اکولوژی و محیط زیست
معصومه جرجانی؛ سمیه باصری؛ فریده آفرین
چکیده
کشور ایران مانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه در معرض تهدیدهای زیست محیطی قرار دارد. با توجه به نقش مهم زنان در مدیریت منابع پایدار در خانواده، با نیمنگاهی به حضور پررنگ آنها در جامعه و سهم فعلیشان در نظام آموزشی کشور، توانمندسازی آنان در بحث توسعه پایدار و طراحی پوشاک برای آنها منطبق بر معیارهای حفظ محیط زیستی، حائز اهمیت است. ...
بیشتر
کشور ایران مانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه در معرض تهدیدهای زیست محیطی قرار دارد. با توجه به نقش مهم زنان در مدیریت منابع پایدار در خانواده، با نیمنگاهی به حضور پررنگ آنها در جامعه و سهم فعلیشان در نظام آموزشی کشور، توانمندسازی آنان در بحث توسعه پایدار و طراحی پوشاک برای آنها منطبق بر معیارهای حفظ محیط زیستی، حائز اهمیت است. در این راستا در پژوهش حاضر با روش توصیفی-پیمایشی تلاش شد تا با استفاده از ضایعات کشاورزی برای رنگرزی و زائدات پارچهها در طراحی و دوخت پوشاک اجتماعی زنان یعنی مانتو، متناسب با زیرساختها و امکانات موجود در کشور و با تکیه بر فرهنگ اصیل گذشته در جهت توسعه پایدار گامی برداشته شود. کنش رفتاری و ذهنیت مصرفکنندگان نسبت به مؤلفههای طراحی از طریق پرسشنامه در میان دختران دانشکده هنر دانشگاه سمنان ارزیابی شد. حجم نمونه 102 نفر بود که با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ارزیابی نتایج پژوهش نشان داد که تمام مؤلفه های مانتوها به غیر از مؤلفه اندامی بودن، توسط جامعه آماری پذیرفته شده و میزان آگاهی دختران از اصول توسعه پایدار پوشاک، بر میزان رضایت مندی آنها از طراحیهای انجام شده اثر مثبت دارد. این موضوع ضرورت برنامه ریزی بیشتر در این زمینه را نشان می دهد.
علوم سیاسی
هدی السادات واعظی؛ علی علی حسینی
چکیده
از اواسط قرن بیست میلادی؛ به دنبالِ فراگیری فرآیند جهانی شدن و فرهنگ سیاسی دموکراتیک، غالب مردم و زنان در کشورهای مختلف، امکان مشارکت سیاسی موثر و ورود به عرصهی سیاست را یافتند. بویژه از قرن بیست و یکم میلادی به این سو، روند افزایش حضور زنان در سیاست (البته گرچه با کم و کیفهای متفاوت) به عنوان پدیدهای کلی در غالب کشورهای جهان در ...
بیشتر
از اواسط قرن بیست میلادی؛ به دنبالِ فراگیری فرآیند جهانی شدن و فرهنگ سیاسی دموکراتیک، غالب مردم و زنان در کشورهای مختلف، امکان مشارکت سیاسی موثر و ورود به عرصهی سیاست را یافتند. بویژه از قرن بیست و یکم میلادی به این سو، روند افزایش حضور زنان در سیاست (البته گرچه با کم و کیفهای متفاوت) به عنوان پدیدهای کلی در غالب کشورهای جهان در حال گسترش بوده است. با توجه به اهمیت قدرت سیاسی به عنوان تعیین کننده، کنترل کننده و مدیریت کننده عرصههای مختلف زندگی بشر، حضور زنان در عرصه قدرت سیاسی و مشارکت سیاسی در سطوح عالی تصمیم ساز و مدیریت کلان، از موثرترین گامها در راستای اعتلاء جایگاه و حقوق ایشان به شمار می رود و جلب مشارکت سیاسی و اعتماد سیاسی زنان به نظام سیاسی علاوه بر تحقق توسعه سیاسی به افزایش مقبولیت نظام سیاسی و بهبود وجه بینالمللی نظام سیاسی مربوط در سطح نظام بینالملل منجر می گردد. در این راستا این پژوهش توصیفی - تحلیلی با استفاده از شیوه گردآوری اسنادی و تحلیل و مقایسه برخی آمارهای خارجی و داخلی، درصدد پاسخدهی به این پرسش است که با عنایتِ به روند وضعیت جهانی حضور زنان در مناصب سیاسی، وضعیت حضور زنان در قدرت سیاسی و مناصب سیاسی ایران چگونه است و امکانات برای حضور بیشتر زنان در مناصب جمهوری اسلامی ایران چیست؟. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که کشور ایران از نظر زیرشاخصِ مربوط به حضور زنان در مناصب سیاسی (زیرشاخص توانمندسازی سیاسی)، حتی نسبت به بسیاری از نظامهای محافظه کار منطقه خاورمیانه و خلیج فارس، در جایگاه نامناسبی قرار دارد و با توجه به روند افزایشی ثبت نام و درخواست و کاندیداتوری زنان ایرانی در انتخاباتی از قبیل انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخابات مجلس خبرگان و انتخابات ریاست جمهوری و افزایش سطح تحصیلات زنان ایرانی و افزایش رتبه کشور ایران در زیرشاخص جهانی دستیابی به امکانات آموزشی و تلاش رو به رشد زنان ایرانی برای مشارکت سیاسی در سطح نخبگان قدرت و بویژه با توجه به فراگیری فرآیند جهانی شدن و فرهنگ سیاسی دموکراتیک در عصر ارتباطات و بهتبع اثرپذیری بیشتر کشورها و جوامع از آن از جمله ایران؛ با افزایش تقاضای زنان برای نقش آفرینی موثر در عرصه مناصب عالی سیاسی ایران مواجه خواهیم شد. در این راستا، بایستی بر امکاناتی از قبیل: رشد تحصیلات تکمیلی آکادمیک زنان ایرانی در رشتههای مربوط با حوزهی مدیریت سیاسی، تحققِ حداقل سابقهی کاری سیاسی (تخصصی) زنان ایرانی برای دستیابی به مناصب سیاسی عالی با گذشتِ حدود چهار دهه از ثبات انقلاب اسلامی، پتانسیل نهفته آرمان انقلاب اسلامی مبنی بر تقابلِ با نگاه ابزاری به جنسیت زنانه و پذیرش حضور زنان در عرصه قدرت اجتماعی سیاسی توسط جامعهی در حال گذار ایرانی تکیه کرد و از تاثیر موانعی که زنان را از دستیابی به مناصب بازداشته است، با راهکارهایی از قبیل: اتخاذ تدابیر و ابتکارات حمایتی نظام سیاسی در راستای افزایش سهم زنان در مناصب سیاسی و بهبود وجه بینالمللی خود، فرهنگ سازی در پروسه اجتماعی کردن در راستای نمایندن عرصه سیاست به عنوان عرصه حضور دو جنس و افزایش خود باوری زنان، کاست.
مطالعات زنان
سیما رییسی؛ حسین تفضلی؛ محمد توحیدفام؛ احمدرضا طاهری
چکیده
چکیده:
در هر جامعه ای مشارکت سیاسی گروههای اجتماعی بر پایه ساختارهای اجتماعی و فرهنگی آن جامعه شکل میگیرد که مشارکت را معقولانه یا سنتی میکند. مشارکت سیاسی زنان بلوچ نیز بر همین پایه شکل گرفته است در این راستا با توجه به سوال حاضر که نظام قشربندی بلوچستان ، چگونه مشارکت سیاسی زنان بلوچ را تحت شعاع خود قرار داده است؟،سعی شد، مشارکت ...
بیشتر
چکیده:
در هر جامعه ای مشارکت سیاسی گروههای اجتماعی بر پایه ساختارهای اجتماعی و فرهنگی آن جامعه شکل میگیرد که مشارکت را معقولانه یا سنتی میکند. مشارکت سیاسی زنان بلوچ نیز بر همین پایه شکل گرفته است در این راستا با توجه به سوال حاضر که نظام قشربندی بلوچستان ، چگونه مشارکت سیاسی زنان بلوچ را تحت شعاع خود قرار داده است؟،سعی شد، مشارکت سیاسی زنان بلوچ با توجه به قشربندیهای اجتماعی مورد مطالعه قرار گیرد. پژوهش مزبور با روش زمینه ای همچنین با تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته و نمونهگیری هدفمند از یازده نفر زن و مرد بلوچ انجام گرفت.
یافتههای پژوهش نشان میدهد مشارکت سیاسی زنان بلوچ تحت شعاع قشربندیهای اجتماعی بلوچستان بوده است. با وجود این که عوامل زمینهای همانند: مردسالاری، جامعه پذیری جنسیتی، انگارههای مذهبی و پیشینههای تاریخی و ذهنی مشابه هستند اما مشارکت زنان با توجه به قشربندیهای اجتماعی هر بخش از منطقه بلوچستان شکل گرفتهاند. برحسب قشربندیهای اجتماعی از جمله: قشر بندی طائفهای در شمال بلوچستان، قشربندی کاست طبقاتی در مرکز و جنوب بلوچستان و قشربندی اقتصادی و طائفهای در ساحل بلوچستان که مشارکت سیاسی نه تنها زنان بلکه همه مردم منطقه را تحت تاثیر خود قرار داده است.
همچنین در پژوهش حاضر از نظریه قشربندی اجتماعی " ماکس وبر" و سه شاکله آن « ثروت، قدرت و منزلت »نیز بهره گرفته شد. سه شاکلۀ نظریۀ قشربندی ماکس وبر در قشربندی اجتماعی بلوچستان و مکانیزمی که این قشربندی را در مشارکت سیاسی زنان دخیل میکند، صدق دارند. بدین معنا که مشارکت سیاسی زنان در منطقۀ بلوچستان به لحاظ فهم کیفی از این مشارکت به کنشی جمعی از سوی طبقات صاحبنفوذ و برتر در این منطقه بدل شده است. آن چه که در نهایت از این حضور زنانه قابل برداشت است، تداوم سلسله مراتب اجتماعی پیشین، البته این بار با بهره گیری از ابزارهای دموکراتیک نوین است.
بر مبنای روش زمینه ای و پدیده مرکزی به دست آمده یعنی « گذشتهگرایی »، قشربندی اجتماعی منطقه بلوچستان با وجود تحولات تکنولوژی، آموزشی و... هنوز براساس قشربندیهای اجتماعی پیشین خود بوده و تغییر چندانی در قشربندیهای اجتماعی بخشهای منطقه بلوچستان اتفاق نیفتاده است. از جهت دیگر چنین تمایلی به گذشتهگرایی در ساختار فرهنگی بلوچستان، موجب فقدان شایستهسالاری در رقابتهای سیاسی و اجتماعی شده است؛ به عنوان مثال تحصیلات و تخصص کاندیداها و مشارکتکنندگان نقش بسزایی را در معادلات سیاسی بلوچستان بازی نمیکند. بر این اساس میتوان گفت «گذشتهگرایی» از عوامل تداوم توسعه نیافتگی در منطقه بلوچستان شده است و در همین حال توسعه نیافتگی نیز موجب باز تولید گذشته-گرایی در این منطقه گردیده است. در واقع شاهد یک رابطۀ رفت و برگشتی میان این دو مفهوم هستیم که در یک دور باطل دیگری را محقق میکنند.
اگرچه این پژوهش به منظور بررسی مشارکت سیاسی زنان بلوچ انجام شدهاست، اما نتایج پژوهش کیفی که به ابعاد پنهان و پیچیدهتر این مشارکت معطوف بود مدلی از مشارکت را توصیف کرد که نه تنها زنان، بلکه کلیت مشارکت سیاسی در جامعۀ بلوچستان را معنا میبخشد. در این بستر مشارکت زنان نیز نه بر مبنای جنسیت آنها، بلکه بر اساس وابستگی به طبقات خاص و در برخی موارد حتی بهعنوان ابزاری در اختیار آن طبقه معنا میشود.
واژگان کلیدی:
مشارکت سیاسی، قشربندیهای اجتماعی، زنان بلوچ، گذشتهگرایی، روش زمینهای.
مطالعات زنان
حجیه بی بی رازقی نصرآباد؛ سوسن باستانی
چکیده
در سالهای اخیر با توجه به کاهش سطح باروری و تغییر الگوهای فرزندآوری در ایران و پیامدهای جمعیتی اقتصادی و اجتماعی ناشی از آن، در نظام سیاستگذاری تلاش هایی در جهت حمایت از خانواده و حمایت از زنان شاغل صورت گرفته است. یکی از برنامه و طرحهایی که به منظور حمایت از زنان شاغل و افزایش باروری در کشور انجام شد، افزایش طول مرخصی از شش ماه به ...
بیشتر
در سالهای اخیر با توجه به کاهش سطح باروری و تغییر الگوهای فرزندآوری در ایران و پیامدهای جمعیتی اقتصادی و اجتماعی ناشی از آن، در نظام سیاستگذاری تلاش هایی در جهت حمایت از خانواده و حمایت از زنان شاغل صورت گرفته است. یکی از برنامه و طرحهایی که به منظور حمایت از زنان شاغل و افزایش باروری در کشور انجام شد، افزایش طول مرخصی از شش ماه به نه ماه بوده است. دراین مطالعه با هدف شناخت درک مادران شاغل از مرخصی زایمان تلاش شد تا از دریچه نگاه مادران شاغل که گروه هدف این سیاست هستند، به درکی از اثرات این سیاست در کاهش نابرابریهای شغلی در بخش دولتی و خصوصی، تداوم مشارکت زنان در بازار کار، ارتقا سلامت اعضای خانواده، توسعه رفاه اقصادی خانواده، حفظ ارزشهای شغلی مادران، رضایت مادران شاغل و کاهش تعارض کار- خانواده دست یابیم.
رویکرد این پژوهش کیفی است. افراد موردمطالعه شامل 25 زن شاغل با تجربه مرخصی زایمان ساکن شهر تهران است که از طریق نمونهگیری هدفمند و با حداکثر تنوع به لحاظ سن، تعداد فرزندان، نوع سمت، نوع قرارداد و بخش شغلی انتخاب و بر اساس سطح اشباع نظری تعیین شدند. شیوهی گردآوری دادهها مصاحبه عمیق است که در پاییز و زمستان سال 1400 انجام شد. این پژوهش در شرایط همهگیری کرونا اجرا شد، لذا این وضعیت هم بر نحوه گردآوری اطلاعات و هم طول مدت اجرای تحقیق تاثیر گذاشت. لذا تعدادی از مصاحبهها حضوری و تعدادی تلفنی انجام شد. روش تحلیل یافتهها، تحلیل مضمون است که به سه شیوه کدگذاری باز، محوری و انتخابی استخراج شدند.
از فرایند تحلیل دادهها مبتنی بر رویکرد براون مقوله هسته «دوگانگی در تجربه مرخصی زایمان » حاصل شد که برخاسته از دو مضمون «تجربه دووجهی زنان از فرصت مرخصی زایمان» و «تناقضات در سیاست و برنامههای اجرایی» است مقوله « تجربه دو وجهی زنان از فرصت مرخصی زایمان » حاصل سه زیر مضمون «تقویت نهاد خانواده»، «تردید در تصمیم گیری» و «ناامنی شغلی» است که تجربه دوگانه را نمایان میسازند. بر اساس یافتهها «مهارتهای مدیریت بدن»، «ارتقاء سلامت زیستی کودک» «ایفای با کیفیت نقش مادری» و «کمک به تعادل کار- خانواده» گویای درک زنان از مرخصی زایمان به مثابه فرصتی برای تقویت نهاد خانواده است، لیکن تردید در تصمیمگیری که ناشی از «ترس از جدایی از فرزند» و «تردید در بازگشت به کار» است و ناامنی و تنزل موقعیت شغلی نیز بخش مهمی از تجربه مادران است. درک مادران شاغل از نحوه اجرای برنامه نیز بیانگر متناقضبودن آن است که از سه زیرمضمون «نابسندگی قانونگذاری»، «تنندادن بخش خصوصی» و «گشودگی بخش دولتی» احصا شد.
بر اساس تجربه زیسته مادران در این مطالعه سیاست مرخصی زایمان از یک سو به بهزیستی و رفاه زنان و خانواده کمک کرده است و رضایت خاطر مادران را از جهت تامین رفاه و آرامش مادر و کودک و ترمیم سلامت آنها فراهم نمودهاست. از سوی دیگر منشا برخی نگرانی ها و ترس ها و عدم اطمینان ها شده است و به دلیل تناقضات در سیاست ها و برنامههای اجرایی در فراهم نمودن امنیت خاطر و رفاه و بهزیستی مادران شاغل نیز دچار ضعفهای متعددی است. البته شرایط خانوادگی، اقتصادی، محیط کار، شرایط جسمی مادر و فرزند و میزان آگاهی و توانمندی مادران در چگونگی درک و مواجهة با مسائل مرتبط با ایفای همزمان نقشهای شغلی و خانوادگی تجربه متنوعی از فرصت مرخصی زایمان را برای زنان رقم زده است.
در همین ارتباط مرور سیاستهای مرتبط با حمایت از زنان شاغل نشان میدهد قوانین حمایتی خوبی در کشور وجود دارد. قوانین موجود از جمله ساعت شیردهی، خدمت پاره وقت، خدمات نگهداری کودکان، کاهش ساعات کار بانوان دارای شرایط خاص میتواند در کنار مرخصی زایمان تاثیر زیادی در پیشگیری از بروز مسائل فردی و خانوادگی داشته باشد، بااینحال علاوه بر ابهام در قوانین، ضمانت اجرایی این سیاست ها و قوانین مشخص نشده و بعضا اجرای آن را به اختیار سازمان شغلی واگذار نموده است و از این رو باعث عدم تحقق مطلوب سیاستهای حمایتی مختلف از مادران شاغل شدهاست. نتیجه اینکه سیاست مرخصی زایمان با توجه به نیازها و شرایط مادران، کودکان و کارفرمایان نیازمند بررسی، نظارت و بازطراحی است.
جامعه شناسی
محمود محمدی
چکیده
ادراک و تجربه از جنسیت به مثابه الگوی تثبیت شده میتواند بر کنشهای اجتماعی و تربیتی افراد نقش مهمی داشته باشد. این مقاله به بررسی تجربیات زیسته دانشجویان دختر دانشگاه فرهنگیان از دخترانگی میپردازد. روش پژوهش، روش کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی است. نمونه مورد بررسی 22 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه فرهنگیان هستند. تعداد نمونههای ...
بیشتر
ادراک و تجربه از جنسیت به مثابه الگوی تثبیت شده میتواند بر کنشهای اجتماعی و تربیتی افراد نقش مهمی داشته باشد. این مقاله به بررسی تجربیات زیسته دانشجویان دختر دانشگاه فرهنگیان از دخترانگی میپردازد. روش پژوهش، روش کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی است. نمونه مورد بررسی 22 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه فرهنگیان هستند. تعداد نمونههای مورد بررسی بر اساس اصل اشباع نظری تعیین شدند. روش جمع آوری داده ها، روش مصاحبه نیمه ساختار یافته است. روش تحلیل دادهها، روش تحلیل مضمون است. پس از جمع آوری داده ها ، روایتهای دانشجویان از دخترانگی کدگذاری و مقوله بندی شدند. پس از کدگذاری 6 مقوله و 3 مضمون اصلی استخراج شد. مضامین اصلی استخراج شده شامل ویژگیهای دخترانگی، مسائل دخترانگی و عاملیت دخترانگی است. بررسی تجربیات زیسته دختران نشان می دهد که اگر چه نمونه های بررسی شده برخی از ویژگیهای احساسی و رفتاری مرسوم دخترانگی را بازتولید میکنند، اما روایتهای دانشجویان از دخترانگی نشان می دهد که آنها به دلیل دختر بودن با محدودیتها و محرومیتهایی در جامعه مواجه هستند. همچنین آنها در زندگی اجتماعی و روزمره احساس بیعدالتی و تبعیض میکنند. دانشجویان مورد بررسی از تصورات غلط اجتماعی که نسبت به دختران وجود دارد ناراضی بوده و خواستار عاملیت و کنشگری بیشتر دختران در جامعه هستند.
اقتصاد
سعداله دارابی؛ حسین محمودیان
چکیده
هدف از انجام این پژوهش، تحلیل وضعیت طول مدت بیکاری و مقایسه آن در بین زنان و مردان ایرانی در دوره 1398-1392 است. در این مطالعه تلاش شده است تأثیر چهار متغیر جنس و سن، سطح تحصیلات و وضعیت تاهل بر روی طول مدت بیکاری کارجویان 20 تا 45 ساله مراجعهکننده به مراکز کاریابی سراسر کشور بررسی شود. این مطالعه با کمک تکنیک آماری تحلیل پیشینه بقا، از طریق ...
بیشتر
هدف از انجام این پژوهش، تحلیل وضعیت طول مدت بیکاری و مقایسه آن در بین زنان و مردان ایرانی در دوره 1398-1392 است. در این مطالعه تلاش شده است تأثیر چهار متغیر جنس و سن، سطح تحصیلات و وضعیت تاهل بر روی طول مدت بیکاری کارجویان 20 تا 45 ساله مراجعهکننده به مراکز کاریابی سراسر کشور بررسی شود. این مطالعه با کمک تکنیک آماری تحلیل پیشینه بقا، از طریق پالایش و آنالیز حدود دو میلیون رکورد داده، (که توسط کاریابیهای سراسر کشور و با نظارت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی گردآوری شده است)، انجام پذیرفته است. یافتههای این مطالعه حاکی از آن است که زنان در مقایسه با مردان طول دوره بیکاری بیشتر و شانس کمتری برای دستیابی به شغل دارند. در تببین این یافته، میتوان گفت؛ احتمالا یکی از دلایل میتواند این باشد که برای مردان مشاغل بیشتری وجود دارد که با شرایط زنان تناسب ندارد. و به عبارتی زنان با محدودیت تنوع شغلی مواجه هستند. تاهل و فرزندآوری و تربیت فرزندان توسط زنان نیز میتواند یکی از دلایل افزایش طول دوره بیکاری آنان در مقایسه با مردان باشد که این موضوع با توجه به تئوریهای جنسیتی قابل توجیه است. چرا که تئوریهای جنسیتی، خصوصاً با فرهنگ ایرانی، وظایف اصلی زنان را عمدتاً تربیت و پرورش فرزندان دانسته و این در حالی است که در این فرهنگ، تأمین درآمد موردنیاز خانوار برعهدۀ مردان گذشته شده است و از اینرو انتظار میرود تحمیل چنین وظیفهای بر مردان، باعث کاهش دورۀ بیکاری برای این گروه گردد.
زنان و مردان جویای کار در گروههای سنی 20 تا 24 سال نسبت به سایر گروههای سنی از میانگین طول دوره بیکاری کمتر و شانس بیشتری برای دستیابی به شغل و خروج از بیکاری برخوردار هستند. این یافته به کمک نظریه جستجوی شغل قابل تببین است. زیرا افراد 25 تا 45 سال، احتمالا به دلیل ارتقا سطح تحصیلات و مهارتهای خود، توقع بیشتری برای دریافت شغلهای با دستمزد بالا داشته و همین امر باعث میشود که هر شغل با هر سطح از دستمزد را نپذیرند و بنابراین دست به جستجوی شغلی بیشتری زده، که در نهایت این موضوع باعث افزایش طول دوره بیکاری در میان این افراد میشود.کارجویان متاهل، مطلقه و بیوه (بجز مردان مطلقه و بیوه)، دارای خطر بقای بیکاری کمتری نسبت به افراد مجرد هستند. به نظر میرسد، افراد متاهل، مطلقه و بیوه (بهویژه در بین زنان) به دلیل مسئولیت خانوادگی و بار تکفل، بیشتر از افراد مجرد تحت فشار جهت دریافت شغل به منظور کسب درآمد و رفع مایحتاج خانواده هستند از اینرو معمولاً هر شغلی با هر سطح از دستمزد را میپذیرند. در مقابل افراد مجرد بدلیل داشتن فرصت کافی و خارج از فشارهای مالی، در خصوص پذیرش یا عدم پذیرش شغل پیشنهاد شده تصمیم میگیرند و این امر ممکن است منجر به افزایش طول دوره بیکاری آنها در مقایسه با افراد متاهل شود که این یافته با نظریه جستجوی شغل منطبق است.
در هر دو گروه زنان و مردان، کارجویان بیسواد بالاترین خطر بیکاری و افراد با سطح تحصیلات کارشناسی ارشد، و دکتری در رده دوم بالاترین خطر بیکاری قرار دارند. شانس خروج از بیکاری برای افراد با سطح تحصیلی متوسطه، دیپلم، پیش-دانشگاهی و حوزوی در مقایسه با سایر سطوح تحصیلی بیشتر است. این یافته بر اساس نظریه مهارت (تحصیل و آموزش)، قابل تبیین است. بر اساس این نظریه، برنامههای آموزشی و مهارتورزی سبب میشود شانس فرد جویای کار در یافتن شغل افزایش یابد. شرکت در برنامههای آموزشی میتواند علامت مثبت به کارفرمایان ارائه و همچنین نااطمینانی در مورد قابلیت استخدامی متقاضیان شغل را کاهش دهد.. بر اساس دیگر یافتههای این مطالعه، افراد با سطح تحصیلات کارشناسی ارشد و دکتری در رده دوم بالاترین خطر بیکاری قرار دارند. در عوض، شانس خروج از بیکاری برای افراد با سطح تحصیلی متوسطه، دیپلم، پیشدانشگاهی و حوزوی در مقایسه با سایر سطوح تحصیلی بیشتر است بنابراین به نظر میرسد بازار کار ایران، هنوز به مرحلهای از پیچیدگی و بلوغ نرسیده است که خواهان افراد با سطوح تحصیلات بالاتر از دیپلم در سطح وسیع باشد. و تقریباً نیاز مهارتی بازار کار در همان سطوح دیپلم و زیر دیپلم برای اکثر مشاغل، بدلیل عدم نوآوری و رشد بسیار کند مشاغل مهارت محور، متوقف مانده است
از اینرو پیشنهاد میشود در فرایند سیاستگذاری و مدیریت بازار کار کشور، به تغییرات ساختار سنی و جنسی جمعیت اهتمام جدی شود. زنان نیمی از جمعیت کشور هستند بنابراین ضروریست؛ استفاده از این ظرفیت، به ویژه در شرایط خروج از پنجره جمعیتی و نیز برنامهریزی برای ایجاد اشتغال پایدار و کاهش طول دوره بیکاری آنان، در اولویت قرار گیرد. با توجه به عدم تطابق آموزشهای رسمی و رشتههای تحصیلی با مهارتهای شغلی مورد نیاز بازار کار ایران، سیاستهای اصلاحی در این راستا اتخاذ شود. همچنین سیاستگذاران حوزه اشتغال کشور با طراحی و تصویب یک بسته تشویقی، کارفرمایان را مجاب کنند تا زمینه اشتغال افراد مجرد در سنین پایین مهیا و شانس خروج از بیکاری آنان تسهیل گردد.
کارآفرینی
فاطمه علی نژاد؛ مرتضی اکبری؛ نعمت اله شیری
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مفهومسازی مؤلفههای مدل پایداری کسب وکارهای زنان در شهرستان بهبهان انجام شد. برای رسیدن به این هدف از پارادایم کیفی و روش تئوری بنیانی بهره گرفته شد. برای این منظور لیست زنان دارای کسب وکار از مراکز مختلف مانند فرمانداری، مراکز فنی و حرفهای، سازمان جهاد کشاورزی و سازمان صنعت، معدن و تجارت دریافت شد. با استفاده ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف مفهومسازی مؤلفههای مدل پایداری کسب وکارهای زنان در شهرستان بهبهان انجام شد. برای رسیدن به این هدف از پارادایم کیفی و روش تئوری بنیانی بهره گرفته شد. برای این منظور لیست زنان دارای کسب وکار از مراکز مختلف مانند فرمانداری، مراکز فنی و حرفهای، سازمان جهاد کشاورزی و سازمان صنعت، معدن و تجارت دریافت شد. با استفاده از روش گلوله برفی با 21 نفر از زنان دارای کسب وکار در شهرستان بهبهان مصاحبههای عمیق انفرادی انجام گردید که در نهایت اشباع تئوریک به عنوان نقطه کفایت نمونهگیری حاصل شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از فرآیند کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که عواملی مانند دانش بازار، شرایط خانوادگی، ویژگیهای فردی و شخصیتی، عامل اقتصادی، آموزش، سیاستهای حمایتی، بحرانهای اقتصدی و تلاطمهای محیطی بر پایداری کسب وکارهای زنان در شهرستان بهبهان مؤثر است. بر مبنای نتایج این مطالعه، ارائه آموزشهای کسب و کار به زنان، اتخاذ سیاستهای حمایتی دولت و فرهنگسازی در راستای حمایت از کسب و کارهای زنان، راهبردهای توسعه پایداری کسب و کارهای زنان در شهرستان بهبهان بودند. یافتهها بیانگر آن بود که کاهش آسیبها و مشکلات اجتماعی، توانمندسازی زنان و افزایش رفاه اجتماعی از پیامدهای پایداری کسب و کارهای زنان در شهرستان بهبهان به شمار میرود.
اقتصاد
عطیه هنردوست
چکیده
از آنجا که حجاب در دین اسلام و کشور ایران به عنوان یک کشور اسلامی جایگاه ویژه ای دارد و علاوه بر آن نیز اثرات بسزای اقتصادی و فرهنگی در زندگی فردی و اجتماعی دارد. این مطالعه با استفاده از داد ه های دوره زمانی 1369-1399الگوی سیستم تقاضای تقریباً ایدهآل (ADIS) را برای چهار نوع کالای حجاب- چادر مشکی، چادر نخی، مانتو، روسری و شال- در ایران با استفاده ...
بیشتر
از آنجا که حجاب در دین اسلام و کشور ایران به عنوان یک کشور اسلامی جایگاه ویژه ای دارد و علاوه بر آن نیز اثرات بسزای اقتصادی و فرهنگی در زندگی فردی و اجتماعی دارد. این مطالعه با استفاده از داد ه های دوره زمانی 1369-1399الگوی سیستم تقاضای تقریباً ایدهآل (ADIS) را برای چهار نوع کالای حجاب- چادر مشکی، چادر نخی، مانتو، روسری و شال- در ایران با استفاده از روش پانل دیتا به صورت تک معادله ای و سیستمی برآورد کرده است. بررسیها نشان میدهد با توجه به معیار خوبی برازش مدل سیستمی نسبت به تک معادله ای دارای قدرت توضیح دهندگی بالاتری بوده است. در نهایت نیز نتایج بیان میکند که با افزایش درآمد مردم تمایل آنها به سوی کالای حجاب با کیفیت بالاتر میروند که این باعث افزایش سهم مخارج کالاهای حجاب میشود. با مقایسه کششها در هر دو برآورد میتوان به این نتیجه رسید که سهم مخارج کالای روسری و مقنعه به تغییرات درآمد حساستر میباشد.
کلید واژهها: سیستم تقاضای تقریباً ایده آل؛ پانل دیتا؛ حجاب؛ کشش؛ الگوی اسلامی
کلید واژهها: سیستم تقاضای تقریباً ایده آل؛ پانل دیتا؛ حجاب؛ کشش؛ الگوی اسلامی
کلید واژهها: سیستم تقاضای تقریباً ایده آل؛ پانل دیتا؛ حجاب؛ کشش؛ الگوی اسلامی
کلید واژهها: سیستم تقاضای تقریباً ایده آل؛ پانل دیتا؛ حجاب؛ کشش؛ الگوی اسلامی
جامعه شناسی
مهسا تیزچنگ؛ شراره مهدی زاده
چکیده
مطالعه حاضر به بررسی تجربیات زنان کارگر خانگی از زیست در میان جهانهای متکثر و متفاوت پرداخته است. هدف این مطالعه درک تجربیات زیسته این زنان به منزلهای گروهی خاموش و در حاشیه به دلیل فقدان موقعیتی رسمی در ساختار قانونی و ضعف پژوهش بوده است. رویکرد و روش مبتنی بر پدیدارشناسی اگزیستانسیال موریس مرلوپونتی است که متمرکز بر تجربه سوژهی ...
بیشتر
مطالعه حاضر به بررسی تجربیات زنان کارگر خانگی از زیست در میان جهانهای متکثر و متفاوت پرداخته است. هدف این مطالعه درک تجربیات زیسته این زنان به منزلهای گروهی خاموش و در حاشیه به دلیل فقدان موقعیتی رسمی در ساختار قانونی و ضعف پژوهش بوده است. رویکرد و روش مبتنی بر پدیدارشناسی اگزیستانسیال موریس مرلوپونتی است که متمرکز بر تجربه سوژهی بدنمند در جهان است که ادراکش بر اساس وضعیتِ او در نسبت با دیگران و جهان تعین مییابد. جامعه آماری شامل زنان کارگر خانگی در سن 25 تا 55 سال در تهران بوده است که از طریق گلوله برفی و نمونهگیری وابسته به معیار انتخاب شدهاند. نتایج مطالعه نشان میدهد سطوح برجستهی ادراکی در میان این دست از زنان حاصل از وضعیت بیقدرتی ، ابهام و در آسایش نبودن است که به طور مشخصی منتج از غلبهی روابط غیررسمی، به دور از نظارت قانونی و آمیخته با اعمال فرهنگی قشربندهشده است که ساختاری از سلسلهمراتب قدرت در سطح روزمره را بازتولید میکند. چنین زمینهای نیت یا انگیزه و اعمال روزمرهی هر دو سوی را دچار امکان چندخوانشی بودن مینماید؛ امری که تا حد بسیار زیادی مولود زمینههای فرهنگی و باورهای اجتماعی در خصوص نظامهای اخلاقی، اصول منزلتی و نیز علل جایگیری افراد درون قشربندیهای اجتماعی سلسلهمراتبی است. ما به طور مداوم در حال عمل بر اساس ادراک و آگاهی متاثر از چنین درهمتنیدگیهایی هستیم و بازتولید منظومههایی معرفتی را میسر میسازیم که لزوما اشرافی بر تبعات یا نتایج آن نداریم.
مطالعات زنان
فرزانه حقیقت قهفرخی؛ سید علی حسینی؛ اسماعیل قادری؛ سید مجتبی محمودزاده
چکیده
هویت، منشا و کانون ارزشهای یک فرد را نشان میدهد. افراد با عضویت در گروههای اجتماعی مختلف به تعریف هویت اجتماعی خود میپردازند. زنان به عنوان بخش بزرگی از نیروی کار در صنعت گردشگری، با عضویت در گروههای مختلف و فعالیت در بستر جدید گردشگری که گاها در تقابل با ارزشهای سنتی آنان است، در معرض تغییر و تحولات هویتی قرار میگیرند. هدف ...
بیشتر
هویت، منشا و کانون ارزشهای یک فرد را نشان میدهد. افراد با عضویت در گروههای اجتماعی مختلف به تعریف هویت اجتماعی خود میپردازند. زنان به عنوان بخش بزرگی از نیروی کار در صنعت گردشگری، با عضویت در گروههای مختلف و فعالیت در بستر جدید گردشگری که گاها در تقابل با ارزشهای سنتی آنان است، در معرض تغییر و تحولات هویتی قرار میگیرند. هدف اصلی این پژوهش ارائه تحلیل شبکه مضمونی برساخت هویتی زنان شاغل در گردشگری و به طور خاص زنان شاغل در اقامتگاههای بومگردی استان کرمان است. در این پژوهش از روششناسی کیفی مردمنگاری استفاده شده است. بیست نفر از زنان شاغل در این اقامتگاهها از طریق نمونهگیری هدفمند انتخاب و مورد مصاحبه عمیق قرار گرفتند. برای تحلیل دادهها از تحلیل شبکه مضامین اتراید-استرلینگ استفاده شده است. در فرآیند شش مرحلهای تحلیل، 88 کد اولیه به 33 تم بنیادین، 13 تم سازماندهنده و یک تم فراگیر "سیر گذار هویتی زنان از وابستگی سنتی به استقلال مدرن در بستر گردشگری" تقلیل یافتند. تحلیل شبکه مضامین حاکی از آن است که تجربه فرصتهای جدید از طریق توسعه گردشگری در کنار تجارب زیسته مطلوب و نامطلوب گذشته و اکنون زنان و همچنین فعالیت در بستر اجتماعی فرهنگی موجود، منجر به برساخت هویتی در ابعاد مختلف میشود. این فرایندهای هویتی حاصل تعامل زنانی که تا پیش از ورود به دنیای گردشگری درگیر مسائل فردی در حوزه نهاد خانواده بودهاند، با دنیای بیپایان گردشگری و ابعاد مختلف مدیریتی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی آن است.
مطالعات زنان
کیوان شجاع چاغروند؛ علیرضا پورسعید؛ مریم امیدی نجف آبادی
چکیده
این مطالعه با هدف تأثیر توانمندسازی شغلی بر امنیت غذایی زنان روستایی سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی انجام شد. این تحقیق کاربردی و توصیفی است و در استان تهران در طول سالهای 1400-1398 انجام شد. جامعه آماری این مطالعه شامل زنان سرپرست خانوار روستایی تحت پوشش سازمان بهزیستی استان تهران بودند که بر اساس فرمول کوکران 216 نفر انتخاب شدند. ...
بیشتر
این مطالعه با هدف تأثیر توانمندسازی شغلی بر امنیت غذایی زنان روستایی سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی انجام شد. این تحقیق کاربردی و توصیفی است و در استان تهران در طول سالهای 1400-1398 انجام شد. جامعه آماری این مطالعه شامل زنان سرپرست خانوار روستایی تحت پوشش سازمان بهزیستی استان تهران بودند که بر اساس فرمول کوکران 216 نفر انتخاب شدند. پرسشنامه محقق ساخته برای 5 متغیر مهارتهای ارتباطی و کارگروهی (7 گویه)، خلاقیت و حل مسئله (6 گویه)، تعهد و احساس مسئولیت (6 گویه)، اطلاعات و دانش تخصصی (5 گویه) و مهارتهای فنی و کار عملی (5 گویه) طراحی شد. همچنین پرسشنامه استاندارد برای امنیت غذایی با ابعاد فراهمی و دسترسی، ثبات و استفاده از مواد غذایی، استفاده شد. برای تحلیل دادهها از مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزار AMOS24 استفاده شد. بر اساس نتایج مطالعه زنان روستایی سرپرست خانوار از وضعیت متوسطی برای توانمندسازی شغلی و از وضعیت پایینی برای امنیت غذایی برخوردار بودند. نتایج حاکی از آن است که توانمندسازی شغلی 50/57 درصد از امنیت غذایی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی را تبیین میکند. در مجموع، توصیه میشود برای بهبود دادن امنیت غذایی زنان روستایی سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی توجه ویژهای به توانمندسازی شغلی داشته باشند.
مطالعات زنان
شهره روشنی
چکیده
زمینه: کار و خانواده دو نهاد مهم برای فرد و جامعهاند و برقراری تعادل بین نقشهای شغلی و خانوادگی اهمیت بسزایی در پیشبرد موفق اهداف دارد. اعضای هیئت علمی دانشگاه به دلیل بر عهده داشتن حجم زیاد وظایف شغلی با دشواریهای بیشتری برای برقراری تعادل بین نقش شغلی و خانوادگی و به طور خاص مادری مواجهند. شناسایی شرایط اثرگذار بر ایفای متعادل ...
بیشتر
زمینه: کار و خانواده دو نهاد مهم برای فرد و جامعهاند و برقراری تعادل بین نقشهای شغلی و خانوادگی اهمیت بسزایی در پیشبرد موفق اهداف دارد. اعضای هیئت علمی دانشگاه به دلیل بر عهده داشتن حجم زیاد وظایف شغلی با دشواریهای بیشتری برای برقراری تعادل بین نقش شغلی و خانوادگی و به طور خاص مادری مواجهند. شناسایی شرایط اثرگذار بر ایفای متعادل نقشها میتواند نقش مهمی در ایجاد زمینههای لازم برای رفع مشکلات و موانع موجود در مسیر برقراری تعادل میان نقشهای شغلی و مادری و در نتیجه ایفای هر چه بهتر این نقشها داشته باشد.
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی شرایط اثرگذار بر برقراری تعادل بین نقش شغلی و مادری بوده است.
روش: پژوهش به روش کیفی انجام شده است و با مصاحبه با 20 نفر از زنان عضو هیئت علمی دانشگاههای شهر تهران، به تحلیل محتوای کیفی مصاحبهها پرداخته است.
یافتهها: شرایط اثرگذار بر برقراری تعادل شامل «نگرش به مادری و اشتغال»، «چگونگی حمایت و همراهی خانواده»، «چگونگی حمایت و همراهی دانشگاه»، «اقتضائات شغلی اعضای هیئت علمی»، «خصوصیات فردی»، «دشواری-های دوران خردسالی فرزندان»، «حضور فرزندان در منزل» و «دسترسی به امکانات مادی» بوده است.
نتیجه: برخی شرایط از جمله حمایت و همراهی همسر و دانشگاه، نقش برجستهتری در برقراری تعادل دارند و علاوه بر کمک به زنان برای ایفای موفق وظایف شغلی و مادری، با کاهش تنشهای ناشی از دغدغههای ایفای همزمان نقش-ها و ایجاد اطمینان خاطر و آرامش نیز در ایفای متعادل نقش شغلی و مادری مؤثرند و لازم است به طور ویژه مورد توجه قرار گیرند.
ارتباطات
بهاره نصیری
چکیده
زمینه و هدف: بحث در مورد برقراری توازن میان نقشهای شغلی و خانوادگی زنان عضو هیات علمی دانشگاهها و پژوهشگاهها در ایام کرونا و مطالعه تجارب زیسته آنها میتواند نقش مؤثری در شناخت و توسعه ادبیات اشتغال زنان ایفا نماید. روش: این پژوهش پدیدارشناسانه، تجارب زیسته 30 نفر از زنان عضو هیات علمی دانشگاهها و پژوهشگاههای مشارکت کننده ...
بیشتر
زمینه و هدف: بحث در مورد برقراری توازن میان نقشهای شغلی و خانوادگی زنان عضو هیات علمی دانشگاهها و پژوهشگاهها در ایام کرونا و مطالعه تجارب زیسته آنها میتواند نقش مؤثری در شناخت و توسعه ادبیات اشتغال زنان ایفا نماید. روش: این پژوهش پدیدارشناسانه، تجارب زیسته 30 نفر از زنان عضو هیات علمی دانشگاهها و پژوهشگاههای مشارکت کننده را با هدف کشف و توصیف چگونگی برقراری توازن میان نقشهای شغلی و خانوادگی در ایام کرونا را مورد بررسی قرار داده است. تحقیق جهت گردآوری دادهها، از مصاحبه نیمه ساختارمند و با روش نمونهگیری هدفمند بهره برده است. فرایند تحلیل در سه سطح کلان انجام شده است. یافتهها: وجود قرنطینه خانگی ناشی از ویروس کرونا و شیوع آن باعث ایجاد دورکاری، ظهور مساله فرهنگی جدید، ظهور فرهنگ قرنطینه،کسب تجربه زندگی در بحران کرونا و برقراری توازن بین نقشهای شغلی و خانوادگی در حوزه آموزش و پژوهش در کشور شده است که این امر منجر به بازتعریف روابط و مناسبات اجتماعی، مساله اخلاق، تعهدات اجتماعی، الگوهای روابط انسانی، اجتماعی، شناخت و درک اخلاق مراقبتی در زندگی از سوی زنان شده است. در نهایت با توجه به نتایج، راهکارهایی در حوزههای، پژوهش، مدیریت و خانواده ارائه گردید.
کلیدواژهها: دورکاری، قرنطینه خانگی، زنان هیات علمی، نقشهای شغلی و خانوادگی.
جمعیت شناسی
حبیب الله صادقی؛ فاطمه ترابی
چکیده
در یک دهه اخیر بهواسطه تحولات اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی اشکال ناهمگونی از خانوارها در ایران شکلگرفته است. در این میان افزایش خانوارهای زن سرپرست یکی از تغییرات جمعیتی کشور بهحساب میآید. این مقاله با بهرهگیری از دادههای تمام شماری شهرستانی مرکز آمار ایران و با استفاده از روشهای خودهمبستگی فضایی، خوشهبندی میانگین کا و ...
بیشتر
در یک دهه اخیر بهواسطه تحولات اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی اشکال ناهمگونی از خانوارها در ایران شکلگرفته است. در این میان افزایش خانوارهای زن سرپرست یکی از تغییرات جمعیتی کشور بهحساب میآید. این مقاله با بهرهگیری از دادههای تمام شماری شهرستانی مرکز آمار ایران و با استفاده از روشهای خودهمبستگی فضایی، خوشهبندی میانگین کا و رگرسیون حداقل مربعات معمولی در چارچوب نظریههای گذار دوم جمعیتی و نابرابری به ارزیابی نقش دو مکانیسم محرکه اختیاری و فشارهای اجباری بر توزیع خانوارهای زن سرپرست در شهرستانهای کشور در سال 1395 میپردازد. نتایج خودهمبستگی فضایی نشان داد تمرکز بالاترین مقادیر خانوارهای زن سرپرست در جنوب شرق کشور و تمرکز پایینترین مقادیر خانوارهای زن سرپرست در شمال غرب و در امتداد خطی تا مرکز قابلمشاهده است. مدل خوشهبندی فضایی نیز نشان داد خانوارهای زن سرپرست در پنج خوشه قرار میگیرند که یکی از آنها تنها شامل سه شهرستان و خوشهای پرت است. سایر خوشهها عبارتاند از: (1) شهرستانهای شمال غرب، جنوب و شمال شرق و متأثر از محرکههای اقتصادی؛ (2) شهرستانهای مرکزی و شمالی و متأثر از محرکههای اجتماعی و جمعیتی؛ (3) شهرستانهای غربی و جنوب غربی و متأثر از فشارهای جمعیتی و اقتصادی؛ و (4) شهرستانهای جنوب شرق و شرق و متأثر از فشارهای اجتماعی و اقتصادی. نتایج رگرسیون حداقل مربعات معمولی نشان داد 75 درصد از نوسانات فراوانی خانوارهای زن سرپرست توسط متغیرهای موردبررسی تبیین میشود. بدین ترتیب اجرای سیاستهای حمایت مالی، فرهنگی و بنیادی سطح خرد با تأکید بر نقش مکانیسمهای محرکه و فشار امری ضروری است.
مطالعات زنان
ناهید سلیمی
چکیده
خط مشی گذاری ابزاری در دست حکمرانان برای تبدیل چالش های عینی جامعه به مسائل علمی و حل آن ها است. در مسیر استفاده از این ابزار، شایسته است خط مشی گذار از نقطهنظر جامعه هدف به عنوان بخش بزرگی از ذینفعان، در فرایند تصمیمگیری بهرهمند شوند. جمهوری اسلامی به عنوان حکمرانی متعالی، که نظامی مبتنی بر مردم سالاری دینی است نیازمند توجه ...
بیشتر
خط مشی گذاری ابزاری در دست حکمرانان برای تبدیل چالش های عینی جامعه به مسائل علمی و حل آن ها است. در مسیر استفاده از این ابزار، شایسته است خط مشی گذار از نقطهنظر جامعه هدف به عنوان بخش بزرگی از ذینفعان، در فرایند تصمیمگیری بهرهمند شوند. جمهوری اسلامی به عنوان حکمرانی متعالی، که نظامی مبتنی بر مردم سالاری دینی است نیازمند توجه به زنان به عنوان بخش مهمی از بدنه فعال اجتماع و تسهیل مشارکت عمومی آنان در فرایند خط مشی گذاری است. بدین منظور نیازمند احصاء الگوی مفهومی مشارکت در گفتمان دینی هستیم. در این پژوهش با هدف استخراج این مولفه ها از روش کیفی و استراتژی تحلیل مضمون استفاده شده است. برای پاسخ به پرسش اصلی پژوهش نیز 13 مصاحبه عمیق با خبرگان دینی مشرف به فضای کنشگری زنان با سابقه عملی یا نظری خط مشی گذارانه انجام شده است. تحلیل داده ها در فرایند کدگذاری منجر به ظهور 48 مضمون پایه در قالب 10 مضمون سازمان دهنده و 2 مضمون فراگیر و ارائه شبکه مضامین شد. یافته ها نشان داد الگوی مفهومی دینی مشارکت بدنه اجتماعی زنان در فرایند خط مشی گذاری زنان و خانواده مشتمل بر دو بعد اساسی مولفه های مشارکت و مکانیزم های مشارکت است، نهایتا الگوی مفهومی مضامین دینی مشارکت در بعد مولفه ها شامل مضامین: غایتمندی، مسئلهمحوری، سطحبندی بدنه اجتماعی، دینمحوری و الهی بودن و تخصیص عرصهها و مرزها، و در بعد مکانیزم ها شامل مضامین: قانونی و شرعی بودن، عام بودن و جنسیتزدایی، توانمندسازی، نهادهای واسط و نهادهای تخصصی هستند.
مدیریت
زهره شرعی؛ مجید علوی منش
چکیده
زمینه: درک ویژگیهایی که ممکن است مربوط به عملکرد فوق العاده نقش فرد باشد برای ایجاد نیروی کار منسجم و موفق مهم است،، بنابراین بررسی روابط بین اعتیاد به کار و رفتارهای شهروندی سازمانی و باورهای جنسیتی نقش، ضروری است و میتواند به نفع شرکت و کارمندان آن باشد.
هدف: هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر اعتیاد به کار و باورهای جنسیتی بر ...
بیشتر
زمینه: درک ویژگیهایی که ممکن است مربوط به عملکرد فوق العاده نقش فرد باشد برای ایجاد نیروی کار منسجم و موفق مهم است،، بنابراین بررسی روابط بین اعتیاد به کار و رفتارهای شهروندی سازمانی و باورهای جنسیتی نقش، ضروری است و میتواند به نفع شرکت و کارمندان آن باشد.
هدف: هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر اعتیاد به کار و باورهای جنسیتی بر رفتار شهروندی سازمانی در میان کارمندان شعب بانک ملت استان البرز میباشد.
روش پژوهش: پرسشنامه این پژوهش بهصورت آنلاین در میان 500 نفر از کارمندان شعب بانک ملت استان البرز، بهطور در دسترس توزیع و در نهایت 220 پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. فرضیههای پژوهش حاضر، بهدلیل بعد دار بودن متغیر اعتیاد به کار با استفاده از نرمافزار پی ال اس 3 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتیجه پژوهش نشانمیدهد که اعتیاد به کار با رفتار شهروندی سازمانی ارتباط معنیدار و مثبت دارد. همچنین مشخص گردید که باورهای جنسیتی نقش با رفتار شهروندی سازمانی ارتباط معنیدار و مثبت دارد. در نهایت در این پژوهش تأثیر تعدیل گری جنسیت بر رابطه بین باورهای جنسیتی نقش و رفتار شهروندی سازمانی مورد بررسی قرار گرفت که نتیجه آن حاکی از تعدیل مثبت جنسیت بر رابطه بین آن دو متغیر است.
نتیجهگیری: همانطور که جامعه ما به تغییر ادامه میدهد، باورهای جنسیتی نقش کمتر به جنسیتهای بیولوژیکی ما محدود میشود و درک نحوه ارتباط آنها با رفتار کاری (مانند رفتارهای شهروندی سازمانی) برای سازمانها ضروری خواهد بود.
ارتباطات
زهرا رضایی نسب؛ علی فیض اللهی؛ مریم کشاورز
چکیده
طلاق از جمله عوامل گسیختگی و از هم پاشیدگی کانون خانواده است که می تواند عواقب بسیاری را برای افراد جامعه داشته باشد. امروزه در بسیاری از طلاقها و نابسامانی ها در روابط زوجین شبکه های اجتماعی مجازی به عنوان یکی از مهم ترین عوامل نقش آفرینی می کند. هدف از پژوهش حاضر مطالعه چگونگی تحول و گسست زندگی زناشویی از طریق شبکه های اجتماعی ...
بیشتر
طلاق از جمله عوامل گسیختگی و از هم پاشیدگی کانون خانواده است که می تواند عواقب بسیاری را برای افراد جامعه داشته باشد. امروزه در بسیاری از طلاقها و نابسامانی ها در روابط زوجین شبکه های اجتماعی مجازی به عنوان یکی از مهم ترین عوامل نقش آفرینی می کند. هدف از پژوهش حاضر مطالعه چگونگی تحول و گسست زندگی زناشویی از طریق شبکه های اجتماعی مجازی از دید زنان مطلقه شهر ایلام می باشد. پارادایم پژوهش برساختی و تفسیری است؛ رویکرد پژوهش کیفی است و استراتژی پژوهش از نوع پدیدارشناسی می باشد. از تحلیل تماتیک همچنین چهارچوب براون و کلارک جهت تحلیل داده ها استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی زنان مطلقه شهر ایلام است که از مدت طلاق شان 5 تا 7 سال گذشته است و تجربه استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی را در طول شبانه روز بین 5 تا 10 ساعت داشته اند. رده سنی این زنان 22 تا 37 سال بوده است. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته است. نتایج تحقیق نشان داد تحول و گسست زندگی زناشویی از دید زنان مطلقه در قالب مضمون های اصلی شامل «ایجاد پیله های تنهایی»، «انفصال از شبکه های خویشاوندی»، «آسیب های فردی»، «ساختارشکن»، «ابزار ناکارآمدی خانواده»، «نمایش مصرف»، و «شبکه های مجازی به مثابه استحاله نظام ارزشی» قابل تحلیل و بررسی می باشد.
جامعه شناسی
عثمان هدایت
چکیده
هدف پژوهش حاضر درک پدیدارشناسانه از زیستجهان دختران مرزنشین از مواجه با وضعیت فارغ التحصیلی است. پژوهش حاضر تجربیات دختران را دستمایهی تحلیل وضعیت فارغ التحصیلان مناطق مرزی میکند تا به تحلیل تعین چندگانه موقعیت فرودست مرزنشینی، جنسیتی و آموزشیشان بپردازد. برای تحقق این امر، به تجربهی زیسته دختران فارغ التحصیل دانشگاههای ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر درک پدیدارشناسانه از زیستجهان دختران مرزنشین از مواجه با وضعیت فارغ التحصیلی است. پژوهش حاضر تجربیات دختران را دستمایهی تحلیل وضعیت فارغ التحصیلان مناطق مرزی میکند تا به تحلیل تعین چندگانه موقعیت فرودست مرزنشینی، جنسیتی و آموزشیشان بپردازد. برای تحقق این امر، به تجربهی زیسته دختران فارغ التحصیل دانشگاههای دولتی در چهار بُعد بدن زیسته، زمان زیسته، فضای زیسته و روابط انسانی زیسته بعد از فارغالتحصیلی پرداخته شده است. برای این امر از رویکرد هرمنوتیک و روششناسی ماکسوان مانن برای تفسیر و تحلیل تجربیات٣٠ نفر از دختران فارغ التحصیل در رشته-های مختلف دانشگاههای دولتی مناطق روستایی و شهری مرزی شهرستانهای مریوان، سروآباد و بانه استفاده شده است. نتایج نشان داد که مصاحبهشوندگان درکشان از بدنشان، حکایت از بدن فرسوده در حال تحلیل دارد که ورود به آموزش عالی و موقعیت مرزنشینی را سبب آن میدانند. دختران زمان را به صورت استرس و همراه با رنج اجتماعی زیست میکنند و فضای مرز برای آنها بعد از فارغالتحصیلی، به صورت فضای ناامن و بیثباتی درک میشود که نشان از تجربهی وضعیت استثنایی موقعیت آنها در مرز میباشد. آنها همچنین روابط انسانی را به صورت روابط متناقض تفسیر میکنند که حاکی از گسست از روابط قبل و بعد از فارغالتحصیلیشان دارد روابطی که ناپایدار و به صورت انقطاع تجربه می شود. بنابراین آنها اگرچه نتوانستهاند با فارغالتحصیلی، موقعیت خود را تغییر دهند اما درک عمیقی از آن را پیدا نمودهاند که حاکی از زیرسوال بردن نقش آموزش عالی در تغییر زنان در مناطق مرزی دارد.
مطالعات زنان
الهام شیردل؛ مهدی معینی؛ عبدالحمید دهانی
چکیده
یکی از هدفهای اقتصادی مهم که در جوامع مختلف به آن نگاهی ویژه شده است کیفیت زندگی مردمان آن کشور است. زنان بهعنوان مؤثرترین عضو جامعه، نقش بسزایی در اداره خانواده و تحکیم ساختارهای جامعه دارند.
هدف پژوهش: هدف از انجام پژوهش حاضر رتبهبندی عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی زنان متأهل شاغل و خانهدار است.
پژوهش حاضر با روش تحقیق توصیفی – ...
بیشتر
یکی از هدفهای اقتصادی مهم که در جوامع مختلف به آن نگاهی ویژه شده است کیفیت زندگی مردمان آن کشور است. زنان بهعنوان مؤثرترین عضو جامعه، نقش بسزایی در اداره خانواده و تحکیم ساختارهای جامعه دارند.
هدف پژوهش: هدف از انجام پژوهش حاضر رتبهبندی عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی زنان متأهل شاغل و خانهدار است.
پژوهش حاضر با روش تحقیق توصیفی – پیمایشی و جامعه آماری این پژوهش شامل 13 تن از زنان متاهل شاغل و خانهدار شهرستان مهرستان است که دارای حداقل 5 سال سابقه خانهداری یا اشتغال و حداقل مدرک کارشناسی در رشته جامعه شناسی هستند. روش گردآوری اطلاعات مطالعات کتابخانهای و پرسشنامه مقایسه زوجی میباشد که از آن جهت وزندهی معیارها استفاده شده است. پایایی ابزار پژوهش با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برابر با 83/0 و نرخ ناسازگاری کوچکتر از 1/0 در سطح بالا محاسبه گردید. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی AHP و نرمافزار choice Expert، انجامشده است.
یافتههای تحقیق حاکی از آن است که در میان 6 عامل مؤثر بر کیفیت زندگی زنان شاغل و خانهدار شهرستان مهرستان، عامل رابطه اجتماعی بهعنوان اصلیترین عامل شناخته شد. در ادامه، عامل امنیت اجتماعی در رتبه دوم، عامل حمایت اجتماعی در رتبه سوم، عامل منزلت اجتماعی در رتبه چهارم، عامل سرمایه فرهنگی در رتبه پنجم و عامل سلامت عمومی در رتبهی ششم عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی زنان شاغل و خانهدار قرار گرفتند.
کیفیت پیوندهای اجتماعی در افزایش سلامت اجتماعی و از طرف دیگر کیفیت زندگی زنان متأهل شاغل و خانهدار نقش اساسی دارد.
مطالعات زنان
مهدیه محمدتقی زاده
چکیده
مطالعه کیفی عوامل اثرگذار در مشارکت سازمانهای غیردولتی (NGOs) در تحقق حمایت اجتماعی در قبال خانوادههای در معرض آسیب: شهر تهران
امروزه توسعه اجتماعی کشورها، در گرو مشارکت سازمانهای مردمنهاد در تحقق حقوق گروهها و افراد جامانده اجتماع است. با توجه به اینکه حمایت اجتماعی از خانوادههای در معرض آسیب از سویی با مسئولیت و مسئولیتپذیری ...
بیشتر
مطالعه کیفی عوامل اثرگذار در مشارکت سازمانهای غیردولتی (NGOs) در تحقق حمایت اجتماعی در قبال خانوادههای در معرض آسیب: شهر تهران
امروزه توسعه اجتماعی کشورها، در گرو مشارکت سازمانهای مردمنهاد در تحقق حقوق گروهها و افراد جامانده اجتماع است. با توجه به اینکه حمایت اجتماعی از خانوادههای در معرض آسیب از سویی با مسئولیت و مسئولیتپذیری همه افراد جامعه همراه و از سوی دیگر با حقوق افراد در جامعه مرتبط است. از اینرو در این پژوهش به مطالعه کیفی عوامل موثر بر مشارکت سمنها در تحقق حمایت اجتماعی در قبال خانوادههای در معرض آسیب پرداخته میشود. روش تحقیق حاضر، کیفی با تکنیک مصاحبه است. برای این منظور 20 سمن فعال در حوزه اجتماعی زنان که به روش نمونهگیری هدفمند از میان 50 سمن فعال در این حوزه که در شهر تهران مستقر هستند، انتخاب شدند و با مدیرعامل یا عضو هیات مدیره زن 10 سمن، مصاحبه نیمهساخت یافته انجام شد. نتایج نشان دارد هر دو عوامل خارجی و داخلی بر مشارکت سمنها در حمایت اجتماعی از خانوادههای در معرض آسیب موثر بوده است. بنابراین با توجه به این عوامل موثر، مشارکت سمنها از یک مشارکت فعالانه تا یک مشارکت منفعل تعریف میشود و در این میان مشارکتهایی از جنس نیمه فعال، نیمه منفعل و غیره نیز وجود خواهد داشت.
جامعه شناسی
صدیقه پیری؛ زهرا اسدحیدری
چکیده
پژوهش حاضر در پی پاسخ دادن به این پرسش است که دختران و مادران آن ها چگونه وفاداری را فهم و معنا میکنند، به عبارتی میان فهم و درک دختران و مادرانشان از وفاداری چه تفاوتی وجود دارد. همچنین در امتداد آن، این سوال مطرح میشود که استراتژی این دو گروه هدف در مواجهه با بیوفایی چیست. محققان از خلال پاسخ به این پرسشها و رصد تحولات معنایی ...
بیشتر
پژوهش حاضر در پی پاسخ دادن به این پرسش است که دختران و مادران آن ها چگونه وفاداری را فهم و معنا میکنند، به عبارتی میان فهم و درک دختران و مادرانشان از وفاداری چه تفاوتی وجود دارد. همچنین در امتداد آن، این سوال مطرح میشود که استراتژی این دو گروه هدف در مواجهه با بیوفایی چیست. محققان از خلال پاسخ به این پرسشها و رصد تحولات معنایی و ارزشی مفهوم وفاداری توانستند تفاوت معنادهی، مواجهه و استراتژیهای به کار گرفته شده توسط دختران متأهل و مادرانشان را در مواجهه با فقدان وفاداری مورد مداقه قرار دهند. از مجموعه مفاهیم نظری «عشق سیال» باومن، «رابطه ناب» گیدنز، «سرمایه داری عاطفی» ایلوز، «ستایش عشق» بدیو، «انواع کنشهای معنادار» وبر، مفهوم مدارای اجتماعی و مواردی از این قبیل برای ایجاد حساسیت نظری در کار پژوهش استفاده بعمل آمده است. به کمک مصاحبه نیمهساختاریافته و با استفاده از نمونهگیری هدفمند، دادهها از 24 مصاحبه با دختران 23-33 سالۀ (متاهل) شهر تهران و مادرانشان جمع آوری شد. با استفاده از روش تحلیل تماتیک، 15 مضمون اصلی بدست آمده است، که آنان را در ذیل 3 محور دستهبندی کردهایم. محور اول تصور معنایی از وفاداری است؛ محور دوم شامل استراتژیهاست و محور پایانی را مداخلهگرها نامگذاری کردهایم.
حسابداری
وحید اسکو؛ مجید مرادی؛ محمد نوروزی؛ شهرزاد سراج
چکیده
هدف: بر پایه نظریه جامعهپذیری جنسیت، زنان و مردان در معرض توسعه های اخلاقی متفاوت، ارزشهای متفاوتی را بروز میدهند. تنوع جنسیتی بیانگر تفاوتهای موجود در ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی مردان و زنان است و عمل افراد بازتابی از مسیر فکر و احساس درونی آنهاست. لذا حضور زنان در ترکیب کمیته حسابرسی و هیئتمدیره باعث اثربخشی سازمان و کاهش ...
بیشتر
هدف: بر پایه نظریه جامعهپذیری جنسیت، زنان و مردان در معرض توسعه های اخلاقی متفاوت، ارزشهای متفاوتی را بروز میدهند. تنوع جنسیتی بیانگر تفاوتهای موجود در ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی مردان و زنان است و عمل افراد بازتابی از مسیر فکر و احساس درونی آنهاست. لذا حضور زنان در ترکیب کمیته حسابرسی و هیئتمدیره باعث اثربخشی سازمان و کاهش هزینههای نمایندگی شرکتها می شود و این امر بینظمیهای مالی را در شرکتها از طریق رفتار فرصتطلبانه مدیران نیز کاهش میدهد. هدف از پژوهش حاضر، تأثیر حضور زنان در هیئتمدیره و کمیته حسابرسی بر بینظمی حسابداری است.
روش: تحقیق حاضر ازنظر هدف، پژوهشی کاربردی و ازنظر شیوه گردآوری دادهها از نوع تحقیقات نیمه تجربی پسرویدادی در حوزه تحقیقات اثباتی حسابداری است، یعنی بر مبنای تجزیهوتحلیل اطلاعات گذشته انجام گرفته است. ازنظر روش تحلیل دادهها نیز تحقیق همبستگی است.
یافتهها: یافتههای پژوهش حاکی از آن است که حضور زنان در کمیته حسابرسی باعث کاهش بینظمیهای مالی در شرکتها میگردد. همچنین یافتهها بیانگر این مطلب است که حضور زنان در هیئتمدیره میتواند از طریق نظارت بر رفتارهای فرصتطلبانه مدیران تاثیر منفی و معناداری بر بینظمی مالی دارد.
نتیجهگیری: بر پایه نظریه جامعهپذیری جنسیت، زنان و مردان در معرض توسعههای اخلاقی متفاوت، ارزشهای متفاوتی را بروز میدهند. تنوع جنسیتی بیانگر تفاوتهای موجود در ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی مردان و زنان است و عمل افراد بازتابی از مسیر فکر و احساس درونی آنهاست. لذا حضور زنان در ترکیب کمیته حسابرسی و هیئتمدیره باعث اثربخشی سازمان و کاهش هزینههای نمایندگی شرکتها میشود
حقوق
مریم احمدی نژاد
چکیده
چکیده:
از جمله جنایاتی که در عصر جدید، اذهان جامعه بشری را مشوش نمود، جنایاتی است که از سوی گروه های ارهابی چون داعش در سوریه و عراق علیه زنان و کودکان ارتکاب یافت. در طول سالهای حضور وحکومت داعش در سرزمین های تحت سلطه اش، جمهوری اسلامی ایران با محوریت شهید سلیمانی خدمات بی نظیری را جهت تامین امنیت شهروندان این مناطق ارائه دادند. بر ...
بیشتر
چکیده:
از جمله جنایاتی که در عصر جدید، اذهان جامعه بشری را مشوش نمود، جنایاتی است که از سوی گروه های ارهابی چون داعش در سوریه و عراق علیه زنان و کودکان ارتکاب یافت. در طول سالهای حضور وحکومت داعش در سرزمین های تحت سلطه اش، جمهوری اسلامی ایران با محوریت شهید سلیمانی خدمات بی نظیری را جهت تامین امنیت شهروندان این مناطق ارائه دادند. بر این اساس پژوهش حاضر بدنبال پاسخ به این پرسش است که عمده جنایات داعش علیه زنان و کودکان چه بود و تلاش شهیدسلیمانی و همرزمانش در دفع این خطرات چه تاثیری داشت؟ در این بین در عرصه مکتوبات و مستندات بین المللی، شاهد تحریف واقعیات موجود در خصوص نقش سردار سلیمانی هستیم که منجر به این شد تا نگارندگان بکوشند با استناد به منابع معتبر جهانی شامل مقالات علمی و اسناد بین المللی و آژانس های خبری معروف غربی، برخی از مهم ترین فجایع داعش علیه زنان و کودکان را از منظر حقوق بین الملل برشمرده و نقش شهیدسلیمانی را در دفع این خطرات بیان نمایند. از این رو، مقاله پیشرو طی پژوهشی توصیفی بدنبال بیان چیستی جنایات داعش علیه زنان و کودکان و نقش و تاثیر عملکرد شهید سلیمانی و یارانش در مبارزه با این جنایات و سرنگونی دولت اسلامی در عراق و سوریه(داعش) است، که به حفظ امنیت زنان و کودکان در مناطق تحت سلطه این گروه تروریستی منجر شد.
حقوق
زینب عصمتی؛ سیده لطیفه حسینی؛ محمد مهدی حسینمردی
چکیده
قانون اساسی در راس هرم سلسله مراتب قوانین نقش اثرگذاری در تبیین جایگاه حقوق انسانی بانوان هر جامعه داشته است. جایگاه حقوق زنان از زمان تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از دغدغههای نظام جمهوری اسلامی ایران بوده و از همان ابتدا نقش و جایگاه زنان در پیشبرد اهداف متعالی جامعه مبتنی بر ارزشهای دینی مورد توجه قرار گرفت. حقوق رفاهی ...
بیشتر
قانون اساسی در راس هرم سلسله مراتب قوانین نقش اثرگذاری در تبیین جایگاه حقوق انسانی بانوان هر جامعه داشته است. جایگاه حقوق زنان از زمان تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از دغدغههای نظام جمهوری اسلامی ایران بوده و از همان ابتدا نقش و جایگاه زنان در پیشبرد اهداف متعالی جامعه مبتنی بر ارزشهای دینی مورد توجه قرار گرفت. حقوق رفاهی زنان از جمله موضوعاتی است که در دوران تصویب قانون اساسی ایران بعد از انقلاب اسلامی مورد بحث بوده است. از این رو هدف اصلی این پژوهش بررسی جایگاه حقوق رفاهی زنان در پرتو قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با تاکید بر تامین اجتماعی به عنوان یک حق بشری میباشد. در نوشتار حاضر این پرسش مورد واکاوی قرار گرفته که مطابق اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، زنان از چه امتیازات حقوق رفاهی در راستای عدالت جنسیتی و کسب فرصتهای ناشی از آن برخوردارند و قانون چه اولویتهایی را برای آنها در نظر داشته است ؟پژوهش پیش رو مطالبات حقوق رفاهی در حوزه تامین اجتماعی بانوان جامعه ایران را به عنوان منابع انسانی مهم در ساختار قانون اساسی کنونی مورد بررسی قراردهد. نتایج حاصل از تحقیق نشان میدهد که تجربه بیش از چهار دهه حکومت جمهوری اسلامی ایران و دستاوردهای برقراری نظام قانون اساسی برآمده از ارزشهای ملی – مذهبی، مبین آن است که بانوان در منظومه اقتصاد رفاهی به عنوان شهروند جامعه از تامین اجتماعی در حوزههای مختلف برخوردار است.
مطالعات زنان
فریبا علاسوند
چکیده
موضوع عدالت از موضوعات پردامنه و پرچالش است که با وجود متون پیچیده درباره عدالت در منابع غربی، رویکرد اسلامی به آن نحیف است. مطالعات نشان میدهد با وجود اهمیت عدالت در فقه سیاسی، اجتماعی ابعاد نظریهپردازانه که منجر به نظامسازی یا ساختارهای روندساز بشوند در این رویکرد مطرح و تقویت نشدهاند. از جمله مهمترین مباحث عدالت، ...
بیشتر
موضوع عدالت از موضوعات پردامنه و پرچالش است که با وجود متون پیچیده درباره عدالت در منابع غربی، رویکرد اسلامی به آن نحیف است. مطالعات نشان میدهد با وجود اهمیت عدالت در فقه سیاسی، اجتماعی ابعاد نظریهپردازانه که منجر به نظامسازی یا ساختارهای روندساز بشوند در این رویکرد مطرح و تقویت نشدهاند. از جمله مهمترین مباحث عدالت، پردازش نظریهای است که شامل ابعاد نظری و عملی روشن به مثابه یک راهبرد اداره جامعه باشد. این ابعاد اگر چه در مطالعات دو دهه اخیر حوزه عدالت مورد توجه پژوهشگران داخلی قرار گرفتهاند نیازمند کاوش بیشتر و متمرکز روی موضوعات خرد هستند. در مسیر گذار از تحسین عدالت در مطالعات دینی آن به پردازش نظریهای عملگرا باید دانست که مهمترین چالش نظری و عملی عدالت در این حوزه چیست. همین مساله پرسش اصلی در این مقاله است. برای پاسخ به این پرسش، کوشش نویسنده این است که یک ملاحظه نظری و دو ملاحظه عملگرایانه در نظریهپردازی عدالت ارائه کند. ملاحظه نظری به چالش معیار نابرابری میپردازد و ملاحظه عملی به دو بحث ادارکسنجی و شاخص سازی برای عدالت پرداخته است . این مقاله با هدف تقویت این ابعاد و ضرورتها به طرح ایده خود پرداخته و از آن جهت که در قرن اخیر یکی از چالشهای عدالت به ویژه رویکرد اسلامی آن، حقوق و مزایای اجتماعی برای زنان است میدان بررسی و تطبیقات خود را در موضوع عدالت برای زنان قرار داده است. روش مقاله پس از جمعآوری دادههای لازم، تحلیل محتوا و مقاله اسنادی و بنیادی است.
اقتصاد
محمد مهدی زارع شحنه؛ مهدی اکابری تفتی؛ ابراهیم بهرامی نیا؛ احسان سلیمی
چکیده
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر تکانه مثبت تحصیلات زنان و فناوری بر متغیرهای کلان اقتصادی از جمله تولید، سرمایهگذاری و اشتغال در ایران است. جهت بررسی تأثیر این تکانهها، از یک الگوی تعادل عمومی پویای تصادفی (DSGE) استفاده شده است. الگوهای تعادل عمومی پویای تصادفی، توانایی بررسی تأثیر یک متغیر بر چندین متغیر را دارند. کارگزاران اقتصادی ...
بیشتر
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر تکانه مثبت تحصیلات زنان و فناوری بر متغیرهای کلان اقتصادی از جمله تولید، سرمایهگذاری و اشتغال در ایران است. جهت بررسی تأثیر این تکانهها، از یک الگوی تعادل عمومی پویای تصادفی (DSGE) استفاده شده است. الگوهای تعادل عمومی پویای تصادفی، توانایی بررسی تأثیر یک متغیر بر چندین متغیر را دارند. کارگزاران اقتصادی در مدل شامل خانوارها، تولیدکنندگان، دولت و بانک مرکزی میباشند که با بهینهیابی رفتار آنها در قالب این الگو به بررسی تکانههای آموزش زنان پرداخته شده است. نتایج حاصل از توابع عکسالعمل آنی تکانههای بهبود سطح تحصیلات زنان و بهبود فناوری نشان میدهد که تکانه مثبت آموزش زنان باعث افزایش تولید و سرمایهگذاری میشود. همچنین این تکانه، اشتغال را نیز افزایش میدهد. همچنین تکانه فناوری، باعث افزایش تولید و سرمایهگذاری و کاهش اشتغال شده است. با توجه به نتایج پژوهش، توصیه میگردد با اتخاذ سیاستهای مناسب به منظور دستیابی هر چه بیشتر منافع توسعه علمی و نیل به رشد اقتصادی بالاتر، سرمایهگذاریهای مناسب در زمینه آموزش زنان مورد اهتمام بیشتری قرار گیرد. به نحوی که آموزشهای کاربردی در مشاغل مرتبط با زنان نه تنها باعث ایجاد رقابت در تصاحب فرصتهای شغلی نشده است، بلکه عاملی در جهت ایجاد اشتغال و فرصتهای شغلی جدید نیز میگردد.
توسعه روستایی
ناصر سیف اللهی؛ گلثوم اکبری آرباطان
چکیده
باز کردن پتانسیل دیجیتالی مناطق روستایی برای آینده مشاغل روستایی، جوامع روستایی و اقتصاد کشور به عنوان یک موضوع مهم مطرح است و کسب و کارهای خانگی زنان روستایی به عنوان یکی از بزرگترین انواع کسب و کارها در اقتصاد جهانی متاثر از فناوری دیجیتال است. با توجه به اهمیت این موضوع شناسایی فرصتها و چالشهای اقتصاد دیجیتال در مشاغل خانگی زنان ...
بیشتر
باز کردن پتانسیل دیجیتالی مناطق روستایی برای آینده مشاغل روستایی، جوامع روستایی و اقتصاد کشور به عنوان یک موضوع مهم مطرح است و کسب و کارهای خانگی زنان روستایی به عنوان یکی از بزرگترین انواع کسب و کارها در اقتصاد جهانی متاثر از فناوری دیجیتال است. با توجه به اهمیت این موضوع شناسایی فرصتها و چالشهای اقتصاد دیجیتال در مشاغل خانگی زنان روستایی حایز اهمیت است این پژوهش با این هدف به شیوهی توصیفی، از طریق مصاحبههای عمیق نیمهساختارمند به تدوین و اعتباریابی چارچوبی مفهومی با روش تحلیل مضمون پرداخته است. جامعهی آماری شامل خبرگان و صاحبنظران و صاحبان مشاغل زنان روستایی هستند که از بین آنها ۱۲نفر به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و در این مطالعه مشارکت کردند تعداد نمونه ها از قاعده اشباع پیروی میکند. برای محاسبه پایایی مصاحبه با روش توافق درون موضوعی یا دو کدگذار برابر 79% شد که قابلیت اعتماد کدگذاری را تایید میکند. یافتههای پژوهش نشان میدهد مفاهیم در قالب ۲ مضمون اصلی فرصتها و چالشها است که فرصتها با ۵ مضمون شامل قابلیت خوشه سازی، همگرایی فناوری با اهداف اقتصادی، شبکه ای از روابط فراملی، ارزش آفرینی شغلی، تاب آوری مشاغل و چالش ها در قالب ۵مضمون شامل شکافهای فرایندی دیجیتال، ایجاد اقتصاد سیاه برای مشاغل روستایی، اثرات نامطلوب اجتماعی، جنبه های فرهنگی، مخاطرات فناورانه و فرصتها دسته بندی شده اند.