub>/</sub>65درصد مشکلات دختران روستایی را بهخود اختصاص دادهاند.مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-312412420141222A qualitative study on terms and conditions of women's temporary marriageمطالعۀ کیفی شرایط و زمینههای شکلگیری ازدواج موقت زنان5075235453210.22059/jwdp.2014.54532FAعبدالحسینکلانتریاستادیار گروه جامعه شناسی دانشگاه تهرانسهیلاصادقی فساییدانشیار گروه جامعه شناسی دانشگاه تهرانصدیقهرضانیاکارشناس ارشد مطالعات زنان دانشگاه تهرانJournal Article20150420Although temporary marriage is a form of legitimate marriages in conformity with legal and religious institutions of the Iranian society, in this study it has been considered as a social tradition and customary recitation of a religious order. In this study, the perception of respondents about the conditions and motives that lead to temporary marriage has been investigated. Qualitative method and emic approach have been applied for this aim. Data is collected through depth interviews with 26 women who reside in the city of Tehran (whether they have practiced mut'a or not). Concluding points of depth interviews revealed that "social strain", "religious facilitation", "cultural strain", "a feeling of essential need", "deficiency of marital interaction", "lack of opportunity for permanent marriage", "escape from permanent marriage and its commitments”, “relative preference of temporary marriage over illegal relationship” and preparation of the stage for permanent marriage are conditions which affect the temporary marriage for women. It should be mentioned that the results of this study are largely exploratory and do not attempt to generalize in any way, due to the small sample size.هرچند ازدواج موقت یکی از اشکال ازدواجهای مشروع به لحاظ تطابق با نهادهای حقوقی و دینی حاکم بر جامعۀ ایران است، در پژوهش حاضر بهمنزلۀ یک سنت اجتماعی و قرائت عرفیشده یک حکم دینی مورد توجه بوده است. در این مطالعه، به درک و تصوری که از عوامل زمینهساز و انگیزههای ازدواج موقت زنان وجود دارد پرداخته شده است. این مهم از طریق روش کیفی و با اتخاذ تکنیک مصاحبۀ عمیق انجام پذیرفته است. یافتههای پژوهش از خلال مصاحبه با 26 زن ساکن شهر تهران، که برخی دارای تجربۀ ازدواج موقت و برخی فاقد این تجربه بودهاند، بهدست آمده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد از نظر مشارکتکنندگان، «فشار اجتماعی»، «تسهیل دینی»، «فشار فرهنگی»، «احساس نیاز اساسی»، «ناکارآمدی تعاملات زناشویی (بهخصوص برای برخی مردان)»، «فراهمنبودن موقعیت ازدواج دائم»، «فرار از تعهدات ازدواج دائم»، «زمینهسازی برای ازدواج دائم»، «تنوعطلبیـ سیالیت»، و «رجحان نسبی ازدواج موقت به رابطۀ خارج از چارچوب»، شرایط و زمینههای تأثیرگذار بر ازدواج موقت زناناند. ذکر این نکته ضروری است که یافتهها، ماهیت بسترمند و موقعیتی دارند و بههیچوجه از تعمیم آماری کمّی برخوردار نیستند.مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-312412420141222Measurement of effective demographic factors on women's economic participation in urban areas of Iranسنجش عوامل جمعیتی مؤثر بر مشارکت اقتصادی زنان در منطقۀ شهری ایران5255445453310.22059/jwdp.2014.54533FAزهرامیلا علمیدانشیار اقتصاد دانشگاه مازندرانشهریارزروکیاستادیار اقتصاد دانشگاه مازندرانسیده مونامهدویچابککارشناس ارشد اقتصاد دانشگاه مازندرانJournal Article20150107Nowadays, the female participation rate is known as one of the reasons of societies' development. Hence, this study explores some of the effective factors such as education, marital status, age, and female-headed households on female participation probability in labor market. To achieve this goal, by using micro data of household survey in 2011, which is carried out by the Statistical Center of Iran, Panel Data with Limited Dependent Variable Models is estimated with maximum likelihood approach. Based on the obtained results, in the urban area of Iran, low levels of education (primary and secondary), could not cause the entry of women into the labor market, higher levels of education, however, especially university education, would cause the entry of women into the labor market. Divorced and single women have a positive effect on the probability of female participation rate, but widows have shown to have a negative effect. The relationship between age and the likelihood of participation of women is an inverted U; that is, at a young age, women are more likely to take part in the labor market than middle-age women. Being female-headed households also has a positive effect on the probability of female participation.امروزه، میزان مشارکت زنان در بازار کار بهمنزلۀ یکی از عوامل توسعهیافتگی جوامع شناخته میشود؛ ازاینرو، این پژوهش به بررسی عوامل اثرگذار مانند آموزش، وضعیت زناشویی، سن زن، و سرپرست خانوار بودن زن بر احتمال مشارکت زنان در بازار کار میپردازد. بدین منظور، از ریزدادههای طرح هزینهـ درآمد خانوار شهری مرکز آمار ایران در سال 1390 و از مدل پروبیت دادههای تابلویی و روش برآورد حداکثر درستنمایی استفاده شده است. براساس نتایج برآورد، انتظار میرود که در مناطق شهری ایران، آموزش در مقاطع پایین تحصیلی (ابتدایی و راهنمایی)، انگیزهای برای ورود زنان به بازار کار نباشد؛ اما تحصیل در مقاطع بالاتر، بهخصوص در دانشگاه، سبب ورود زنان به بازار کار شود. از نظر تأثیر وضعیت زناشویی، مطلقه و مجرد بودن زنان اثر مثبت، ولی بیهمسر بودن بر اثر فوت اثر منفی بر احتمال مشارکت زنان در بازار کار دارند. رابطة میان سن و احتمال مشارکت زنان، U وارونه است؛ بدین مفهوم که در سن جوانی احتمال ورود زنان به بازار کار بیش از دوران میانسالی است. سرپرست خانوار بودن زن نیز بر احتمال مشارکت زنان اثر مثبت میگذارد.مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-312412420141222Measuring factors affecting Female entrepreneur's business performance in rural areas of Mianeh Countyسنجش عوامل موثر بر عملکرد کسب و کارهای زنان کارآفرین در روستاهای شهرستان میانه5455585453410.22059/jwdp.2014.54534FAغلامحسینحسینی نیااستادیار دانشکدۀ کارآفرینی دانشگاه تهراناحمدیعقوبی فرانیاستادیار دانشکدۀ کشاورزی دانشگاه بوعلیسینا0000-0003-2897-3472رضاسیدینکارشناس ارشد مدیریت کارآفرینیJournal Article20150119The main purpose of this applied research is to investigate the factors affecting rural female entrepreneur’s business performance. Based on theoretical literature, business performance is affected by several factors such as demographic characteristics, environmental factors, motives, social networks, skills, human capital and social learning. This research has been conducted applying a surveying technique by using questionnaire as the main tool. The population consists of 111 rural women who owned business in Mianeh County. The analysis and structural equation modeling showed the significant relationship between independent variables such as rural women’s goals, motives, planning skill, business skills and their business performance. Based on the research results, straightening these variables can enhance rural women entrepreneurship development.برنامهریزی برای توسعة کسبوکارهای زنان روستایی در گام نخست نیازمند شناسایی عوامل بهبوددهندۀ عملکرد اینگونه کسبوکارهاست. بر همین اساس، در پژوهشی پیمایشی به بررسی ماهیت و کیفیت اثرگذاری هریک از عوامل مؤثر بر ارتقای عملکرد کسبوکارهای زنان کارآفرین در روستاهای شهرستان میانه پرداخته شده است. جامعۀ آماری تحقیق را زنان روستایی دارای کسبوکار در روستاهای شهرستان میانه تشکیل دادند که از بین آنها 111 نفر برای حجم نمونه انتخاب شدند. دادههای مورد نیاز تحقیق از طریق پرسشنامه بهمنزلۀ ابزار اصلی تحقیق جمعآوری شد. تجزیه و تحلیل دادهها و مدلیابی معادلات ساختاری نشان داد که ارتباط بین متغیرهایی نظیر اهداف، انگیزهها، داشتن مهارت برنامهریزی، مهارتهای مختلف کسبوکار و درنهایت برخورداری زنان از برخی نقاط قوت در کسبوکار با عملکرد کسبوکار آنها معنادار است و این متغیرها میتوانند عملکرد کسبوکارهای کارآفرینانۀ زنان روستایی را تبیین کنند. بر مبنای نتایج تحقیق میتوان گفت تقویت متغیرهای مذکور میتواند روند توسعة کارآفرینی زنان روستایی را در این مناطق سرعت بخشد.مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-312412420141222Typology of friendships between both sexes (Case study: young girls in Kermanshah)سنخ بندی دوستیهای بین دو جنس (مورد مطالعه: دختران جوان شهر کرمانشاه)5595765453510.22059/jwdp.2014.54535FAمحسننیازیاستاد جامعهشناسی، عضو هیئت علمی دانشگاه کاشانلیلاپرنیاندانشجوی دکتری بررسی مسائل اجتماعی ایران، دانشگاه کاشانJournal Article20150118The current research aims to present a typology of relationships with the opposite sex among young girls. The research was conducted using qualitative methods and grounded theory in addition to applying Semi-Structure and Interactive Interview techniques. The population consists of young girls aged 19-30 who live in the city of Kermanshah. Using purposive and theoretical sampling, 48 girls, who were involved in these types of relationships, were interviewed. Results of the study revealed six types of relationship with the opposite sex among girls including: pure relationship, relationships of convenience, passionate relationship, Marriage-oriented relationship, instrumental relationships and liquid relationship. According to the findings, all types of relationships (other than pure relationship) have been influenced by postmodern discourse with features such as: fluidity, fragility, temporality, lack of commitment and pluralism in friendship. Pure relationship is also influenced by the modern discourse with features such as: commitment and emotional attachment, love, sex and non-instrumental approach to the relationship.هدف این تحقیق سنخشناسی روابط با جنس مخالف در بین دختران جوان است. این پژوهش با استفاده از روش کیفی، با رویکرد نظریهپردازی دادهمحور و بهکارگیری تکنیک مصاحبۀ نیمهساختیافته و تعاملی انجام شد. جامعة مطالعهشده در این پژوهش دختران جوان 19ـ30 سالة ساکن در شهر کرمانشاه بود. با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و نظری، با 48 نفر از دخترانی که در اینگونه روابط درگیر بودند، مصاحبه شد. یافتههای این تحقیق نشان داد که در جامعة مطالعهشده، شش سنخ ارتباط با جنس مخالف در بین دختران وجود دارد که شامل روابط ناب، روابط مصلحتی، روابط همبالینی، روابط ازدواجمحور، روابط ابزاری، و روابط سیالاند. براساس یافتهها، همۀ سنخهای ارتباطی (به غیر از رابطة ناب)، از گفتمان پسامدرن متأثر بوده و ویژگیهایی چون سیالیت، شکنندگی، مقطعیبودن، عدم تعهد، و تکثرگرایی در دوستی دارند. رابطة ناب نیز متأثر از گفتمان مدرن ویژگیهایی مانند تعهد و تعلق عاطفی، عشق، رابطة جنسی، و نگرش غیرابزاری به رابطه دارد.مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-312412420141222The factors affecting women′s environmentalism in Iranسنجش عوامل مؤثر بر محیط زیستگرایی زنان ایرانی5775925453610.22059/jwdp.2014.54536FAامیرملکیدانشیار گروه جامعهشناسی دانشکدۀ علوم اجتماعی و اقتصادی دانشگاه پیام نورپروینعلی پورپژوهشگر مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران، دانشجوی دکتری جامعهشناسی دانشگاه پیام نور0000-0001-6080-5298Journal Article20140929Environmental crisis is one of the most important global problems. Dealing with this crisis as a collective effort requires formation of environmentalism attitudes among people. What is considerable in this field is to identify the factors affecting people’s attitudes towards environmentalism especially women. Since, based on two main perspectives of <em>ecofeminism; i.e. </em>women's relationship with the environment and their role in solving ecological problems, women have a privileged position in regard to the environment. On the other hand, women status is notable due to their roles in nurturing children and transmitting knowledge and culture to the future generation; therefore, they have the most important role for protecting environment. Accordingly, study of the factors affecting women’s environmentalism can pave the way to attract women to participate in activities of protecting environment. The current study aims to identify the factors which affect Iranian women’s environmentalism. We have used ecofeminism, secondary analysis of fifth wave data and empirical literature for this purpose. In Iran, a sample size of 2667 subjects with multi-stage probability sampling was studied. Findings have shown that such variables as social participation, religious practice, environment knowledge, age and level of education have significant relationship with women’s environmentalism but economic class has shown to have has no effect. The research findings showed that three variables including environmental awareness, religiosity and participation explain 82% of the dependent variable variance. بحران محیط زیست، امروزه یکی از گرفتاریهای مهم جهانی بهشمار میرود. مواجهه با این بحران بهمنزلۀ یک تلاش جمعی نیازمند ایجاد نگرشهای محیط زیستگرایانه در مردم است. آنچه در این زمینه درخور تأمل است شناسایی عوامل مؤثر بر محیطزیستگرایی افراد مختلف جامعه، بالاخص زنان است، زیرا بنا بر دو محور اصلی نظریۀ اکوفمنیسم، یعنی رابطۀ زنان با محیط زیست و نقش آنان در حل مشکلات اکولوژیکی، زنان در توجه به محیط زیست جایگاه ممتاز و ویژهای دارند و از طرف دیگر به علت اینکه زنان با محیط زیست بیشتر عجیناند، میتوانند از طریق انتقال دانش و علاقۀ زیستمحیطی به کودکان در حفظ محیط زیست فعال باشند. ازاینرو، مطالعۀ عوامل تأثیرگذار بر محیطزیستگرایی زنان میتواند راهگشای بسترسازی برای ایجاد این عوامل و جلب مشارکت زنان در حفاظت از محیط زیست باشد. تحقیق حاضر درصدد شناسایی و مطالعۀ عوامل مؤثر بر محیطزیستگرایی زنان ایرانی است. بدین منظور، با توجه به تحقیقات انجامشده در این خصوص و با پشتوانۀ نظری اکوفمنیسم و با تحلیل ثانویه دادههای موج پنجم پیمایش «دادههای ارزشهای جهانی»در کشور ایران با حجم نمونۀ 2 هزار و 667 نفر، که با روش نمونهگیری احتمالی چندمرحلهای صورت پذیرفته است، به کنکاش در این عوامل میپردازد. یافتههای تحقیق نشان میدهد متغیرهای مشارکت اجتماعی، دینداری، دانش زیستمحیطی، سن، و تحصیلات با محیطزیستگرایی زنان ارتباط معناداری دارند، ولی طبقۀ اقتصادی زنان تأثیری بر محیطزیستگرایی آنان ندارد. همچنین، یافتههای تحقیق نشان میدهد که سه متغیر دانش زیستمحیطی، دینداری، و مشارکت توانستهاند 82درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین کنند و توضیح دهند.مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-312412420141222Ecotourism and empowerment of rural women (Case study: Shibderaz village, Qeshm Island)اکوتوریسم و توانمندسازی زنان روستایی (مورد مطالعه: روستای شیبدراز، جزیره قشم)5936105453710.22059/jwdp.2014.54537FAلیلاوثوقیاستادیار دانشکده گردشگری، دانشگاه سمنانمهدیهقاسمیکارشناس ارشد برنامهریزی توسعۀ جهانگردی، دانشگاه سمنانJournal Article20150221Regarding gender inequality in many communities, empowerment of women has become an important subject and received more attention in recent years. Results of many researches show that tourism especially ecotourism affects women empowerment in its different aspects by making them interested in participating tourism activities. Based on findings of previous researches, the current study aims to assess the role of ecotourism development on empowerment of rural women using a descriptive survey method. The population consists of women of Shib-Deraz in Qeshm Island who participate in environmental plan of “conservation of Eretmochelys Embricate “with an emphasis on ecotourism and handicrafts”. A questionnaire was designed based on a theoretical framework. Results show that development of ecotourism can influence social, psychological and economic empowerment of rural women.با توجه به وجود نابرابریهای جنسیتی که عمدتاً در بسیاری از جوامع علیه زنان دیده میشود، بحث توانمندسازی آنها در سالهای اخیر اهمیت خاصی یافته است. در این زمینه، تحقیقات بسیاری به رابطۀ کارایی نقش اکوتوریسم در توانمندسازی جامعۀ محلی، از طریق جلب مشارکت آنان در فعالیتهای گردشگری، تأکید کرده است. با توجه به این موضوع، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی نقش توسعۀ اکوتوریسم بر ابعاد مختلف توانمندسازی زنان روستایی، با بهرهگیری از روش پیمایشی انجام شد. جامعۀ آماری این تحقیق، زنان روستای شیبدراز جزیرۀ قشم بودند که در طرح حفاظتی «لاکپشتهای دریایی پوزهعقابی» با تأکید بر توسعۀ اکوتوریسم و صنایعدستی مشارکت داشتند. جهت گردآوری دادهها نیز از پرسشنامۀ محققساخته استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که توسعة اکوتوریسم میزان توانمندسازی اجتماعی، اقتصادی، و روانی زنان را بهطور معناداری در روستای مطالعهشده افزایش داده است.مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهرانزن در توسعه و سیاست2538-312412420141222Explaining burnout of working women with an emphasis on the role of organizational and psychological variables (Case study: Technical & Vocational and Islamic Azad University of Shiraz)تبیین فرسودگی شغلی زنان شاغل با تأکید بر نقش متغیرهای سازمانی و روان شناختی (مورد مطالعه: دانشگاه فنی و حرفه ای و آزاد اسلامی شیراز)6116265453810.22059/jwdp.2014.54538FAمحمدحسنصیفاستادیار، گروه علوم تربیتی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایرانمیترایادگارکارشناسی ارشد مدیریت آموزشی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد شیراز،گروه علوم تربیتی، شیراز، ایرانJournal Article20150406Burnout syndrome includes aspects of emotional exhaustion, depersonalization and decrement of personal accomplishment to which staffs vulnerable to because of their exposure to physical and psychological stressors. The necessity of this research is related to inadequate research on women. The current research aims to explain burnout of working women with an emphasis on the role of organizational and psychological variables in Technical & Vocational and Islamic Azad University of Shiraz. The research was conducted based on a descriptive-correlational method. The population includes all women employed at technical and vocational & Islamic Azad university of Shiraz (N=225). According to the Cochran formula, the sample size was 143 women who were selected by multi-stage cluster random sampling method. Data was collected using Maslach burnout inventory, Allen and Meyer`s organizational commitment questionnaire, Lu et al role- conflict and ambiguity questionnaire, Colquitt’s organizational justice questionnaire. Data was analyzed using descriptive-statistic method that includes Pearson correlation coefficient and path analysis. The results show that justice and organizational commitment through role conflict and ambiguity mediation have indirect and negative effect on burnout. The results showed that organizational commitment has both direct and indirect effect on burnout via the mediation of role conflict and role ambiguity. Organizational justice has also both direct and indirect effect on burnout via the mediation of role conflict and role ambiguity. Role conflict and role ambiguity have shown to have direct effect on burnout. According to the fitted indices, the final model of the study has a relatively good fit.فرسودگی شغلی سندرمی مشتمل بر خستگی هیجانی، مسخ شخصیت، و کاهش موفقیت فردی است که افراد به دلیل مواجهه با استرسهای فیزیکی، روانی، و هیجانی در معرض آن قرار میگیرند. از جمله ضرورتهای این پژوهش، ناکافی بودن پژوهش در خصوص جامعۀ زنان است. هدف پژوهش حاضر تبیین فرسودگی شغلی زنان شاغل با تأکید بر نقش متغیرهای سازمانی و روانشناختی در دانشگاه فنی و حرفهای و آزاد اسلامی شیراز است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی است. جامعۀ آماری شامل کلیۀ کارکنان زن شاغل در دانشگاه فنی و حرفهای و آزاد شیراز (225=N) است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 143 نفر است که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای تصادفی انتخاب شدند. جهت جمعآوری اطلاعات از پرسشنامۀ فرسودگی شغلی ماسلاچ، پرسشنامۀ تعهد سازمانی آلن و مییر، پرسشنامۀ تعارض و ابهام نقش لو و همکاران، و پرسشنامۀ عدالت سازمانی کلکوئیت استفاده شده است. اطلاعات جمعآوریشده به کمک روشهای آماری توصیفی و روشهای آماری استنباطی شامل ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که: تعهد سازمانی اثر مستقیم و اثر غیرمستقیم با میانجیگری ابهام نقش و تعارض نقش بر فرسودگی شغلی دارد. همچنین عدالت سازمانی اثر مستقیم و اثر غیرمستقیم با میانجیگری ابهام نقش و تعارض نقش بر فرسودگی شغلی دارد. درنهایت، ابهام نقش و تعارض نقش اثر مستقیم بر فرسودگی شغلی دارد. طبق شاخصهای برازششده، مدل نهایی پژوهش از برازش نسبتاً خوبی برخوردار است.