اقتصاد
عطیه هنردوست؛ صبا کریم آبادی
چکیده
لباسپوشیدن و تهیۀ پوشش مناسب یکی از شاخصها و برتریهای انسان است. از آنجا که بانوان، نقشی اساسی در روابط مختلف هر جامعه ایفا میکنند و تمامی برنامههای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی با عملکرد و پشتیبانی آنان به نتیجۀ مطلوب خواهد رسید، انتخاب نوع پوشش آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است. از آنجا که حجاب در دین اسلام و کشور ...
بیشتر
لباسپوشیدن و تهیۀ پوشش مناسب یکی از شاخصها و برتریهای انسان است. از آنجا که بانوان، نقشی اساسی در روابط مختلف هر جامعه ایفا میکنند و تمامی برنامههای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی با عملکرد و پشتیبانی آنان به نتیجۀ مطلوب خواهد رسید، انتخاب نوع پوشش آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است. از آنجا که حجاب در دین اسلام و کشور ایران بهعنوان یک کشور اسلامی جایگاه ویژهای دارد و علاوه بر آن اثرات بسزای اقتصادی و فرهنگی در زندگی فردی و اجتماعی دارد، این مطالعه با استفاده از دادههای دورۀ زمانی 1369-1399 الگوی سیستم تقاضای تقریباً ایدئال (ADIS) را برای چهار نوع کالای حجاب شامل چادر مشکی، چادر نخی، مانتو، روسری و شال در ایران با استفاده از روش پانل دیتا بهصورت تکمعادلهای و سیستمی برآورد میکند. بررسیها نشان میدهد با توجه به معیار خوبی برازش، قدرت توضیحدهندگی مدل سیستمی بیشتر از تکمعادلهای است. درنهایت براساس نتایج، با افزایش درآمد مردم، تمایل آنها بهسوی کالای حجاب باکیفیتتر میرود که این موجب افزایش سهم مخارج کالاهای حجاب میشود. با مقایسۀ کششها در هردو برآورد میتوان به این نتیجه رسید که سهم مخارج کالای روسری و مقنعه به تغییرات درآمد حساستر است.
مطالعات زنان
منصوره زارعان؛ معصومه زارعی؛ عطیه هنردوست
چکیده
بررسی سیاستهای برنامة چهارم، پنجم و ششم توسعه در مورد توانمندسازی زنان سرپرست خانوار موضوع این مقاله است. از زنان مطلقه، بیوه، مجرد خودسرپرست و زنان شوهردار، که به دلایل گوناگون همچون ناتوانی شوهر سرپرست خانوارند، ذیل عنوان کلی زنان سرپرست خانوار یاد میشود. توانمندسازی این گروه از زنان مستلزم توجه به دو مؤلفة «پیشرفت» ...
بیشتر
بررسی سیاستهای برنامة چهارم، پنجم و ششم توسعه در مورد توانمندسازی زنان سرپرست خانوار موضوع این مقاله است. از زنان مطلقه، بیوه، مجرد خودسرپرست و زنان شوهردار، که به دلایل گوناگون همچون ناتوانی شوهر سرپرست خانوارند، ذیل عنوان کلی زنان سرپرست خانوار یاد میشود. توانمندسازی این گروه از زنان مستلزم توجه به دو مؤلفة «پیشرفت» و «قدرت و عاملیت» زنان در متن سیاستگذاری است، لذا مسئلة اصلی پژوهش بررسی شاخصهای مؤلفههای یادشده در برنامههای مذکور و ارزیابی مواد قانونی این برنامهها در جهت توانمندسازی زنان سرپرست خانوار است. نتایج این تحقیق، که به روش تحلیل محتوای کیفی جمعآوری شده، نشان میدهد برنامههای توسعه اقدام مؤثری برای افزایش عاملیت زنان در ناحیة دسترسی به منابع و حضور در شبکههای اجتماعی و بازار نداشته و فقط به حمایتهای اندک مالی و تا حدودی حمایتهای اجتماعی بسنده کرده است؛ سیاستی که نمیتواند به کاهش فقر و بهبود زندگی این زنان در درازمدت منجر شود.
اقتصاد
فیروزه اصغری؛ عطیه هنردوست
چکیده
برابری جنسیتی، عدالت و توانمندسازی زنان از ارکان اصلی توسعۀ انسانی و عاملی مهم برای دستیابی به توسعۀ سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی کشورهاست. زنان، همانند مردان، بهعنوان منابع ارزشمند در توسعه و پیشرفت جامعۀ خود نقش تعیینکنندهای دارند. تجربۀ بسیاری از کشورها نشان داده در هر جامعهای که سهم زنان در فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی ...
بیشتر
برابری جنسیتی، عدالت و توانمندسازی زنان از ارکان اصلی توسعۀ انسانی و عاملی مهم برای دستیابی به توسعۀ سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی کشورهاست. زنان، همانند مردان، بهعنوان منابع ارزشمند در توسعه و پیشرفت جامعۀ خود نقش تعیینکنندهای دارند. تجربۀ بسیاری از کشورها نشان داده در هر جامعهای که سهم زنان در فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی بیشتر باشد، آن جامعه از رشد و توسعۀ بیشتری برخوردار خواهد بود. هدف از نگارش این مقاله، بررسی و تبیین وضعیت و جایگاه زنان در دو کشور ایران و مالزی براساس شاخصهای نابرابری و شکاف جنسیتی بر پایۀ نظام برنامهریزی و برنامههای توسعۀ هر کشور، میزان عملیکردن این اهداف و درنهایت انعکاس این اقدامات در آمار و گزارشهای جهانی است. روش تحقیق استفادهشده در این پژوهش، روش تطبیقی است که با تکیه بر گزارشهای اسنادی سازمان ملل، شاخصهای توسعۀ انسانی و مجمع جهانی اقتصاد و همچنین برنامۀ توسعه و گزارشهای رسمی مربوط به زنان در دو کشور مالزی و ایران انجام شده است. نتایج این مطالعه نشان میدهد که بهرغم اینکه در برنامۀ توسعۀ هر دو کشور به بهبود وضعیت زنان توجه و اقداماتی نیز انجام شده است، در عمل، براساس آمارهای جهانی، بهخصوص در شاخص نابرابری و شکاف جنسیتی، مالزی رتبۀ بالاتری از ایران دارد. در این مقاله، تلاش خواهد شد دلایل این تفاوت تبیین و بررسی شود.
اقتصاد
زهرا نصرالهی؛ عزت الله لطفی؛ عطیه هنردوست
چکیده
خودکشی از پدیدههایی است که به نابودی سرمایههای انسانی منجر میشود. این امر لزوم مطالعات متعدد در زمینة بررسی عوامل تأثیرگذار بر خودکشی را موجب میشود. مطالعۀ حاضر به دنبال بررسی شواهد مربوط به خودکشی زنان و شناسایی متغیرهای تأثیرگذار بر خودکشی زنان در ایران است. برای این منظور از متغیرهای نرخ بیکاری زنان، نابرابری درآمدی، ...
بیشتر
خودکشی از پدیدههایی است که به نابودی سرمایههای انسانی منجر میشود. این امر لزوم مطالعات متعدد در زمینة بررسی عوامل تأثیرگذار بر خودکشی را موجب میشود. مطالعۀ حاضر به دنبال بررسی شواهد مربوط به خودکشی زنان و شناسایی متغیرهای تأثیرگذار بر خودکشی زنان در ایران است. برای این منظور از متغیرهای نرخ بیکاری زنان، نابرابری درآمدی، نرخ طلاق، میزان شهرنشینی و شاخص صنعتیشدن، که آمار آنها در سالهای 1386ـ1388 در دسترس بوده، استفاده و با بهکارگیری روش اقتصادسنجی دادههای تلفیقی، به بررسی رابطة میان متغیرهای مذکور و اقدام به خودکشی زنان در کشور پرداخته شد. نتایج نشاندهندۀ رابطة مثبت و معنادار میان بیکاری زنان، نابرابری درآمدی، صنعتیشدن، و نرخ طلاق و اقدام به خودکشی در زنان است. نتایج پژوهش همچنین اگرچه نشاندهندة رابطۀ مثبت میان شهرنشینی با اقدام به خودکشی در میان زنان است، این رابطه از لحاظ آماری معنادار نیست. بر این اساس، جهت حفظ سرمایة انسانی لزوم توجه به متغیرهای بررسیشده در این مطالعه در برنامهریزیهای مقابله با خودکشی بیشتر احساس میشود و شناسایی دقیقتر عوامل مؤثر بر خودکشی زنان مستلزم مطالعات دیگر و بهکارگیری سایر متغیرهای تأثیرگذار بر خودکشی در کنار متغیرهای استفادهشده در این پژوهش است.