یک کارشناس مسائل اقتصادی گفت: سیاست های عدم حمایت دولت از کالای داخلی نیز آن دسته از زنانی که در تولید سهیم هستند را ناامید می کند و آنها دست از کار می کشند.
نرخ اشتغال زنان در ایران بالا نیست، اما زنان بسیاری در بخش خصوصی و کارگاههای کوچک و بزرگ مشغول به کار هستند. اما امنیت شغلی زنان به دلیل اشتغال در کارگاه های کوچک با نوسانات اقتصادی به شدت تهدید می شود.
ابراهیم رزاقی، کارشناس مسائل اقتصادی دراین باره به خبرآنلاین گفت: از قدیم گفته می شد؛ بیگاری بهتر از بیکاری است، این موضوع به این معنی است که از قدیم می دانستند؛ بیکار بودن سبب از دست دادن مهارت ها می شود. در اروپا، این مساله ثابت شده است که کار کردن حتی به صورت مجانی باید وجود داشته باشد تا مهارتهای فرد فراموش نشود. در این فرهنگ زنان کار خانه انجام می دهند تا در تولید اقتصادی سهیم باشند اما امروزه در جامعه ما فرهنگ غربی در حال توسعه است و زنان کاملا بیرون از خانه وقت می گذرانند و حتی غذا را بیرون از خانه می خورند.
وی ادامه داد: در سال 1335 حدود 53 درصد مردم از جمله خانم ها، شاغل بودند چون درصد شهرنشینی بسیار کم بود و در روستاها زنان هم کار می کردند. اما در حال حاضر این آمار به 33درصد رسیده است. اگر جمعیت افراد جامعه را برای اشتغال در نظر بگیریم چیزی حدود 22 میلیون نفر شاغل هستند؛ آنهم با نظریه غربی که فرد با یک ساعت کار در روز شاغل محسوب می شود. این یعنی چیزی نزدیک به 22میلیون نفر بیکار در کشور؛ افرادی که حاضر به کار کردن نیستند و یا اینکه شغلی برای آنها وجود ندارد.
این کارشناس مسایل اقتصادی گفت: نتیجه الگوی غربی افزایش بیکاری است زیرا تعادل ثروت بر هم خورده و ثروت در یک بخش جمع می شود. در حال حاضر 46 میلیون نفر در آمریکا کارت غذا دارند تا فقط زنده بمانند و این نتیجه سیاست های این کشور است. این سیاست در ساختار ایران نیز نفوذ کرده است . البته این مساله مربوط به دیروز و امروز نیست بلکه از زمان رضا شاه نفوذ آنها آغاز شد و در زمان محمدرضا ادامه داشت البته در این 25 سال که سیاست تعدیل اقتصادی در پیش گرفته شد نیز بیکاری در ایران افزایش یافت.
رزاقی عنوان کرد: وقتی افراد مدرک تحصیلی دارند اما حرفه ای نیاموخته اند (در ایران قدیم فرزندان شاه هم حرفه می آموخته اند) و از طرف دیگر در کشور هم شغل مناسبی وجود ندارد؛ بروز آسیب های اجتماعی طبیعی است؛ البته این مسائل فرهنگی است و اگر از دوره نوجوانی آموزشهای مهارتی آغاز نشود در سن بالاتر این کار دشوار خواهد بود. در حال حاضر یکی از مهمترین عوامل سهم کم زنان در اقتصاد کشور این است که آنها مهارت مناسبی نیاموخته اند. این مشکلات در حالی است که سیستم آموزش عالی مدرک ارایه می کند اما مهارت به دانشجویان نمی آموزد. به همین دلیل فارغ التحصیل دانشگاه ما توان انجام فعالیتی ندارد؛ از سوی دیگر سیاست های عدم حمایت دولت از کالای داخلی نیز آن دسته از زنانی که در تولید سهیم هستند را ناامید می کند و آنها دست از کار می کشند.
او گفت: بنابراین موضوع اول در اشتغال زنان را باید به مساله مهارت آموزی قرار داد. نکته دیگر اینکه باید دست واسطه ها از تولیدات زنان قطع شود و برای این امر باید زنان خودشان این نقش را بر عهده بگیرند. ابتدای انقلاب 400 هزار دلال و فروشنده در کشور وجود داشت اما در حال حاضر این رقم به 4 هزار رسیده است و این یعنی نقش واسطه ها افزایش یافته است و برای این امر دولت باید برنامه ریزی ضروری انجام دهد.
این کارشناس مسائل اقتصادی گفت: یکی از مهمترین مسائل در حوزه زنان، نوع جهان بینی مسئولین است. در حال حاضر جهان بینی سرمایه داری بر دو دهه گذشته حاکم بوده اگر چه مدیران این مساله را تکذیب می کنند. رفتار مدیران کشور ضدتولید است به همین جهت اشتغالی ایجاد نمی شود. تا زمانی که این جهان بینی وجود دارد نباید انتظار داشت که برنامه های توسعه نتیجه مطلوب داشته باشند. در چنین شرایطی وقتی وامی به روستایی داده می شود که مرغداریش را گسترش دهد یا زراعت کند، او این وام را در شهر سرمایه گذاری می کند. بنابراین این سیاست دولت ناشی از عدم التزام مسئولین به قانون اساسی است. بر اساس قانون اساسی باید اقتصاد داخلی تقویت شود اما به دلیل آنکه دلار ارزان است سرمایه گذاری صورت نمی گیرد بلکه به راحتی همه چیز وارد می شود.
رزاقی در پاسخ به این سوال که چرا مسئولین اقدامی نمی کنند گفت: در پاسخ به این سوال باید بگویم این سوال و اینکه چرا سرمایه ها به سوی توسعه روستایی نرفت تا امروز شاهد تخلیه روستا ها و مهاجرت به سوی شهر ها باشیم یک پاسخ دارند. متاسفانه تعاونی ها در وزارت کار ادغام شدند و این همان نگاه لیبرالی است. فرانسه چگونه از صنایع خودش دفاع می کند؟ حداقل از همان لیبرال ها باید بیاموزیم که چگونه از تولید داخلی دفاع کنیم.
این کارشناس مسایل اقتصادی ادامه داد: زنان ستون فقرات تولید روستایی هستند. وقتی واردات بی رویه می شود، عملکردها بی فایده می شود چرا که ارز ارزان هزینه تولید را بالا می برد. در نتیجه زنان روستایی نیز تلاشی برای تولید نمی کنند؛ بلکه به دنبال تفریح و مشاغل خدماتی می روند. به همین جهت برای برنامه توسعه ششم بیاییم یکبار سالهای 1332 تا 1335 را بررسی کنیم اگر چه مصدق با گرایش لیبرال آمریکایی فعالیت می کرد اما از زمانی که نفت تحریم شد، دوسال طلایی در کشور رقم خورد به طوری که کشور مازاد ارزی داشت.
وی گفت: برای تدوین برنامه توسعه ششم باید به سیاست فعال کردن روستا ها برگردیم. روستاها به عنوان قطب تولید هستند. بنابراین تعاونی های روستایی می توانند عملکرد فوق العاده ای در این زمینه داشته باشند. دفاع از عملکرد روستایی ها می توانند زنان روستا را به عنوان یکی از ستون های تولید بار دیگر به میدان بیاورد. این اشتباه است که در استخدام ها سهم مردان را افزایش می دهند و بر این باورند که مشکل اقتصاد یا بیکاری را حل کرده اند. از آن جهت است که ما اقتصاد دانان معتقدیم اشتغال زمانی که درون زا باشد و به مردم سپرده شودراهگشا می شود در آن زمان شغل مازاد داریم و برای کار نیاز به نیروی کار است.