جامعه شناسی
نفیسه فقیهی مقدس؛ فهیمه مومنی راد؛ سعید شریفی
چکیده
نوجوانی از مراحل مهم رشد و تکامل انسان است که ویژگیهای رشدی آن میتواند زمینهساز بروز انواع انحرافات و اختلالات شود. دختران به دلیل ویژگیهای جسمی و روانی خاص خود زودتر از پسران وارد مرحلة رشد جسمی و جنسی میشوند و مشکلات آنها در ابعاد بهداشتی، روانی و اجتماعی به دلایل تفاوتهای فیزیولوژیک، نقشهای اجتماعی و سنتهای حاکم ...
بیشتر
نوجوانی از مراحل مهم رشد و تکامل انسان است که ویژگیهای رشدی آن میتواند زمینهساز بروز انواع انحرافات و اختلالات شود. دختران به دلیل ویژگیهای جسمی و روانی خاص خود زودتر از پسران وارد مرحلة رشد جسمی و جنسی میشوند و مشکلات آنها در ابعاد بهداشتی، روانی و اجتماعی به دلایل تفاوتهای فیزیولوژیک، نقشهای اجتماعی و سنتهای حاکم در جامعه بیش از پسران است. با توجه به اینکه تاکنون پژوهشی در جهت کشف و تبیین چگونگی رفتارهای انحرافی نوجوانان دختر انجام نگرفته است، پژوهش حاضر در نظر دارد با روش کیفی استقرایی به تحلیل رفتارهای منحرفانة جنسی نوجوانان دختر بپردازد. این تحقیق با استفاده از روش نمونهگیری نظری و مشارکت 17 نوجوان دختر بین 12ـ15 سال به صورت هدفمند انجام شد. در این تحقیق، تکنیک استفادهشده برای جمعآوری دادهها مصاحبة نیمهساختاریافته و عمیق بود و از روش گراندد (سیستماتیک: استراوس و کوربین) برای تحلیل دادهها استفاده شد. تحلیل درنهایت به 9 مقولة اصلی کنش جنسیشدة فناوریمحور، فراغت خطرساز، خودتحریکی انفعالی، اختلالات هیجانی، سیستم نامطلوب حمایتی والدـ والدینی، فقدان آموزش جنسی مطلوب، فقدان مهارتهای خودتنظیمی انگیزشی، بیهویتی دینی و محرکهای محیطی خودتحریکی و مقولة هستة «جامعهپذیری جنسی نابهنجار» انجامید.
جامعه شناسی
منصوره زارعان؛ امالبنین چابکی
چکیده
مصرفگرایی یکی از شاخصههای دنیای مدرن است که به مصارف کالایی اکتفا نکرده و به ارتباطات و حتی ارتباط عاطفی زوجین نیز سرایت کرده است. هدف این مقاله بررسی رابطۀ فرهنگ مصرفگرایی کالایی بر مصرفگرایی ارتباطی زوجین یا سیالیت عشق است. این نوشته از نوع توصیفیـ تبیینی است. روش این بررسی پیمایش و جامعة آماری شامل همة زنان و مردان ...
بیشتر
مصرفگرایی یکی از شاخصههای دنیای مدرن است که به مصارف کالایی اکتفا نکرده و به ارتباطات و حتی ارتباط عاطفی زوجین نیز سرایت کرده است. هدف این مقاله بررسی رابطۀ فرهنگ مصرفگرایی کالایی بر مصرفگرایی ارتباطی زوجین یا سیالیت عشق است. این نوشته از نوع توصیفیـ تبیینی است. روش این بررسی پیمایش و جامعة آماری شامل همة زنان و مردان متأهل شهر تهران است که از میان آنها 384 نفر به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند و به پرسشنامۀ محققساخته پاسخ دادند. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج در سطح اطمینان 95 درصد نشان داد بین مصرفگرایی و سیالیت عشق رابطة معنادار وجود دارد. آزمون رگرسیون گامبهگام نیز نشان داد متغیرهای مستقل مصرفگرایی و نگاه کالایی به انسان، 1/10 درصد از واریانس متغیر سیالیت عشق را پیشبینی میکنند. این یافتهها نشاندهندۀ آن است که فرهنگ مصرفگرایی و نگاه کالایی به انسان میتواند روابط بین زوجین را تحت تأثیر قرار دهد و تداوم زندگی زناشویی را متزلزل کند.
جامعه شناسی
وحید قاسمی؛ سمیه عربخراسانی؛ علی ربانی خوراسگانی
چکیده
بررسی رابطة میان جنسیت و نهاد خانواده، معنای زنانه از ازدواج و زندگی خانوادگی، در وضعیت تحولات حاضر، که با ازهمگسست فزایندة زندگیهای تأهلی همراه است، بیانگر آن است که زنان در حال تجربة خروج از سایه و کشف هویتی جدید از خودند. مطالعة حاضر با مشارکت 28 نفر از زنان تهرانی باسابقة حداقل یکبار ازدواج و جدایی با استفاده از روش دادهبنیاد ...
بیشتر
بررسی رابطة میان جنسیت و نهاد خانواده، معنای زنانه از ازدواج و زندگی خانوادگی، در وضعیت تحولات حاضر، که با ازهمگسست فزایندة زندگیهای تأهلی همراه است، بیانگر آن است که زنان در حال تجربة خروج از سایه و کشف هویتی جدید از خودند. مطالعة حاضر با مشارکت 28 نفر از زنان تهرانی باسابقة حداقل یکبار ازدواج و جدایی با استفاده از روش دادهبنیاد (رویکرد سیستماتیک) صورت گرفته است. زنان باتجربة جدایی واجد سه تجربه هستند که برای این مطالعه ضروری است: تصورات پیش از ازدواج، تجربة زیسته از زندگی تأهلی و تجربة جدایی. بررسی این تجربیات سهگانه بیانگر فرایندی از شکلگیری معنای ازدواج و زندگی خانوادگی است که از بازتعریف فضای زیست و ابعاد هویتی جدید حکایت دارد. زنان با درخواست توجه بیشتر به رابطة همسرانه و صمیمیت و با توجه به افزایش سرمایة اجتماعی و فرهنگی در مسیر حرکت به سمت تغییر فضای تکجنسیتی در عرصة خصوصی و عمومیاند. این امر به دلیل ناشناختهبودن مختصات و ابعاد آن از یک طرف، غفلت سنگین مردانه از توجه به تغییرات از طرف دیگر و درنهایت به دلیل نبود زبان مشترک سبب ابهام موقعیتی برای زنان و مردان شده است که نتیجة آن در زندگیهای آشفته یا ازهمگسسته نمود دارد.
جامعه شناسی
محمدرضا قائمی نیک؛ طیبه نجفی
چکیده
دربارۀ مواجهۀ جامعۀ ایران با پدیدۀ حجاب (بهخصوص حجاب زنانه)، دو دیدگاه بهظاهر متفاوت وجود دارد؛ اول مقاومت مردم در برابر بیحجابی اجباری (کشف حجاب) در دورۀ رضاخان پهلوی و دوم مطابق با برخی از دیدگاهها، واکنش به حجاب اجباری یا قانون حجاب در دورۀ جمهوری اسلامی. در دورۀ اول، در ذیل سیاستهای «تجدد آمرانۀ» غربی، بیحجابی ...
بیشتر
دربارۀ مواجهۀ جامعۀ ایران با پدیدۀ حجاب (بهخصوص حجاب زنانه)، دو دیدگاه بهظاهر متفاوت وجود دارد؛ اول مقاومت مردم در برابر بیحجابی اجباری (کشف حجاب) در دورۀ رضاخان پهلوی و دوم مطابق با برخی از دیدگاهها، واکنش به حجاب اجباری یا قانون حجاب در دورۀ جمهوری اسلامی. در دورۀ اول، در ذیل سیاستهای «تجدد آمرانۀ» غربی، بیحجابی و در دورۀ دوم حجاب امری تحمیلی محسوب میشود. بین این دو دوره، حکومت 37 سالۀ پهلوی دوم قرار دارد که بهرغم استمرار سیاستهای تحمیل بیحجابی، کمتر مورد تحلیل قرار گرفته است. تحمیل بیحجابی در این دوره، برخلاف دورۀ پهلوی اول، مستقیماً در صحنۀ واقعی اجتماعی نبود، بلکه از طریق گسترش تصاویر رسانهای و تبلیغاتی و تأثیر بر ناخودآگاه ذهن کنشگران اجتماعی صورت گرفت. بهعلاوه، این سیاستها از دهۀ 1340 با طرح توسعۀ سرمایهداری پیوند خورد. در این مقاله، برای بیان ویژگی تصویری بیحجابی، از تعبیر «تصویر بیحجابی» استفاده شده است. این تصویر از اندام زنانه یا مردانه عمدتاً تحت تأثیر صنایع سینما و موسیقی پس از جنگ جهانی دوم گسترش یافت. پیش از آن، آشکارشدنِ تصاویر بیحجاب از اندام زنانه یا مردانه چندان رایج نبود یا حداقل نشانۀ تجدد، ترقی و شخصیت تلقی نمیشد. در مقالۀ حاضر، با استفاده از نظریۀ انتقادی مکتب فرانکفورت و چارچوب روشی صنعت فرهنگ، که در نیمۀ دوم قرن بیستم صورتبندی شد، به بررسی وضعیت تصویر بیحجابی و تأثیر سیاستهای پهلوی دوم بر آن خواهیم پرداخت. در نتیجهگیری، اولاً اشاره خواهیم کرد که توجه به ویژگی تصویری تحمیل بیحجابی، که از دورۀ پهلوی دوم شروع شد، میتواند دو دیدگاه بهظاهر متضاد دربارۀ واکنش جامعۀ ایران به حجاب را توضیح دهد. ثانیاً، با توجه به استمرار تصاویر رسانهای در دورۀ جمهوری اسلامی، پژوهش دربارۀ منازعۀ تصویر باحجابـ تصویر بیحجاب ضرورت دارد.
جامعه شناسی
فرهاد درویشی سهتلانی؛ زهره همتی
چکیده
مشارکت و فعالیت سیاسی زنان در تاریخ سیاسی ایران به شیوههای مختلف انجام پذیرفته است؛ موضوعی که نقشی درخور توجه در سیر تحولات تاریخی ایران داشته و بدیهی است در آیندة مشارکت سیاسی این کشور نیز تأثیرگذار خواهد بود. مقالة حاضر، که از نوع تحقیقات کاربردی است، با اتکا بر روشی توصیفیـ پیمایشی در صدد است به این پرسش پاسخ گوید که روند حضور ...
بیشتر
مشارکت و فعالیت سیاسی زنان در تاریخ سیاسی ایران به شیوههای مختلف انجام پذیرفته است؛ موضوعی که نقشی درخور توجه در سیر تحولات تاریخی ایران داشته و بدیهی است در آیندة مشارکت سیاسی این کشور نیز تأثیرگذار خواهد بود. مقالة حاضر، که از نوع تحقیقات کاربردی است، با اتکا بر روشی توصیفیـ پیمایشی در صدد است به این پرسش پاسخ گوید که روند حضور زنان در عرصة سیاست ایران در دهة آینده چگونه خواهد بود؟ در این پژوهش، ابتدا با استفاده از پرسشنامة باز، از استادان و صاحبنظران درخصوص شاخصهای فعالیتهای زنان ایرانی در عرصة سیاست نظرسنجی به عمل آمد و گویههای بهدستآمده با استفاده از روش تحلیل محتوای استقرایی در 7 مقوله شاخصهای فردیـ روانشناختی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، ارتباطی و ویژگیهای نهادی طبقهبندی شد. در ادامه، براساس گامهای سناریونگاری شوارتز، ابعاد سهگانة مستخرج از 7 مقولة یادشده، سناریوهای چهارگانة آیندة فعالیت زنان ایرانی در عرصة سیاستـ یعنی سناریوی اول: حضور کمرنگ و کماثر زنان؛ سناریوی دوم: تحول نهادی و شکلگیری الگوی سکولار مشارکت در ایران؛ سناریوی سوم: پیشتازی زنان با ایجاد فرصتهای برابر سیاسی، اقتصادی و رفع نارساییهای فرهنگی اجتماعی؛ سناریوی چهارم: ارتقای وضع فعلی مشارکت زنانـ تدوین شدند. بررسیهای انجامشده نشان میدهند که نمیتوان روند ده سال آیندة فعالیت زنان در عرصة سیاست را حضوری صرفاً کمرنگ و کماثر دانست، بلکه رشد تدریجی مشارکت آنان محتمل و مطابق با واقع خواهد بود. درنهایت، چنین به نظر میرسد که با اتکا بر توضیحاتی که در ارتباط با هریک از سناریوها ارائه شد، ظهور و بروز سناریوی چهارم محتملترین گزینه خواهد بود.
جامعه شناسی
ناهید حسینی؛ سید محمد سید میرزایی؛ باقر ساروخانی
چکیده
کاهش ازدواج جوانان توجه اجتماعی را در سطوح خرد و کلان برانگیخته است. مقالة حاضر حاصل پژوهش با هدف شناخت دلالتهای معنایی ازدواج و تصویر ذهنی جوانان و راهبرد آنان به ازدواج است. رویکرد پژوهش کیفی است و از روش پدیدارشناسی استفاده شده است. مشارکتکنندگان با نمونهگیری نظری و هدفمند به تعداد 28 نفر از جوانان مجرد در سن ازدواج از مناطق ...
بیشتر
کاهش ازدواج جوانان توجه اجتماعی را در سطوح خرد و کلان برانگیخته است. مقالة حاضر حاصل پژوهش با هدف شناخت دلالتهای معنایی ازدواج و تصویر ذهنی جوانان و راهبرد آنان به ازدواج است. رویکرد پژوهش کیفی است و از روش پدیدارشناسی استفاده شده است. مشارکتکنندگان با نمونهگیری نظری و هدفمند به تعداد 28 نفر از جوانان مجرد در سن ازدواج از مناطق مختلف شهر تهران در سال 1396 انتخاب شدهاند. گردآوری دادهها با تکنیک مصاحبة عمیق نیمهساختاریافته و هستة محوری تحقیق با مقولهبندی دادهها به شیوة کدگذاری باز، محوری و انتخابی بهدست آمده است. مشارکتکنندگان «واپسزدگی» به ازدواج ناشی از چهار مقولة ترس، بیمیلی، افول ارزشهای فرامادی و لذتگرایی را تجربه میکنند با دلایل معنایی در سه مقولة الگوی معیشت شامل اقتصاد ناایمن مرد، عدم توان مدیریت هزینهها، استقلال مالی زنان؛ مناسبات ارزشی نوپدید شامل ارزشهای اخلاقی و مناسبات اجتماعیـ ارتباطی شامل وضعیت اجتماعی و چگونگی ارتباطات دو جنس با یکدیگر قابل تفسیر است. توجه به معیشت جوانان، ایجاد شغل و درآمدزایی باید در اولویت برنامههای دولت و بخشهای خصوصی قرار گیرد. ترمیم زیرساختارهای فرهنگی ارزشی بازتولیدشده در مناسبات ارتباطی متأثر از کنش کنشگران، جامعهپذیری مجدد از سوی نهادهای ذیربط را لازم دارد.
جامعه شناسی
منیژه نویدنیا؛ ابراهیم شاملو
چکیده
یکی از آسیبهای اجتماعی که جامعه را تهدید میکند همسرآزاری است که خود را به اشکال مختلف در نهاد خانواده نشان میدهد. مقالة حاضر با هدف شناسایی ارتباط بین عوامل اجتماعی مؤثر بر همسرآزاری در سال 1395 نگاشته شده است. رابطۀ مذکور، با اتخاذ رویکرد توصیفیـ تحلیلی و با استفاده از ابزار پرسشنامه مطالعه و با استفاده از نرمافزار SPSS تحلیل ...
بیشتر
یکی از آسیبهای اجتماعی که جامعه را تهدید میکند همسرآزاری است که خود را به اشکال مختلف در نهاد خانواده نشان میدهد. مقالة حاضر با هدف شناسایی ارتباط بین عوامل اجتماعی مؤثر بر همسرآزاری در سال 1395 نگاشته شده است. رابطۀ مذکور، با اتخاذ رویکرد توصیفیـ تحلیلی و با استفاده از ابزار پرسشنامه مطالعه و با استفاده از نرمافزار SPSS تحلیل شده است. جامعة آماری شامل 120 نفر از زنان متأهل مراجعهکننده به مجتمع قضایی شهرستان شاهرود بود که به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدهاند. نتایج بهدستآمده نشان میدهد نگرش مردسالارانه ارتباط مؤثر و معناداری بر همسرآزاری دارد. همچنین، تفاوت معناداری بین همسرآزاری در سنین مختلف بهدست آمد. نتیجة نهایی پژوهش این بود که با توجه به شاخصهای نظام مردسالاری، هرقدر روابط نابرابر قدرت، سلطة مردان بر زنان، نظام سلطة پدرسالارانه، برتری طبقة مردان بر زنان و ستم بر زنان در جامعه بیشتر باشد، میزان همسرآزاری در خانواده و نقش نظام مردسالاری در شکلگیری و شیوع آن نیز بیشتر میشود.
جامعه شناسی
جواد شجاعی؛ بهجت یزدخواستی
چکیده
آمارها حاکی از کاهش میزان باروری به زیر سطح جایگزینی است. بهموازات این روند کاهنده، شاهد افزایش نسبت خانوادههای تکفرزند هستیم. این تغییر در ساختار خانواده و کاهش تعداد فرزند، تغییر در روابط درونی خانواده و شیوه زندگی تکفرزند را بههمراه دارد که بهمنزلۀ پدیدهای اجتماعی باید دقیقاً مطالعه شود. مطالعات موجود بیشتر ...
بیشتر
آمارها حاکی از کاهش میزان باروری به زیر سطح جایگزینی است. بهموازات این روند کاهنده، شاهد افزایش نسبت خانوادههای تکفرزند هستیم. این تغییر در ساختار خانواده و کاهش تعداد فرزند، تغییر در روابط درونی خانواده و شیوه زندگی تکفرزند را بههمراه دارد که بهمنزلۀ پدیدهای اجتماعی باید دقیقاً مطالعه شود. مطالعات موجود بیشتر بر تبیینهای کمّی تغییر رفتار باروری تمرکز کرده و معنای این رفتارها کمتر شناخته شده است. همچنین، معدود مطالعاتی که دربارة تکفرزندی انجام شده پیشفرضهای «چرایی» دارد؛ بسیار مهم است که «ماهیت» تکفرزندی شناسایی شود. این پژوهش با اتخاذ رویکرد پدیدارشناسی به توصیف تجربۀ زیستۀ تکفرزندان ساکن شهر تهران میپردازد. دادهها از طریق مصاحبۀ عمیق با بیست تکفرزند دختر بالای 18 سال با نمونهگیری هدفمند جمعآوری و با استفاده از تکنیک ششمرحلهای اسمیت تحلیل شد. از تحلیل دادهها دوازده مضمون استخراج شد. این تمها عبارتاند از: حکمرانی در خانواده، در حسرت موقعیت دیگری، توقعات افراطی، تنهایی: فقط خودتی و خودت، نیاز به حمایت خانوادگی، در جستوجوی جبران، پیوند اعتباری، ضعف در روابط احساسی، نگرانیهای مخرب، برخورد تربیتی والدین، تعدیل خود و مواجهه با باورهای کلیشهای. یافتههای این مطالعه توانست تصویری روشن از تجربۀ تکفرزندی ارائه دهد. در یک نتیجهگیری کلی، تجربۀ زیستۀ کنشگران نشان میدهد که تکفرزندها معمولاً به لحاظ مهارتهای زندگی و توانمندیهای فردی، متفاوتاند و این تفاوت اغلب خود را به صورت افراط یا تفریط نشان میدهد. البته باید توجه داشت که تکفرزندها به دلیل فقدان تضاد منافع معمولاً از امکانات و رفاه بیشتری برخوردارند که این خود سبب ظهور برخی مضمونهای اختصاصی پیشگفته میشود.
جامعه شناسی
یسری محمودی؛ حسن محدثی گیلوایی
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، بررسی و فهم جامعهشناسانۀ صنعت بدن و انجامدادن جراحیهای زیبایی زنان است. پژوهش با رویکرد کیفی و روش گرانددتئوری انجام شده است. ابزار استفادهشده برای گردآوری دادهها، مصاحبة نیمهساختیافته بوده است. جهت انتخاب افراد مصاحبهشونده از روش نمونهگیری هدفمند و برای تشخیص تعداد افراد از نمونهگیری نظری ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، بررسی و فهم جامعهشناسانۀ صنعت بدن و انجامدادن جراحیهای زیبایی زنان است. پژوهش با رویکرد کیفی و روش گرانددتئوری انجام شده است. ابزار استفادهشده برای گردآوری دادهها، مصاحبة نیمهساختیافته بوده است. جهت انتخاب افراد مصاحبهشونده از روش نمونهگیری هدفمند و برای تشخیص تعداد افراد از نمونهگیری نظری استفاده شده است. جامعة بررسیشده، زنان ساکن شهر تهراناند که جراحی زیبایی داشتهاند. تعداد نمونة بررسیشده 27 نفر از زنان 20ـ60 ساله است که تجربة جراحی زیبایی داشتهاند. براساس یافتهها، شرایط علی این پژوهش، ترس از طردشدن و تصویر ذهنی منفی به بدن بوده است. میل به زیبایی و ابرازگرایی بدنی، پدیدة محوری پژوهش است که در بستر ارزشهای اجتماعی و شرایط خانوادگی اتفاق افتاده است. محدودیتهای اجتماعی و حس تعارض شرایط مداخلهگر و تبلیغات و ترغیب دیگران به جراحی شرایط تسهیلگر این پدیده است. پیامدها و آثار مطالعة صنعت بدن در این پژوهش، افزایش اعتمادبهنفس، صرفهجویی در زمان و صرفهجویی اقتصادی است.
جامعه شناسی
سهیلا علیرضانژاد؛ الهه خاکپور مروستی
چکیده
این پژوهش در پی بررسی تأثیر افزایش پول در دسترس زنان و نقش آن در پایداری خانواده است. برای این منظور از روش ترکیبی (مرکب از مطالعۀ میدانی و پیمایش) استفاده شد. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبۀ نیمهساختیافته در بخش مطالعۀ میدانی و پرسشنامه در پیمایش است. یافتهها نشان میدهد که درآمد زن میتواند بر نقش سنتی مرد بهمثابۀ نانآور ...
بیشتر
این پژوهش در پی بررسی تأثیر افزایش پول در دسترس زنان و نقش آن در پایداری خانواده است. برای این منظور از روش ترکیبی (مرکب از مطالعۀ میدانی و پیمایش) استفاده شد. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبۀ نیمهساختیافته در بخش مطالعۀ میدانی و پرسشنامه در پیمایش است. یافتهها نشان میدهد که درآمد زن میتواند بر نقش سنتی مرد بهمثابۀ نانآور تأثیرگذار باشد. ناتوانایی مرد در اجرای نقش نانآوری موجب چالش در خانواده میشود، زیرا زنان و مردان مشارکتکننده در پژوهش آن را وظیفهای مردانه تلقی میکنند. ایفانکردن این نقش از سوی مرد در سالهای اول ازدواج ممکن است موجب ظهور اندیشۀ جدایی و در مواردی جدایی شود. با افزایش سن ازدواج و گسترش تعامل اقتصادی زوجین و نیل خانواده به نوعی تعادل اقتصادی، تمایل به جدایی در زنان، حتی با وجود پارهای مشکلات مالی، کاهش مییابد، زیرا زنان مایل به حفظ تعادل اقتصادی و بهرهبردن از آناند. ازاینرو، پول بهمثابۀ کاتالیزور تأثیری دوگانه در تمایل به جدایی نزد زنان دارد.
جامعه شناسی
سعید خانی؛ فرشید خضری؛ کتایون یاری
چکیده
نرخ جمعیت زنان سرپرست خانوار در دهههای اخیر رشد گستردهای داشته است. در کنار افزایش نرخ رشد جمعیت، این گروه تغییرات کیفیـ مانند تغییر ترکیب سنی، تحصیلی، درآمدی و فقر اقتصادیـ را نیز تجربه کردهاند که مسائل مبتلا به آنان را بهمرور از یک پدیدۀ اجتماعی نسبتاً طبیعی به موضوع اجتماعی از جنس آسیب تبدیل کرده است. هدف این مقاله ...
بیشتر
نرخ جمعیت زنان سرپرست خانوار در دهههای اخیر رشد گستردهای داشته است. در کنار افزایش نرخ رشد جمعیت، این گروه تغییرات کیفیـ مانند تغییر ترکیب سنی، تحصیلی، درآمدی و فقر اقتصادیـ را نیز تجربه کردهاند که مسائل مبتلا به آنان را بهمرور از یک پدیدۀ اجتماعی نسبتاً طبیعی به موضوع اجتماعی از جنس آسیب تبدیل کرده است. هدف این مقاله بررسی و تحلیل آسیبپذیری اجتماعی زنان سرپرست خانوار و فرزندان آنان در مقایسه با زنان دارای سرپرست است. چارچوب نظری مسئله از نظریههای فشار، پیوندهای اجتماعی و نظریۀ زنانهشدن فقر برگرفته شده است. پژوهش حاضر تحقیقی شبهآزمایشی و برمبنای تکنیک پیمایش انجام گرفته است. پژوهش دو جامعۀ آماری دارد. جامعۀ آماری نخست، شامل زنان سرپرست خانواری است که در کلینیک مددکاری اجتماعی ستایش مهر منطقۀ سلطانآباد تهران در سال 1394 دارای پروندۀ فعال بودهاند. روش نمونهگیری این جامعۀ آماری تمامشماری است. جامعۀ آماری دوم، زنان دارای سرپرست همین منطقه هستند که برای مقایسه با گروه نخست به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدهاند. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام گرفته است. نتایج نشان میدهد که به لحاظ آماری تفاوت معناداری بین انزوای اجتماعی، گرایش به اعتیاد، بزهکاری فرزندان و فقر اقتصادی زنان سرپرست خانوار و زنان دارای سرپرست وجود دارد. این شواهد ملازم با چارچوب نظری نشاندهنده موقعیت زنان سرپرست خانوار در ساختار اجتماعی-اقتصادی جامعه است. فقر و فقدان پیوندهای اجتماعی و درنتیجه، تجربۀ آنها از فشار و عدم دریافت حمایت مناسب، چه از نوع رسمی و چه از نوع غیررسمی، این زنان و فرزندانشان را در معرض آسیب قرار میدهد.
جامعه شناسی
محمدجواد زاهدی؛ پروانه دانش؛ فیروز راد؛ رضا مجرب قوشچی
چکیده
شواهد موجود نشان میدهد زنان فقیر شهری به شکلهای گوناگونی از طرد اجتماعی رنج میبرند. این مقاله در سطح خُرد و زندگی روزمره به جستوجوی ریشههای طرد اجتماعی در زندگی آنها پرداخته و سعی کرده است بعضی از ابعاد این مسئله را روشن کند. روش تحقیق کیفی است و دادههای تحقیق از مصاحبههای عمیق با 32 زن تحت پوشش کمیتۀ امداد شهرستان ارومیه ...
بیشتر
شواهد موجود نشان میدهد زنان فقیر شهری به شکلهای گوناگونی از طرد اجتماعی رنج میبرند. این مقاله در سطح خُرد و زندگی روزمره به جستوجوی ریشههای طرد اجتماعی در زندگی آنها پرداخته و سعی کرده است بعضی از ابعاد این مسئله را روشن کند. روش تحقیق کیفی است و دادههای تحقیق از مصاحبههای عمیق با 32 زن تحت پوشش کمیتۀ امداد شهرستان ارومیه به دست آمده و نتایج با استفاده از رهیافت گراندد تئوری تحلیل شدهاند. نتایج بهدستآمده نشان میدهد در زندگی این دسته از زنان، 5 مقولۀ عمده در شکلگیری طرد اجتماعی نقش دارد که عبارتاند از: «ضعف سرمایۀ فرهنگی»، «محدودیتهای مادی»، «رویکرد منفی به فقرا»، «طرد ناشی از تجرد» و «حوادث منفی زندگی». دو مقولۀ عمدۀ «اجتناب از ادغام اجتماعی» و «عواطف منفی» از پیامدهای این مسئلهاند که باعث تقویت و تداوم این پدیده میشود. مقولۀ نهایی هسته، که دربرگیرندۀ کل فرایند شکلگیری طرد اجتماعی است، با عنوان «شکست هنجارـ پیوند» مطرح شده است. درخصوص شیوههای ایجاد طرد اجتماعی، شکلهای بسیار ظریفی از خوارسازی و محرومیت در زندگی زنان فقیر وجود دارد که با رویکردهای کمّی یا اقتصادی قابل شناسایی نیستند.
جامعه شناسی
امید قادرزاده؛ فاطمه غلامی؛ الهه غلامی
چکیده
دختران مجرد در زمرۀ گروههایی محسوب میشوند که به دلیل جایگاه شکننده و آسیبپذیر در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی در معرض طرد قرار دارند. هدف این پژوهش، بازسازی معنایی تجربۀ زیستۀ دختران از تجرد، کشف زمینهها، پیامدها و نحوۀ مواجهۀ دختران با تجرد از طریق ادراک و معنای ذهنی دخترانی است که درگیر این فرایند شدهاند. پژوهش حاضر ...
بیشتر
دختران مجرد در زمرۀ گروههایی محسوب میشوند که به دلیل جایگاه شکننده و آسیبپذیر در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی در معرض طرد قرار دارند. هدف این پژوهش، بازسازی معنایی تجربۀ زیستۀ دختران از تجرد، کشف زمینهها، پیامدها و نحوۀ مواجهۀ دختران با تجرد از طریق ادراک و معنای ذهنی دخترانی است که درگیر این فرایند شدهاند. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش نظریۀ زمینهای میان دختران مجرد شهر ایوان به انجام رسید. برای انتخاب نمونهها از روش نمونهگیری هدفمند و حداکثر تنوع و برای گردآوری دادهها از مصاحبۀ نیمهساختیافته استفاده شد. در نمونۀ پژوهش، 28 نفر از دختران مجرد مشارکت داشتند که به لحاظ بهرهمندی از سرمایههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی متفاوت بودند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که زمینههایی چون تثبیت دالهای پذیرفتهشده، ازدواج بهمثابۀ نهاد حمایتی، جنسیتیشدن فضای عمومی و تقدیرگرایی در تجرد زنان نقش دارند. در این میان، محدودیتهای پذیرفتهشده بهمثابة زمینۀ تسهیلگر و بازنمایی وابستگی در رسانه بهمنزلة شرایط مداخلهگر عمل کردهاند. بازسازی معنایی تجربه و درک دختران مجرد از تجرد بر الزامهای استتار، مکانهای مذهبی بهمثابۀ پناهگاه، سیاست حضور و رویآوردن به مشاغل زنانه، بازاندیشی و مجازیشدن روابط دلالت دارد. براساس مطالعة حاضر، تجربۀ تجرد برای دختران، خشونت روانی، انزوای مضاعف، آیندۀ مبهم و احساس سرباری و ابژههای حقارت در پی داشته است. مقولۀ هسته نیز بر دسترسناپذیر بودن موقعیتها دلالت دارد.
جامعه شناسی
فریده خلج آبادی فراهانی؛ فاطمه تنها؛ فاطمه ابوترابی زارچی
چکیده
امروزه، تعداد زنانی که همسران خود را بر اثر طلاق از دست دادهاند رو به افزایش است. این زنان به دلیل فشارهای اقتصادی و اجتماعی معمولاً تغییراتی را در روابط خود تجربه میکنند. این تحقیق با هدف کشف تجربیات زیستة زنان زیر 35 سال مطلقه از تغییرات در روابط خانوادگی و اجتماعی پس از اطلاق در شهر ساوه انجام شد. مصاحبهشوندگان از نظر وضعیت ...
بیشتر
امروزه، تعداد زنانی که همسران خود را بر اثر طلاق از دست دادهاند رو به افزایش است. این زنان به دلیل فشارهای اقتصادی و اجتماعی معمولاً تغییراتی را در روابط خود تجربه میکنند. این تحقیق با هدف کشف تجربیات زیستة زنان زیر 35 سال مطلقه از تغییرات در روابط خانوادگی و اجتماعی پس از اطلاق در شهر ساوه انجام شد. مصاحبهشوندگان از نظر وضعیت اشتغال و مادر بودن در شرایط متفاوتی قرار داشتند. نمونهگیری این تحقیق به شکل هدفمند و با روش گلولة برفی انجام شد. با توجه به اینکه تجربیات زنان در مورد ماهیت روابط آنان پس از طلاق مورد کنکاش قرار میگیرد، رویکرد این تحقیق پدیدارشناختی است. جوهرة مشترک در تجربیات زنان در روابط خانوادگی، محیط حمایتی و کنترلی و در روابط اجتماعی، طرد اجتماعی درونزا و برونزا و فضای ناایمن شغلی و اجتماعی بود. این نتایج کاربردهای زیادی برای حمایتهای اجتماعی زنان پس از طلاق و همچنین آموزشهای زوجین از تغییرات روابط پس از طلاق خواهد داشت.
جامعه شناسی
داریوش بوستانی؛ الهام کرمی زاده
چکیده
اعتیاد یکی از مسائل اجتماعی برجسته در ایران است که اغلب مسئلهای مردانه تلقی میشود. اما واقعیت این است که زنان نیز با این پدیده درگیرند. آنچه در حال حاضر با آن مواجهیم گرایش به سوء مصرف موادمخدر صنعتی در میان زنان است. با توجه به نقصان کارهای پژوهشی و بهخصوص کارهای کیفی در این حوزه، پژوهش حاضر به بررسی شرایط (علّی، مداخلهگر، ...
بیشتر
اعتیاد یکی از مسائل اجتماعی برجسته در ایران است که اغلب مسئلهای مردانه تلقی میشود. اما واقعیت این است که زنان نیز با این پدیده درگیرند. آنچه در حال حاضر با آن مواجهیم گرایش به سوء مصرف موادمخدر صنعتی در میان زنان است. با توجه به نقصان کارهای پژوهشی و بهخصوص کارهای کیفی در این حوزه، پژوهش حاضر به بررسی شرایط (علّی، مداخلهگر، زمینهای) و استراتژیهای مصرف شیشه از سوی زنان معتاد به شیشه در شهر کرمان پرداخته است. از آنجا که کشف و فهم مسئلۀ اعتیاد به شیشه میان زنان یکی از پدیدههای حساس است که به برقراری تعامل و گفتوگو نیاز دارد، از روششناسی کیفی گراندد تئوری بهمنزلة رویکرد پژوهش استفاده شد. تعداد 12 زن معتاد بهعنوان مشارکتکننده در این پژوهش با روش نمونهگیری هدفمند و معیار اشباع نظری انتخاب شدند و تجربة زیستۀ آنها بررسی شد. برای جمعآوری دادهها از مصاحبۀ عمیق استفاده شد. بهطورکلی، کدگذاری دادهها به خلق 13 مقوله و 18 زیرمقوله منجر شد که بیانگر شرایط و استراتژیهای مصرف شیشه است. برخی از آنها عبارتاند از: تنشهای زندگی فردی، باورهای تسهیلگر مصرف شیشه، سکس و مصرف شیشه، یادگیری مصرف شیشه و استراتژیهای تأمین هزینۀ مواد. درنهایت، مقولات حاصله در قالب مدل شرایط و استراتژیهای مصرف شیشه ارائه شده است.
جامعه شناسی
سیدعلی هاشمیانفر؛ نفیسه چینی؛ مریم مکتوبیان
چکیده
با چرخش مفهومی غریزۀ جنسی به لذت جنسی شاهد غلبۀ گفتمانهای جنسی به حوزههای اجتماعی و درنوردیدهشدن مرز میان فضاهای خصوصی و عمومی هستیم. یکی از نمودهای ورود گفتمانهای جنسی به فضاهای عمومی را میتوان در میدان بررسیشدۀ پژوهش حاضر، یعنی در باشگاههای ورزشی، مشاهده کرد. پژوهش حاضر با هدف شناخت عوامل زمینهساز زیستجنسی ...
بیشتر
با چرخش مفهومی غریزۀ جنسی به لذت جنسی شاهد غلبۀ گفتمانهای جنسی به حوزههای اجتماعی و درنوردیدهشدن مرز میان فضاهای خصوصی و عمومی هستیم. یکی از نمودهای ورود گفتمانهای جنسی به فضاهای عمومی را میتوان در میدان بررسیشدۀ پژوهش حاضر، یعنی در باشگاههای ورزشی، مشاهده کرد. پژوهش حاضر با هدف شناخت عوامل زمینهساز زیستجنسی زنان در باشگاههای ورزشی در سال 1394ـ1395 در بازۀ زمانی 18 ماه مطالعۀ عمیق انجام شد. گردآوری اطلاعات با استفاده از مشاهده، مشاهدۀ مشارکتی و مصاحبۀ نیمساختیافته با 21 نفر از زنان ورزشکار شهر اصفهان انجام گرفت. روش نمونهگیری از نوع نمونهگیری هدفمند، نظری و گلولهبرفی است. برای تحلیل اطلاعات از تکنیکهای نظریۀ دادهبنیاد و رویکرد کدگذاری استراوس استفاده شد. همچنین، برای حصول اعتباریابی پژوهش از روش تطبیق توسط اعضا، بررسی همکار و مشارکتیبودن پژوهش استفاده شد. تحلیل اطلاعات در سه مرحلۀ کدگذاری باز، محوری و گزینشی بیانگر این است که در شناخت عوامل زمینهساز زیستجنسی زنان در باشگاههای ورزشی علایق جنسی تغییریافته بهمنزلۀ شرایط علّی اثرگذار، فرهنگ هوسران بهمنزلۀ شرایط بسترساز، فانتزیهای زیبایی در قالب استراتژیها و پیامدهایی در ابعاد روانی و اجتماعی مهم و درخور توجهاند. بنابراین، درهمریختگی زیستجنسی زنان بهمنزلۀ هستۀ مرکزی باید مورد توجه سیاستگذاران فرهنگی قرار بگیرد. خلق مفاهیم جدید در ایجاد هنجارهای نو یا جایگزینی هنجارهای ناکارآمد گذشته میتواند به کاهش بیهنجاری زیستجنسی و سامان بخشیدن به این نیاز اساسی کمک کند.
جامعه شناسی
حسین افراسیابی؛ ساناز جهانگیری
چکیده
پژوهش حاضر با هدف شناخت آسیبهای تعاملات اجتماعی زنان سرپرست خانوار شاهینشهر در رویکرد کیفی و با روش نظریۀ زمینهای انجام شده است. به این منظور، با 35 نفر از زنان سرپرست خانوار مصاحبههای نیمهساختاریافته و عمیق انجام شد که برای گزینش آنها روش نمونهگیری هدفمند و نظری به کار گرفته شد. دادههای حاصل از مصاحبه با روش ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف شناخت آسیبهای تعاملات اجتماعی زنان سرپرست خانوار شاهینشهر در رویکرد کیفی و با روش نظریۀ زمینهای انجام شده است. به این منظور، با 35 نفر از زنان سرپرست خانوار مصاحبههای نیمهساختاریافته و عمیق انجام شد که برای گزینش آنها روش نمونهگیری هدفمند و نظری به کار گرفته شد. دادههای حاصل از مصاحبه با روش کدگذاری نظری تجزیه و تحلیل شد. در کدگذاری باز، 49 مفهوم و در کدگذاری محوری 8 مقوله بهدست آمد. مقولۀ «حریم ناامن» بهمنزلۀ پدیدۀ اصلی ظهور یافت. یافتههای تحقیق نشان داد زنان سرپرست خانوار در تعاملات اجتماعی روزمرۀ خود با مسائل و کلیشههای منفی روبهرو هستند که تجربۀ حریم ناامن را برای آنان به همراه دارد. کنش آنان در مقابل آسیبها به صورت سازگاری نابهنجار رخ میدهد و از پیامدهای آنها میتوان به فرزندان آسیبدیده اشاره کرد. درنهایت، مدل نظری «مرزهای ناامنساز» مفهوم محوری حاصل از این پژوهش است.
جامعه شناسی
احمد بخارایی؛ ملکه رفیعی
چکیده
حرکت به سوی مدرنیته در کنار بروز تحولاتی همچون جهانیشدن فرهنگ و رشد فرهنگ مصرفی، گرایش به مد و نظارت مستمر بر ویژگیهای ظاهری و مرئی بدن را به پدیدۀ مسری و همهگیر جوامع معاصر مبدل کرده است. افراد مدرن امروزی با استفادۀ خاص از برخی اقلام مد روز و با توجه افراطی به لباس و قیافه، تصویرهایی شخصی از خویش برمیسازند و همزمان پیامهایی ...
بیشتر
حرکت به سوی مدرنیته در کنار بروز تحولاتی همچون جهانیشدن فرهنگ و رشد فرهنگ مصرفی، گرایش به مد و نظارت مستمر بر ویژگیهای ظاهری و مرئی بدن را به پدیدۀ مسری و همهگیر جوامع معاصر مبدل کرده است. افراد مدرن امروزی با استفادۀ خاص از برخی اقلام مد روز و با توجه افراطی به لباس و قیافه، تصویرهایی شخصی از خویش برمیسازند و همزمان پیامهایی دربارۀ کیستی و هویت خود به دیگران ارسال میکنند. تحقیق حاضر با تکیه بر الگوی پوشش و بررسی نگرش زنان راجع به مد میکوشد شرح و تفسیری از زمینهها و انگیزهها و دلایل گرایش زنان به استفاده از لباسهای مد به دست دهد و به شناسایی تیپولوژی آنان بپردازد. تحقیق با روش کیفی و استفاده از تکنیک مصاحبۀ نیمهساختیافته انجام شده است. تحلیل دادههای حاصل از مصاحبهها بازگوی تیپهای سهگانهای است که هریک با داشتن ویژگیهای متفاوت از یکدیگر تفکیک میشوند؛ گرچه در مواردی با یکدیگر همپوشی نیز دارند. نتایج نشان میدهد که گرایش فزایندۀ زنان به استفاده از پوشاک و البسۀ مد روز بیش از هرچیز با لحاظکردن رابطۀ دیالکتیکی میان عاملیت و ساختار و در چرخۀ عوامل ذهنی و عینی قابل فهم است.
جامعه شناسی
فیروز راد؛ گیتا بیلان
چکیده
شواهد نشاندهندۀ تغییر فرهنگی در ایران و ترجیح بدن لاغر در بین زنان است. توجه فراوان به زیبایی و تناسب اندام از پیامدهای جامعۀ مصرفی است و زنان برای دستیابی به اندازۀ بدنی دلخواه به روشهای متعددی، همچون رژیمهای زیبایی و لاغری اندام، روی آوردهاند. بنابراین، مطالعۀ حاضر به منظور سنجش عوامل اجتماعی مرتبط با گرایش به ایدهآلهای ...
بیشتر
شواهد نشاندهندۀ تغییر فرهنگی در ایران و ترجیح بدن لاغر در بین زنان است. توجه فراوان به زیبایی و تناسب اندام از پیامدهای جامعۀ مصرفی است و زنان برای دستیابی به اندازۀ بدنی دلخواه به روشهای متعددی، همچون رژیمهای زیبایی و لاغری اندام، روی آوردهاند. بنابراین، مطالعۀ حاضر به منظور سنجش عوامل اجتماعی مرتبط با گرایش به ایدهآلهای زیبایی اندام در بین زنان شهر تبریز به مرحلۀ اجرا درآمده است. چارچوب نظری تحقیق با نظریههای بوردیو، گیدنز، گافمن و فمنیسم شکل گرفته است. جامعۀ آماری تحقیق متشکل از کلیۀ بانوان مراجعهکننده به باشگاههای ورزش بدنسازی (تناسب اندام) دایر در شهر تبریزند. با استفاده از روش پیمایش و شیوۀ نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای، تعداد 55 باشگاه انتخاب شده و تعداد 385 نفر از بانوان مراجعهکننده به این باشگاهها به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدهاند. اطلاعات مورد نیاز با بهکارگیری پرسشنامۀ محققساخته جمعآوری شده و تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نرمافزار آماری Spss صورت گرفته است. یافتهها نشان میدهد که میانگین گرایش به ایدهآلهای زیبایی اندام در زنان مطالعهشده، 12/111 است. براساس نتایج بهدستآمده از تحلیلهای دومتغیره و چندمتغیره، متغیرهای نگرش فمنیستی، سرمایۀ فرهنگی، مصرف رسانه، وضعیت تأهل و سن، با گرایش به ایدهآلهای زیبایی اندام رابطۀ آماری معناداری نشان دادهاند. همچنین، نتایج تحلیل مسیر نشان میدهد که متغیرهای سرمایۀ فرهنگی، مصرف رسانه و سن از طریق تحتتأثیر قرار دادن متغیر نگرش فمنیستی بر میزان گرایش به ایدهآلهای زیبایی اندام تأثیرگذار است. براساس نتایج رگرسیون چندمتغیره، این متغیرها توانایی پیشبینی 37درصد از تغییرات میزان گرایش به ایدهآلهای زیبایی اندام را دارند.
جامعه شناسی
حسین افراسیابی؛ رقیه دهقانی دارامرود
چکیده
کاهش صمیمیت و گسست عاطفی یکی از چالشهای خانوادۀ معاصر است که افراد و گروههای مختلف به شیوههای گوناگونی آن را درک و تفسیر میکنند. هدف این پژوهش، کشف زمینهها و نحوۀ مواجهه با طلاق عاطفی از طریق ادراک و معنای ذهنی زنانی است که درگیر این فرایند شدهاند. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش نظریۀ زمینهای میان زنان شهر یزد انجام شد. ...
بیشتر
کاهش صمیمیت و گسست عاطفی یکی از چالشهای خانوادۀ معاصر است که افراد و گروههای مختلف به شیوههای گوناگونی آن را درک و تفسیر میکنند. هدف این پژوهش، کشف زمینهها و نحوۀ مواجهه با طلاق عاطفی از طریق ادراک و معنای ذهنی زنانی است که درگیر این فرایند شدهاند. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش نظریۀ زمینهای میان زنان شهر یزد انجام شد. در نمونۀ پژوهش 33 نفر از زنان درگیر طلاق عاطفی مشارکت داشتند که از نظر سن، تحصیلات، تعداد سالهای زندگی مشترک و فاصلۀ سنی با همسر، متفاوت بودند. برای انتخاب نمونهها از روش نمونهگیری هدفمند و برای گردآوری دادهها از مصاحبۀ نیمهساختیافته استفاده شد. دادهها با شیوۀ کدگذاری نظری تجزیهوتحلیل شد. براساس یافتهها، زنان مشارکتکننده، طلاق عاطفی را بهصورت خلأ ارتباطیـ حمایتی ادراک میکنند. بخشی از فرایند شکلگیری طلاق عاطفی به بستر نابسامان خانوادۀ قبل از ازدواج بازمیگردد. پس از ازدواج نیز عواملی همچون ضعف تعهد همسری، خشونت و رسانۀ مخاطرهآمیز در شکلگیری و تداوم فرایند طلاق عاطفی نقش دارند. نحوۀ واکنش و مدیریت زنان در مواجهه با طلاق عاطفی به صورتهای کنش اصلاحی، پنهانسازیو تلافیجویانه بروز مییابد. در پایان، حمایت محوری بهمنزلۀ راهکار کاهش طلاق عاطفی مطرح شد.
جامعه شناسی
امید قادرزاده؛ سیده چیمن حسینی
چکیده
در مقایسه با گذشته، که ورزش در ذیل ابعاد آیینی، مذهبی و جنگاوری معنا پیدا میکرد و امری مردانه تلقی میشد، امروزه، به دلیل پیوند عمیق با مدیریت بدن، فراغت و سلامت، ورزش ماهیتی فراجنسیتی به خود گرفته و به بخشی از زندگی روزمره بین زنان مبدل شده است. در پژوهش حاضر، به قصد راه بُردن به تجربه و درک زنان از ورزش، به روش نظریة مبنایی ...
بیشتر
در مقایسه با گذشته، که ورزش در ذیل ابعاد آیینی، مذهبی و جنگاوری معنا پیدا میکرد و امری مردانه تلقی میشد، امروزه، به دلیل پیوند عمیق با مدیریت بدن، فراغت و سلامت، ورزش ماهیتی فراجنسیتی به خود گرفته و به بخشی از زندگی روزمره بین زنان مبدل شده است. در پژوهش حاضر، به قصد راه بُردن به تجربه و درک زنان از ورزش، به روش نظریة مبنایی با 30 نمونة زن دارای تجربة فعالیت ورزشی مصاحبۀ نیمهساختیافته بهعمل آمد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که زنان بهدلیل تناسب بافت فضایی و مکانی و ترس از افتادگی بدن به ورزش روی میآورند. در این میان، فهم برابریطلبانه از جنسیت، ایدهآلنگری بدن بهمثابة زمینۀ تسهیلگر و رسانهایشدن و فراگیری ورزش بهمنزلة شرایط مداخلهگر عمل کردهاند. بازسازی معنایی تجربه و درک زنان از ورزش بر آگاهانهبودن ورزش (ورزش بهمثابة هویت نقشی)، واسازی ردهبندیهای اجتماعی، تناسب اندام و لذتطلبی دلالت دارد. براساس مطالعة حاضر، ورزش برای بانوان کسب پذیرش اجتماعی، بازاندیشی و ارتقای سلامت جسمی و روانی در پی داشته است.
جامعه شناسی
منصوره اعظم آزاده؛ مریم تافته
چکیده
پژوهش حاضر با هدف اندازهگیری میزان احساس شادمانی زنان سرپرست خانوار تهران و همچنین شناسایی منابع طرد و محرومیت اجتماعی این جمعیت و مکانیزم اثرگذاری آن بر شادمانی آنها صورت گرفته است. روش پژوهش در این تحقیق، اکتشافیـ پیمایشی است. بدینمنظور، ابتدا نمونهای 30نفری از زنان سرپرست خانوار تهران به روش نمونهگیری گلولهبرفی ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف اندازهگیری میزان احساس شادمانی زنان سرپرست خانوار تهران و همچنین شناسایی منابع طرد و محرومیت اجتماعی این جمعیت و مکانیزم اثرگذاری آن بر شادمانی آنها صورت گرفته است. روش پژوهش در این تحقیق، اکتشافیـ پیمایشی است. بدینمنظور، ابتدا نمونهای 30نفری از زنان سرپرست خانوار تهران به روش نمونهگیری گلولهبرفی انتخاب و دادهها با تکنیک مصاحبه جمعآوری شده است. سپس پیمایش با نمونة 180نفری و روش نمونهگیری دردسترس و تکنیک پرسشنامه اجرا شده است. نتایج حاصل از مصاحبهها نشان داد: مجموعه عواملی مثل محرومیت از نیازهای اساسی و احساس نابرابری، دست به دست هم داده و زمینۀ طرد و محرومیت اجتماعی زنان سرپرست خانوار را فراهم کرده و از طریق و بهواسطۀ ایجاد این طرد و محرومیت، احساس بیانصافی در این قشر از زنان شکل گرفته است؛ درنتیجه این وضعیت باعث کاهش احساس شادمانی در زندگی آنها شده است. طبق معادلة رگرسیون نزدیک به 70درصد از کل تغییرات میزان احساس شادمانی در بین زنان سرپرست خانوار تهران از سوی متغیرهای احساس بیانصافی، طرد اجتماعی و احساس نابرابری پیشبینی میشود. درنهایت، طبق معادلة تحلیل مسیر، متغیر طرد اجتماعی قویترین و مهمترین قدرت پیشبینیکننده نسبت به مابقی عوامل تأثیرگذار بر احساس شادمانی زنان سرپرست خانوار است که به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر شادمانی این قشر از زنان تأثیر منفی داشته است. در مرتبة بعدی، به ترتیب احساس بیانصافی و احساس نابرابری بهصورت مستقیم و عدم پاسخگویی مؤثر به نیازهای اساسی به صورت غیرمستقیم بر احساس شادمانی این جمعیت تأثیر منفی گذاشته است.
جامعه شناسی
اسماعیل بلالی؛ مونس سیاح؛ سیده فاطمه محبی
چکیده
جنسیت، بهمنزلة یکی از عناصر تعیینکنندة فرهنگی و اجتماعی، بسیاری از ابعاد حیات جمعی زنان همچون اشتغال آنان را تحتتأثیر قرار میدهد و میتواند بر نوع مشاغل زنان و مردان در جامعه تأثیرگذار باشد. امروزه، جداسازی جنسیتی مشاغل در ایران بهتدریج در حال برداشته شدن است، اما سیاستگذاری اجتماعی در مورد این موضوع نیازمند مطالعات ...
بیشتر
جنسیت، بهمنزلة یکی از عناصر تعیینکنندة فرهنگی و اجتماعی، بسیاری از ابعاد حیات جمعی زنان همچون اشتغال آنان را تحتتأثیر قرار میدهد و میتواند بر نوع مشاغل زنان و مردان در جامعه تأثیرگذار باشد. امروزه، جداسازی جنسیتی مشاغل در ایران بهتدریج در حال برداشته شدن است، اما سیاستگذاری اجتماعی در مورد این موضوع نیازمند مطالعات علمی است. ازاینرو، در این مطالعه با استفاده از روش کیفی و بحث گروهی متمرکز، دیدگاههای 19 نفر از کارشناسان مسائل زنان و خانواده دربارة پدیدة «ورود زنان به مشاغل مردانه» و دلایل آن، مورد پرسش و بحث قرار گرفته است. یافتههای حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها به روش تحلیل تماتیک نشان داد مشارکتکنندگان در مورد این پدیده دیدگاههای پیامدگرای مثبتگرا، پیامدگرای منفیگرا و تلفیقی داشتند. تعالی تواناییهای فردی و ارتباطی زنان و تحقق عدالت اقتصادی و اجتماعی از دلالتهای مثبت ورود زنان به مشاغل مردانه ذکر شدهاند. همچنین، جداسازی مشاغل زنان مانع پرورش استعدادهای آنها، تقویت باورهای جنسیتی در جامعه و عدم تعادل اقتصادیـ جنسیتی قلمداد شده است. اما پیامدگرایان منفیگرا ورود زنان به مشاغل مردانه را مترادف فاصلهگیری زنان از دنیای زنانه، عدم تعادل هویتی و شخصیتی، فرسودگی جسمی و روانی، کاهش فرصت ازدواج، ناامنی اخلاقی و جنسی برای زنان درگیر در این مشاغل و بازخوردهای اجتماعی مردانه دانستهاند.
جامعه شناسی
سهیلا علیرضانژاد؛ سحر خاکپور
چکیده
پول و نحوة هزینهکرد آن از عواملی است که میتواند در خانواده تنشهایی گاه عمیق ایجاد کند و ازاینرو مهم است که به چگونگی هزینهکرد و ماهیت آن توجه شود. این مقاله دربارة چگونگیتفاوتها و شباهتهای رفتار زنان و مردان با پول در خانواده، میپرسد. برای پاسخ به این پرسش از روش ترکیبیـ مطالعة میدانی و پیمایشـ استفاده شد. ابزار گردآوری ...
بیشتر
پول و نحوة هزینهکرد آن از عواملی است که میتواند در خانواده تنشهایی گاه عمیق ایجاد کند و ازاینرو مهم است که به چگونگی هزینهکرد و ماهیت آن توجه شود. این مقاله دربارة چگونگیتفاوتها و شباهتهای رفتار زنان و مردان با پول در خانواده، میپرسد. برای پاسخ به این پرسش از روش ترکیبیـ مطالعة میدانی و پیمایشـ استفاده شد. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبة نیمهساختیافته و پرسشنامه بود. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که زنان معمولاً در مقایسه با مردان، پول را بهمثابة پول خاص هزینه میکنند. همین ویژگی در انجام و هزینهکرد پسانداز و سرمایهگذاری نیز مشاهده میشود. سیاستگذاران مالی مرداناند؛ درحالیکه زنان بهمثابة مدیران خانواده، بر منابع محدودتری کنترل دارند. درک زنان و مردان از هزینة شخصی باهم متفاوت است. تمایل زنان به پسانداز و سرمایهگذاری با بالارفتن سن کم میشود و الگوی آن تغییر میکند؛ اما این روند در مردان مشاهده نمیشود.
جامعه شناسی
زینب کاوهفیروز؛ فریبا کرمی
چکیده
ایران، در چند دهة اخیر، افت شدیدی را در میزان باروری کل داشته است. نتایج مطالعات نشان میدهد نقش زنان در اجتماع و توانایی تصمیمگیری در امور خانواده از عوامل مؤثر بر رفتار باروری زنان است. پژوهش حاضر، با استفاده از روش پیمایش، به بررسی رابطة برخی ابعاد ساختار قدرت زنان در خانواده با میزان فرزندآوری زنان در شهر تهران میپردازد. دادهها ...
بیشتر
ایران، در چند دهة اخیر، افت شدیدی را در میزان باروری کل داشته است. نتایج مطالعات نشان میدهد نقش زنان در اجتماع و توانایی تصمیمگیری در امور خانواده از عوامل مؤثر بر رفتار باروری زنان است. پژوهش حاضر، با استفاده از روش پیمایش، به بررسی رابطة برخی ابعاد ساختار قدرت زنان در خانواده با میزان فرزندآوری زنان در شهر تهران میپردازد. دادهها از طریق پرسشنامه از 400 زن همسردار دارای حداقل یک فرزند در شهر تهران جمعآوری شده است. نتایج تحلیل دومتغیره نشان میدهد که رابطة بین متغیرهای دسترسی به منابع ارزشمند (تحصیلات، اشتغال، سرمایة اقتصادی)، استقلال فکری زنان، تقسیم کار خانگی، نگرش به نابرابریهای جنسیتی و ساختار قدرت در خانواده با میزان فرزندآوری معنادار است. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون بیانگر این است که از میان متغیرهای مختلف، متغیر دسترسی زنان به منابع ارزشمند و تقسیم کار خانگی نقش تعیینکنندهای در تبیین تغییرات متغیر وابسته دارد؛ به گونهای که با افزایش دسترسی زنان به منابع ارزشمند و کاهش مشارکت آنان در تقسیم کار خانگی فرزندآوری کاهش مییابد. علاوه بر این، متغیر استقلال زنان نیز بهطور مستقیم و غیرمستقیم در رابطه با متغیر فرزندآوری قدرت تبیین بالایی دارد؛ به گونهای که وقتی استقلال زنان افزایش مییابد، فرزندآورشان کاهش پیدا میکند.