جمعیت زنان خانه دار در کشور از سال ۸۵ تا ۹۰ حدود ۱۸درصد اضافه شده است. به عبارتی جمعیت زنان خانه دار از ۱۵ میلیون و ۹۹۸ هزار نفر در سال ۸۵ به ۱۸میلیون و ۸۴۴ هزار و ۸۶۲ نفر در سال ۹۰رسیده است...
نیروی انسانی همواره از ارکان مهم توسعه محسوب می شود و تردیدی نیست، نیمی از نیروی انسانی را زنان تشکیل می دهند و در صورتی که زنان در بازار کار حضور نداشته باشند، توسعه واژه ای بیش نیست و دورنمای آن نامعلوم است.
هم اکنون نرخ بیکاری زنان در ایران بیش از دو برابر مردان و نرخ بیکاری زنان جوان هم بیش از ۴۰ درصد است؛ بنابراین شاخص ها حکایت از شرایط نامناسب بازار کار کشور برای زنان دارد.
این در حالی است که در برخی از استان های کشور که بازار کار آنها با رکود بیشتری مواجه است، زنان جوان با نرخ بیکاری بیش از۷۰ درصدی مواجه هستند. چنانکه استان های کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری با نرخ بیکاری بالای ۷۰درصد برای زنان جوان مواجه است.
در حالی که نرخ بیکاری زنان در ایران ۲۰درصد است، بخش مهمی از جمعیت زنان کشور که نمیتوانند آینده شغلی را برای خود ترسیم کنند، در خانه میمانند و در زمان سرشماری خود را خانه دار معرفی میکنند که این افزایش جمعیت زنان خانه دار حکایت پنهانی از نبود فرصت های شغلی و ناامیدی از بازار کار را در بردارد.
براستی اگر وضع بازار کار مطلوب بود با توجه به اینکه ۶۰ درصد از داوطلبان دانشگاهها را دختران کشور به خود تخصیص داده اند، باز هم جمعیت زنان خانه دار کشورمان طی پنج سال ۲ میلیون و ۸۴۶ هزار و ۸۶۲ نفر افزوده می شد؟
بسیاری از جوانان در آستانه ازدواج معتقدند، هم اکنون درآمد یک نفر برای اداره یک خانواده کافی نیست و باید دو نفر در خانوار دارای شغل باشند؛ این در حالی است که زنان حتی اگر ازدواج هم نکرده باشند،ترجیح می دهند منبع درآمد باشند.این موضوع برای زنان متاهل هم صدق می کند و آنها ترجیح میدهند که درآمدی داشته باشند تا بتوانند سهمی در رفاه خانواده عهده دار شوند.
نرخ فعالیت اقتصادی زنان در بهار سال جاری معادل ۳ر۱۳ درصد است، در حالیکه این نرخ برای مردان ۹ر۶۲ درصد است.
نتایج نشان می دهد بازار کار ایران مردانه است و سهم زنان در این بازار بسیار اندک است.
همچنین جمعیت زنان خانه دار به تفکیک سن حاکی از آن است که ۹ میلیون و ۸۰۴ هزار و ۹۷۸ نفر از آنان در گروه سنی ۲۰ تا ۳۹ساله قرار دارند. سنین یادشده سالهای توانمندی برای عهده دار شدن مسئولیت اجتماعی محسوب می شود.
قائم مقام وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی اعلام کرده است: مشارکت اقتصادی زنان در جهان افزایش یافته در حالیکه این نرخ در ایران دغدغه محسوب می شود.
سیدابوالحسن فیروزآبادی معتقد است: در دنیای مدرن امروز نقش اقتصادی زنان برجسته و مهم است و سبک زندگی آنها به مراتب بیشتر از مردان دستخوش تغییر شده است.
میانگین نرخ مشارکت اقتصادی زنان در جهان حدود ۵۰ درصد است. همچنین نرخ مشارکت اقتصادی زنان در کشورهای خاورمیانه ۷ر۱۸ درصد است؛این در حالی است که به گفته قائم مقام وزیر کار،نرخ مشارکت اقتصادی زنان تحصیلکرده در ایران ۳۰ درصد است.
رقم یادشده حاکیست که اشتغال با افزایش تحصیلات رابطه مستقیمی دارد. زیرا هرچه میزان تحصیلات افزایش یابد، شانس یافتن فرصت شغلی بیشتر می شود.
غلامرضا علیزاده استاد جامعه شناسی دانشکده علامه طباطبایی درباره افزایش جمعیت زنان خانهدار معتقد است: بسیاری از پاسخگویان زن در زمان سرشماری از اعلام اینکه شاغل هستند، امتناع می کنند زیرا این تصور را دارند که این اعلام می تواند آنها را از لیست یارانه بگیران حذف کند.
وی می افزاید: سالانه یک میلیون نفر از دانشگاههای کشور فارغ التحصیل می شوند که ۶۰درصد آنها را دختران جوان جویای کار به خود تخصیص می دهند. در صورتی که نرخ بیکاری زنان جوان در کشور بیش از ۴۰ درصد باشد، این به معنای آن است که این میزان(۲۴۰ هزار نفر) نمی توانند وارد بازار کار کشور شوند.
وی معتقد است: زنان برای حضور در بازار کار همواره آسیب پذیرتر از مردان هستند و برخی از موانع قانونی می تواند امکان بکارگیری زنان را دشوارتر از مردان کند.به طور مثال زنان در زمان بارداری به طور قانونی ۹ماه مرخصی دارند که یکی از دلایل تمایل اندک کارفرمایان در بکارگیری زنان می تواند محسوب شود.
وی اضافه می کند: در شرایط رکود تورمی که بر اقتصاد ایران از چند سال گذشته حاکم بوده همواره زنان نخستین قربانیان تعدیل نیروی انسانی از بنگاههای اقتصادی محسوب می شوند.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه در بسیاری از کشورها خانه داری شغل محسوب می شود، میگوید: در کشورهای یادشده، امکان بازنشستگی و تامین اجتماعی برای زنان خانه دار در نظر گرفته می شود، در حالی که در ایران علیرغم سهـم ارزنـده زنـان خـانه دار در تولید ناخالص داخلی، خانه داری شغل محسوب نمی شود.
آمارها نشان می دهد، از ۳۱ میلیون و ۴۳۵ هزار و ۸۱۸ نفر زنان بالای ۱۰سال ۴ر۱۱درصد فعال و ۶ر۸۷ درصد غیرفعال محسوب می شوند.
تردیدی نیست، جمعیت غیرفعال کشور در صورت رونق می توانند در بازار کارحضور یابند و به عنوان بازوان ارزشمند توسعه نقش خود را ایفا کنند.
بی شک توسعه ،ثروتی که از منابع طبیعی کشورها که بدون اینکه تلاشی در پشت سر آن باشد، نیست؛ توسعه، بکارگیری نیروی انسانی توانمندی است که به غفلت رها شده و به دلیل نبود فرصت های شغلی به خانه پناه برده است.