علوم سیاسی
هدی السادات واعظی؛ علی علی حسینی
چکیده
از اواسط قرن بیست میلادی، بهدنبال فراگیری فرایند جهانیشدن و فرهنگ سیاسی دموکراتیک، غالب مردم و زنان امکان مشارکت سیاسی مؤثر و ورود به سیاست را یافتند؛ بهویژه از قرن بیستویکم، روند افزایش حضور زنان در سیاست بهعنوان پدیدهای کلی در حال گسترش بوده است. با توجه به نقش مشارکت سیاسی زنان در سطوح عالی جهت اعتلای جایگاه و حقوق آنان، ...
بیشتر
از اواسط قرن بیست میلادی، بهدنبال فراگیری فرایند جهانیشدن و فرهنگ سیاسی دموکراتیک، غالب مردم و زنان امکان مشارکت سیاسی مؤثر و ورود به سیاست را یافتند؛ بهویژه از قرن بیستویکم، روند افزایش حضور زنان در سیاست بهعنوان پدیدهای کلی در حال گسترش بوده است. با توجه به نقش مشارکت سیاسی زنان در سطوح عالی جهت اعتلای جایگاه و حقوق آنان، این پژوهش توصیفی-تحلیلی به شیوۀ گردآوری اسنادی و تحلیل و مقایسۀ برخی آمارها، درصدد پاسخگویی به این پرسش است که با عنایت به روند وضعیت جهانی حضور زنان در مناصب سیاسی، وضعیت حضور زنان در مناصب ایران و امکانات و موانع مربوط، چگونه است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که ایران از نظر زیرشاخص توانمندسازی سیاسی، حتی نسبت به بسیاری از نظامهای محافظهکار منطقه، در جایگاه نامناسبی قرار دارد و بنا به افزایش ثبتنام زنان ایرانی در انتخابات و افزایش سطح تحصیلات و تلاش ایشان برای ورود به سیاست و با توجه به فراگیری فرهنگ سیاسی دموکراتیک در عصر ارتباطات، با افزایش تقاضای زنان برای نقشآفرینی در عرصۀ سیاسی مواجه خواهیم شد. در این راستا، باید بر امکاناتی از قبیل تحصیلات تکمیلی زنان در رشتههای مرتبط با مدیریت سیاسی، سابقۀ تصدی مناصب میانی و... تکیه کرد. همچنین باید با اتخاذ تدابیر حمایتی نظام در راستای افزایش سهم زنان در مناصب و بهبود وجه بینالمللی کشور، فرهنگسازی در راستای نمایاندن عرصۀ سیاست بهعنوان عرصۀ حضور دو جنس و افزایش خودباوری زنان، از تأثیر موانع دستیابی زنان ایرانی به مناصب سیاسی کاست.
علوم سیاسی
یحیی کمالی؛ کیانا کامیابی
چکیده
پژوهش حاضر بهدنبال شناسایی و رتبهبندی چالشهای سیاسی و حقوقی ورود زنان به مناصب سیاسی در جمهوری اسلامی ایران است. روش پژوهش شامل دو مرحلۀ کیفی و کمّی است. مرحلۀ کیفی برای شناسایی چالشهاست که با روش تحلیل مضمون انجام شده است. در این مرحله، روش نمونهگیری از دادهها، نمونهگیری هدفمند بوده است. مرحلۀ دوم به روش کمی با استفاده ...
بیشتر
پژوهش حاضر بهدنبال شناسایی و رتبهبندی چالشهای سیاسی و حقوقی ورود زنان به مناصب سیاسی در جمهوری اسلامی ایران است. روش پژوهش شامل دو مرحلۀ کیفی و کمّی است. مرحلۀ کیفی برای شناسایی چالشهاست که با روش تحلیل مضمون انجام شده است. در این مرحله، روش نمونهگیری از دادهها، نمونهگیری هدفمند بوده است. مرحلۀ دوم به روش کمی با استفاده از روش تحلیل سلسلهمراتبی AHP است. در این مرحله ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامۀ مقایسه زوجی شامل 32 چالش برای رتبهبندی چالشها در اختیار خبرگان این حوزه قرار گرفت. یافتههای پژوهش نشان میدهد که چالشهای ورود زنان به مناصب سیاسی شامل دو مضمون چالشهای سیاسی و حقوقی است. چالشهای سیاسی خود به دو مضمون فرعی چالشهای حکومتی و غیرحکومتی تقسیم میشوند. رتبهبندی چالشها نیز به این صورت است که چالشهای سیاسی با وزن 694/0 رتبۀ اول و چالشهای حقوقی با وزن 0.306 رتبۀ دوم را کسب کرده است. در بین زیرمعیارهای چالش سیاسی، چالشهای حکومتی با وزن 713/0 رتبۀ اول و چالشهای غیرحکومتی با وزن 0.287 رتبۀ دوم را کسب کرده است. از بین 32 چالش، سلطۀ مردان در سیاست (مردسالاری) با وزن نهایی 0.07719 رتبۀ اول را کسب کرده است. بعد از آن، فرهنگ اداری مردسالار با وزن نهایی 0.05542 رتبۀ دوم و فقدان حمایت قانونی از زنان با وزن نهایی0.05263 رتبۀ سوم را کسب کردهاند. یافتههای پژوهش بیانگر این است که چالشهای سطح کلان مرتبط با ساختار سیاسی نسبتبه چالشهای فردی و سطح خرد اهمیت بیشتری دارند. این نتایج با برخی از آثار پژوهشی همخوانی دارد.
صدیقه شیخ زاده جوشانی؛ یحیی کمالی؛ کیانا کامیابی
چکیده
موضوع حق نمایندگی زنان در انتخابات ریاستجمهوری ایران طی سالهای اخیر سهمی از گفتمانهای سیاسی و نیز پژوهشهای علمی را در حوزة مشارکت سیاسی زنان به خود اختصاص داده است؛ تا آنجا که به ادعایی بحثبرانگیز تبدیل شده است. مقالة حاضر با تمرکز بر اظهار نظرهای برخی « قانونگذاران، ناظران انتخاباتی، فقها، زنان دارای سابقة مدیریت و ...
بیشتر
موضوع حق نمایندگی زنان در انتخابات ریاستجمهوری ایران طی سالهای اخیر سهمی از گفتمانهای سیاسی و نیز پژوهشهای علمی را در حوزة مشارکت سیاسی زنان به خود اختصاص داده است؛ تا آنجا که به ادعایی بحثبرانگیز تبدیل شده است. مقالة حاضر با تمرکز بر اظهار نظرهای برخی « قانونگذاران، ناظران انتخاباتی، فقها، زنان دارای سابقة مدیریت و نمایندگی سیاسی و کاندیداهای زن در انتخابات ریاستجمهوری» در بازة زمانی 1358ـ1398 و فرض ادعای آنها بهعنوان کنش گفتار استدلالی کوشیده است از منظر مدل استدلالی تولمین نشان دهد چگونه موافقان و مخالفان ساختار استدلالی خود را شکل دادهاند. یافتههای حاصل از تحلیل محتوای کیفی 50 متن استدلالی بیانگر این است که همة استدلالگران در ساختار استدلالیِ خود اجزای اصلی: ادعا، داده و ضمانت از مدل تولمینی را به کار گرفتهاند، اما فقط در دو متن اجزای ششگانة تولمین به کار گرفته شده که درنتیجه، استدلالهای کاملی محسوب نمیشوند. استنباط پژوهشگران این است حضور ضمانتهای زمینهمند در ساختار استدلالی موافقان دلالت بر این دارد که آنها در تلاشاند از این طریق ادعای طرف مقابل را به چالش بکشند و مقبولیت استدلال خود را افزایش دهند.
فهیمه کشاورزی؛ بابک شمشیری
چکیده
هدف از این پژوهش ترکیبی اکتشافی متوالی از نوع طبقهبندی، تدوین الگویی کاربردی در توسعة توانمندسازی زنان شایسته در جامعة ایران است. در این زمینه، هدف کیفی پژوهش کشف چارچوب مؤلفههای کاربردی در توسعة توانمندسازی زنان شایسته و هدف کمی پژوهش اعتباریابی چارچوب تدوینشده، سنجش میزان سودمندی و قابلیت تحقق آن است. روش پژوهش در بخش کیفی ...
بیشتر
هدف از این پژوهش ترکیبی اکتشافی متوالی از نوع طبقهبندی، تدوین الگویی کاربردی در توسعة توانمندسازی زنان شایسته در جامعة ایران است. در این زمینه، هدف کیفی پژوهش کشف چارچوب مؤلفههای کاربردی در توسعة توانمندسازی زنان شایسته و هدف کمی پژوهش اعتباریابی چارچوب تدوینشده، سنجش میزان سودمندی و قابلیت تحقق آن است. روش پژوهش در بخش کیفی مطالعة موردی و مشارکتکنندگان بالقوة این پژوهش شامل متخصصان و اعضای هیئت علمی و همچنین زنان نمونة استان فارس بودند که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و معیار اشباع نظری 15 نفر از متخصصان و 10 نفر از زنان نمونه و 5 نفر از زنان نمونة شهر، که تصدی مدیریتی داشتند، انتخاب شدند. روش جمعآوری دادههای کیفی مصاحبة عمیق و مطالعة اسناد مرتبط با موضوع پژوهش بود. برای تدوین الگویی کاربردی در توسعة توانمندسازی زنان شایسته در جامعة ایران از روش تحلیل شبکة مضامین استفاده شد. براساس یافتههای بخش کیفی پژوهش، الگوی توانمندسازی زنان شایسته در جامعة ایران در قالب پنج مضمون سازماندهندة دانش شخصی، دانش محیطی، نگرش شخصی، نگرش محیطی، مهارت شخصی و مهارت محیطی و 57 مضمون پایه کاوش شد. براساس یافتههای بخش اول پژوهش، مقیاسی برای استفاده در بخش کمی طراحی شد. در بخش کمی، با استفاده از روش توصیفیـ پیمایشی اعتبار چارچوب سنجیده شد. جامعة آماری شامل اعضای هیئت علمی متخصص در رشتههای روانشناسی، علوم تربیتی، جامعهشناسی و حقوق بودند که با استفاده از رویکرد نمونهگیری هدفمند و روش آگاهیدهندگان کلیدی 20 نفر انتخاب و مقیاس ذکرشده بین آنان توزیع شد. با استفاده از نرمافزارهای لیزرل 8/8 و 21 Spss و روش تحلیل عاملی تأییدی اعتباریابی چارچوب سنجیده شد. نتایج نشان داد که الگوی تدوینشده اعتبار لازم را دارد و سودمند و قابل اجراست.
مطالعات زنان
ابوالفضل دلاوری؛ الهه صادقی
چکیده
سیاست در ایران معاص، بهرغم سرشت عمدتاً مردسالارانه، از سویههای معطوف به اصلاح وضعیت زنان خالی نبوده است. این مقاله با بررسی این موضوع در فاصلة سالهای 1270 تا 1320 میکوشد به این سؤال پاسخ دهد که: در دورة پنجاهسالة 1270 تا 1320، ایدهها، جنبشها و سیاستهای معطوف به تغییر و اصلاح وضعیت زنان چه ویژگیها و تحولاتی به خود دید و ...
بیشتر
سیاست در ایران معاص، بهرغم سرشت عمدتاً مردسالارانه، از سویههای معطوف به اصلاح وضعیت زنان خالی نبوده است. این مقاله با بررسی این موضوع در فاصلة سالهای 1270 تا 1320 میکوشد به این سؤال پاسخ دهد که: در دورة پنجاهسالة 1270 تا 1320، ایدهها، جنبشها و سیاستهای معطوف به تغییر و اصلاح وضعیت زنان چه ویژگیها و تحولاتی به خود دید و چگونه و تا چه اندازه به دگرگونی در وضعیت حقوقی و حقیقی زنان منجر شد؟ این مقاله با رویکرد نظری تلفیقی (کنشگرایی تاریخمند) و استفاده از روش تاریخیـ اسنادی و تحلیل طولی نشان داد که سیاست جنسیت در دورة اشارهشده تحولات متعددی به خود دیده است. تحولات مزبور از سه متغیر ناهمزمان و ناهمسوی «ایدهها و جنبشهای معطوف به اصلاحات»، «مقاومت نیروهای محافظهکار» و «جهتگیری و عملکرد حکومت» متأثر بوده است. در دورة پیشامشروطه، نطفههای اولیة ایدهها و تحرکهای معطوف به تغییر وضعیت زنان شکل گرفت؛ اما مقاومت شدید محافظهکاران و بیمیلی دولتمردان مانع تغییر قابل ملاحظه در وضعیت زنان بود. در فاصلة جنبش مشروطیت تا کودتای 1299، با افزایش تحرک اجتماعی خود زنان و حمایت برخی نیروها و نهادهای سیاسی جدید نظیر مجلس و احزاب اصلاحطلب علاوه بر اعطای حق آموزش به زنان، ایدهها و مطالبات جدیدی نظیر برابری حقوقی و حق مشارکت سیاسی زنان نیز مطرح شد. در دورة بیستساله پس از کودتا، که دولت خود عهدهدار تغییر وضعیت زنان شد، گرچه تغییرات قابل ملاحظهای در آموزش، اشتغال و حضور زنان در عرصههای عمومی رخ داد، سرشت آمرانة این تغییرات و ناسازگاری آن با فرهنگ مسلط نهتنها مانع توسعه و تعمیق ایدهها و جنبشهای اصلاحی در حوزة جنسیت بود، بلکه زمینهساز رشد گرایشها و نیروهای واگشتگرا در دورههای بعد شد.
جمعیت شناسی
فاطمه ترابی؛ سجاد مسگر زاده
چکیده
گسترش بیکاری و افزایش وقوع طلاق از مصادیق جامعة مخاطرهآمیزند که میتوانند تصمیمات زنان و مردان را دربارۀ تشکیل خانواده تحتتأثیر قرار دهند. مطالعة حاضر با هدف بررسی رابطة بین شاخصهای جامعة مخاطرهآمیز با میانگین سن زنان و مردان در نخستین ازدواج و با استفاده از دادههای سرشماری 1390 در سطح شهرستان انجام شده است. نتایج تحقیق ...
بیشتر
گسترش بیکاری و افزایش وقوع طلاق از مصادیق جامعة مخاطرهآمیزند که میتوانند تصمیمات زنان و مردان را دربارۀ تشکیل خانواده تحتتأثیر قرار دهند. مطالعة حاضر با هدف بررسی رابطة بین شاخصهای جامعة مخاطرهآمیز با میانگین سن زنان و مردان در نخستین ازدواج و با استفاده از دادههای سرشماری 1390 در سطح شهرستان انجام شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که این شاخصها نسبت درخور توجهی از تفاوتهای شهرستانی موجود در سن ازدواج را تبیین میکند (51درصد از واریانس میانگین سن مردان و 38درصد از واریانس میانگین سن زنان در نخستین ازدواج). بهطورخاص، شاخصهای اقتصادی (متغیرهای میزان بیکاری و میزان بیکاری بین افراد دارای تحصیلات عالیه) با میانگین سن زنان و مردان در نخستین ازدواج بیشترین رابطة مستقیم را دارند. درصد مردان طلاقگرفته از دیگر متغیرهایی است که با میانگین سن هر دو جنس در نخستین ازدواج رابطة مستقیم دارد. براساس این یافتهها، میتوان انتظار داشت اقدامات مؤثر در اشتغالزایی و افزایش پایداری ازدواج، از طریق کاهش مخاطرهآمیزی جامعه، ازدواج و تشکیل خانواده را در کشور تسهیل کند.
ارتباطات
احمد نادری؛ علی قشمی
چکیده
زنان، بهعنوان نیمی از جوامع انسانی، ظهور و بروز برجستهای را در عرصههای مختلف زندگی اجتماعی عهدهدارند و تحلیل و بررسی محتوایی رسانهها در چگونگی بازنمایی زنان یک جامعه بیگمان ضروری به نظر میرسد. در این تحقیق، از دو روش تحلیل محتوا و نشانهشناسی استفاده شده است. در روش تحلیل محتوا، با انتخاب یک هفتة آماری، از شش ماهة اول سال ...
بیشتر
زنان، بهعنوان نیمی از جوامع انسانی، ظهور و بروز برجستهای را در عرصههای مختلف زندگی اجتماعی عهدهدارند و تحلیل و بررسی محتوایی رسانهها در چگونگی بازنمایی زنان یک جامعه بیگمان ضروری به نظر میرسد. در این تحقیق، از دو روش تحلیل محتوا و نشانهشناسی استفاده شده است. در روش تحلیل محتوا، با انتخاب یک هفتة آماری، از شش ماهة اول سال 1393، اخبار و مطالب چاپشده در سه روزنامة کیهان، ایران و شرق، تحلیل محتوا شد. سپس با روش نشانهشناسی تصاویرِ چاپشده از زنان در روزنامههای مذکور تحلیل شد. نتایج بررسی نشان میدهد روزنامة ایران در تعداد مطالب بیش از دیگر روزنامهها به موضوع زنان پرداخته است و سپس روزنامة شرق و کیهان قرار داشتهاند. اختلاف تعداد مطالب روزنامة ایران حدود یک و نیم برابر روزنامة شرق و مطالب روزنامة شرق دو برابر روزنامة کیهان بوده است. روزنامة ایران در تیترهای صفحة اول و نیز تعداد عکسهای چاپشده از زنان جایگاه بهتری از دو روزنامه دیگر دارد. در بخش نشانهشناسی عکسهای چاپشده از زنان نیز مشخص شد که بازنمایی زنان ایرانی در مقایسه با زنان خارجی مطلوب نیست و در روزنامة ایران،بهخصوص در صفحة اول، انعکاس زنان خارجی به لحاظ نشانهشناختی، بهتر از زنان ایرانی بوده است و حتی در تصاویر داخلی نیز نمونهای برای این مدعا وجود دارد. البته رویکرد روزنامة شرق را میتوان بینابینی دانست و با وجود انعکاس زنان خارجی به بهترین وجه، زنان ایرانی نیز فراموش نشدهاند و نوع مواجهة روزنامة شرق در بخش تصاویر با زنان ایرانی بهتر از دو روزنامة دیگر بوده است. روزنامة کیهان نیز کمترین توجه را به تصاویر زنان، چه ایرانی و چه خارجی، در صفحة اول داشته است.
اقتصاد
زهرا افشاری
چکیده
این مقاله به بررسی تأثیرات متقابل باروری و برابری جنسیتی در ایران با استفاده از دادههای های پانل استانی در دورۀ زمانی 1387ـ1391 میپردازد. برای دستیابی به این هدف، اثر دو نوع برابری، برابری در خانواده و برابری در نهادهای فردگرا، بر باروری بررسی شده است. برای این منظور، دو مدل باروری و برابری جنسیتی برآورد شده است. مدل اول نشان میدهد ...
بیشتر
این مقاله به بررسی تأثیرات متقابل باروری و برابری جنسیتی در ایران با استفاده از دادههای های پانل استانی در دورۀ زمانی 1387ـ1391 میپردازد. برای دستیابی به این هدف، اثر دو نوع برابری، برابری در خانواده و برابری در نهادهای فردگرا، بر باروری بررسی شده است. برای این منظور، دو مدل باروری و برابری جنسیتی برآورد شده است. مدل اول نشان میدهد که با افزایش برابری جنسیتی (در کل و در بازار کار) باروری از یک الگوی U (وارونه) تبعیت میکند؛ یعنی ابتدا افزایش برابری جنسیتی باروری را کاهش میدهد، ولی پس از رسیدن به نقطۀ عطف باروری، افزایش مییابد. مدل دوم نمایانگر یک رابطۀ Uمانند بین باروری و برابری جنسیتی (در کل و در تحصیلات) است. به عبارت دیگر، افزایش باروری ابتدا برابری جنسیتی را افزایش میدهد، سپس پس از رسیدن به نقطهای افزایش برابری جنسیتی را به همراه دارد. نتایج دلالت بر این دارد که در ایران انتقال از باروری بالا به باروری زیر سطحِ جایگزینی همراه با برابریِ سریع در نهادهای فردگرا (مانندآموزش)، ولی برابری کمتر در دیگر نهاد فردگرا، یعنی مشارکت در بازار کار، بوده است. به علاوه این انتقال همراه با برابری سریع در نهاد خانواده، ولی برابری کمتر در نهادهای خانوادهگرا، مانند توسعة سیاستهای حمایتی مناسب در دورة بارداری و فرزندداری، توسعة ترتیبات کاری انعطافپذیر محیط کار بوده است.
امیرمظفر امینی؛ محمّدعلی احمدی شاپورآبادی
دوره 7، شماره 4 ، دی 1388
چکیده
هدف نوشتار حاضر که ماحصل انجام یک پژوهش میدانی از نوع پیمایشی است، مطالعه و ارزیابی خوداتکایی اقتصادی زنان روستایی و عوامل اثرگذار بر آن، در دو منطقه «جلگهای» و «کویری» مرکز استان اصفهان است. دستاوردهای پژوهش نشان میدهد نیاز مبرم خانواده، دلیل اصلی اشتغال درصد قابلتوجهی از زنان روستایی است. نتایج پژوهش همچنین مؤید این است ...
بیشتر
هدف نوشتار حاضر که ماحصل انجام یک پژوهش میدانی از نوع پیمایشی است، مطالعه و ارزیابی خوداتکایی اقتصادی زنان روستایی و عوامل اثرگذار بر آن، در دو منطقه «جلگهای» و «کویری» مرکز استان اصفهان است. دستاوردهای پژوهش نشان میدهد نیاز مبرم خانواده، دلیل اصلی اشتغال درصد قابلتوجهی از زنان روستایی است. نتایج پژوهش همچنین مؤید این است که نزدیک بهنیمی از زنان فعال در حوزه اقتصاد، دریافت کننده درآمد حاصل از دسترنج خویش نبوده، حتی برای نزدیک به دو سوم از زنانی که دریافتکنندهی تمام و یا بخشی از درآمد خود هستند نیز امکان هزینه کردن درآمدشان بهصورت مستقل وجود ندارد. برای زنانی هم که امکان هزینه کردن درآمد حاصل از فعالیتهای اقتصادیشان وجود دارد، بهلحاظ درجهی اختیارشان در هزینهکِرد درآمد بین سرفصلهای مختلفِ هزینهای تفاوتی کاملا معنیدار وجود دارد. سطح خوداتکایی نه چندان قابل اعتنای زنان منطقه پژوهش با سهم دریافتی آنها از درآمدشان رابطهی مستقیم داشته؛ اشتغال به فعالیتهای اقتصادی خارج از خانه، کارفرما بودن، داشتن فعالیتهای اقتصادی متعدد، مزدبگیری و امکان پسانداز از جمله مهمترین عوامل مؤثر بر خوداتکایی آنهاست
محمّدرضا جوادی یگانه؛ آسیه ارحامی
دوره 7، شماره 4 ، دی 1388
چکیده
امروزه رمان غالبترین ژانر ادبی معاصر است. از میان تمامی طرفداران رمان، سهم زنان در این حوزه، چه در قالب نویسنده و چه در مقام خواننده بهطور روزافزون در حال افزایش است بهنحوی که بسیاری از صاحبنظران از زنانهشدن ادبیات سخن میگویند. این مقاله به توصیف همین ابعاد میپردازد. متأسفانه در زمینهی رمانخوانی ایرانیان آماری دقیق ...
بیشتر
امروزه رمان غالبترین ژانر ادبی معاصر است. از میان تمامی طرفداران رمان، سهم زنان در این حوزه، چه در قالب نویسنده و چه در مقام خواننده بهطور روزافزون در حال افزایش است بهنحوی که بسیاری از صاحبنظران از زنانهشدن ادبیات سخن میگویند. این مقاله به توصیف همین ابعاد میپردازد. متأسفانه در زمینهی رمانخوانی ایرانیان آماری دقیق و مناسب در دست نیست و لذا نتایج تجربی موجود در مقاله، نتیجهی مجموعهای از کارهای دانشجویی در مورد رابطهی دختران با رمان است. نتایج این تحقیقات نشاندهندهی میزان بیشتر مطالعه در مردان نسبت به زنان است و البته دربارهی میزان مطالعهی رمان، تفاوتی معنادار میان دانشجویان دختر و پسر وجود ندارد. بیشترین دلیل خواندن رمان نیز کسب تجربههای جدید و آشنا شدن با دنیا و شخصیتهای جدید است.
محمد رضایی؛ عباس کاظمی
دوره 6، شماره 3 ، آذر 1387
چکیده
در مقاله حاضر، تحلیل کیفی نحوه نمایش زنان در مجموعههای تلویزیونی مورد توجه ما بوده است. از این رو، سه مجموعه «اگه بابام زنده بود»، «آهوی ماه نهم» و طنز «خانه به دوش» از تولیدات شبکههای 1 و3 در شش ماهه دوم سال 1383 به روش تحلیل محتوای کیفی بررسی شده است. محور تحلیل این نمونهها مفهوم حضور شایسته زنان در خطوط داستانی این مجموعهها بود ...
بیشتر
در مقاله حاضر، تحلیل کیفی نحوه نمایش زنان در مجموعههای تلویزیونی مورد توجه ما بوده است. از این رو، سه مجموعه «اگه بابام زنده بود»، «آهوی ماه نهم» و طنز «خانه به دوش» از تولیدات شبکههای 1 و3 در شش ماهه دوم سال 1383 به روش تحلیل محتوای کیفی بررسی شده است. محور تحلیل این نمونهها مفهوم حضور شایسته زنان در خطوط داستانی این مجموعهها بود که پس از بررسی دیدگاههای برخی نظریهپردازان اسلامی و اهداف و برنامههای تلویزیون در سال 1383محور تحلیل قرار گرفته است. نویسندگان نتیجه میگیرند که هر چند کمیت حضور زنان در این مجموعهها حاکی از حضور پررنگ آنهاست اما حضور کیفی و شایسته آنها با الگوها و اهداف سیمای جمهوریاسلامیایران انطباق ندارد. در واقع، گسستی قابل توجه میان دو سطح سیاستگذاری و تولید برنامههای سیمای ج.ا.ا سبب ناکارآمدی اهداف این نهاد ارشادی در اِعمال سیاست جنسیت شده است.
زهرا آراستی
دوره 4، 1-2 ، شهریور 1385
چکیده
در ایران، کارآفرینی پدیدهای بسیار نو و پژوهشها بهویژه در مورد کارآفرینی زنان، بسیار محدود میباشد. همچنین، بهرغم اینکه در سالهای اخیر شاهد تمایل بیشتر زنان ایرانی، به مشارکت اقتصادی و اجتماعی و خصوصا تحصیلات عالی هستیم، قادر به بهرهمندی از مشارکت آنان در امور اقتصادی جامعه نمی باشیم. بهمنظور بررسی عوامل فرهنگی- اجتماعی ...
بیشتر
در ایران، کارآفرینی پدیدهای بسیار نو و پژوهشها بهویژه در مورد کارآفرینی زنان، بسیار محدود میباشد. همچنین، بهرغم اینکه در سالهای اخیر شاهد تمایل بیشتر زنان ایرانی، به مشارکت اقتصادی و اجتماعی و خصوصا تحصیلات عالی هستیم، قادر به بهرهمندی از مشارکت آنان در امور اقتصادی جامعه نمی باشیم. بهمنظور بررسی عوامل فرهنگی- اجتماعی موثر در راه اندازی فعالیتهای اقتصادی کارآفرینانه توسط زنان دانشگاهی ایران، پس از مرور ادبیات کارآفرینی زنان، فهرستی از عوامل فرهنگی اجتماعی موثر بر ایجاد کسب و کارهای جدید بدست آمد. به منظور تعیین عوامل فرهنگی اجتماعی موثر بر ایجاد کسب و کارهای زنان دانشگاهی ایران، پرسشنامهای طراحی و پس از اصلاح بر اساس نظرات خبرگان کارآفرینی و انجام پیش آزمون، در جامعه نمونه ایران مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نشان میدهد که از میان عوامل فرهنگی _ اجتماعی که شامل نگرش موافق اطرافیان به زن کارآفرین، ارزشها و باورهای جامعه، وجود الگوی نقش در اطرافیان، برقراری تعادل بین خانواده و کار، آموزش و محرکهای محیطی میباشد، تنها عامل تقویت کننده، نگرش موافق اطرافیان به زن کارآفرین می باشد و سایر عوامل در این امر بیتاثیر هستند.
پروانه گلرد
دوره 3، شماره 1 ، فروردین 1384