از نظر رهبری شخصیت والای زن هنوز آنطور که باید و شاید در جامعه ترسیم نشده است. ایشان وضعیت کنونی زنان مسلمان ایرانی را بهرغم توسعه حضور اجتماعی، دارای حد متوسطی از پیشرفت میدانند و معتقدند زنان ایرانی هنوز در اول راه پیشرفت قرار دارند.
امروز گفتمان زنان گفتمانی غالب در سطح جوامع است و از آنجا که نیمی از هر جامعه را زنان تشکیل میدهند، مسائل مربوط به آنان حائز اهمیت است. در طول تاریخ اجحافهای زیادی در حق زنان صورت گرفته است. زمانی در یونان باستان زنان را همچون بردگان خرید و فروش و از کمترین حقوق انسانی محروم میکردند. بعدها با وقوع رنسانس و ورود به عصر روشنگری، جریانهای برابریطلبانه در نتیجه این ظلم تاریخی شکل گرفتند. در جامعه امروز 3 جریان عمده در قبال مسائل زنان وجود دارد. عدهای هرگونه حضور اجتماعی زن را رد کرده و حکم به خانهنشینی او میدهند. جریانهای برابریطلبانه زن را به حداکثر حضور اجتماعی برابر با مردان تشویق میکنند و گروه سوم نظری بینابین دارند. در این مقاله تلاش شده است به جایگاه و نقش اجتماعی زن در جامعه از دیدگاه مقام معظم رهبری پرداخته شود.
جایگاه اجتماعی زنان در اسلام
از نظر رهبری شخصیت والای زن هنوز آنطور که باید و شاید در جامعه ترسیم نشده است. جریانهای غربی و فمینیستی نیز بهرغم ادعاها و شعارهایشان نتوانستهاند جایگاهی درخور مقام زن برای او ایجاد کنند. ایشان وضعیت کنونی زنان مسلمان ایرانی را بهرغم توسعه حضور اجتماعی، دارای حد متوسطی از پیشرفت میدانند و معتقدند زنان ایرانی هنوز در اول راه پیشرفت قرار دارند. به همین دلیل افراد جامعه بویژه زنان باید نسبت به موضوع «زن» آگاهیهای لازم را از دل «اسلام» به دست بیاورند؛ دینی که به زنان شأن و جایگاهی برابر با مردان بخشید تا جایی که همپای مردان با پیامبر(ص) بیعت کردند و بدین وجه مشارکت سیاسی و اجتماعیشان مشروعیت یافت. از دیدگاه ایشان، زن و مرد از نظر جنبههای انسانی تفاوتی با هم ندارند و جنسیت نسبت به انسانیت در درجه دوم اهمیت قرار دارد. «زن و مرد همواره در ارزشهای اسلامی و انسانی و وظایف عمومی یک انسان، در جامعه اسلامی همسو و همسطح بودهاند و تنها در وظایف اختصاصی، آن هم براساس خصوصیات آفرینش آنها اختلافاتی وجود دارد».(1) ایشان با اشاره به عمومیت حدیث «مَن اَصبَحَ لا یَهتَمُّ بِاُمورِ المُسلمینَ فَلَیسَ بِمُسلِمٍ» و عدم اختصاص آن به جنس مذکر، اهتمام به امور مسلمانان، جامعه اسلامی و مسائل جهانی را وظیفه انسانی همه افراد اعم از زن و مرد میدانند. از این رو حضور زن را در تمام عرصههای اجتماعی و حتی در میدانهای جهاد خالی از اشکال میدانند: «زنانی که بتوانند و مایل باشند میتوانند در میدانهای جهاد نیز حضور پیدا کنند».(2) مومنین و مومنات در حفظ مجموعه نظام اجتماعی و امر به معروف و نهی از منکر سهیمند و قرآن زن را از این وظیفه استثنا نکرده است. پس هر یک از زن و مرد بر حسب تواناییهایشان، مسؤولیتی اجتماعی بر دوش دارند اما باید در نظر داشت هر یک از زن و مرد در حیطه مسؤولیتهای خانوادگی، وظیفه بخصوصی دارند که بر فعالیت اجتماعیشان اولویت دارد. براساس تقسیمبندی اسلام، زنان وظیفه مدیریت داخلی و انجام کارهای مربوط به خانه و مردان وظیفه نانآوری را برعهده دارند؛ در نتیجه برای هر یک از زن و مرد فعالیتهای اجتماعی در درجه دوم اهمیت قرار دارد. رهبر حکیم انقلاب اسلامی، بارها تاکید کردهاند مسؤولیت اجتماعی زنان در کنار اولویت دادن به مسؤولیتهای خانوادگی معنا پیدا میکند اما این مسؤولیتهای خانوادگی نباید مانع حضور و فعالیتهای اجتماعی زن بشود: «اگر گفته میشود مسؤولیتهای خانوادگی دارند به این معنا نیست که مسؤولیت اجتماعی از دوش اینها برداشته شده است. بایستی این مسؤولیت را هم حفظ کنند و هر مقداری که با وجود حفظ این مسؤولیت توانایی دارند، آن توانایی را به مسؤولیتهای اجتماعی و سیاسی هم ضرب
کنند».(3) معظمله همچنین با تاکید بر جایگاه «مادری»، آن را وظیفه اصلی و حق زن میدانند و معتقدند جامعه غربی با محروم کردن زن از این حق به وی ظلم کرده است: «من میگویم مهمترین نقشی که یک زن در هر سطحی از علم و سواد و معلومات و تحقیق و معنویت میتواند ایفا کند، آن نقشی است که بهعنوان یک مادر و بهعنوان یک همسر میتواند ایفا کند. این از همه کارهای دیگر او مهمتر است».(4) «بعضی افراط میکنند و بعضی تفریط. بعضی میگویند چون فعالیت اجتماعی اجازه نمیدهد به خانه و شوهر و فرزند برسیم، پس فعالیت اجتماعی نباید بکنیم. بعضی میگویند چون خانه، شوهر و فرزند اجازه نمیدهد فعالیت اجتماعی بکنیم، پس شوهر و فرزند را باید رها کنیم. هر دو غلط است. نه این را به خاطر آن، نه آن را به خاطر این نباید از دست داد».(5) ایشان درباره نقش ویژه و منحصر به فرد زن میگویند: «زن با نقاط قوت زنانه خود-که خدای متعال در وجود او به ودیعه گذاشته و مخصوص زن است- همراه با ایمان عمیق، همراه با استقرار ناشی از اتکا به خداوند و همراه با عفت و پاکدامنی- که فضای پیرامون او را نورانیت میبخشد- میتواند در جامعه یک نقش استثنایی اینگونه ایفا کند؛ هیچ مردی قادر به ایفای چنین نقشی نیست؛ مثل کوه استواری از ایمان، در عین حال مثل چشمه جوشانی از عاطفه و محبت و احساسات زنانه، تشنگان و محتاجان نوازش را از چشمه صبر و حوصله و عاطفه خود سیراب میکند. اگر زن با این خصوصیات در عالم وجود نبود، انسانیت معنا پیدا نمیکرد».(6)
ضرورت رشد علمی و معرفتی زنان
محروم کردن زنان از تحصیل و تعلیم و تربیت ظلم و اهانتی است که عدهای به نام اسلام و سنت در حق زنان روا داشتهاند و این موضوع سبب رشد کمتر زنان نسبت به مردان، در اجتماع و سیاست شده است: «اگر زنان را هزار سال دیگر هم از مناطق گوناگون زندگی دور نگه دارند، هزار سال بعد میبینند که در سطح دنیا، تعداد دانشمندان مرد، تعداد سیاستمداران مرد، تعداد پیشهوران مرد، تعداد مردانی که فعالیتهای اجتماعی را پیش میبرند بیشتر از زنان است. اگر دستی بیاید جلوی مردان را بگیرد و نگذارد که آنها در اینگونه مسائل دخالت کنند و زنان را وارد این امور کند، بعد از گذشت سالها میبینید که بهتدریج آن جنس در این کارها ضعیفتر و این جنس قویتر شد. البته این هم درست نیست و به یک شکل دیگر ظلم است».(7) در دیدگاه رهبری، مناسبتترین زمینه برای فعالیت اجتماعی زنان عرصههای علمی است. اگرچه در نظر ایشان، در حیطه کارهای اجرایی بعضی مشاغل مناسب زن نیست اما حضور زن در همه عرصههای علمی و رشتههای گوناگون مفید است: «کارهای دانشگاهی و علمی از هر نوعش برای زن مناسب است. زن اگر بخواهد استاد شده، تعلیم و تدریس کند، کتاب بنویسد، کارهای فرهنگی بکند؛ در هر رشتهای که باشد فرق نمیکند؛ چه رشته علمی محض باشد، چه رشتههای علوم انسانی، تجربی و دینی باشد، تفاوتی نمیکند».(8) از نظر ایشان زنان باید به اندازه مردان اعتلای فکری و قدرت تحلیل پیدا کنند: «برترین زنان تاریخ کسانی هستند که از خودشان خرد، اراده، تصمیم درست و شخصیت انسانی نشان دادهاند». زنان باید به خودباوری برسند و شخصیت واقعیشان را اظهار کنند. یعنی شخصیتی که تحمیلی یا تلقینی نیست بلکه حقیقتی است که زیر پوششهای گوناگون مخفی نگه داشته شده است. باید به زن فرصت داده بشود تا استعدادهای عظیمی را که در درونش بهطور بالقوه وجود دارد، بالفعل کند. از آنجا که زنان نقش مربی را در خانواده بر عهده دارند تفکرشان بر تفکر مردان جامعه نیز موثر است و بدین ترتیب اصلاح زنان به اصلاح مردان و در نتیجه اصلاح جامعه منجر میشود: «اگر در کشوری زنان آن کشور بتوانند به این صفا، معنویت، رُقاء و تعالی فکری برسند، هیچ مشکلی در آن مملکت باقی نمیماند، یعنی زن به طور محسوسی در مرد، تاثیر دارد. هم بر روی شوهرش، هم بر روی فرزندانش تاثیرات تعیینکنندهای میتواند بگذارد. و لذا در واقع اصلاح جامعه با اصلاح زنان است».(9) از نظر ایشان هدف از تعلیم و تربیت زنان صرف اشتغال یا رسیدن به مناصب بالا نیست؛ زن باید شأن انسانی خود را در جامعه پیدا کند. شخصیت و اعتماد به نفس پیدا کند و این تصور که نسبت به مرد یک موجود درجه دوم و بازیچه خواستهها و اراده مرد است، از بین برود. در این مسیر، خود زنان نقش اصلی را بر عهده دارند. زنها هستند که باید مسؤولیتها، وظایف و جایگاه خود را در نظام اسلامی بیابند. مجالس زنانه نباید به سمت صحبتهای پوچ و بیهوده سوق پیدا کند؛ مقابله با آثار به جا مانده از فرهنگ قدیمی که به سطحینگری زنان و عدم پیشرفت آنها دامن میزند، کاری است که جمعیت زنان باید انجام بدهد.
اشتغال زنان
در زمینه اشتغال، رهبری بیان میدارند: «ما با بیکاری خانمها مخالفیم؛ اصلا زن باید کار کند. البته کار دو جور است؛ یکی کار داخل خانه و یکی کار بیرون خانه، هر دو کار است».(10) همانطور که از ظاهر سخن برمیآید، ایشان برای کار خانگی ارزشی همسطح با کار بیرون از خانه قائلند و آن را گونهای از اشتغال میدانند. البته ارزشمند شمردن کار خانهداری، به معنای مخالفت ایشان با اشتغال خارج از خانه نیست: «اشتغال چه از نوع اقتصادی باشد، چه از نوع سیاسی و اجتماعی و فعالیتهای خیرخواهانه، خوب است. زنها نصف جامعهاند و خیلی خوب است اگر ما بتوانیم از این نیمِ جامعه در زمینه اینگونه مسائل استفاده کنیم».(11) از نظر رهبر انقلاب، اشتغال زنان به شرط رعایت نکات زیر، خالی از اشکال است: 1-حفظ خانواده و لطمه نخوردن روابط زناشویی 2- توجه به خصوصیات زنانه در بحث اشتغال 3- عدم خضوع زن در برابر مرد در محیط کار 4- حفظ حریمها. از نظر ایشان آنچه موجب رشد زن میشود صرفا اشتغال بیرون از خانه نیست. مشاغلی همچون منشیگری، فروشندگی، ماشیننویسی، مستخدمی و... چیزی به شأن زن اضافه نمیکند، بلکه فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی، علمی و مذهبی است که زن را رشد میدهد اگرنه پست شمردن کار خانگی و در مقابل ارزشمند شمردن اشتغال بیرون از خانه به عنوان عامل رشد و ترقی زن، ریشه در تفکرات فمینیستی دارد.
نقش زنان در انقلاب
حضور انقلابی زنها که از زمان مشروطه آغاز شده و تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن ادامه یافته، از دیدگاه رهبری در واقع بازگشت زن به فطرت و اصل خویش است. زنان علاوه بر حرکات انقلابی، شرکت در تظاهرات و فعالیتهای امدادی و... با فداکاریهایی که نسبت به همسران، فرزندان و برادرانشان ابراز کردند سهم زیادی در پیروزی انقلاب داشتند. اگر حضور زنان نبود، انقلاب اینگونه به ثمر نمینشست و تاثیرگذار نمیشد. از نظر ایشان داخل کردن زنان به متن انقلاب، یکی از کلیدهای اساسی پیروزی هر انقلابی است: «اگر حضور زنان در نهضت انقلابى ملت ایران نمىبود، به احتمال زیاد این انقلاب به این شکل پیروز نمىشد یا اصلاً پیروز نمىشد یا مشکلات بزرگى در سر راه آن پدید مىآمد. بنابراین حضور زنان مشکلگشا بود. در جنگ هم همینطور بود، در مسائل دیگر از اول انقلاب تا بهحال هم همینگونه بوده است. بنابراین تلاش زیادى شده
است».(12) ایشان معتقدند این نقش حساس و بیبدیل باید ادامه داشته باشد: «الان برای نگه داشتن زن ایرانی در همان روندی که انقلاب او را در آن انداخته بود و حفظ آن حالت، احتیاج داریم به چند چیز. اول به ادامه استدلال، یعنی آن استدلال صحیح و متینی که نشان میدهد جایگاه زن چیست. ثانیا به ادامه و حفظ حالت انقلابی در او، ثالثا جلوگیری از نفوذ آن چیزی که بیشترین تکیهگاه فرهنگ طاغوتی بود که آن غریزه را تحریک میکرد؛ یعنی عکسها، فیلمها و...».(13)
زنان متولی مسائل زنان شوند
از نقطه نظر رهبر معظم انقلاب در درجه اول، این زنان هستند که باید برای حل مشکلات قشر خودشان اقدام کنند. جامعه زنان باید کار فرهنگی را در اولویت خود قرار دهند و دادن شناخت و آگاهی به قشر زنان، آنها را در برابر تهاجم فرهنگی دشمن مقاوم میسازد. زنها هستند که باید نگاه غلطی را که نسبت به زنان و مسائل مربوط به جنسیت وجود دارد، تصحیح کنند: «خانمهای باسواد و تحصیلکرده، خانمهای اهل معرفت که باید وارد یک میدان مبارزه صحیح برای مساله زن بشوند، به نظر من کوتاهی میکنند. کار را دست عامی، بیاطلاع و احیانا کسانی که دلشان میخواهد فقط حرف بزنند رها میکنند. این درست نیست».(14)