علی شکوری؛ مریم رفعت جاه؛ معصومه جعفری
دوره 5، شماره 1 ، شهریور 1386
چکیده
: تداوم فقر و تبعیض جنسیتی علیه زنان به علت وجود موانع و محدویتهای گوناگون تاریخی و فرهنگی در سر راه پیشرفت و تحول وضعیت اقتصادی و اجتماعی آنان موجب طرح رویکردها و تدابیر مختلف از جمله توانمندسازی زنان در ادبیات توسعه و جنسیت شده است. این مقاله در چارچوب مفهومی فقر و توانمندسازی و با بهرهگیری از روش پژوهش میدانی به بررسی ابعاد ...
بیشتر
: تداوم فقر و تبعیض جنسیتی علیه زنان به علت وجود موانع و محدویتهای گوناگون تاریخی و فرهنگی در سر راه پیشرفت و تحول وضعیت اقتصادی و اجتماعی آنان موجب طرح رویکردها و تدابیر مختلف از جمله توانمندسازی زنان در ادبیات توسعه و جنسیت شده است. این مقاله در چارچوب مفهومی فقر و توانمندسازی و با بهرهگیری از روش پژوهش میدانی به بررسی ابعاد توانمندی زنان سرپرست خانوار، به عنوان یکی از گروههای مهم در معرض خطر فقر، در شهر تهران میپردازد. بررسی نشان میدهد که ویژگیهای فردی زنان نقش بسزایی را در فقر آنان دارد و فقر زنان دارای ابعاد چندگان? اقتصادی، اجتماعی و روانی است. مطابق یافتههای این پژوهش به رغم برخی تلاشها که در قالب طرحهای حمایتی انجام شدهاست؛ توانمندی آنان همچنان در سطحی پایین قرار دارد. علل این مسئله را مقاله حاضر، در ماهیت و رویکرد حاکم بر این تلاشها، کمیت پایین آنها و همچنین فقر قابلیتی زنان ذکر میکند. با توجه به یافتههای پژوهش، مقاله نتیجه میگیرد که برای از بین بردن فقر زنان و نابرابری جنسیتی و تحول در پایگاه اقتصادی و اجتماعی آنان تحولات ساختاری ضروری است.
باقر ساروخانی؛ مریم رفعت جاه
دوره 2، شماره 1 ، فروردین 1383
چکیده
افزایش میزان تحصیلات و اشتغال زنان، از سویی، موجب مشروعیت نقش های زنان در خانواده سنتی(پدر سالار) می شود و، از سوی دیگر ، دشواری همامنگی نقش های سنتی با نقش های جدید ، به بحران هویت زنان منتهی می شود. در نتیجه ، زنان خود باید به باز تعریف هویت اجتماعی خویش بپردازند. در پژوهش حاضر، عواملی که زنان را به تأمل در هویت های سنتی، مقاومت در برابر ...
بیشتر
افزایش میزان تحصیلات و اشتغال زنان، از سویی، موجب مشروعیت نقش های زنان در خانواده سنتی(پدر سالار) می شود و، از سوی دیگر ، دشواری همامنگی نقش های سنتی با نقش های جدید ، به بحران هویت زنان منتهی می شود. در نتیجه ، زنان خود باید به باز تعریف هویت اجتماعی خویش بپردازند. در پژوهش حاضر، عواملی که زنان را به تأمل در هویت های سنتی، مقاومت در برابر کایشه های جنسیتی و باز تعریف هویت اجتماعی قادر می سازد در دو سطح فردی و ساختاری بررسی شده است.روش پژوهش ترکیبی از دو روش پیمایشی و مصاحبه عمیق است. نتایج نشان می دهد که موقعیت ساختاری ، در مقایسه با هویت شخصی، تأثیر بیشتری در بازتعریف هویت اجتماعی زنان و مقاومت آنها در برابر کلیشه های جنسیتی داشته است و تأثیر تحصیلات در بازتعریف هویت اجتماعی زنان بیشتر از اشتغال بوده است. زنان مذهبی دارای تحصیلات دانشگاهی دچار عدم انسجام هویتی هستند که با ارتقا به سطوح تحصیلی بالاتر و بازاندیشی در هویت های مذهبی و سنتی تا حدود زیادی بر تعارض هویتی فائق می آیند.