بر اساس آمارهای سازمان ثبت احوال، در سال ۱۳۹۳ تعداد ۱۶۳ هزار و ۵۶۹ واقعه طلاق در کشور به ثبت رسیده که در این میان، استانهای تهران، خراسان رضوی، اصفهان به ترتیب دارای بیشترین نرخ طلاق ثبت شده و استانهای ایلام، خراسان جنوبی، کهگیلویه و بویراحمد به ترتیب دارای کمترین نرخ طلاق ثبت شده هستند.
طلاق در جامعه ایرانی به رشدی خیر کننده رسیده است و به طور میانگین در هر ساعت6/18 مورد طلاق در کشور ثبت میشود و این به آن معناست که در هر سه دقیقه یک خانواده ایرانی از هم فرومیپاشد. با آنکه سیاست های دولتمردان در جهت کاهش زمینه های بروز طلاق در میان خانواده هاست، اما شرایط اجتماعی حاکم در کشور طی یک دهه اخیر به گونه ای بوده که صبح جدایی میان زوج های ایرانی ریخته و به آسانی هرچه تمام تر مهر طلاق بر شناسنامه متاهلین میخورد. بر اساس آمارهای سازمان ثبت احوال، در سال ۱۳۹۳ تعداد ۱۶۳ هزار و ۵۶۹ واقعه طلاق در کشور به ثبت رسیده که در این میان، استانهای تهران، خراسان رضوی، اصفهان به ترتیب دارای بیشترین نرخ طلاق ثبت شده و استانهای ایلام، خراسان جنوبی، کهگیلویه و بویراحمد به ترتیب دارای کمترین نرخ طلاق ثبت شده هستند.
طلاق، اتفاقی که دیگر پدیده نیست
طی دو دهه اخیر نرخ رشد طلاق همواره مثبت بوده و شیب نسبتا تندی را تجربه کرده است. به نحوی که تعداد ۳۷ هزار واقعه طلاق در سال ۷۵ به عدد ۱۶۳ هزار واقعه در سال ۹۳ (بیش از چهار برابر) افزایش یافته است. بر پایه اطلاعات سال ۱۳۹۳ میتوان گفت؛ به طور میانگین در هر ساعت از شبانه روز؛ 6/82 مورد ازدواج و6/18 مورد طلاق در کشور ثبت میشود. به این ترتیب در هر سه دقیقه یک خانواده ایرانی از هم فرو میپاشد. این آمار در کنار آمار پنهان اختلافات و ناسازگاریهای خانوادگی (طلاق عاطفی)، زنگ خطر بحران تحکیم خانواده را سالهاست که به صدا درآورده است. ارائه آمار طلاق و ازدواج هر کدام به تنهایی لازم است، اما مسئلهای که حائز اهمیت بیشتر و گویای ارزیابی دقیقتری است، نسبت ازدواج به طلاق است که از تقسیم تعداد ازدواجهای ثبت شده بر تعداد طلاقهای ثبت شده به دست میآید. بر اساس آمار و اطلاعات منتشر شده از طرف سازمان ثبت احوال کشور و مرکز آمار ایران؛ در ۹ ماهه سال ۱۳۹۴ نسبت ازدواج به طلاق در کل کشور رقم3/4 است. بدین ترتیب؛ در ۹ ماهه سال ۱۳۹۴ به ازای هر3/4 مورد ثبت ازدواج، یک طلاق به ثبت رسیده است. همچنین در میان استانهای کشور؛ استان تهران (8/2) از کمترین نسبت ازدواج به طلاق برخوردار بوده و استانهای البرز و گیلان (1/3)، قم و مازندران (5/3) در رتبههای بعدی قرار دارند. استان سیستان و بلوچستان (2/12) نیز از بیشترین نسبت ازدواج به طلاق برخوردار است.
میانگین سن ازدواج
شاخص میانگین سن ازدواج از معدل گروههای سنی مختلف با توجه به فراوانی ازدواج صورت گرفته در آنها بهدست میآید. اطلاعات و آمار موجود نشان دهنده افزایش این شاخص در سالهای اخیر است. این افزایش به ویژه برای زنان چشمگیر و قابل توجه بوده است. برخی از کارشناسان معتقدند؛ افزایش میانگین سن ازدواج در سالهای اخیر نشان از گسترش پدیده «تأخیر ازدواج» است. تأخیر ازدواج به معنای ازدواج در سنین بالاتر از «سن مناسب ازدواج» است. سن مناسب ازدواج سن یا حدودی از سن است که جوانان یک جامعه به طور متوسط دارای حداقل شرایط جسمی، روحی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی برای ازدواج باشند. در ۹ماهه سال ۱۳۹۴ میانگین سن ازدواج در کل کشور برای مردان ۲۹ سال و برای زنان ۲۴ سال است. در حالی که این شاخص در سال ۱۳۷۵ (قریب ۲۰ سال پیش) برای مردان 6/25 سال و برای زنان4/22 سال بوده است. بدین ترتیب میانگین سن ازدواج مردان در ۲۰ سال گذشته، 4/3 سال و میانگین سن ازدواج زنان6/1 سال افزایش داشته است. همچنین در میان استانهای کشور؛ استان تهران با میانگین 1/30 سال برای سن ازدواج مردان و ۲۶ سال برای سن ازدواج زنان دارای بالاترین میانگین سن ازدواج در کشور است. این در حالی است که در بخش شمیرانات تهران این میانگین برای مردان4/32 سال و برای زنان9/28 سال است.
افزایش دوباره سن ازدواج
در تحلیل افزایش میانگین سن ازدواج و ارتباط آن با پدیده تأخیر ازدواج باید گفت که افزایش میانگین سن ازدواج در سالهای اخیر، لزوما به معنای تأخیر ازدواج نیست. چراکه تغییرات در ساختار جمعیت جوان کشور تاثیرات زیادی بر آمار میانگین سن ازدواج داشته است. به بیان دیگر؛ تغییرات ساختار سنی جمعیت را میتوان علت کاهش نرخ ازدواج در کشور و افزایش آمار مربوط به میانگین سن ازدواج دانست. دادههای مربوط به سازمان ثبت احوال کشور کاهش ۴ درصدی سهم جمعیت جوان کشور (۱۵ تا ۲۹ سال) را در سالهای ۹۰-۱۳۸۵ نشان میدهد. بر اساس دو سرشماری انجام شده در سالهای ۱۳۸۵ و ۱۳۹۰، جمعیت جوان کشور از ۳۵.۴ درصد کل جمعیت به5/31 درصد کاهش یافته است. باید توجه داشت؛ گروه سنی ۱۵ تا ۲۹ سال (سنین جوانی)، گروه سنی است که بالاترین و بیشترین تراکم جمعیت شناختی را دارد. به این معنا که بیشتر وقایع و رفتارهای جمعیتی در طول سالهای دوره جوانی رخ میدهد. در این سنین بیشترین تغییرات و گذارهای زندگی رخ میدهد. از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۸۵ تعداد جوانان با سرعت قابل توجهی افزایش یافته و از5/8میلیون (۲۵ درصد کل جمعیت) به ۲۵ میلیون نفر (4/35 درصد کل جمعیت) رسیده است. از سال ۱۳۸۵ به بعد از تعداد جوانان کشور به تدریج کاسته شده و در سال ۱۳۹۰ تعداد آنها به7/23میلیون نفر (5/31 درصد کل جمعیت) رسیده است. پیشبینی میشود که در آینده نیز این روند بطئی کاهش تداوم داشته باشد. این تغییرات در ساختار جمعیتی، اثرات زیادی بر آمار مربوط به نرخ ازدواج و میانگین سن ازدواج گذاشته است. تایید این ادعا آنجاست که ما هرچه به سمت ساختارهای جمعیتی مسنتر حرکت میکنیم (برای نمونه بخش شمیرانات شهر تهران)، میانگین سنی ازدواج افزایش مییابد.
دوام زندگی
شاخص طول مدت زندگی بیانگر میزان فراوانی طلاقهای ثبت شده بر حسب طول مدت زندگی مشترک است. به عبارت سادهتر این شاخص نشان میدهد چه میزان از طلاقهای ثبت شده مربوط به خانوادههایی است که کمتر از یک سال یا دو سال و بیشتر، از تشکیل زندگی مشترک آنها میگذرد. آن چیزی که برای ما در اینجا اهمیت دارد، درصد طلاقهایی است که مربوط به خانوادههای کمتر از ۴ سال است. کارشناسان معتقدند؛ ۴ سال ابتدایی زندگی مشترک، نقش مهمی در استحکام و دوام آن دارد. علاوه بر این؛ گونه شناسی طلاقها نشان از تفاوت علت طلاقها در خانوادههای نوپا (کمتر از ۴ سال) از سایر طلاقها دارد. بر پایه اطلاعات منتشر شده از طرف سازمان ثبت احوال کشور، در ۹ ماهه سال ۱۳۹۴؛8/39 درصد از کل طلاقهای ثبت شده در مناطق شهری مربوط به خانوادههایی است که کمتر از ۴ سال از شروع زندگی مشترکشان گذشته است. این شاخص در مناطق روستایی کشور؛4/49 درصد از کل طلاقهای ثبت شده است.توصیف دقیق شاخص دوام زندگی با توجه به تغییرات این شاخص در طی گذر زمان ممکن میشود. طی ۱۰ سال گذشته همواره درصد طلاقهای ثبت شده در خانوادههای نوپا (زیر ۴ سال) رو به کاهش بوده است. این مطلب با توجه به این که همواره شاخص مذکور در مناطق شهری نسبت به مناطق روستایی و در شهر تهران نسبت به سایر نقاط کشور از درصد کمتری برخوردار بوده است، میتواند معنادار باشد. به این ترتیب میتوان گفت؛ هرچه در طی زمان بر میزان آگاهی عمومی مردم و جوانان در زمینه ازدواج افزوده شده است، آسیبها و عواملی که میتواند در فروپاشی زندگی در سالهای آغازین آن موثر باشد، کاهش یافته است. طبیعی است مردم در مناطق شهری به نسبت مناطق روستایی و در شهر تهران به نسبت سایر نقاط کشور، از سطح گاهی و مهارتهای بیشتری در زمینه ازدواج و زندگی مشترک برخوردار ند. البته میزان دسترسی به مراکز تخصصی مشاوره خانواده در مناطق شهری و به ویژه شهر تهران را نباید از نظر دور داشت.