گلرخ بحری:هنوز شرایط بازار کار برای حضور پررنگ زنان، آماده نیست و خیلی از محدودیتها موجب شده زنان کمتری در اکوسیستم استارتآپی و دانشبنیانی، فعالیت گسترده داشته باشند. 


کم نیستند زنان توانمندی که دوشادوش مردان، برای ایجاد زندگی مطلوب و آرامش بیشتر خانواده، تلاش میکنند، اما معمولا کمتر کسی تلاششان را پررنگ میبیند، یا برای قدرشناسی از آنها، دست به قلم میشود. درحالیکه زنان، توانمندیهای پرشماری در فضای اشتغال دارند، اما خیلی اوقات، این تواناییها مسکوت میماند و از ظرفیتهای علمی آنها در محیط های کاری، استفاده نمیشود.

گلرخ بحری، مدیرعامل استارتآپ «مهربانه» از این اوضاع گلایه میکند. او  معتقد است هنوز شرایط بازار کار برای حضور پررنگ زنان، آماده نیست و خیلی از محدودیتها موجب شده زنان کمتری در اکوسیستم استارتآپی و دانشبنیانی، فعالیت گسترده داشته باشند. استارتآپ مهربانه که توسط گلرخ مدیریت میشود، در سال ۹۵ به عنوان استارتآپ برگزیده «الکام استارز» انتخاب شد. گفتوگوی سرآمد با این فعال حوزه استارتآپی درخصوص ریشه یابی حضور کمرنگ زنان در حوزه کسب وکارهای نوپا را میخوانید.

به عنوان زنی که حضور فعالی در بازار کار دارد، فکر میکنید زنان به عنوان نیمی از جمعیت کشور، چطور میتوانند تواناییهای خود را در فضای کسب وکار هم نشان دهند؟ 

اولین چالش موجود در این زمینه، نگاهی است که جامعه در مواجهه با کار کردن زنان دارد. نگاه غالب در کشور ما، وظیفه اصلی زن را خانه داری میداند، نه اینکه کارمند یا مدیر باشد، یا شرکت خود را داشته باشد. بر اساس این دیدگاه، یکسری از شغلها زنانه و یکسری دیگر فقط مردانه اند. مثلا با این نگاه، مهندس یا «دولوپر» بودن، یک شغل مردانه است. بنابراین به نظر من اصلیترین چالش در پذیرش نقشهای اجتماعی و اشتغال زنان، نگاه جنسیتی غالب در کشور است.

تبعیضهای جنسیتی در نقاط مختلف کشور نیز آسیب زننده است. تصور اینکه پسر خانواده میتواند فلان کار را انجام دهد، اما دختر نمیتواند، مسئله ای است که ریشه در فرهنگ ما دارد. درنتیجه زنان اعتمادبه نفس و عزت نفسشان کاهش مییابد و همین مسئله باعث حضور کمرنگ آنها در محیط کار خواهد شد. موضوع دیگر اینکه گاهی برخی خانواده ها هم در تربیت دخترانشان طوری رفتار نمیکنند که برای حضور پررنگ و فعال در جامعه آماده شوند. البته امروزه میبینیم که دخترها تلاش بیشتری برای حضور فعال در جامعه میکنند. در بسیاری از شرکتها، حضور مدیر ارشد زن، در حال افزایش است.

معمولا زنان در کشور ما باور نمیشوند. درنتیجه زنان لازم میبینند که خود را به همسر، به فرزند، به جامعه و حتی به خانواده خود ثابت کنند. مثلا اگر یک زن، مدیرعامل یک شرکت است، باید ثابت کند که مادر یا همسر خوبی هم هست. درحالیکه اگر یک مدیرعامل مرد وارد منزلش شود، همه میگویند خسته است و باید تمام شرایط استراحت و آرامش را برای او فراهم کرد. در صورتی که از یک زن انتظار میرود که هم در شغلش کامل باشد و  هم همسر و مادری درجه یک باشد.

چالش دیگری که به نظر میرسد، این است که زنها در فضای کار، بعضا احساس ناامنی میکنند. نگاه جنسیتی به زنان در برخی محیطهای کاری، امنیت روانی زنان شاغل را هم تحت تاثیر قرار داده است.

 با چه راهکاری میتوان در جهت حل این چالشها و موانع اقدام کرد؟

در این زمینه احتیاج به فرهنگسازی عمیقی در سطح جامعه وجود دارد که نقش رسانههای تصویری، صوتی و مکتوب را نباید نادیده گرفت. نیاز است که در این خصوص، تواناییهای زنان در کشور و شاخصهای زنان توانمند، معرفی و در این زمینه تولید محتوا شود. اگر یک زنی تصمیم به کارآفرینی گرفت، نیاز است که دولت هم از او حمایت کند. طبق برخی آمارها، یک سوم خانمهایی که شاغل هستند، بعد از اینکه زایمان میکنند، اخراج میشوند. زنی که تلاش کرده و مثلا به عنوان مدیر ارشد مشغول به فعالیت است، حق دارد که ازدواج کند و مادر شود. اما مسئله اینجاست که با بچه دار شدن، امنیت شغلیاش به خطر میافتد. این در حالی است که وقتی آن زن شغلش را از دست میدهد، وضعیت مالی خانوادهاش هم تحت تاثیر و تهدید قرار میگیرد. این فرهنگسازی میتواند مردان و همینطور زنان را در کسب یک باور جمعی در مورد توانمندیهای زنان یاری کند.

راهکار دیگری که میتوان پی گرفت، این است که در مدارس دخترانه آموزش هایی داده شود که بچه ها را به این باور برساند که خود را جنس ضعیفی ندانند. خیلی از معلمهای تربیتی به دختران این مسئله را تزریق میکنند که مهمترین نقشت در آینده، ایفای نقش بچه داری است. این در حالی است که زنان میتوانند هم مادر خوبی باشند و هم مانند مردان در بلندمرتبه ترین جایگاههای شغلی قرار بگیرند و نقش های اجتماعی پررنگی را ایفا کنند.

 بهره نبردن کامل از ظرفیت علمی زنان دانش آموخته، چه تاثیری در حوزه های صنعت، اقتصاد و فناوری خواهد داشت؟ 

صنعت به هر دو جنسیت مرد و زن برای کسب تعادل و موفقیت نیاز دارد. در جایی زنان و در جایی مردان میتوانند تعادل را به سیستم تزریق کنند. اینکه زنها در حوزههای مختلف اجتماعی حضور نداشته باشند، آسیبهای زیادی، نه تنها به خود زنان میزند، بلکه به جامعه نیز ضربه سنگینی وارد خواهد کرد. مثلا وقتی در سطوح عالی تصمیم گیری در دولت، زنان حضور کمرنگی دارند، یعنی از یکسری نگاهها و رویکردها در اداره کشور محروم شده ایم. کما اینکه بسیاری از زنها در سطحی هستند که میتوانند تصمیم گیران خوبی باشند. به هرحال در جامعه ما نگاه تبعیضی باعث میشود زن را در جایگاهی که میتواند باشد، نپذیریم. خیلی اوقات مردها نمیتوانند نیازهای زنان را درک کنند. درنتیجه وجود زنان در نقشهای اجتماعی و تصمیم گیر در کشور، میتواند راهنمای خوبی برای تصمیمات خاص باشد. من به این مسئله هرگز اعتقاد ندارم که مشاغل را مردانه یا زنانه کنیم، اما وجود نیروی مرد و زن در کنار هم در سطوح مدیریتی، میتواند موفقیت بیشتری را در عرصه های گوناگون حاصل کند.

 با توجه به اینکه بیشترین تعداد دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاهی، خانمها هستند، به نظرتان چطور میشود از این ظرفیت ویژه برای حضور بیشتر خانمها در فضاهای کسب وکار استفاده کرد؟

بخش عظیمی از عدم حضور زنان در نقشهای پررنگ اجتماعی، حاصل تبعیضها و نگاه جنسیتی است. مثلا شاید یک خانواده اجازه تحصیل را به دخترش بدهد، اما بارها دیده شده است که اجازه نمیدهد دخترش در کنار آقایان مشغول به کار شود، چراکه محیطهای شغلی را برای خانمها امن نمیداند. حال باید بپرسیم چه باید کرد که  فضای مطلوبی برای حضور بیشتر خانمها در محیط های کسب وکار مهیا شود؟ به عقیده من، پاسخ این سوال از مسیر فرهنگسازی میگذرد. موضوع دیگری که اهمیت زیادی دارد، عدم وجود فضای امن در برخی محیط های کاری است. البته این چالشی است که در دنیا هم مطرح است و بسیاری از زنان با آن دست به گریباناند.  این، همان مسئله ای است که اگر حل شود، آمار اشتغال زنان دانشآموخته هم افزایش پیدا میکند. حتی دیده شده که برخی زنها حاضرند برای اینکه در اجتماع حضور داشته باشند، با حقوق کم و جایگاه پایین اجتماعی در محیط های کاری فعالیت کنند. یعنی بسیار می بینم زنانی را که به حقوق کمتر نسبت به آقایان راضی میشوند. حتی بعضا مدرک تحصیلی بالاتر دارند، وقتشناسترند، قواعد کاری را هم بهتر بلدند، اما نسبت به آقایان حقوق کمتری دریافت میکنند، که این مسئله هم ناشی از تبعیض است. مسئله بعدی این است که از نگاه برخی کارفرمایان، دردسرهای به کارگیری یک خانم مجرد در محیط اشتغال، کمتر از یک خانم متاهل است و به همین دلیل، برخی از همین کارفرمایان به جذب زنان توانمند و متاهل اقدام نمیکنند. درحالیکه یک خانم متاهل نیاز دارد که مدت زمانی را برای نگهداری از کودک خود مرخصی داشته باشد، اما برخی کارفرمایان این حق طبیعی را برای مادران شاغل قائل نمیشوند. اگرچه رقابت در فضای کسب وکار، امری است که خواه ناخواه وجود دارد، اما اینکه ظرفیت اشتغال برخی نهادهای دولتی برای پذیرش آقایان بیشتر از خانمهاست، این هم مشکل دیگری است که باید اصلاح شود.

 در این بین، چه عواملی موجب شده که زنان دانش آموخته به اندازه مردان دانش آموخته در اکوسیستم استارت آپی فعال نباشند؟

خیلی از استارت آپها اکثرا از طرف آقایان ایده پردازی شده است. بسیاری از این آقایان هم چندان خانمها را باور ندارند، درنتیجه کمتر از حضور خانمها در تیم شان استفاده میکنند. مسئله دیگر اینکه حتی اگر تعداد فارغ التحصیلان دختر حوزه مثلا آی تی بیشتر از پسران باشد، خود دختران برای فعالیت در این حوزه کمتر اشتیاق نشان میدهند و به سمت مشاغل دیگر روی می آورند. موضوع بعدی این است که اتفاقا در تیم مارکتینگ نسبت به تیم خلاقیت از دخترها بیشتر میتوان استفاده کرد؛ کما اینکه مدیر مارکتینگ بسیاری از استارتآپها، زن هستند. از طرف دیگر، برخی از زنان اعتمادبهنفس کافی برای «فاندر» یا بنیانگذار بودن را ندارند. این مسئله هم پیرو نگاه جنسیتی غالب در جامعه به وجود آمده است. اعتمادبهنفس پایین باعث میشود برخی زنان، خود را درگیر چالشهای موجود بر سر راه استارتآپ و استارت آپی بودن نکنند. درنتیجه میبینیم که تعداد زنانی که یک استارتآپ راه اندازی کردهاند، بسیار متفاوت از تعداد مردان این عرصه است.

 به نظرتان حضور بیشتر زنان دانش آموخته در اکوسیستم استارت آپی و دانش بنیانی، چه نقشی میتواند در شتاب توسعه کشور و افزایش تولید ملی داشته باشد؟

وقتی ما میخواهیم کشوری داشته باشیم که به توسعه پایدار برسد، باید به هر دو نیروی زنان و مردان اعتماد کنیم تا روند توسعه کشور در همه عرصه ها شتاب بگیرد. زنها به خاطر ماهیت زنانگیشان، نوع نگاهشان به برخی مسائل بسیار متفاوت با مردان است. مثلا در بحث های بازاریابی و فروش، زنها موفقتر عمل میکنند. ویژگی جنگندگی آقایان و انعطافپذیری خانمها کنار هم میتواند یک مجموعه را به رشد برساند. ما هر دو جنس را کنار هم نیاز داریم تا کشور را در مسیر افزایش تولید و اشتغال هدایت کنیم. جالب است که تفاوت فکری و ذهنی خانم ها و آقایان در بین مدیران ارشد استارت آپ ها نیز بسیار محسوس است. بسیار دیده ام که بچه ها با مدیران روابط عمومی خانم بهتر رابطه میگیرند. شاید به این خاطر است که گوش شنوایی دارند و انعطاف پذیرند و به راحتی میتوان با آنها ارتباط برقرار کرد. البته آقایان هم میتوانند این ویژگی را داشته باشند. از آنجایی که پسرهایی که در این اکوسیستم هستند، بیشتر از حوزه تکنیکال وارد استارتآپ میشوند، حضور یک زن میتواند فضای کاریشان را منعطف کند.