اقتصاد
سعداله دارابی؛ حسین محمودیان
چکیده
هدف از انجام این پژوهش، تحلیل وضعیت طول مدت بیکاری و مقایسه آن در بین زنان و مردان ایرانی در دوره 1398-1392 است. در این مطالعه تلاش شده است تأثیر چهار متغیر جنس و سن، سطح تحصیلات و وضعیت تاهل بر روی طول مدت بیکاری کارجویان 20 تا 45 ساله مراجعهکننده به مراکز کاریابی سراسر کشور بررسی شود. این مطالعه با کمک تکنیک آماری تحلیل پیشینه بقا، از طریق ...
بیشتر
هدف از انجام این پژوهش، تحلیل وضعیت طول مدت بیکاری و مقایسه آن در بین زنان و مردان ایرانی در دوره 1398-1392 است. در این مطالعه تلاش شده است تأثیر چهار متغیر جنس و سن، سطح تحصیلات و وضعیت تاهل بر روی طول مدت بیکاری کارجویان 20 تا 45 ساله مراجعهکننده به مراکز کاریابی سراسر کشور بررسی شود. این مطالعه با کمک تکنیک آماری تحلیل پیشینه بقا، از طریق پالایش و آنالیز حدود دو میلیون رکورد داده، (که توسط کاریابیهای سراسر کشور و با نظارت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی گردآوری شده است)، انجام پذیرفته است. یافتههای این مطالعه حاکی از آن است که زنان در مقایسه با مردان طول دوره بیکاری بیشتر و شانس کمتری برای دستیابی به شغل دارند. در تببین این یافته، میتوان گفت؛ احتمالا یکی از دلایل میتواند این باشد که برای مردان مشاغل بیشتری وجود دارد که با شرایط زنان تناسب ندارد. و به عبارتی زنان با محدودیت تنوع شغلی مواجه هستند. تاهل و فرزندآوری و تربیت فرزندان توسط زنان نیز میتواند یکی از دلایل افزایش طول دوره بیکاری آنان در مقایسه با مردان باشد که این موضوع با توجه به تئوریهای جنسیتی قابل توجیه است. چرا که تئوریهای جنسیتی، خصوصاً با فرهنگ ایرانی، وظایف اصلی زنان را عمدتاً تربیت و پرورش فرزندان دانسته و این در حالی است که در این فرهنگ، تأمین درآمد موردنیاز خانوار برعهدۀ مردان گذشته شده است و از اینرو انتظار میرود تحمیل چنین وظیفهای بر مردان، باعث کاهش دورۀ بیکاری برای این گروه گردد.زنان و مردان جویای کار در گروههای سنی 20 تا 24 سال نسبت به سایر گروههای سنی از میانگین طول دوره بیکاری کمتر و شانس بیشتری برای دستیابی به شغل و خروج از بیکاری برخوردار هستند. این یافته به کمک نظریه جستجوی شغل قابل تببین است. زیرا افراد 25 تا 45 سال، احتمالا به دلیل ارتقا سطح تحصیلات و مهارتهای خود، توقع بیشتری برای دریافت شغلهای با دستمزد بالا داشته و همین امر باعث میشود که هر شغل با هر سطح از دستمزد را نپذیرند و بنابراین دست به جستجوی شغلی بیشتری زده، که در نهایت این موضوع باعث افزایش طول دوره بیکاری در میان این افراد میشود.کارجویان متاهل، مطلقه و بیوه (بجز مردان مطلقه و بیوه)، دارای خطر بقای بیکاری کمتری نسبت به افراد مجرد هستند. به نظر میرسد، افراد متاهل، مطلقه و بیوه (بهویژه در بین زنان) به دلیل مسئولیت خانوادگی و بار تکفل، بیشتر از افراد مجرد تحت فشار جهت دریافت شغل به منظور کسب درآمد و رفع مایحتاج خانواده هستند از اینرو معمولاً هر شغلی با هر سطح از دستمزد را میپذیرند. در مقابل افراد مجرد بدلیل داشتن فرصت کافی و خارج از فشارهای مالی، در خصوص پذیرش یا عدم پذیرش شغل پیشنهاد شده تصمیم میگیرند و این امر ممکن است منجر به افزایش طول دوره بیکاری آنها در مقایسه با افراد متاهل شود که این یافته با نظریه جستجوی شغل منطبق است.در هر دو گروه زنان و مردان، کارجویان بیسواد بالاترین خطر بیکاری و افراد با سطح تحصیلات کارشناسی ارشد، و دکتری در رده دوم بالاترین خطر بیکاری قرار دارند. شانس خروج از بیکاری برای افراد با سطح تحصیلی متوسطه، دیپلم، پیش-دانشگاهی و حوزوی در مقایسه با سایر سطوح تحصیلی بیشتر است. این یافته بر اساس نظریه مهارت (تحصیل و آموزش)، قابل تبیین است. بر اساس این نظریه، برنامههای آموزشی و مهارتورزی سبب میشود شانس فرد جویای کار در یافتن شغل افزایش یابد. شرکت در برنامههای آموزشی میتواند علامت مثبت به کارفرمایان ارائه و همچنین نااطمینانی در مورد قابلیت استخدامی متقاضیان شغل را کاهش دهد.. بر اساس دیگر یافتههای این مطالعه، افراد با سطح تحصیلات کارشناسی ارشد و دکتری در رده دوم بالاترین خطر بیکاری قرار دارند. در عوض، شانس خروج از بیکاری برای افراد با سطح تحصیلی متوسطه، دیپلم، پیشدانشگاهی و حوزوی در مقایسه با سایر سطوح تحصیلی بیشتر است بنابراین به نظر میرسد بازار کار ایران، هنوز به مرحلهای از پیچیدگی و بلوغ نرسیده است که خواهان افراد با سطوح تحصیلات بالاتر از دیپلم در سطح وسیع باشد. و تقریباً نیاز مهارتی بازار کار در همان سطوح دیپلم و زیر دیپلم برای اکثر مشاغل، بدلیل عدم نوآوری و رشد بسیار کند مشاغل مهارت محور، متوقف مانده استاز اینرو پیشنهاد میشود در فرایند سیاستگذاری و مدیریت بازار کار کشور، به تغییرات ساختار سنی و جنسی جمعیت اهتمام جدی شود. زنان نیمی از جمعیت کشور هستند بنابراین ضروریست؛ استفاده از این ظرفیت، به ویژه در شرایط خروج از پنجره جمعیتی و نیز برنامهریزی برای ایجاد اشتغال پایدار و کاهش طول دوره بیکاری آنان، در اولویت قرار گیرد. با توجه به عدم تطابق آموزشهای رسمی و رشتههای تحصیلی با مهارتهای شغلی مورد نیاز بازار کار ایران، سیاستهای اصلاحی در این راستا اتخاذ شود. همچنین سیاستگذاران حوزه اشتغال کشور با طراحی و تصویب یک بسته تشویقی، کارفرمایان را مجاب کنند تا زمینه اشتغال افراد مجرد در سنین پایین مهیا و شانس خروج از بیکاری آنان تسهیل گردد.
مهدی فیل سرائی
چکیده
این پژوهش تأثیر تنوع جنسیتی هیأت مدیره بر ناکارآیی سرمایهگذاری شرکت را بررسی میکند. استدلال بر این است که شرکتها با تنوع جنسیتی هیأت مدیره، ناکارآیی سرمایهگذاری کمتری نسبت به شرکتهای با تنوع جنسیتی هیأت مدیره بالا میباشند و وجود مدیران زن در هیأت مدیره با ناکارآمدی سرمایهگذاری رابطهی منفی دارد. در راستای بررسی این موضوع، ...
بیشتر
این پژوهش تأثیر تنوع جنسیتی هیأت مدیره بر ناکارآیی سرمایهگذاری شرکت را بررسی میکند. استدلال بر این است که شرکتها با تنوع جنسیتی هیأت مدیره، ناکارآیی سرمایهگذاری کمتری نسبت به شرکتهای با تنوع جنسیتی هیأت مدیره بالا میباشند و وجود مدیران زن در هیأت مدیره با ناکارآمدی سرمایهگذاری رابطهی منفی دارد. در راستای بررسی این موضوع، فرضیههای پژوهش بر مبنای یک نمونهی آماری متشکل از 108 شرکت طی سالهای 1396 لغایت 1400 (540 مشاهده) و با استفاده از الگوهای رگرسیونی چندمتغیره مورد آزمون قرار گرفت. تجزیه و تحلیل نمونهی پژوهش نشان میدهد که بین تنوع جنسیتی هیأت مدیره با ناکارآمدی سرمایهگذاری رابطهی منفی معناداری وجود دارد. نتایج همچنین نشان داد که استقلال هیأت مدیره، رابطهی بین تنوع جنسیتی هیأت مدیره و ناکارآمدی سرمایهگذاری را تعدیل میکند. اما دورهی تصدی مدیر عامل، رابطهی بین تنوع جنسیتی هیأت مدیره و ناکارآمدی سرمایهگذاری را تعدیل نمیکند.تجزیه و تحلیل نمونهی پژوهش نشان میدهد که بین تنوع جنسیتی هیأت مدیره با ناکارآمدی سرمایهگذاری رابطهی منفی معناداری وجود دارد. نتایج همچنین نشان داد که استقلال هیأت مدیره، رابطهی بین تنوع جنسیتی هیأت مدیره و ناکارآمدی سرمایهگذاری را تعدیل میکند. اما دورهی تصدی مدیر عامل، رابطهی بین تنوع جنسیتی هیأت مدیره و ناکارآمدی سرمایهگذاری را تعدیل نمیکند.
مطالعات زنان
جمیله علم الهدی؛ پرستو علیخانی؛ مرتضی رضایی زاده؛ اسماعیل جعفری
چکیده
نمیتوان بنیان فکری حاکم بر توانمندسازی زنان مسلمان را بر پایه فمینیسم و گفتمان جنسیت قرار داد. چرا که این دو، مفهوم جنسیت را متناسب با معرفتشناسی مادی و غیرالهی تبیین کردهاند که با جوامع اسلامی ناسازگار است. از اینرو، شناسایی مجموعه اصولی برگرفته از ادراک الهی ضرورت پیدا میکند تا به مثابه یک بنیان برای توانمندسازی زنان مسلمان ...
بیشتر
نمیتوان بنیان فکری حاکم بر توانمندسازی زنان مسلمان را بر پایه فمینیسم و گفتمان جنسیت قرار داد. چرا که این دو، مفهوم جنسیت را متناسب با معرفتشناسی مادی و غیرالهی تبیین کردهاند که با جوامع اسلامی ناسازگار است. از اینرو، شناسایی مجموعه اصولی برگرفته از ادراک الهی ضرورت پیدا میکند تا به مثابه یک بنیان برای توانمندسازی زنان مسلمان عمل کند. پژوهش حاضر، به دنبال شناسایی این اصول بود. در ادراک اسلامی پیرامون مباحث جنسیت چه اصولی حاکم است؟ در پاسخ به این پرسش، پژوهشگران به پارادایم تفسیری متعهد شدند؛ چون برای استخراج اصولی پیرامون مباحث جنسیت در ادراک اسلامی باید به ذهنیت و تجارب اندیشمندان مسلمان نیز رجوع میشد. سؤال پژوهش در 8 جلسه گروه کانونی با 32 پژوهشگر و اندیشمند مسلمان مطرح شد که در پژوهش یا فعالیتهای اجتماعی خود به دنبال بسط ادراک اسلامی در امر توانمندسازی زنان مسلمان بودند. از طریق کدگذاری باز، شواهد گفتاری جلسات تحلیل شدند و از طریق روش بازخورد مشارکتکننده، اعتبار یافتهها افزایش یافت. شش اصل بعنوان اصول حاکم بر ادراک اسلامی پیرامون مفهوم جنسیت، بدست آمد که عبارتند بودند از: مکملگرایی، پویایی در زمان و مکان، عاطفه اجتماعی، انتخابگری، برابری در فرصتهای تعالی، و رقابتگریزی. اصول ششگانه بدستآمده از ظرفیت بیشتری نسبت به ذهنیتهای سهگانه سلطهجو-برابریخواه-رهاییطلب برای توانمندسازی زنان مسلمان برخوردار هستند. میتوان اهمیت زمینه و محیط بعلاوهی ناکامی بنیانهای فکری غیرالهی در توانمندسازی زنان را از دلایل این امر برشمرد.
مطالعات زنان
امیر عسگری؛ صاحبه مسعودی؛ مائده تقی زاده طبرسی
چکیده
توانمندسازی زنان از موضوعاتی است که در طیف گستردهای از برنامهها و سیاستگزاریهای نهادهای مختلف در سرتاسر جهان جای میگیرد، ولی با این حال، توجه به ویژگیهای شناختی و پژوهشهای حوزه علوم شناختی و اساسا مساله شناخت و توانمندیهای شناختی در بسیاری از این سیاستگزاریها مغفول مانده است. در این راستا، پژوهش حاضر با استفاده از روشی ...
بیشتر
توانمندسازی زنان از موضوعاتی است که در طیف گستردهای از برنامهها و سیاستگزاریهای نهادهای مختلف در سرتاسر جهان جای میگیرد، ولی با این حال، توجه به ویژگیهای شناختی و پژوهشهای حوزه علوم شناختی و اساسا مساله شناخت و توانمندیهای شناختی در بسیاری از این سیاستگزاریها مغفول مانده است. در این راستا، پژوهش حاضر با استفاده از روشی دو مرحله ای مبتنی بر مرور دامنه و تحلیل محتوا به ارائه چارچوبی برای توانمندسازی زنان در حکمرانی براساس مطالعات حوزه علوم شناختی می پردازد. خروجیهای این پژوهش از جمله 18 عنصرکلیدی توانمندسازی زنان براساس مطالعات شناختی در کنار چارچوب مفهومی ارائه شده، می تواند بسیاری از متخصصین، پژوهشگران و علاقهمندان مطالعات حوزه توانمندسازی، حکمرانی و زنان را در مسیر رسیدن به پاسخهایشان برای سیاستگزاری و تصمیمگیری در حوزههای مربوطه و انجام پژوهش های کاربردی و همچنین ایجاد شبکهای از مفاهیم مرتبط یاری دهد. پژوهش حاضر همچنین در خصوص ایجاد طرحواره هایی از پژوهش های کاربردی با هدف ایجاد ارتباط مابین حوزههای مختلف مطالعات حکمرانی و همچنین مطالعات علوم شناختی از این جهت حائز اهمیت است که می تواند خلاءهای مفهومی و همچنین مسیرهایی برای مطالعات بیشتر برای علاقه مندان مطالعات بینارشته ای در طیف گسترده ای از موضوعات و مفاهیم فراهم آورد.
مطالعات زنان
مهناز فرهمند؛ سمیه سعادتی فر؛ فاطمه دانافر
چکیده
کودکان آسیبپذیرترین گروههای جامعهاند که تجربیات، ذهنیت و کیفیت تعاملات کودکی وضعیت بزرگسالی آنان را رقم میزند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تجارب زیسته کودکی زنان زندانی و تداوم آن در وضعیت فعلی آنان است. این پژوهش یک مطالعه کیفی و به روش پدیدارشناسی هرمنوتیک انجام شده است. دادههای مطالعه با استفاده از روش نمونهگیری نظری با ...
بیشتر
کودکان آسیبپذیرترین گروههای جامعهاند که تجربیات، ذهنیت و کیفیت تعاملات کودکی وضعیت بزرگسالی آنان را رقم میزند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تجارب زیسته کودکی زنان زندانی و تداوم آن در وضعیت فعلی آنان است. این پژوهش یک مطالعه کیفی و به روش پدیدارشناسی هرمنوتیک انجام شده است. دادههای مطالعه با استفاده از روش نمونهگیری نظری با 25 نفر از زنان زندانی شهر کرج، با مصاحبه عمیق گردآوری و در نهایت، دادههای گردآوری شده در قالب 6 مضمون اصلی و 24 مضمون فرعی کدگذاری و تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان میدهد که تجارب ناامنی، حسرت و ناکامی، بیپناهی و عدمحمایت خانواده از جمله تجارب نامطلوب کودکی زنان زندانی است، تفسیر زنان زندانی از دوران کودکیشان به مثابه زیست جهان پرمخاطره است که در بزرگسالی با تداوم آشفتگی روانی، استرس و پرخاشگری، تداوم افعال کودکی، خلافکاری و ارتباط با شبکههای خلاف، تداوم خانواده متشنج، ناسازگاری با همسر و عدم عاطفه مادرانه تداوم مییابد. به باور زنان، اکنون آنان، قربانی دوران تلخ گذشته و کودکیشان شدهاست. تجربیات تلخ کودکی، زخمهای عاطفی عمیقی در آنان ایجاد کردهاست که امروز هم با آنها زندگی میکنند و احساسشان میکنند. آنها بر این باورند نه تنها از منابع مادی، معنوی و عاطفی برای رشد و پیشرفت محروم شدهاند بلکه مانند سایر کودکان نتوانستهاند از ظرفیتهایشان استفاده کنند و توسط پدر و مادر و اطرافیان نزدیک مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند، مراکز حمایت خانواده، مشاوره و...، در راستای بهبود روان، افزایش آگاهی و اصلاح عملکرد زنان زندانی پیشنهاد میشود.
مطالعات زنان
حمیده دباغی؛ کوثر محمدی؛ سمیه جمشیدی
چکیده
تقسیم کار خانگی یا توزیع مسئولیت ها و کارهای ضروری به جهت حفظ و نگهداری خانه و افراد خانواده، از زمان صنعتی شدن به بعد از نظر تاریخی، متحول شده و به عنوان یک پدیده اجتماعی در مباحث دانشگاهی- از دهه 1970 به بعد-اهمیت یافته است. زمینه های اجتماعی و اقتصادی همواره در تاریخ تحولات خانواده، بر نوع روابط و تعاملات زن و مرد و نقشهای جنسیتی آنها ...
بیشتر
تقسیم کار خانگی یا توزیع مسئولیت ها و کارهای ضروری به جهت حفظ و نگهداری خانه و افراد خانواده، از زمان صنعتی شدن به بعد از نظر تاریخی، متحول شده و به عنوان یک پدیده اجتماعی در مباحث دانشگاهی- از دهه 1970 به بعد-اهمیت یافته است. زمینه های اجتماعی و اقتصادی همواره در تاریخ تحولات خانواده، بر نوع روابط و تعاملات زن و مرد و نقشهای جنسیتی آنها در خانواده اثر گذاشته و روابط میان آنها را تنظیم کرده است. این مقاله به توصیف تجربه زنان از تقسیم کار خانگی با همسر در خانواده اختصاص دارد و از مفاهیم تحلیلی مانند برابری جنسیتی در تقسیم کار خانگی، مفهوم وابستگی اقتصادی و خنثی سازی انحراف از نقشهای جنسیتی، ذیل تئوری منابع نسبی، بهره برده است. روش تحلیل تماتیک، مصاحبه های نیمه ساختمند(15 نفر زنان شاغل/خانه دار در گروههای سنی 20 تا 60 ساله) و نرم افزار Max. Q.D.A 2018 به منظور استخراج روابط زوجین در تقسیم کار خانگی بکار برده شده است. یافته ها حاکی از استخراج 2 مقوله اصلی عدم مشارکت در تقسیم کار خانگی و مشارکت در تقسیم کار خانگی، 7 مقوله فرعی شامل: زنانگی سرسختانه، مردانگی هژمونیک، اقناع، خودکفایی اجباری، مثلث سازی اقتصادی، مشارکت تدریجی مردان و تقسیم کار برابر و 228 مفهوم است.
مطالعات زنان
احمد کلاته ساداتی؛ فاطمه عادل خواه؛ فائزه شمس الدین قطرم
چکیده
بلوغ، پدیدهای زیستی، پیچیده و یک برساخت اجتماعی است که بهصورت متفاوتی در دختران درک و تجربه میشود. دختران نوجوانی که در خانوادههای پدرسرپرست زندگی میکنند، ممکن است به دلیل فقدان مادر با چالشهای خاصی در دوران قاعدگی مواجه شوند. هدف از پژوهش حاضر فهم تجربه قاعدگی و مسائل خاص دختران پدرسرپرست در دوران بلوغ است. پژوهش حاضر، ...
بیشتر
بلوغ، پدیدهای زیستی، پیچیده و یک برساخت اجتماعی است که بهصورت متفاوتی در دختران درک و تجربه میشود. دختران نوجوانی که در خانوادههای پدرسرپرست زندگی میکنند، ممکن است به دلیل فقدان مادر با چالشهای خاصی در دوران قاعدگی مواجه شوند. هدف از پژوهش حاضر فهم تجربه قاعدگی و مسائل خاص دختران پدرسرپرست در دوران بلوغ است. پژوهش حاضر، مطالعهای کیفی است که در سال 1401- 1402 در شهر یزد انجام شد. 10 دختر نوجوان پدرسرپرست 13تا 16 ساله که بیش از 6 ماه با پدر زندگی کردهاند، بهصورت هدفمند وارد مطالعه شدند. دادهها با مصاحبة نیمهساختاریافته جمعآوری و با روش تحلیل مضمونی، تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان داد که تجربه بلوغ نزد دختران پدرسرپرست، یک امر پدرانه و مردانه است که با شیوه رفتار پدر مرتبط است. برخلاف پدران بیاعتنا به موضوع، دخترانی که پدران آنها سعی بر درک مسئله دارند، بهتر میتوانند موضوع را مدیریت کنند. سه مضمون برساخت شده تحقیق عبارتاند از: پدرِ حامی، پدرِ بیاعتنا و بلوغ مسئلهدار. نتیجه اینکه تجربهی بلوغ دختران اگر چه با تغییرات زیستی آنها مرتبط است، اما عمدتاً برساختی است متأثر از دیدگاه پدر، رفتار و نقش پدرانهی وی در این زمینه. به واقع، در دختران پدرسرپرست، تجربۀ بلوغ، یک بازتولید اجتماعیِ مردانه و پدرانه میباشد که ارزشها و هنجاریهای فرهنگی و اجتماعی بر آن مترتب است. پیشنهاد میشود با توجه به گسترش خانوادههای تکوالدِ پدرسرپرست، مدارس، مراکز فرهنگی و رسانۀ ملی نقش آگاهیبخشی پررنگی درزمینۀ تغییرات بلوغ دختران داشته باشند.
مطالعات زنان
پروانه علایی؛ مریم حکم آبادی قشونی
چکیده
در سالهای اخیر به دلیل کاهش نرخ فرزندآوری، در نظام سیاستگذاری تلاشهایی شده است که از آن جمله میتوان به طرح جوانی جمعیت و حمایت از خانواده مصوب اسفند 1399 اشاره کرد. در موادی از این طرح به تحدید غربالگری اشارهشده که هدف از انجام این پژوهش شناسایی ملاحظات فردی- اجتماعی حذف غربالگری مادران باردار پیش از تولد فرزند است. روش پژوهش ...
بیشتر
در سالهای اخیر به دلیل کاهش نرخ فرزندآوری، در نظام سیاستگذاری تلاشهایی شده است که از آن جمله میتوان به طرح جوانی جمعیت و حمایت از خانواده مصوب اسفند 1399 اشاره کرد. در موادی از این طرح به تحدید غربالگری اشارهشده که هدف از انجام این پژوهش شناسایی ملاحظات فردی- اجتماعی حذف غربالگری مادران باردار پیش از تولد فرزند است. روش پژوهش کیفی و رویکرد آن پدیدارشناسی است. پاسخگویان به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدهاند و دادهها با مصاحبههای نیمه ساختاریافته با مادرانی که فرزند معلول و کمتوان دارند و برای کلاسهای گفتاردرمانی و کاردرمانی به مرکز توانبخشی مراجعه کردهاند جمعآوریشده است. دادههای حاصل از مصاحبهها به روش تحلیل هفت مرحلهای کلایزی تحلیلشدهاند.طبق پژوهش انجامیافته دادهها در دو گروه فردی و اجتماعی دستهبندی شدند. مسائل فردی شامل مشکلات آموزشی، کمبود اطلاعات و ناآگاهی، احساسات و عواطف و مسائل ارتباطی است. بخش اجتماعی شامل مسائل برچسب اجتماعی و حمایتهای اجتماعی است که هرکدام شامل زیرمجموعههایی است. میتوان نتیجه گرفت که حضور فرزند بیمار در خانواده تأثیرات زیادی در همه ابعاد زندگی اعضای خانواده و بخصوص مادر دارد. امید است نتایج این تحقیق بتواند در راستای کاهش نگرانیهای عمومی موثر واقع شود؛ بگونهای که سیاستهای مربوط به افزایش جمعیت موفقتر عمل نموده و چالشهای روانی– اجتماعی غربالگری مادران باردار پیش از تولد فرزند را بهتر پاسخگو باشد تا در نهایت تلاشهای انجام یافته در افزایش جمعیت سالم نمود یابد و قانونگذاری صحیح در راستای منافع ملت و دولت تحقق یابد.
جغرافیا
ابوذر وفایی؛ کامران دولتیاریان
چکیده
پارکها و فضاهای سبز عمومی به عنوان بخشی از بافت اکولوژیک شهرها میباشند تا جایی که حیات زیستمحیطی و پایداری شهرها به آنها وابسته است. هدف پژوهش حاضر ارزیابی میزان رضایتمندی شهروندان از کیفیت پارکهای درونشهری در شهر نورآباد لرستان میباشد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بانوان ...
بیشتر
پارکها و فضاهای سبز عمومی به عنوان بخشی از بافت اکولوژیک شهرها میباشند تا جایی که حیات زیستمحیطی و پایداری شهرها به آنها وابسته است. هدف پژوهش حاضر ارزیابی میزان رضایتمندی شهروندان از کیفیت پارکهای درونشهری در شهر نورآباد لرستان میباشد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بانوان مراجعهکننده به پارک لاله در بازه زمانی اردیبهشت ماه لغایت آذرماه سال 1401 میباشد. حجم نمونه شامل 200 نفر از بانوان میباشد که با استفاده از نرمافزار Sample Power با سطح اطمینان 95 درصد و خطای احتمالی 5 درصد و مقداری آلفای 01/0، 03/0 و 05/0 محاسبه گردید. دادهها با بهرهگیری از نرمافزارهای SPSS26 و AMOS24 مورد واکاوی قرار گرفت. بر اساس یافتهها وضعیت پارک بانوان لاله در تمام ابعاد ششگانه ایمنی و امنیت، سلامت، کالبدی، فرهنگی و اجتماعی، محیطی بهداشتی و مبلمان، پایینتر از سطح متوسط کیفیت قرارگرفته و نامطلوب ارزیابی میشوند. همچنین یافتههای تحلیل مسیر با استفاده از نرمافزار AMOS24، نشان دادند که بعد کالبدی- فیزیکی (86/0=β)، بیشترین تأثیر را بر میزان رضایتمندی شهروندان از کیفیت پارک بانوان لاله، دارا میباشد. پس از آن نیز متغیرهایی چون محیطی و بهداشتی (78/0=β)، مبلمان پارک (73/0=β)، ایمنی و امنیت (68/0=β)، سلامت (58/0=β ) و فرهنگی- اجتماعی (48/0=β) بیشترین تأثیر را بر میزان رضایتمندی شهروندان از کیفیت پارک بانوان لاله را دارا میباشند.
احمد دراهکی؛ معصومه اخوان ارمکی
چکیده
مادر شدن جنبۀ مهمی از زندگی زنان است که با دو کارکرد مهم زایش و پرورش فرزند، نمود پیدا میکند. با ظهور مدرنیته، مادرشدن و مادری کردن بهعنوان نقش اصلی زنان مورد پرسش و بازتعریف قرار گرفته است. بررسی نگرش به هویت مادری در ارتباط با تمایلات فرزندآوری زنان میتواند در شناخت تحولات باروری در ایران کمککننده باشد. در این راستا 385 نفر از ...
بیشتر
مادر شدن جنبۀ مهمی از زندگی زنان است که با دو کارکرد مهم زایش و پرورش فرزند، نمود پیدا میکند. با ظهور مدرنیته، مادرشدن و مادری کردن بهعنوان نقش اصلی زنان مورد پرسش و بازتعریف قرار گرفته است. بررسی نگرش به هویت مادری در ارتباط با تمایلات فرزندآوری زنان میتواند در شناخت تحولات باروری در ایران کمککننده باشد. در این راستا 385 نفر از زنان 18-44 سال دارای حداقل یک فرزند ساکن در مناطق شهری کاشان به روش نمونهگیری خوشهای چند مرحله انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج بیانگر میانگین 2/2 فرزند قصد شده در زنان مطالعه است. میانگین نمره نگرش به هویت مادری پاسخگویان، بالاتر از میانگین مورد انتظار است. این موضوع بیانگر آن است که هنوز هویت مادری برای بخش قابلتوجهی از زنان در اولویت و اهمیت قرار دارد. نتایج تحلیل چند متغیره بیانگر آن است که با کنترل همه متغیرها، متغیر نگرش به هویت مادری بهصورت مثبت و نگرش به برابرطلبی جنسیتی و تحصیلات بهصورت منفی بر قصد فرزندآوری زنان تأثیرگذار هستند. از سوی دیگر نتایج تحلیل مسیر بیانگر نقش میانجی و واسطهای نگرش به هویت مادری در ارتباط با تأثیرگذاری متغیرهای برابرطلبی جنسیتی و تحصیلات بر قصد فرزندآوری زنان است. با توجه به تغییراتی که در مولفههای گفته شده در حال وقوع است، پیشنهاد میشود سیاستگذاران گسترش تسهیلات و برنامههای حمایتی که منجر به کاهش تعارض بین مؤلفههای توانمندی و استقلال زنان با هویت مادری میگردند را در سیاستهای جدید جمعیتی در نظر بگیرند.
اقتصاد
عمران قیصر؛ سیما اسکندری سبزی؛ علی سلمان پور؛ سید یوسف حاج اصغری
چکیده
با توجه به اینکه جمعیت و تحولات آن یکی از چالشی ترین مسائل دهه های آتی کشور خواهد بود و تاثیرات و پیامدهای مختلف اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و ... با خود به دنبال خواهد داشت. این پژوهش با هدف تحلیل پویای تاثیرات اقتصادی تحولات ساختاری جمعیت در دهه های پیش رو با تاکید بر نقش زنان به مطالعه و بررسی این روند می پردازد. لذا این پژوهش برای درک ...
بیشتر
با توجه به اینکه جمعیت و تحولات آن یکی از چالشی ترین مسائل دهه های آتی کشور خواهد بود و تاثیرات و پیامدهای مختلف اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و ... با خود به دنبال خواهد داشت. این پژوهش با هدف تحلیل پویای تاثیرات اقتصادی تحولات ساختاری جمعیت در دهه های پیش رو با تاکید بر نقش زنان به مطالعه و بررسی این روند می پردازد. لذا این پژوهش برای درک بیشتر از تحولات ساختاری جمعیت (در چهارگروه سنی) درگذشته، حال و پیش بینی آینده آن؛ با مدل سازی سیستم های پویا به شبیه سازی روند جمعیت کشور از سال 1355 تا 1455، با نرم افزار «Vensim» به پیش بینی تحولات ساختاری جمعیت پرداخته است. یافته های پژوهش نشان داد روند جمعیتی سنین کار از سال 1415 به صورت کاهشی خواهد بود؛ یعنی این روند حدود 10 سال قبل تر از روند کاهشی جمعیت کل، اتفاق خواهد افتاد. بنابراین برای جبران کسری نیروی کار فعال اقتصادی و بهبود روند تولید افزایش اشتغال زنان یکی از کار آمدترین راهکارهای موثر دراین بحران خواهد بود. همچنین به ازای اعمال سیاست افزایش سالیانه 100 هزار نیروی کار فعال اقتصادی زنان در الگوی ارائه شده در سال 1455 میزان نیروی کار فعال بانوان از 83/4 میلیون نفر به 81/8 میلیون نفر افزایش می یابد. حاصل این سیاست باعث افزایش 2.5 درصدی تولید کشور خواهد شد. لذا فراهم سازی حضور بانوان در فعالیتهای اقتصادی می تواند یکی از عوامل موثر بر تولید و اشتغال باشد.
روانشناسی
مرضیه سالاروند؛ فرح نادری
چکیده
هدف پژوهش حاضر تدوین مدل علّی ارزیابی فراشناختی بدشکلی بدن بر اساس سرمایه روانشناختی و بهزیستی معنوی در زنان متقاضی جراحی بینی: نقش میانجی همنوایی اجتماعی است. روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری است. جامعهی آماری این پژوهش را زنان 20 تا 45 سال متقاضی جراحی بینی بدون اختلال فیزیولوژیک مراجعهکننده ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر تدوین مدل علّی ارزیابی فراشناختی بدشکلی بدن بر اساس سرمایه روانشناختی و بهزیستی معنوی در زنان متقاضی جراحی بینی: نقش میانجی همنوایی اجتماعی است. روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری است. جامعهی آماری این پژوهش را زنان 20 تا 45 سال متقاضی جراحی بینی بدون اختلال فیزیولوژیک مراجعهکننده به کلینیکهای تاپ کلینیک، کلینیک دکتر نجف بیگی، کلینیک تهران بیوتی و کلینیک طراح طب شهر تهران در پاییز و زمستان سال 1401 انتخاب شدند. نمونهی پژوهش 300 نفر به روش نمونهگیری هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامههای ارزیابی فراشناختی بدشکلی بدن، سرمایه روانشناختی لوتانز، بهزیستی معنوی و پرسشنامه همنوایی ال-72 است. برای تحلیل دادهها از روش مدلیابی معادلات ساختاری و نرم افزار SPSS و Amos استفاده شد. نتایج نشان داد مدل علی ارزیابی فراشناختی بدشکلی بدن بر اساس سرمایه روانشناختی و بهزیستی معنوی در زنان متقاضی جراحی بینی با میانجیگری همنوایی اجتماعی با داده ها نیکویی برازش مطلوبی دارد. هم چنین نتایج نشان داد که همنوایی اجتماعی به صورت منفی و معنی داری اثر سرمایه روانشناختی و بهزیستی معنوی بر ارزیابی فراشناختی بدشکلی بدن در زنان متقاضی جراحی بینی را میانجیگری میکند.کلید واژه ها: سرمایه روانشناختی، بهزیستی معنوی، همنوایی اجتماعی، فراشناختی بدشکلی بدنی.
مطالعات زنان
حسین مشک آبادی مهاجر؛ زینب مشک آبادی مهاجر
چکیده
در مقاله حاضر با استفاده از مدل رگرسیون پروبیت تاثیر عوامل جمعیت شناختی بر وضعیت درآمد، پس انداز و اشتغال بعد از دوران کرونا نسبت به قبل از آن در مشهد بر اساس تفکیک جنسیتی، بین دو گروه زنان و مردان مورد سنجش قرار گرفت. دادهها به روش پرسشنامهای و به صورت آنلاین جمع آوری و رگرسیونهای مربوط به وضعیت درآمد، پس انداز و اشتغال با استفاده ...
بیشتر
در مقاله حاضر با استفاده از مدل رگرسیون پروبیت تاثیر عوامل جمعیت شناختی بر وضعیت درآمد، پس انداز و اشتغال بعد از دوران کرونا نسبت به قبل از آن در مشهد بر اساس تفکیک جنسیتی، بین دو گروه زنان و مردان مورد سنجش قرار گرفت. دادهها به روش پرسشنامهای و به صورت آنلاین جمع آوری و رگرسیونهای مربوط به وضعیت درآمد، پس انداز و اشتغال با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاند. حجم نمونه شامل 1093 نفر میباشند که از این تعداد 523 نفر زن و 570 نفر مرد میباشند. نتایج پس از تحلیل رگرسیون در سطح اطمینان 95 درصد، حاکی از آن است که افراد با سن بالاتر، مستاجرین و خانوارهایی که تعداد اعضای بیشتری دارند دچار کاهش درآمد و پس انداز بیشتری شدهاند که در این بین مردان بیش از زنان آسیب دیدهاند. با بهبود طبقه درآمدی، تحصیلات و موقعیت اقتصادی اجتماعی میتوان از آسیبهای ناشی از کرونا کاست که در این زمینه، میزان کاهش در آسیب زنان نسبت به مردان مقدار بیشتری است. مشاغل آزاد و حقوق بگیران بخش خصوصی کاهش بیشتری در درآمد، پس انداز و بدتر شدن وضعیت شغلی خود مشاهده کردهاند که در بین شاغلین، زنان شاغل بیش از مردان شاغل دچار زیان ناشی از کرونا شدهاند. همچنین بر اساس نتایج مطالعه با ارتقاء طبقه درآمدی، تحصیلات و بهبود موقعیت اقتصادی اجتماعی، زنان نسبت به مردان، بهبود بیشتری در وضعیت شغلی، درآمدی و پس اندازی خود مشاهده میکنند.
مطالعات زنان
نگین فلاح حقیقی؛ زینب شریفی؛ حامین احمدی
چکیده
در حال حاضر توسعه اقتصادی بدون مشارکت اقتصادی زنان امکانپذیر نیست. با این وجود، نرخ مشارکت اقتصادی زنان در ایران در سطح مطلوبی قرار ندارد. بر اساس آخرین آمار، استان یزد رتبه دوم را از لحاظ نرخ بیکاری زنان دارد. از این رو، این تحقیق با هدف واکاوی موانع مشارکت اقتصادی زنان در استان یزد انجام گرفت. در این مطالعه از روش تحقیق کیفی بهره ...
بیشتر
در حال حاضر توسعه اقتصادی بدون مشارکت اقتصادی زنان امکانپذیر نیست. با این وجود، نرخ مشارکت اقتصادی زنان در ایران در سطح مطلوبی قرار ندارد. بر اساس آخرین آمار، استان یزد رتبه دوم را از لحاظ نرخ بیکاری زنان دارد. از این رو، این تحقیق با هدف واکاوی موانع مشارکت اقتصادی زنان در استان یزد انجام گرفت. در این مطالعه از روش تحقیق کیفی بهره گرفته شد. جامعه هدف تحقیق شامل گروههای منتخب استان یزد بود. نمونهگیری به صورت هدفمند انجام گرفت و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه پیدا کرد. ابزار گردآوری دادهها مصاحبه و مشاهده بود. برای اطمینان از روایی و پایایی دادهها، پژوهشگر به هنگام جمعآوری دادهها از روشهای مختلفی چون بررسی اسناد و مدارک، مصاحبه، تهیه عکس و فیلم و ضبط صـدا بهره گرفت. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از کدگذاری استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد در گام اول، با کدگذاری باز 19 مفهوم اصلی استخراج گردید. در گام دوم، کدگذاری محوری انجام گرفت و از 19 مفهوم (کدهای اولیه)،3 مقوله فرعی شامل نگرش نسبت به نقش زنان در فضای کسب و کار، بهره کشی از نیروی کار زنان و اثرات فردی، خانوادگی و فرهنگی اشتغال زنان شناسایی شد. در نهایت، مدل پارادیمی شامل شرایط علّی، شرایط زمینهای، پیامدها، تعاملات و راهبردها به تصویر کشیده شد. بر اساس نتایج بدست آمده، پیشنهاداتی به منظور افزایش مشارکت اقتصادی زنان ارائه گردید.
مدیریت
راضیه آقابابایی
چکیده
نتایج تحقیقات نشان می دهد که عدم حضور زنان در پست های اجرایی و رده های تصمیم گیری در سازمان ها، پدیده ای جهانی است و جنسیت هنوز یک عامل مانع پیشرفت شغلی زنان در عرصه های بین المللی به حساب می آید. عدم پیشرفت شغلی زنان در سازمان ها می تواند منجر به پیامدهای منفی مانند انسداد سازمانی، سکوت سازمانی و نظایر آن شود. این عدم پیشرفت شغلی زنان ...
بیشتر
نتایج تحقیقات نشان می دهد که عدم حضور زنان در پست های اجرایی و رده های تصمیم گیری در سازمان ها، پدیده ای جهانی است و جنسیت هنوز یک عامل مانع پیشرفت شغلی زنان در عرصه های بین المللی به حساب می آید. عدم پیشرفت شغلی زنان در سازمان ها می تواند منجر به پیامدهای منفی مانند انسداد سازمانی، سکوت سازمانی و نظایر آن شود. این عدم پیشرفت شغلی زنان در سازمان ها، به پدیده صخره شیشه ای معروف است. هدف پژوهش، بررسی تاثیر پدیده صخره شیشه ای بر شکل گیری انسداد سازمانی و سکوت سازمانی با نقش تعدیل کنندگی حمایت سازمانی بود. نوع تحقیق، توصیفی همبستگی و جامعه آماری شامل کارکنان زن دانشگاه تهران به تعداد 412 نفر بودند که 204 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت گردآوری دادهها، از چهار پرسشنامه صخره شیشه ای، سکوت سازمانی، انسداد سازمانی و حمایت سازمانی استفاده شد. از طریق آلفای کرونباخ، پایایی پرسشنامه صخره شیشه ای 89/0، سکوت سازمانی 85/0، انسداد سازمانی 72/0 و حمایت سازمانی ادراک شده 77/0 برآورد شد. نتایج نشان داد میانگین صخره شیشه ای، انسداد سازمانی و سکوت سازمانی، بالاتر از حد متوسط و میانگین حمایت سازمانی، پایین تر از حد متوسط بود. طبق نتایج، صخره شیشه ای روی انسداد سازمانی و سکوت سازمانی، تاثیر مثبت و معنادار دارد. همچنین حمایت سازمانی ادراک شده روی سکوت سازمانی و انسداد سازمانی، تاثیر منفی و معنادار دارد. به علاوه نقش تعدیل کنندگی حمایت سازمانی ادراک شده در تاثیر صخره شیشه ای روی انسداد سازمانی و سکوت سازمانی، تایید شد.
مطالعات زنان
زهرا سادات میرهاشمی
چکیده
کار زن در خانه از نظرفقه اسلامی، تکلیف نیست بلکه فضیلتی است که اگر به صورت رایگان در اختیار خانواده قرار دهد مأجور خواهد بود و اگر بخواهد در قبال آن دستمزدی دریافت کند شارع برای او حق مطالبه قرار داده است؛ ولی در فرهنگ عرفی حق زنان نادیده گرفته شده و در برخی موارد مطالبه آن قبیح دانسته میشود؛ لذا پژوهش حاضر با هدف تبیین اثر و ارتباط ...
بیشتر
کار زن در خانه از نظرفقه اسلامی، تکلیف نیست بلکه فضیلتی است که اگر به صورت رایگان در اختیار خانواده قرار دهد مأجور خواهد بود و اگر بخواهد در قبال آن دستمزدی دریافت کند شارع برای او حق مطالبه قرار داده است؛ ولی در فرهنگ عرفی حق زنان نادیده گرفته شده و در برخی موارد مطالبه آن قبیح دانسته میشود؛ لذا پژوهش حاضر با هدف تبیین اثر و ارتباط سیاستگذاری در راستای اجرای حکم اخذ اجرت المثل خانهداری زن با توسعه استحکام خانواده و رفع مشکلات عدم استقلال مالی و پوچ انگاری فعالیتهای زنان خانهدار اجرا شده است. تحقیق از نوع توصیفی و روش آن مطالعه اسنادی است و به این نتیجه رسیده که عدم ارزشگذاری و دستمزد برای خانهداری زن در عرف موجب بروز مشکلات عمدهای همچون احساس پوچی، افسردگی و خستگی و تمایل به فعالیت های اقتصادی خارج از محیط خانه و پیامدهای آن همچون کاهش میزان فرزندآوری می شود، در حالی که با اجرای کامل و مدبرانه سیاستی که قانونگذار اسلام از قرار دادن حق مطالبه اجرت المثل پیش گرفته است، از مشکلات عدم استقلال مالی زن در خانواده و پوچ انگاری فعالیتهای زنان خانهدار پیشگیری و از این رهگذر استقلال و امنیت مالی برای زنان تامین می گردد و تمرکز زنان بر خانواده و تربیت فرزند را بیشتر خواهد کرد؛ لذا ضروری است بر اساس الگوی توسعهای خانواده محور و افزایش جمعیت، ساز و کار مناسب و بسترسازی فرهنگی جهت اجرای کامل حکم اجرت المثل در نظر گرفته شده و بر اساس آن قانون گذاری شود.
فاطمه جعفری نعیمی؛ علی روحانی؛ ملیحه علی مندگاری
چکیده
بقا مهمترین دغدغه بشر در طول تاریخ بوده است. تحرک مکانی (مهاجرت) یکی از راهکارهای انسان برای دستیابی به بقا بوده است. در فرایند مهاجرت، اولین و مهمترین کنش مهاجران، بهویژه مهاجران با سطوح پایینتر اقتصادی، کنشهای بقا و سازگاریمحور با جامعه مقصد است. از اینرو پژوهش حاضر به دنبال بررسی چگونگی کنشهای بقامحور در میان زنان مهاجر ...
بیشتر
بقا مهمترین دغدغه بشر در طول تاریخ بوده است. تحرک مکانی (مهاجرت) یکی از راهکارهای انسان برای دستیابی به بقا بوده است. در فرایند مهاجرت، اولین و مهمترین کنش مهاجران، بهویژه مهاجران با سطوح پایینتر اقتصادی، کنشهای بقا و سازگاریمحور با جامعه مقصد است. از اینرو پژوهش حاضر به دنبال بررسی چگونگی کنشهای بقامحور در میان زنان مهاجر حاشیهنشین شهر یزد بوده است. روش پژوهش حاضر، کیفی و از رویکرد نظریه زمینهای استفاده شده است. مشارکتکنندگان، 21 نفر از زنان مهاجر به شهر یزد از استانهای مختلف کشور بودهاند که به صورت هدفمند و به شیوه نمونهگیری نظری انتخاب گردیدهاند. ابزار گردآوری دادهها مصاحبه نیمهساختاریافته و تحلیل دادهها به شیوه کدکذاری باز، محوری و گزینشی صورت گرفته است. یافتهها نشان داد، شکاف نسلی و سیاستگذاریهای نامناسب در مبدأهای مهاجرتی با ایجاد تغییرات گسترده به صورت پیوند بقا به مادیات، زنان را وادار به کنش عقلانی و اتخاذ مهاجرت به عنوان راهبری عملی برای دستیابی و حفظ بقا میکند. این مسیر غالبا عقلانی، همراه با اندازهگیری و محاسبه و با محوریت پول است. اما از سوی دیگر، در فرایند دوام و بقا در مقصد، زنان نیازمند مشوقهایی فراتر از پول هستند. هرچند مسیر اصلی سرتاسر محاسبه است اما، معنویت در زنان با کارکرد امیدزایی و التیام بخشی به آسیبهای روانی، سازگاری زنان مهاجر را افزایش میدهد و پشتوانهای برای ایستادگی و تلاش آنان برای تضمین و تسهیل بقا را فراهم میکند.
مطالعات زنان
فائزه زمانیان؛ مجید وصالی ناصح؛ الهام فروزنده
چکیده
هدف از مطالعه حاضر بررسی نحوه مدیریت بدن توسط ورزشکاران زن فوتبال با توجه به ناسازگاری دو هویت زنانگی و ورزشکاری در متن فوتبال و خارج از آن بود. در این پژوهش از روش تحقیق کیفی تحلیل پدیدارشناختی به مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با 8 نفر از فوتبالیستهای زن لیگ برتر فوتبال (19 تا 27 سال) پرداخته شد. جمعآوری دادهها تا حد رسیدن به اشباع ...
بیشتر
هدف از مطالعه حاضر بررسی نحوه مدیریت بدن توسط ورزشکاران زن فوتبال با توجه به ناسازگاری دو هویت زنانگی و ورزشکاری در متن فوتبال و خارج از آن بود. در این پژوهش از روش تحقیق کیفی تحلیل پدیدارشناختی به مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با 8 نفر از فوتبالیستهای زن لیگ برتر فوتبال (19 تا 27 سال) پرداخته شد. جمعآوری دادهها تا حد رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. کلیه مصاحبهها ضبط و سپس خط به خط دست-نویس شد. تحلیل یافتهها در حین گردآوری دادهها و بعد از آن انجام شد. برخی از شرکتکنندگان اظهار داشتند که زنانگی و ورزشکاری با یکدیگر سازگار هستند و در هر دو متن ورزش و خارج از آن، این دو هویت را آشکار ساختند. برخی دیگر بیان کردند که زنانگی و ورزشکاری ناسازگار هستند. سه تجربه کلی در رویارویی با این ناسازگاری توسط شرکتکنندگان بیان شد. 1- آشکار کردن هویت ورزشکاری در متن ورزش و هویت زنانگی در متن خارج از ورزش 2- برجسته کردن هویت زنانگی در هر دو متن 3- برجسته کردن هویت ورزشکاری در هر دو متن. به طورکلی، بازیکنان فوتبال زن از طریق مدیریت بدن و ظاهر از جمله؛ پوشش، آرایش، دستکاری مو و بدن، لحن صدا، رفتار و وظایف نقشهای جنسیتی؛ هویت زنانگی یا ورزشکاری خود را تقویت کرده و آن را راهبردی برای کاهش فشارهای ناشی از ناسازگاری دو هویت درک کردند. همچنین یک همپوشانی بین وجود یا عدم وجود سازگاری با نوع مدیریت بدنی که توسط بازیکنان فوتبال زن به کارگرفته شده آشکار گردید.
مطالعات زنان
محمدرضا قائمی نیک؛ هدا مصطفائی
چکیده
اجرای برنامههای عمرانی (توسعۀ سرمایهداری) در دورۀ پهلوی دوم، اغلب از منظر اقتصادی یا سیاسی مورد تحلیل قرار گرفته است، در حالیکه تاثیر این برنامهها بر حوزۀ فرهنگ نیز قابل بررسی است. هویت زن ایرانی یکی از قلمروهایی است که تحت تاثیر سیاستهای فرهنگی برنامههای توسعۀ این دوره، دستخوش تغییر و تحول شده است. در این مقاله با هدف بررسی ...
بیشتر
اجرای برنامههای عمرانی (توسعۀ سرمایهداری) در دورۀ پهلوی دوم، اغلب از منظر اقتصادی یا سیاسی مورد تحلیل قرار گرفته است، در حالیکه تاثیر این برنامهها بر حوزۀ فرهنگ نیز قابل بررسی است. هویت زن ایرانی یکی از قلمروهایی است که تحت تاثیر سیاستهای فرهنگی برنامههای توسعۀ این دوره، دستخوش تغییر و تحول شده است. در این مقاله با هدف بررسی تغییرات هویت زنانه در دورۀ پهلوی دوم و تاثیر آن بر شرایط امروز، بازنمایی هویت زنانه در فیلمهای سینمایی این دوره را مدنظر قرار دادهایم. با توجه به اینکه بازنمایی هویت زنانه در سینمای این دوره در ذیل برنامههای توسعۀ سرمایهداری رقم خورده است، از چارچوب نظریِ صنعت فرهنگسازی آدرونو و هورکهایمر از مکتب فرانفکورت بهره بردهایم تا بتوانیم بهنحو انتقادی تاثیر سیاستهای توسعۀ سرمایهداری را بر صنعت فرهنگسازی در سینمای این دوره را نشان دهیم. متناسب با چارچوب انتقادی مکتب فرانکفورت، از روش تحلیل گفتمان انتقادی لاکلا و موف بهره بردهایم تا بتوانیم تغییرات گفتمانی بازنمایی هویت زنانه در دورههای تاریخی تولید و پخش آثار سینمایی این دوره شناسایی کنیم. بر اساس یافتههای تحقیق، چهار گفتمان، از آغاز دوره پهلوی دوم تا سال ۱۳۲۷، اجرای برنامه عمرانی (توسعه) از ۱۳۲۷ تا ۱۳۴۳، وزارت مهرداد پهلبد از ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۷ و گفتمان روبهظهور «موج نوی سینمای ایران» از ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۷ شناسایی شده است. تحلیل این گفتمانها بیانگر آن است که بازنمایی هویت زنانه در سینمایی این دوره بهتدریج از هویت سنتی محجبه به سمتِ هویت غربی برهنهتر تغییر میکند.