به نظر میآید حضور زنان در عرصه سیاسی، نهتنها در حال تبدیلشدن به یک موضوع پذیرفته شده در کل دنیاست، بلکه اثرات مثبت این حضور در مناقشات اخیر بین ایران و کشورهای ١+٥ انکارناپذیر بود.
آذر منصوری
بنابر آخرین گزارش مجمع جهانی اقتصاد در سال ٢٠١٤، شاخص مشارکت سیاسی زنان ایران رقمی نزدیک به صفر است. در همین گزارش شاخص مشارکت اقتصادی زنان ایران رقمی بهمراتب پایینتر را به خود اختصاص داده است؛ طوری که رتبه مشارکت سیاسی زنان ایران از بین ١٤٢ کشور، ١٣٥ و رتبه مشارکت اقتصادی زنان ایران در این گزارش ١٣٩ اعلام شده است. از سوی دیگر، مطابق گزارش سازمان جهانی کار، سهم مشارکت زنان ایران در سطح مدیریتی از سال ٢٠٠٦ به این سو تنزل داشته است. بنابر این گزارشها به نظر میآید مشارکت سیاسی و اقتصادی زنان ارتباط درهمتنیدهای دارند؛ به این مفهوم که هر یک از این شاخصها میتوانند رابطه علت و معلولی تنگاتنگی با یکدیگر داشته باشند. طرح این شاخصها مقدمهای است برای پرداختن به میزان تأثیرگذاری زنان در سالمسازی اقتصاد کشورها و منطبقکردن رویکردهای خرد و کلان سیاسی با مقتضیات و واقعیات دنیای امروز.
آنچه هنوز ارزیابی دقیقی از آن صورت نگرفته است، میزان و حجم واقعی فسادهای سازمانیافته و غیرسازمانیافته در شرکتها و مؤسسات دولتی و غیردولتی است. علیالقاعده در صورت برآورد و ارزیابی دقیق میتوان به این سؤال نیز با دقت و قطعیت بیشتری پاسخ داد که حضور زنان چه تأثیری در سالمسازی اقتصاد کشورها و جوامع مختلف داشته است. از سوی دیگر، با توجه به نرخ مشارکت اقتصادی و سیاسی زنان باید این موضوع نیز به دقت بررسی شود که آیا به نسبت درصد حضور زنان تغییراتی در این راستا اتفاق افتاده است یا خیر؟ بنابراین طرح موضوع تأثیر زنان در سالمسازی اقتصاد کشورها بنابر شواهد و بررسیهای پراکنده و اجمالی است که تاکنون اتفاق افتاده است.
به نظر میآید حضور زنان در عرصه سیاسی، نهتنها در حال تبدیلشدن به یک موضوع پذیرفته شده در کل دنیاست، بلکه اثرات مثبت این حضور در مناقشات اخیر بین ایران و کشورهای ١+٥ انکارناپذیر بود. تلاش و اثرگذاری برای تقویت روند گفتوگو و صلح، نماد بارز این اثرگذاری است. بهکارگیری این ظرفیت در ساختار سیاسی کشورها به دلیل نگاه زنانه به امر سیاست و تأثیری است که در جریانسازی روند صلح در دنیا به جای خواهد گذاشت، اما بنابر همین اطلاعات عینی که حداقل در تاریخ معاصر کشور ما نیز میتوان آن را ارزیابی و تا حدودی به آن اتکا کرد، کمتر زنی را میتوان سراغ گرفت که در شکلگیری و روند فسادهای پیدا و پنهان دولتها نقش داشته باشد. از سوی دیگر، بررسی عملکرد زنان در شوراهای اسلامی شهر و روستا که ظرفیت جدیدی برای حضور آنان در مدیریت شهری بود، گزارشی که بر سوءاستفاده مالی زنان عضو از موقعیت خود در این شوراها دلالت کند، بهمراتب و نسبت به حضورشان کمتر دیده شده است، در مقابل اما حضور زنان در عرصه مدیریت شهری و در نهاد شورا بر سلامت شوراها نیز افزوده است. میتوان گفت این موضوع نهتنها در ایران، بلکه در همه جوامعی که زنان نقشی در قدرت داشتهاند، انکارناپذیر به نظر میرسد. چرایی این موضوع مقالی دیگر میخواهد. بیدلیل نبوده است که ١٤٠٠ سال پیش خداوند در آیه ١٧ سوره حدید میفرماید: «زنان و مردانی که در راه خدا تصدیق میکنند و در راه آن کار میکنند و به خداوند قرض میدهند را اجر بزرگی است». هم در سیاست و هم در اقتصاد، در مبانی اعتقادی مسلمانان هیچ تفکیک و تمایزی بین زن و مرد به چشم نمیخورد. نهتنها تمایزی نیست، بلکه خداوند به هر دو نقش یکسان و برابر داده است و تکلیف برای زنان و مردان مسلمان یکی است.