جامعه شناسی
حسین دانش مهر؛ امیر خداکرم محمد علی الزندی؛ کورده احمد محمود
چکیده
پژوهش حاضر به دنبال روایت فعالین زن از نقش و جایگاه زنان در تغییر ساختار اجتماعی اقلیم کردستان است. این مقاله با تشریح تغییرات ساختاری در بافت اجتماعی سیاسی اقلیم کردستان، عوامل موثر بر نقش و جایگاه زنان در این تغییرات را واکاوی میکند. این پژوهش در سنت روش کیفی قرار داشته و از تحلیل روایت و ذیل آن، مصاحبهی روایی استفاده شده است. ...
بیشتر
پژوهش حاضر به دنبال روایت فعالین زن از نقش و جایگاه زنان در تغییر ساختار اجتماعی اقلیم کردستان است. این مقاله با تشریح تغییرات ساختاری در بافت اجتماعی سیاسی اقلیم کردستان، عوامل موثر بر نقش و جایگاه زنان در این تغییرات را واکاوی میکند. این پژوهش در سنت روش کیفی قرار داشته و از تحلیل روایت و ذیل آن، مصاحبهی روایی استفاده شده است. بدین منظور راهبرد مصاحبهی «نیمه ساختاریافته» و نمونهگیری هدفمند و همگن برای مصاحبه با هجده نفر از فعالین در انجمنها اتخاذ گردیده است. دادهها در قالب ١١ مضمون اولیه و ٥ مضمون ثانویه مورد تفسیر و تحلیل واقع شدند. نتایج نشان داد که تغییرات ساختار اجتماعی بعد از سال ١٩٩١میلادی، یعنی زمان استقلال اقلیم کردستان به وقوع پیوسته که در نتیجه آن، نقش و جایگاه زنان نیز دستخوش تغییر شده است. از آن زمان تااکنون احزاب سیاسی، به خواستهها و انجمن-های زنانه شکل داده در چهارچوب اهداف حزبی به مسائل زنان نگریستهاند. با وجود سیطره احزاب و توامان با آن سیطره فرهنگ پدرسالارانه، زنان با مشارکت و تصاحب پستهای مدیریتی و سیاسی توانستهاند جایگاه خود را در این ساختار بدست آورده و در این میان نقش آموزش و رسانهها و همچنین انجمنها مهم و تاثیر گذار بوده است. در نهایت این عوامل سبب پررنگشدن نقش و جایگاه زنان، کاهش آسیبهای اجتماعی و فرهنگی و نقشآفرینی آنها در انجمنها، پستهای مدیریتی و سیاسی گردد که ادامه تغییرات ساختاری را برای آنها ممکن کرده است.
حسین دانش مهر؛ کمال خالق پناه؛ سهیلا زندی سرابسوره
چکیده
پژوهش حاضر به دنبال روایتهای زنان روستایی از نابرابری جنسیتی در میدان آموزش است، این مقاله ضمن تفسیر موقعیتهای فرودستی آنان، به کاوش در روایت زنان از وضعیت مناسبات آموزشـ جنسیت و عوامل برسازندة طرد از میدان آموزش و نابرابری جنسیتی در میدان آموزش میپردازد. برای این منظور از دستگاه نظری پییر بوردیو بهعنوان راهنمای کار ...
بیشتر
پژوهش حاضر به دنبال روایتهای زنان روستایی از نابرابری جنسیتی در میدان آموزش است، این مقاله ضمن تفسیر موقعیتهای فرودستی آنان، به کاوش در روایت زنان از وضعیت مناسبات آموزشـ جنسیت و عوامل برسازندة طرد از میدان آموزش و نابرابری جنسیتی در میدان آموزش میپردازد. برای این منظور از دستگاه نظری پییر بوردیو بهعنوان راهنمای کار و صورتبندی مفاهیم بهره جستهایم. این پژوهش در سنتِ روشیِ کیفی صورت گرفته و از روش تحلیل روایت مضمونی برای کشف و استخراج مقولات استفاده شده است که در آن ابزارهای مشاهدة مشارکتی و مصاحبة عمیق جهت گردآوری دادههای مورد نیاز به کار گرفته شده است. میدان پژوهش حاضر مناطق روستایی شهرستان دهگلان است که با منطق نمونهگیری کیفی و هدفمند علاوه بر نمونهگیری از فضا (روستاهای بزرگ، متوسط و کوچک) نمونهگیری هدفمند و نظری نیز از سوژههای مورد مطالعه به عمل آمده که برمبنای آن با 32 نفر از زنان 15 تا 35 ساله در 6 سکونتگاه روستایی با رعایت حداکثر تنوع مصاحبههای عمیق به عمل آمد. دادههای حاصل از روایت در قالب 78 تم اولیه، 36 خردهتم، 8 تم اصلی و یک تم نهایی کدگذاری و صورتبندی شدند. تمهای اصلی حاصل از روایتها عبارتاند از: جامعهپذیری جنسیتی، مکانیسم تعمیق نابرابری اجتماعی، فقر مادی، فقر فرهنگی، عدم دسترسی به مراکز آموزشی، ازدواج زودرس دختران، محدودیت زنان در ورود به عرصههای عمومی و بازتولید ساختار اجتماعی. مقولة نهایی نیز آموزش بهمثابة یک میدان تولید نابرابری جنسیتی در مناطق روستایی است که داستان روایتهای متکثر زنان حول آن شکل گرفته و بدان معنا بخشیدهاند.