مطالعات زنان
فهیمه فرهمند پور؛ الهام بحرانی فرد
چکیده
کتابهای درسی، در کنار آموزش دانشآموزان، آنها را برای پذیرش نقشهای متناسب با ویژگیهای جنسیتیشان، آنگونه که مدنظر مؤلفان این کتب است، آماده میکنند. پژوهش حاضر درصدد است به چگونگی بازنمایی نقش اجتماعیـ سیاسی زنان در کتابهای درسی دو مقطع ابتدایی و راهنمایی، در سال تحصیلی 1391ـ1392 بپردازد. روش تحقیق، تحلیل محتوای ...
بیشتر
کتابهای درسی، در کنار آموزش دانشآموزان، آنها را برای پذیرش نقشهای متناسب با ویژگیهای جنسیتیشان، آنگونه که مدنظر مؤلفان این کتب است، آماده میکنند. پژوهش حاضر درصدد است به چگونگی بازنمایی نقش اجتماعیـ سیاسی زنان در کتابهای درسی دو مقطع ابتدایی و راهنمایی، در سال تحصیلی 1391ـ1392 بپردازد. روش تحقیق، تحلیل محتوای کمّی براساس شاخص جنسیت در بین تصاویر و متن دروس است. آنچه مسلم است، باید دید عمومی به نقشهای زنان بسط داده شود و بسیاری فعالیتها مانند: فعالیتهای خیریه و امور عامالمنفعه، امدادگری، و انجامدادن فریضههای اجتماعی مهمی مانند: امر به معروف و نهی از منکر بهمنزلۀ فعالیتهای اجتماعی مهمی که زنان جامعه به آن مشغولاند مورد توجه قرار گیرد. همچنین، دستهبندی و تحلیل محتوای گزارههای توصیفی و هنجاری نشان میدهند که بیشتر گزارهها و تصاویر موجود در کتابهای درسی توصیفی است، اما توصیف آنها از مقولههای نقشآفرینی زنان در عرصههای سیاسی و اجتماعی، در بیشتر موارد، حضور گسترده و رو به افزونی زنان را در فعالیتهای اجتماعی بهدرستی منعکس نمیکند.
جامعه شناسی
بیژن خواجه نوری؛ لیلا پرنیان
چکیده
جهانیشدن با مختصات نوپای خود پدیدهای است که کشورهای مختلف و از جمله ایران را با چالش مواجه کرده است. مقالة حاضر به مطالعة ارتباط جهانیشدن فرهنگی و پذیرش اجتماعی بدن بین زنان شهر کرمانشاه میپردازد. چارچوب نظری استفادهشده در این پژوهش ترکیبی از نظریههای گیدنز و رابرتسون است. با استفاده از روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه،600 ...
بیشتر
جهانیشدن با مختصات نوپای خود پدیدهای است که کشورهای مختلف و از جمله ایران را با چالش مواجه کرده است. مقالة حاضر به مطالعة ارتباط جهانیشدن فرهنگی و پذیرش اجتماعی بدن بین زنان شهر کرمانشاه میپردازد. چارچوب نظری استفادهشده در این پژوهش ترکیبی از نظریههای گیدنز و رابرتسون است. با استفاده از روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه،600 نفر از زنان و دختران بین 18 تا 65 سال ساکن شهر کرمانشاه، در سال 1391ـ1392، با استفاده از نمونهگیری تصادفی سهمیهای چندمرحلهای انتخاب شدند. در این مطالعه، ابعاد پذیرش اجتماعی بدن شامل سه بُعد (پذیرش جامعه، پذیرش جنس مخالف، و پذیرش فردی بدن) در نظرگرفته شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که متغیرهای: نوگرایی، بازاندیشی، نگرش نقش جنسیتی، وسایل ارتباطجمعی خارجی، و آگاهی از جهانیشدن در مجموع 8/28 درصد از تغییرات متغیر پذیرش اجتماعی بدن را در سطح کل تبیین میکنند.
شهرسازی
احمد پوراحمد؛ یوسف اشرفی؛ طلا رشیدی
چکیده
در دهۀ اخیر، تغییراتی در زمینۀ حضور زنان در فضای عمومی شهری مشاهده میشود. بدین لحاظ، این نوشتار، با توجه به تحولات و دگرگونیهای حاکم بر چنین فضاهایی برای پذیرش حضور زنان، انتخابی یا ضروریشدن حضور زنان را در این فضاها بررسی میکند. روش تحقیق از نوع پیمایشی است و برای گردآوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه استفاده شد. نمونۀ آماری ...
بیشتر
در دهۀ اخیر، تغییراتی در زمینۀ حضور زنان در فضای عمومی شهری مشاهده میشود. بدین لحاظ، این نوشتار، با توجه به تحولات و دگرگونیهای حاکم بر چنین فضاهایی برای پذیرش حضور زنان، انتخابی یا ضروریشدن حضور زنان را در این فضاها بررسی میکند. روش تحقیق از نوع پیمایشی است و برای گردآوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه استفاده شد. نمونۀ آماری شامل 128 نفر از شهروندان مرد و 133 نفر از شهروندان زن شهر تبریز است که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی بررسی شدند. براساس نتایج پژوهش، زنان جوان هنوز هم در مقایسه با مردان، آزادی عمل و استقلال کمتری برای حضور در فضاهای عمومی دارند. محدودیتهای خانوادگی، کارهای زنانه، و آزادنبودن فعالیتهای مناسب برای زنان در فضاهای عمومی، مانند پارک، از عوامل مهم محدودکنندۀ حضور زنان در فضاهای عمومی نظیر پارکهاست. حضور زنان در این عرصهها افزایش یافته است که بخشی از این افزایش با توجه به حضور گستردۀ زنان در مراکز دانشگاهی، آموزشی، و مراکز شغلی اجتنابناپذیر است. بخش دیگری از حضور زنان در فضاهای عمومی بهدلیل کاهش مقاومت مردان و خانوادهها در مقابل زنان برای حضور در این عرصه است. به عبارت دیگر، دیدگاههای جامعه (شامل هر دو گروه زنان و مردان) به فضاهای عمومی شهری و حضور زنان در این فضاها دگرگون شده است.
جامعه شناسی تغذیه
امید قادرزاده؛ احمد غلامی
چکیده
تناول غذا در کنار ابعاد فیزیولوژیک، کارکردهای تمایزبخشی دارد و همین مسئله تناول غذا را از یک نیاز جسمی به مسئلهای بنیادین در بیان هویت اجتماعی مبدل کرده است که افراد به تناظر آن به بیان روایتی خاص از جایگاه و هویت اجتماعی خود میپردازند. در همین زمینه، مسئلة اصلی نوشتار حاضر این است که زنان چگونه، به میانجی یک امر زیستی و بیولوژیک، ...
بیشتر
تناول غذا در کنار ابعاد فیزیولوژیک، کارکردهای تمایزبخشی دارد و همین مسئله تناول غذا را از یک نیاز جسمی به مسئلهای بنیادین در بیان هویت اجتماعی مبدل کرده است که افراد به تناظر آن به بیان روایتی خاص از جایگاه و هویت اجتماعی خود میپردازند. در همین زمینه، مسئلة اصلی نوشتار حاضر این است که زنان چگونه، به میانجی یک امر زیستی و بیولوژیک، جایگاه اجتماعی خود را بازسازیِ معنایی میکنند. روششناسی مطالعۀ حاضر کیفی است و روش مردمنگاری برای انجامدادن عملیات میدانی و برای تحلیل دادهها از نظریۀ مبنایی استفاده شده است. نتایج حاصله از مصاحبۀ نیمهساختیافته با 30 نمونۀ زن، نشان از تغییر در رویکرد زنان متعلق به جایگاههای مختلف اجتماعی نسبت به غذا و تناول آن دارد. برای زنان مورد مصاحبه، غذا و تناول آن دلالتهای معناییِ سیرشکمی، سادهگرایانه، کارکردگرایانه، زیباییشناسانه، و سبکبخشی دارد.
جمعیت شناسی
مریم سروش؛ شعله بحرانی
چکیده
با توجه به کاهش شدید نرخ باروری، براساس دادههای سرشماری سال 1390، این سؤال مطرح میشود که عوامل فرهنگی از جمله سطح دینداری در این وضعیت تا چه حد مؤثر است و تعداد ایدهآل فرزند از نظر زنان متأهل چقدر است و دینداری چه ارتباطی با نگرش به فرزند و نگرشهای جنسیتی زنان متأهل دارد. برای پاسخ به این پرسش، با استفاده از روش پیمایشی و ...
بیشتر
با توجه به کاهش شدید نرخ باروری، براساس دادههای سرشماری سال 1390، این سؤال مطرح میشود که عوامل فرهنگی از جمله سطح دینداری در این وضعیت تا چه حد مؤثر است و تعداد ایدهآل فرزند از نظر زنان متأهل چقدر است و دینداری چه ارتباطی با نگرش به فرزند و نگرشهای جنسیتی زنان متأهل دارد. برای پاسخ به این پرسش، با استفاده از روش پیمایشی و پرسشنامة محققساخته، این موضوع در بین 400 نفر از زنان متأهل شیراز با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای بررسی شد. نتایج تحقیق نشان میدهد که گرچه دینداری رابطة معناداری با تعداد واقعی فرزندان دارد، دربارة تعداد ایدهآلِ فرزند وفاق چشمگیری بین زنان متأهل وجود دارد و این امر ارتباطی با میزان دینداری آنها نداشته است. نگرش به نقشهای جنسیتی رابطة معناداری با تعداد ایدهآل فرزند داشته است که این رابطه با کنترل متغیرهای زمینهای هم معنادار باقی میماند. نتایج تحلیلهای چندمتغیره نشان میدهد دینداری سهم ناچیزی در تعیین تعداد فرزند داشته و فقط 4/1 درصد از واریانس را تبیین میکند و نکتة درخور توجه آنکه تحصیلات بهتنهایی تعیینکنندۀ 40 درصد از واریانس تعداد فرزندان است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که کاهش نرخ رشد جمعیت از عوامل فرهنگی نظیر فرایند جهانیشدن و چرخش ارزشهای جمعگرایانه به فردگرایانه تأثیر پذیرفته است.
مدیریت
عالیه کاظمی؛ افسانه دهقانپور فراشاه
چکیده
در سالهای اخیر، حضور زنان در اجتماع و محیطهای کاری افزایش یافته است. با وجود این، روند ارتقای زنان به سطوح بالای مدیریتی با پیشرفتهای تحصیلیِ آنها همخوانی ندارد و حضور زنان در سطوح عالی مدیریتی در بیشتر کشورها، بهخصوص ایران، به دلیل موانع متعدد، ناچیز و کمرنگ است؛ موانعی که در جوامع و سازمانها و زمانهای ...
بیشتر
در سالهای اخیر، حضور زنان در اجتماع و محیطهای کاری افزایش یافته است. با وجود این، روند ارتقای زنان به سطوح بالای مدیریتی با پیشرفتهای تحصیلیِ آنها همخوانی ندارد و حضور زنان در سطوح عالی مدیریتی در بیشتر کشورها، بهخصوص ایران، به دلیل موانع متعدد، ناچیز و کمرنگ است؛ موانعی که در جوامع و سازمانها و زمانهای مختلف متفاوت است. هدف از این پژوهش، شناسایی و اولویتبندی موانع حضور زنان در پستهای مدیریتی (صنعت نفت) است. در این تحقیق، با استفاده از روش کیفی و مصاحبه با 47 نفر از کارشناسان و مدیران صنعت نفت تهران، موانع حضور زنان در پستهای مدیریتی شناسایی شد، سپس با روش تحلیل سلسلهمراتبی، موانع از نظر زنان و مردان شاغل اولویتبندی گردید. نتایج نشان میدهد مردان موانع فردی را مهمتر میدانند و به قابلیتها و تواناییهای زنان نگرش منفی دارند. درحالیکه زنان موانع فردی را کماهمیتترین مانع میدانند.
محمدجلال عباسی شوازی؛ زهره خواجه صالحی
چکیده
ایران، در چند دهة اخیر، افت شدیدی را در میزان باروری کل داشته است. نتایج مطالعات نشان میدهد نقش زنان در اجتماع و توانایی تصمیمگیری در امور خانواده از عوامل مؤثر بر رفتار باروری زنان است و استقلال زنان عامل مهمی جهت کنترل رفتار باروری زنان محسوب میشود. مقالة حاضر، با استفاده از روش پیمایش، به بررسی رابطة برخی ابعاد استقلال ...
بیشتر
ایران، در چند دهة اخیر، افت شدیدی را در میزان باروری کل داشته است. نتایج مطالعات نشان میدهد نقش زنان در اجتماع و توانایی تصمیمگیری در امور خانواده از عوامل مؤثر بر رفتار باروری زنان است و استقلال زنان عامل مهمی جهت کنترل رفتار باروری زنان محسوب میشود. مقالة حاضر، با استفاده از روش پیمایش، به بررسی رابطة برخی ابعاد استقلال زنان با تمایل به فرزندآوری زنان در شهر سیرجان، واقع در استان کرمان، میپردازد. دادهها از طریق پرسشنامه از 400 زن همسردار دارای فرزند واقع در سنین باروری جمعآوری شده است. نتایج تحلیل دومتغیره نشان میدهد که رابطة بین متغیرهای استقلال و تمایل به فرزندآوری با کنترل متغیرهای اقتصادی و اجتماعی (تحصیلات، مشارکت اجتماعی، و وضعیت اشتغال) معنادار نیست. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون لجستیک بیانگر این است که از میان متغیرهای مختلف، متغیر تحصیلات زنان و مشارکت اجتماعی زنان نقش تعیینکنندهای در تبیین تغییرات متغیر وابسته دارد؛ به گونهای که با افزایش این دو عامل تمایل به فرزندآوری کاهش مییابد. علاوه بر این، دو متغیر سن زنان و تعداد فرزندان در رابطه با متغیر تمایل به فرزندآوری از قدرت تبیین بالایی برخوردارند. بدین لحاظ سیاستهای جمعیتی به منظور دستیابی به باروری بالاتر باید به برنامههایی معطوف گردد که زمینههایی را جهت هماهنگی بین فرزندآوری و ادامة فعالیتهای زنان در حوزة آموزش عالی و مشارکت در امور اجتماعی هماهنگی بهوجود آورد.
حاتم حسینی؛ مریم گراوند
چکیده
با نفوذ مدرنیته در ایران، نظام هنجاری در جوامع دچار دگرگونی شده و الگوهای سنتی، ب هویژه الگوی خانواده، هم زمان دچار تحولات مختلفی گردید؛ به طوری که در طول دهه های اخیر میانگین سن ازدواج دختران افزایش یافته است. این نوشتار، با عنایت به این تحولات، درصدد اندازه گیری میزان شکاف در رفتار و نگرش زنان به سن مناسب ازدواج و تعیین کننده ...
بیشتر
با نفوذ مدرنیته در ایران، نظام هنجاری در جوامع دچار دگرگونی شده و الگوهای سنتی، ب هویژه الگوی خانواده، هم زمان دچار تحولات مختلفی گردید؛ به طوری که در طول دهه های اخیر میانگین سن ازدواج دختران افزایش یافته است. این نوشتار، با عنایت به این تحولات، درصدد اندازه گیری میزان شکاف در رفتار و نگرش زنان به سن مناسب ازدواج و تعیین کننده های آن در شهر کوهدشت است. ساکنان این منطقه از نظر ترکیب قومی و فرهنگی لُر و لَک اند. فقر مطالعات در زمینة الگوهای ازدواج در میان زنان این گروه قومی ضرورت این مطالعه را اجتناب ناپذیر م یسازد. داده ها حاصل پیمایشی است که در فروردین 1392 بر نمونه ای بالغ بر 395 زنِ حداقل یک بار ازدواج کردة ساکن در خانوارهای معمولی شهر کوهدشت صورت گرفته است. روش نمونه گیری ترکیبی از روش های خوشه ای چندمرحله ای، تصادفی، و تصادفی سیستماتیک است. نتایج از بروز شکاف در رفتار و نگرش زنان به سنّ مناسب ازدواج برای دختران حکایت دارد. میانگین سنّ ازدواج ترجیحی زنان برای دختران در میان 63 درصد از افراد نمونه، متفاوت از سنّ آن ها به هنگام ازدواج است. شکاف ها عمدتاً در جهت منفی است. بیش از 80 درصد زنان میانگین سنّ ازدواج ترجیح یشان برای دختران بیشتر از سنّ آن ها به هنگام ازدواج است. بر پایةاین بررسی، پایگاه اقتصادی اجتماعی زنان، نگرش فرامادی به ازدواج، استقلال زنان، و سنّ پاسخگویان بیشترین تأثیر را در میزان شکاف بین رفتار و نگرش زنان به سنّ مناسب ازدواج دارند. نتایج بیانگر این واقعیت است که ترکیبی از مشخصه های اقتصادی اجتماعی، جمعیتی، و عوامل و زمینه های قومی فرهنگی، تبیین بهتری از شکاف در رفتار و نگرش زنان نسبت به سنّ مناسب ازدواج به دست می دهد.
آرین قلی پور؛ سمیه لبافی؛ مهدیه جلال پور
چکیده
شبکهسازی و ورود به شبکههای رسمی و غیر رسمی امروزه اصلیترین مسیری است که افراد میتوانند از آن طریق در سازمانها ارتقاء پیدا کنند، به طوری که ورود به شبکههای علمی در دانشگاهها نیز به عنوان یک دغدغه مهم برای افرادی است که خواستار ارتقاء علمی خود میباشند. در ایران علی رغم افزایش چشمگیر تعداد زنان در دانشگاهها، هنوز ورود ...
بیشتر
شبکهسازی و ورود به شبکههای رسمی و غیر رسمی امروزه اصلیترین مسیری است که افراد میتوانند از آن طریق در سازمانها ارتقاء پیدا کنند، به طوری که ورود به شبکههای علمی در دانشگاهها نیز به عنوان یک دغدغه مهم برای افرادی است که خواستار ارتقاء علمی خود میباشند. در ایران علی رغم افزایش چشمگیر تعداد زنان در دانشگاهها، هنوز ورود و ارتقاء علمی آنها به عنوان هیئت علمی با مشکلاتی همراه است. تحقیق حاضر در تلاش است با بهرهگیری از یک تحقیق کیفی با نظریه زمینهای به شناسایی و تبیین چالشهای ورود زنان به شبکههای علمی مردانه در دانشگاهها بپردازد. بدین جهت تعداد 18 نفر از اساتید دانشگاهها از طریق روش نمونه گیری هدفمند و شیوه گلوله برفی انتخاب شدند. دادههای پژوهش به روش مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شده و همچنین از روش مقایسه مداوم استراوس و کوربین استفاده شده است. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که شرایط قانونی، فرهنگی و خانوادگی از جمله مهمترین موانع ورود زنان به شبکههای علمی مردانه در دانشگاهها میباشد.
وحید قاسمی؛ فاطمه عمرانیان
چکیده
از آنجا که آگاهی از قوانین حقوقی در نظام اجتماعی میتواند جهت احیای حقوق و رشد شخصیت افراد مؤثر باشد و رسانهها و وسایل ارتباط جمعی نیز از عوامل مهم اجتماعی شدن و افزایش آگاهی افراد است، مطالعه حاضر با هدف سنجش آگاهی حقوقی زنان از قوانین خانواده بر اساس فرضیه شکاف آگاهی و اطلاعات انجام شد. مطالعه به سه روش اسنادی، پیمایشی و کیفی ...
بیشتر
از آنجا که آگاهی از قوانین حقوقی در نظام اجتماعی میتواند جهت احیای حقوق و رشد شخصیت افراد مؤثر باشد و رسانهها و وسایل ارتباط جمعی نیز از عوامل مهم اجتماعی شدن و افزایش آگاهی افراد است، مطالعه حاضر با هدف سنجش آگاهی حقوقی زنان از قوانین خانواده بر اساس فرضیه شکاف آگاهی و اطلاعات انجام شد. مطالعه به سه روش اسنادی، پیمایشی و کیفی صورت گرفت. جامعه آماری تمام دانشجویان دختر دانشگاه اصفهان و نمونه آماری تعداد 384 نفر از این دانشجویان بود که به صورت سهمیهای انتخاب شده و با استفاده از ابزار پرسشنامه که دارای اعتبار و قابلیت اعتماد قابل قبول بود، مورد سنجش قرار گرفتند. برای پردازش و تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از نرم افزار spss استفاده گردید. نتیجهی حاصل از تحلیل نشان داد که بین میزان استفاده از رسانههای مکتوب و آگاهی حقوقی دانشجویان ارتباط معنیداری وجود ندارد و فرضیه شکاف آگاهی و اطلاعات مبنی بر اینکه افراد دارای پایگاه اجتماعی اقتصادی بالا، به دلیل استفاده بیشتر از رسانههای مکتوب آگاهی بیشتری نسبت به افراد دارای پایگاه اجتماعی اقتصادی پایین دارند، رد شد. در مجموع آگاهی حقوقی دختران دانشجو از حقوق خود در نهاد خانواده بسیار کم بود.
محمدعلی توانا
دوره 9، شماره 4 ، اسفند 1390، ، صفحه 27-42
چکیده
مسأله زنان، از مسائل اساسی جامعه معاصر است که راهحلهای متفاوتی را تجربه نموده است. درحالیکه فمینیستهای موج اول بر حقوق برابر با مردان تأکید میکردند و فمینیستهای موج دوم بر تمایز و تفاوت زنان از مردان اصرار داشتند؛ فمینیستهای نسل سوم تلاش نمودند هر دو سوی معمّای دو وجهی برابری- تفاوت را حفظ نمایند. یکی از نظریهپردازان ...
بیشتر
مسأله زنان، از مسائل اساسی جامعه معاصر است که راهحلهای متفاوتی را تجربه نموده است. درحالیکه فمینیستهای موج اول بر حقوق برابر با مردان تأکید میکردند و فمینیستهای موج دوم بر تمایز و تفاوت زنان از مردان اصرار داشتند؛ فمینیستهای نسل سوم تلاش نمودند هر دو سوی معمّای دو وجهی برابری- تفاوت را حفظ نمایند. یکی از نظریهپردازان موج سوم فمینیستی آیریس مایون یانگ است که نظریه شهروندی متمایز را ارائه نمود. یانگ با بهرهگیری از نظریه دمکراسی مشورتی هابرماس و نظریه فوکو درباره گروههای حاشیهای و سرکوب شده، تلاش نمود گونهای دمکراسی ارتباطی- مشارکتی را طرح کند که در آن زنان و سایر گروههای ستمدیده و محروم ضمن حفظ تفاوتهای خود در عرصه عمومی، امکان مشارکت کامل و برابر با سایرین را بیابند. بر همین اساس، مقاله حاضر نظریه شهروندی متمایز یانگ را مورد بررسی و نقد قرار میدهد تا نشان دهد که این نظریه تا چه اندازه در ارائه یک راهحل بدیل برای مسأله زنان و گروههای اجتماعی محروم و حاشیهای موفق بوده است.
مهری بهار؛ علی حاجی محمدی
دوره 9، شماره 4 ، اسفند 1390، ، صفحه 43-72
چکیده
بازنمایی زنان در رسانهها، یکی از مسائل مهم اجتماعی و فرهنگی به ویژه در رسانه ملی صداوسیما است. آگهی-های بازرگانی در این رسانه به عنوان ژانر تلویزیونی، علاوه بر پیامی درباره کالا و خدمات، گفتمان ثانویهای را درباره جامعه، فرهنگ و نقشهای جنسیتی برمیسازد. هدف اصلی این مقاله بررسی قرائتها و خوانشهای زنان از آگهیهای بازرگانی ...
بیشتر
بازنمایی زنان در رسانهها، یکی از مسائل مهم اجتماعی و فرهنگی به ویژه در رسانه ملی صداوسیما است. آگهی-های بازرگانی در این رسانه به عنوان ژانر تلویزیونی، علاوه بر پیامی درباره کالا و خدمات، گفتمان ثانویهای را درباره جامعه، فرهنگ و نقشهای جنسیتی برمیسازد. هدف اصلی این مقاله بررسی قرائتها و خوانشهای زنان از آگهیهای بازرگانی تلویزیون پیرامون بازنمایی نقشهای جنسیتی از منظر مطالعات فرهنگی است. برای دست-یابی به این هدف، از روش کیفی مصاحبه گروهی متمرکز، استفاده شده و سپس برداشتهای مصاحبه شوندگان تحلیل گردید. نتایج پژوهش نشان میدهد که آگهیهای بازرگانی توجهی به تحولات فرهنگی- اجتماعی و تغییر نقشهای جنسیتی در جامعه در جنبههای مختلف نداشته، بلکه بیانگر بازنمایی از وضعیت گروه حداقلی از زنان میباشد. در حال حاضر، گروههای مختلف زنان وارد گفتمانهای مختلف شدهاند و به تدریج وارد گفتمانهای دیگر نیز خواهند شد. در صورت ادامه این روند از سوی گروههای مختلف زنان و عدم بازنمایی یا سوءبازنمایی از آنها در رسانه، مخاطبانی که خوانشی معارض با برنامهها دارند، به بازاندیشترین گروهها تبدیل خواهند شد.
قربانعلی ابراهیمی؛ رقیه مسلمی پطرودی
دوره 9، شماره 4 ، اسفند 1390، ، صفحه 73-91
چکیده
چگونگی گذران اوقات فراغت بازتابی از سرمایه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هر جامعه است. پژوهش حاضر تأثیر سرمایه فرهنگی را بر اوقات فراغت با بهرهگیری از روش پیمایشی مورد بررسی قرار داده است. ابزار مورد استفاده برای جمعآوری دادهها، پرسشنامه بوده است. جامعهی آماری این تحقیق را کلیه زنان ساکن شهرستان جویبار در دامنه سنی 64- 15 سال تشکیل ...
بیشتر
چگونگی گذران اوقات فراغت بازتابی از سرمایه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هر جامعه است. پژوهش حاضر تأثیر سرمایه فرهنگی را بر اوقات فراغت با بهرهگیری از روش پیمایشی مورد بررسی قرار داده است. ابزار مورد استفاده برای جمعآوری دادهها، پرسشنامه بوده است. جامعهی آماری این تحقیق را کلیه زنان ساکن شهرستان جویبار در دامنه سنی 64- 15 سال تشکیل میدهند. بر اساس نتایج آخرین سرشماری مرکز آمار ایران در سال 1385، مجموع کل زنان 15 تا 64 سال در شهرستان جویبار 25325 نفر بوده است که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای، نمونهای به حجم 378 نفر بر اساس فرمول کوکران انتخاب گردید. نتایج تحقیق حاکی از آن است که میانگین مشارکت زنان در اوقات فراغت فعال (91/1 از 4) بیشتر از مشارکت زنان در فراغت غیرفعال (3/1 از 4) است. میزان مشارکت زنان در فعالیتهای فراغتی در جامعه مورد مطالعه پایینتر از حد متوسط است. نتیجه رگرسیون خطی چند متغیره نشان میدهد که از میان سه بعد سرمایه فرهنگی، دو بعد (سرمایه فرهنگی عینیت یافته و نهادینه شده) دارای تأثیر معنادار بر اوقات فراغت میباشند.
امید قادرزاده
دوره 9، شماره 3 ، مهر 1390، ، صفحه 35-65
چکیده
از وجوه مورد توافق در نزد جامعه شناسان کلاسیک و معاصر تأکید بر نقش و جایگاه بهرهمندی از اشکال سرمایه در بازاندیشی مرزبندیهای هویتی و بسط تعلقات جمعی است. تحقیق حاضر با بهرهگیری از نظریههای جنکینز و بوردیو به بررسی تجربی فرضیهی رابطهی بین میزان بهره مندی از سرمایههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و احساس تعلق، تعهد و وفاداری ...
بیشتر
از وجوه مورد توافق در نزد جامعه شناسان کلاسیک و معاصر تأکید بر نقش و جایگاه بهرهمندی از اشکال سرمایه در بازاندیشی مرزبندیهای هویتی و بسط تعلقات جمعی است. تحقیق حاضر با بهرهگیری از نظریههای جنکینز و بوردیو به بررسی تجربی فرضیهی رابطهی بین میزان بهره مندی از سرمایههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و احساس تعلق، تعهد و وفاداری زنان نسبت به هویتهای قومی و ملی پرداخته است. برای بررسی رابطه مذکور از یک نمونهی 385 نفر از زنان 18 تا 45 سالهی شهر سنندج استفاده شده است. روش تحقیق به صورت پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه انجام گرفته است.نتایج حاصل از بررسی نشان میدهد که بین سرمایههای فرهنگی و اجتماعی و برجستگی هویتهای ملی و قومی به ترتیب همبستگی مثبت و منفی وجود دارد و سرمایه اقتصادی همبستگی مثبتی با انواع هویت دارد.لکن بیشترین همبستگی سرمایه اقتصادی با هویت ملی است. همچنین، نوع همبستگی ابعاد تجسم یافته و عینیت یافتهی سرمایه فرهنگی با هویتهای قومی و ملی تا حدودی متفاوت با بُعد نهادینه شدهی آن است. در میان ابعاد سرمایه اجتماعی، روابط انجمنی و نهادی، بیشترین اثر تقویت کنندگی را بر هویت ملی دارد. در مجموع، اشکال سرمایههای اجتماعی و فرهنگی به ترتیب 593/0 و 377/0 از تغییرات هویتهای ملی و قومی زنان مورد بررسی را تبیین میکند. در بخش پایانی مقاله، دلالتهای یافتهها و نتایج تحقیق در زمینه مطالعات آتی و سیاستگذاری اجتماعی و فرهنگی مورد بحث قرار گرفته است.
مریم مختاری؛ حلیمه عنایت
دوره 9، شماره 3 ، مهر 1390، ، صفحه 67-87
چکیده
هدف از پژوهش حاضر کشف نقش و نحوه عمل نگرشهای جنسیتی در پیدایش تصور بدنی زنانی بوده که تحت عمل جراحی زیبایی در شهر شیراز قرار گرفتهاند. روش تحقیق مورد استفاده، روش کیفی نظریه مبنایی بوده است. با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند 24 نفر از زنانی که در طی سال 1387 در شهر شیراز اقدام به جراحی زیبایی نمودند مورد مصاحبه عمیق قرار گرفتند. جهت ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر کشف نقش و نحوه عمل نگرشهای جنسیتی در پیدایش تصور بدنی زنانی بوده که تحت عمل جراحی زیبایی در شهر شیراز قرار گرفتهاند. روش تحقیق مورد استفاده، روش کیفی نظریه مبنایی بوده است. با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند 24 نفر از زنانی که در طی سال 1387 در شهر شیراز اقدام به جراحی زیبایی نمودند مورد مصاحبه عمیق قرار گرفتند. جهت دستیابی به نظریه مبنایی از طریق تحلیل کدگذاری، 36 مفهوم، 3 مقوله اصلی، 9مقوله فرعی و 1 مقوله هسته تحت عنوان: «تصور بدنی زنان تحت سیطره نگرش ظاهرگرایانه مردان در صور گوناگون» استخراج گردید. نتایج این مطالعه کیفی نشان میدهد که تصور بدنی زنان از طریق نگرش جنسیتی که آنان نسبت به خود، مردان نسبت به زنان و زنان نسبت به مردان دارند، شکل میگیرد. اما نگرش زنان نسبت به خود، ملهم از نگرش ظاهرگرایانه مردان نسبت به زنان است. پیشرفتهای علمی در زمینه جراحیهای زیبایی نقش تسهیلگر در افزایش توجه به بدن و ظاهر داشته و به نگرش ظاهرگرایانه مردان نسبت به زنان یاری رسانده است.
مهدی طالب؛ سید احمد فیروزآبادی؛ صدیقه پیری
دوره 9، شماره 2 ، شهریور 1390، ، صفحه 135-153
چکیده
مسأله فقر به طور کلی و فقر زنان به طور خاص از جمله مسائل اجتماعی است که در سالهای اخیر تلاش گردیده است راهبردهایی جهت کاهش آن اتخاذ گردد. نتایج بررسیهای آماری نشان میدهد فقر و نابرابری در مناطق روستایی بیش از نواحی شهری و در بین زنان بیش از مردان است. این تحقیق درصدد است در یک مطالعه موردی با روش کیفی و بر اساس رهیافت گراندد تئوری ...
بیشتر
مسأله فقر به طور کلی و فقر زنان به طور خاص از جمله مسائل اجتماعی است که در سالهای اخیر تلاش گردیده است راهبردهایی جهت کاهش آن اتخاذ گردد. نتایج بررسیهای آماری نشان میدهد فقر و نابرابری در مناطق روستایی بیش از نواحی شهری و در بین زنان بیش از مردان است. این تحقیق درصدد است در یک مطالعه موردی با روش کیفی و بر اساس رهیافت گراندد تئوری علل اجتماعی و فرهنگی فقر زنان روستایی را مورد مطالعه قرار دهد. نمونه گیری تحقیق، به شیوهی نمونهگیری مبتنی بر هدف بوده است و از زنان متاهل و سرپرست خانوار و نیز دختران جوان تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) مصاحبه گروهی انجام شده است. سؤالات محوری این پژوهش عبارتند از: عوامل تعیین کننده فقر از دیدگاه زنان و دختران روستای مورد مطالعه چه بوده است؟ راهبردهای فردی آنها در مواجهه مسأله فقر چه بوده است؟ پیامدهای فقر از نظر آنها چه بوده است؟ یافتههای تحقیق نشان میدهد که تبیینکنندههای فقر از دیدگاه زنان و دختران روستایی، ناآگاهی اجتماعی، تعصبات طایفهای، اولویت رسیدگی به افراد ذکور در خانواده، تقدیرگرایی، فقر بین نسلی، جمعیت زیاد خانواده، محدودیت-های تحصیلی، بیکاری و آثار جنگ تحمیلی میباشد. نتایج تحقیق نشان میدهد که بارزترین علل فقر در منطقه مورد مطالعه، عوامل اجتماعی و فرهنگی است.
مجید موحد؛ طاهره عزیزی
دوره 9، شماره 2 ، شهریور 1390، ، صفحه 181-206
چکیده
این پژوهش به منظور مطالعه رابطه رضایتمندی جنسی زنان و تعارضات میان همسران در بین 400 نفر از زنان متأهل شهر شیراز با روش پیمایشی و با استفاده از تکنیک نمونه گیری طبقه بندی تصادفی انجام شده و دادههای آن از طریق پرسشنامه در سال 1388 جمع آوری شده است. رضایت مندی جنسی در این پژوهش به ابعاد خشنودی جنسی، تبادل کلامی جنسی، تفتهم جنسی، نگرانی ...
بیشتر
این پژوهش به منظور مطالعه رابطه رضایتمندی جنسی زنان و تعارضات میان همسران در بین 400 نفر از زنان متأهل شهر شیراز با روش پیمایشی و با استفاده از تکنیک نمونه گیری طبقه بندی تصادفی انجام شده و دادههای آن از طریق پرسشنامه در سال 1388 جمع آوری شده است. رضایت مندی جنسی در این پژوهش به ابعاد خشنودی جنسی، تبادل کلامی جنسی، تفتهم جنسی، نگرانی ارتباطی جنسی و نگرانی شخصی جنسی تقسیم شده است. همچنین تعارضات در سه طبقه تعارضات کلامی، روانی و فیزیکی مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش برای نشان دادن رابطه رضایتمندی جنسی زنان و تعارضات میان همسران، از نظریه تعارض اسکانزونی استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد رابطه معکوس و معنی داری بین رضایتمندی جنسی زنان و تعارضات میان همسران وجود دارد، بدان مفهوم که هر چه رضایتمندی جنسی زنان افزایش مییابد، تعارضات زوجین کاهش پیدا میکند و بالعکس. ضمن اینکه سه بعد اول از ابعاد پنج گانه رضایتمندی جنسی نیز با هر کدام از ابعاد تعارضات زوجین، دارای رابطه معکوس نشان داده است.
عباس عسکریندوشن؛ سیدعلیرضا افشانی؛ راضیه ذاکریهامانه؛ سمیه عسکریندوشن
دوره 9، شماره 1 ، فروردین 1390، ، صفحه 93-116
چکیده
در سالیان اخیر موضوع مصرف، به بحثی داغ در گفتمانهای رایج در سطح حوزه عمومی جامعه و در سطح سیاست گذاریهای کلان کشور تبدیل شده است. با این وجود، عوامل فردی و اجتماعی تأثیرگذار بر ارزشها، اهداف و رفتارهای مصرفی، تاکنون کمتر مد نظر محققین اجتماعی واقع شده است. مقاله حاضر، براساس یک پژوهش موردی در شهر یزد، به مطالعه تمایلات مصرفی زنان ...
بیشتر
در سالیان اخیر موضوع مصرف، به بحثی داغ در گفتمانهای رایج در سطح حوزه عمومی جامعه و در سطح سیاست گذاریهای کلان کشور تبدیل شده است. با این وجود، عوامل فردی و اجتماعی تأثیرگذار بر ارزشها، اهداف و رفتارهای مصرفی، تاکنون کمتر مد نظر محققین اجتماعی واقع شده است. مقاله حاضر، براساس یک پژوهش موردی در شهر یزد، به مطالعه تمایلات مصرفی زنان حداقل یکبار ازدواج کرده و عوامل تعیینکننده آن پرداخته است. دادهها، از طریق یک پیمایش مقطعی در پاییز 1388 در میان یک نمونه 684 نفری از زنانِ شهر یزد، جمعآوری شده و مورد تحلیل قرار گرفته است. یافتهها، بیانگر تأثیرگذاری سه گروه از عوامل مشتمل بر مشخصههای فردی، وضعیت اقتصادی خانوار و تأثیر بیننسلی مشخصههای والدین بر سطح تمایلات مصرفی پاسخگویان است. براساس نتایج، متغیرهای درآمد خانواده، میزان استفاده از رسانههای جمعی، تحصیلات والدین و بعد خانواده والدین مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر تمایلات مصرفی زنان هستند که با کنترل سایر متغیرها، همچنان تأثیر معنادار خود را حفظ میکنند. تحقیقات دیگری ضروری است تا آثار و پیامدهای تمایلات مصرفی را بر طیف وسیعی از رفتارها و نگرشهای جمعیتی و خانوادگی زوجین، به ویژه در حوزه ازدواج و فرزندآوری مورد مطالعه قرار دهد.
مریم رفعتجاه؛ سمیه قربانی
دوره 9، شماره 1 ، فروردین 1390، ، صفحه 117-147
چکیده
امروزه شواهد و تحقیقات نشان میدهد که با وجود افزایش نسبت زنان تحصیلکرده در بازار کار، پیشرفت آنان در مشاغل مدیریتی محسوس نبوده است. از آن جا که بر اساس منابع نظری و پژوهشی، سرمایه اجتماعی یکی از عوامل مهم تأثیرگذار بر ارتقاء شغلی است و زنان به سبب عوامل اجتماعی و فرهنگی در مقایسه با مردان از سرمایه اجتماعی کمتری برخوردارند، ...
بیشتر
امروزه شواهد و تحقیقات نشان میدهد که با وجود افزایش نسبت زنان تحصیلکرده در بازار کار، پیشرفت آنان در مشاغل مدیریتی محسوس نبوده است. از آن جا که بر اساس منابع نظری و پژوهشی، سرمایه اجتماعی یکی از عوامل مهم تأثیرگذار بر ارتقاء شغلی است و زنان به سبب عوامل اجتماعی و فرهنگی در مقایسه با مردان از سرمایه اجتماعی کمتری برخوردارند، در این پژوهش تأثیر سرمایه اجتماعی بر ارتقاء شغلی زنان مورد مطالعه قرار گرفته است. دادههای میدانی از طریق پرسشنامه و مصاحبه گردآوری شده است. بر اساس یافتهها، شانس ارتقاء شغلی زنان دارای پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی بالا، بیشتر از سایر زنان بوده و زنان مدیر عمدتاً از پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی بالا و از خانوادههایی با ساختار دموکراتیک و مشارکتی برخاستهاند؛ درحالیکه زنان غیرمدیر در بیشتر موارد در خانوادههایی با ساختار تساهلگرا یا اقتدارگرا تربیت شدهاند. همچنین میزان سرمایه اجتماعی (مشارکت، روابط و اعتماد اجتماعی) زنان دارای پستهای مدیریتی، بیشتر از سایر زنان بوده و ترکیب و ساختار آن نیز با سایر زنان تفاوت دارد. روابط اجتماعی زنان در مشاغل غیر مدیریتی غالباً به خویشان و همسایگان و افراد خودی ختم میشود، درحالیکه روابط اجتماعی زنان دارای مناصب مدیریتی از افراد فامیل فراتر رفته و همکاران و دوستان را نیز دربرمیگیرد. در نتیجه آنها را از اطلاعات و حمایتهای متنوع و متعدد و امتیازات اجتماعی بیشتری برخوردار میسازد.
اسداله نقدی؛ اسماعیل بلالی؛ پروین ایمانی
دوره 9، شماره 1 ، فروردین 1390، ، صفحه 147-163
چکیده
امروزه مشارکت زنان در فعالیتهای مختلف اجتماعی بخشی از حقوق اجتماعی آنان تلقی میشود، اما موانع فرهنگی و اجتماعی بسیاری در این زمینه وجود دارد. مشارکت زنان در ورزش به دلیل تأثیرات آن بر سلامت جامعه دارای اهمیت بسیاری است. در اینجا برای مطالعه مشارکت زنان در ورزش از مدلی که ترکیبی از نظریههای فیش باین و آیزن، نظریه یادگیری اجتماعی، ...
بیشتر
امروزه مشارکت زنان در فعالیتهای مختلف اجتماعی بخشی از حقوق اجتماعی آنان تلقی میشود، اما موانع فرهنگی و اجتماعی بسیاری در این زمینه وجود دارد. مشارکت زنان در ورزش به دلیل تأثیرات آن بر سلامت جامعه دارای اهمیت بسیاری است. در اینجا برای مطالعه مشارکت زنان در ورزش از مدلی که ترکیبی از نظریههای فیش باین و آیزن، نظریه یادگیری اجتماعی، سرمایه فرهنگی و نیز نظریههای بم، چافتز و چو استفاده شده است. روش تحقیق پیمایشی و تکنیک جمعآوری دادهها از طریق پرسشنامه بوده و از آزمون تی گروههای مستقل و رگرسیون لجستیک استفاده شده است. حجم نمونه 200 نفر از زنان غیر ورزشکار به صورت نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای از جامعه آماری 106404 نفری زنان 40- 20 ساله شهر همدان و یک گروه 50 نفری از زنان ورزشکار بر اساس نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدهاند. نتایج نشانگر پایگاه اقتصادی اجتماعی بالاتر، میزان سرمایه فرهنگی، تمایل فردی و حمایت اجتماعی بیشتر از زنان ورزشکار نسبت به زنان غیر ورزشکار است. نگرش خانواده زنان ورزشکار،مثبتتر و میزان پذیرش باورهای قالبی به طور معنیداری کمتر از زنان غیر ورزشکار است. اما از نظر سودمندی ادراک شده تفاوت معنیداری بین دو گروه وجود ندارد. نتایج رگرسیون لجستیک نشان داد که متغیرهای سرمایه فرهنگی و تمایل فردی دو متغیر تأثیرگذار بر احتمال مشارکت ورزشی است.
آرین قلیپور؛ ندا محمداسماعیلی؛ فتانه قلیپور
دوره 8، شماره 4 ، بهمن 1389
چکیده
رقابت ملتها برای کسب سهمیبیشتر از جهان روزبهروز تشدید میشود و مدیریت منابع انسانی نقشی قابل توجه در این میان ایفا میکند. ورود گستردهی زنان به عرصههای اجتماعی نویدبخش استفادهی بهینه از همهی پتانسیلهای نیروی انسانی است. کشور ایران نیز در سالهای اخیر شاهد حضور گستردهی زنان در آموزش عالی بوده است. هرچه هویت اجتماعی ...
بیشتر
رقابت ملتها برای کسب سهمیبیشتر از جهان روزبهروز تشدید میشود و مدیریت منابع انسانی نقشی قابل توجه در این میان ایفا میکند. ورود گستردهی زنان به عرصههای اجتماعی نویدبخش استفادهی بهینه از همهی پتانسیلهای نیروی انسانی است. کشور ایران نیز در سالهای اخیر شاهد حضور گستردهی زنان در آموزش عالی بوده است. هرچه هویت اجتماعی این افراد قویتر باشد، آرمانهای کشور در سند چشمانداز بهتر تحقق مییابد. یکی از چالشهای اساسی مدیران کشور؛ تقویت هویت اجتماعی در نهادهای آموزش عالی است که نیروی انسانی را تربیت میکنند. برای شناسایی راهکارهای تقویت هویت اجتماعی، دو دانشگاه تهران و آزاد اسلامی واحد قزوین بهعنوان نمونه انتخاب شده و دادهها به دو روش مصاحبه و پرسشنامه جمعآوری شده است. تعداد نمونه برای مصاحبه از هر دانشگاه 20 نفر و برای پرسشنامه در حدود 419 نفر است. میانگین احساس هویت ملی در دانشگاه تهران 61/3 و در دانشگاه قزوین 87/3 است. تحلیل دادهها حاکی از آن است که جداسازی فیزیکی، مکانی و نمادینِ هویتهای دختران و پسران منجر به سرخوردگی دخترها شده و اعتمادبهنفس آنها را از بین میبرد. فقدان توانایی ایجاد پیوند میان هویتهای مختلف، یکی از علل اصلی شکست در برقراری تعادل میان نقشهای مختلف اجتماعی است که منجر به یکبعدی شدن دختران و خودباوری ضعیف آنها میشود.
فضیله خانی
دوره 8، شماره 3 ، مهر 1389
چکیده
وجود نابرابریهای جنسیتی در جهان امری است که دستیابی کشورها به توسعه را با مشکل روبرو میکند و کشورهای درحالتوسعه بیش از کشورهای پیشرفته از این مسئله رنج میبرند. این نابرابری تحت تأثیر عوامل متعدد شکل میگیرد: عوامل اقتصادی از جمله وجود یا فقدان فرصتهای برابر در دسترسی به بازار کار، مالکیت، کسب درآمد و کنترل بر آن، ...
بیشتر
وجود نابرابریهای جنسیتی در جهان امری است که دستیابی کشورها به توسعه را با مشکل روبرو میکند و کشورهای درحالتوسعه بیش از کشورهای پیشرفته از این مسئله رنج میبرند. این نابرابری تحت تأثیر عوامل متعدد شکل میگیرد: عوامل اقتصادی از جمله وجود یا فقدان فرصتهای برابر در دسترسی به بازار کار، مالکیت، کسب درآمد و کنترل بر آن، برابری درآمد، دسترسی به اعتبارات و غیره. عوامل اجتماعی میتواند بهعنوان زیرساخت اصلی موجد این نابرابریها عمل کند و سایر انواع نابرابریهای اقتصادی، حقوقی و اجتماعی را در پی داشته باشد. هدف اصلی این مقاله این است که ضمن معرفی شاخصهای مهم در سنجش نابرابریهای جنسیتی در جهان به تعیین مشکل ساختاری این شاخصها در خصوص عدم توجه به الگوها و غالبهای ساختاری جامعه بپردازد. نگرش های مختلفی در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفتهاند که عمدتاً مبنای تعیین شاخصها میباشند. از جمله رویکرد نوگرایی- نئوکلاسیک، دیدگاه بوزروپ و مطالعات زنان در توسعه. این مقاله با بهرهگیری از منابع مکتوب، به تحلیل این نابرابریها میپردازد. مطالعهی حاضر نشان میدهد که منابع منتشره در سطح جهان و ایران، وجود نابرابریها به شکل فوق را تأئید میکنند و بر عوامل اجتماعی بهعنوان کلید اصلی پیدایش سایر انواع نابرابریها تأکید میکند.
میثم موسایی؛ نادر مهرگان؛ روح الله رضایی
دوره 8، شماره 2 ، تیر 1389
چکیده
امروزه پرداختن به موضوعات زنان، مطالعه نقش آنان در اجتماع و نحوهی اثرگذاری و اثرپذیری آنان از متغیرهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مورد توجه و استقبال فراوانی قرار گرفته است. مطالعه آمارهای موجود در این زمینه نیز بیانگر توجه بیشتر جوامع به این گروه اجتماعی و مشارکت بیشتر آنان در عرصههای مختلف است؛ بهطوری که شاهد افزایش ...
بیشتر
امروزه پرداختن به موضوعات زنان، مطالعه نقش آنان در اجتماع و نحوهی اثرگذاری و اثرپذیری آنان از متغیرهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مورد توجه و استقبال فراوانی قرار گرفته است. مطالعه آمارهای موجود در این زمینه نیز بیانگر توجه بیشتر جوامع به این گروه اجتماعی و مشارکت بیشتر آنان در عرصههای مختلف است؛ بهطوری که شاهد افزایش مشارکت زنان در نیروی کار و کاهش در نرخهای باروری میباشیم. از اینرو با توجه به اهمیت موضوع، در این مقاله به تبیین رابطه ی علّی بین نرخ باروری و نیروی کار زنان پرداخته شده است. گروه کشورهای مورد مطالعه کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا هستند. همچنین این مطالعه طی دوره ی 1980-2004 صورت گرفته است. در این زمینه میتوان به دو دیدگاه موجود اشاره نمود. در دیدگاه اول اعتقاد بر کاهش میزان مشارکت زنان در نیروی کار در اثر افزایش نرخهای باروری است، اما در دیدگاه دوم افزایش میزان مشارکت زنان در نیروی کار موجب کاهش نرخهای باروری میشود. بهمنظور مطالعه ی این دو دیدگاه از آزمون علّیتی هیسائو استفاده شده است. نتایج نشان میدهند که در کشورهای مورد مطالعه از جمله ایران، رابطه ی علّیِ دوطرفه برقرار است بدین معنا که افزایش در نرخهای باروری میتواند موجب کم شدن نیروی کار زنان و در نتیجه کاهش مشارکت آنان در نیروی کار شود. از سوی دیگر، با افزایش اشتغال زنان و حضور بیشتر آنان در عرصههای اقتصادی، نرخهای باروری نیز کاهش خواهد یافت.
عصمت دانش
دوره 8، شماره 2 ، تیر 1389
چکیده
هدف این پژوهش؛ تعیین نیازها، انگیزهها و شناخت مشاغل مناسب زنان است. روش پژوهش، ارزشیابی است. بدین منظور از دو جامعهی آماری– 762 نفر بهصورت تصادفی از میان زنان شاغل در بخشهای دولتی و 200 نفر از میان صاحبنظران در دسترس- استفاده میشود. ابزارهای پژوهش، دو پرسشنامهی محققساخته است. یافتهها نشان میدهد که از دیدِ زنانِ ...
بیشتر
هدف این پژوهش؛ تعیین نیازها، انگیزهها و شناخت مشاغل مناسب زنان است. روش پژوهش، ارزشیابی است. بدین منظور از دو جامعهی آماری– 762 نفر بهصورت تصادفی از میان زنان شاغل در بخشهای دولتی و 200 نفر از میان صاحبنظران در دسترس- استفاده میشود. ابزارهای پژوهش، دو پرسشنامهی محققساخته است. یافتهها نشان میدهد که از دیدِ زنانِ شاغلِ این پژوهش، برای ایجاد شرایط مطلوب و بالا بردن انگیزهی مشارکت زنان باید به نیازهای زیستی، روانی و اجتماعی آنها توجه جدی شود. از دید صاحبنظران این پژوهش، برای اشتغال زنان هفت رستهی شغلی کاملا ًمناسب، یازده رستهی شغلی نسبتاً مناسب و شش رستهی شغلی نامناسب هستند. 92/95 درصد از صاحبنظران بهدلایلی مانند استفاده از نیروی عظیم زنان در توسعهی کشور، با اشتغال زنان موافق و 08/4 درصد آنها -آنهم فقط مردان- به-دلایلی نظیر محروم شدن فرزندان از حمایت عاطفی مادر، مخالف اشتغال زنان هستند. نتیجهگیری: توجهبه نیازها و خواستههای منطقی زنان و تخصیص مشاغل مناسب با طبیعت و روحیات زنان باعث افزایش انگیزه و ارتقای کمّی و کیفی اشتغال آنها میشود.
محمداسماعیل ریاحی؛ اکبر علی وردینیا؛ مرضیه حقگویی اصفهانی
دوره 8، شماره 1 ، فروردین 1389
چکیده
پژوهش حاضر بر آن است تا با سنجش رضایتمندی مورد نظر (انگیزهها) و نیز رضایتمندی کسبشده از تماشای سریالهای تلویزیونی در بین مخاطبان زن، رابطهی احتمالی بین انگیزهها و رضایتمندی را شناسایی نماید. این پژوهش بهشیوهی پیمایش انجام و دادهها از طریق پرسشنامه همراه با مصاحبه جمعآوری شده است. پاسخگویان پژوهش 383 نفر از زنان ...
بیشتر
پژوهش حاضر بر آن است تا با سنجش رضایتمندی مورد نظر (انگیزهها) و نیز رضایتمندی کسبشده از تماشای سریالهای تلویزیونی در بین مخاطبان زن، رابطهی احتمالی بین انگیزهها و رضایتمندی را شناسایی نماید. این پژوهش بهشیوهی پیمایش انجام و دادهها از طریق پرسشنامه همراه با مصاحبه جمعآوری شده است. پاسخگویان پژوهش 383 نفر از زنان متأهل 54-20 سالهی ساکن شهر اصفهان هستند. نتایج تحقیق نشان میدهد که قویترین انگیزه زنان برای تماشای سریالهای تلویزیونی، کسب هویت شخصی است، در حالیکه رضایتمندیِ حاصل از برقراری کنش متقابل اجتماعی، بهعنوانِ قویترین میزان رضایتمندی کسبشده از تماشا را به خود اختصاص داده است. به نظر میرسد که زنان تمایل دارند تا از طریق تماشای سریالها به تقویت ارزشهای فرهنگی و مذهبی، کسب ارزشهای مورد پسند جامعه، شناسایی و ارتقای جایگاه خود در عرصههای اجتماعی و خانوادگی و کشف واقعیتها (معیارهای کسب هویت شخصی) بپردازند. گرچه قویترین انگیزهی زنان برای تماشای سریالها کسب هویت شخصی است، اما آنها رضایتمندی اندکی از این بابت دارند. از این رو شاید بتوان چنین نتیجهگیری نمود که سریالهای تلویزیونی برای زنان بیش از آنکه آگاهیدهنده و هویتبخش باشند، سرگرمکننده و ابزاری برای برقراری کنش متقابل اجتماعی با دیگران هستند.