براساس روند جمعیتی مشاهده شده در طی 5 سال گذشته، در حال حاضر نرخ تولد زیر سطح جایگزینی قرار دارد و آن میزان تولد کم تر از 6/1 تولد برای هر زن است. زنان تمایل زیادی به نگه داری این وضعیت دارند. پیش بینی می شود حتی اگر نرخ تولد تا حدودی افزایش پیدا کند تمایل زنان به باروری رو به کاهش است...
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری؛ اکنون در 83 کشور جهان به طور متوسط، زنان دارای کم تر از دو فرزند می باشند که تقریباً نزدیک به نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می دهند.
نرخ باروری در برخی از کشورها، مانند آلمان، ایتالیا، ژاپن، لهستان، سنگاپور، کره جنوبی و اسپانیا، به طور متوسط نزدیک به یک فرزند برای هر زن رسیده است. براساس نتیجه ای که تا حد زیادی بستگی به تصمیم باروری زنان دارد؛ پیش بینی می شود تا اواسط قرن، جمعیت 48 کشور کم تر و ساختارهای جمعیتی آنها پیرتر شود همچنین با روند پیش رو احتمال ایجاد ترکیب جمعیتی مذکور ممکن است حتی زودتر از نیمه قرن نیز به وقوع پیوندد. برای مثال اگر نرخ باروری ژاپن 4/1 تولد به ازای هر زن بدون تغییر باقی بماند، جمعیت فعلی از 127 میلیون به 64 میلیون در سال 2100 کاهش پیدا خواهد کرد این در حالی است که 45 درصد 64 میلیون نفر 65 ساله و بالاتر خواهند بود. همچنین با این روند، کشورهایی از قبیل آلمان، ایتالیا، روسیه و کره جنوبی نیز با کاهش جمعیت مواجه خواهند شد.
براساس روند جمعیتی مشاهده شده در طی 5 سال گذشته، در حال حاضر نرخ تولد زیر سطح جایگزینی قرار دارد و آن میزان تولد کم تر از 6/1 تولد برای هر زن است. زنان تمایل زیادی به نگه داری این وضعیت دارند. پیش بینی می شود حتی اگر نرخ تولد تا حدودی افزایش پیدا کند تمایل زنان به باروری رو به کاهش بوده و این وضعیت به معنی تولد نوزادان کم تر و کاهش جمعیتی بیشتر است. کشورهایی که روند جمعیتی رو به کاهش دارند اعلام نموده اند که این روند عواقب جدی بر منافع ملی آنان گذاشته و در آینده بر رشد اقتصادی، دفاع نظامی، انسجام فرهنگی، حقوق بازنشستگی، مراقبت های بهداشتی بویژه برای سالمندان تأثیر گذار خواهد بود.
در سالهای اخیر، بعضی دولتها از قبیل آلمان، ایتالیا، روسیه سنگاپور و کروه جنوبی به این نتیجه رسیدهاند که به منظور جلوگیری از کاهش رشد موالید پیش بینی شده و جلوگیری از پیری سریع نیاز به تلاش برای مداخله دارند. همین نگرانی ها منجر به لغو قانون تک فرزندی در چین به نفع سیاست دو فرزندی برای هر زوج شده است. علی رغم وجود چنین سیاست هایی از طرف دولت هنوز نگرانی از هزینههای مالی قابل توجه و اقدامات پیش تولدی (پرونوتالیسم) وجود دارد.
مطابق با مطالعات انجام گرفته دلایل و عوامل بسیاری درخصوص کاهش جمعیت کم تر از سطح جایگزینی وجود دارد از جمله:
الف) سطح ازدواج به عنوان نهاد اجتماعی با ارزش در جامعه رو به کاهش بوده و طلاق و جدایی در حال افزایش و قابل پذیرش تر شده است . به علاوه ازدواج دیگر تنها زمینهساز امر باروری نیست. فرصت برای آموزش، اشتغال و استقلال مالی به همراه وجود روش های موثر پیش گیری از بارداری به طور کلی به زنان اجازه میدهد که از جایگاه مادر شدن صرف نظر کرده و یا آن را به تأخیر بیندازند. در بعضی از کشورهای توسعه یافته بویژه در اروپا، 10 درصد از زنان تا چهل سالگی بدون فرزند هستند و حتی در بعضی کشورهای نظیر آلمان، ایتالیا و هلند این آمار به نزدیک 20 درصد هم رسیده است.
ب) بعضی از مردان و زنان برای اجتناب از مسائل حقوقی و مسئولیت های اجتماعی و تعهدات بلندمدت به جای ازدواج روش همزیستی را انتخاب می کنند و حتی اگر متعاقباً تصمیم به ازدواج بگیرند بسیاری از آن ها زندگی خود را فقط به عنوان یک زوج (فاقد فرزند) ادامه می دهند.
ج) تعداد رو به رشدی از زنان جوان مانند مردان جوان، خودشکوفایی و توسعه شغلی را به جای زندگی خانوادگی و داشتن فرزند انتخاب می کنند. بسیاری از آن ها به سبک زندگی شهری، تحصیلات بالاتر، وضعیت اقتصادی بهتر و آزادی نامحدود خوگرفته اند. بعضی اززنان در پاسخ به این که چرا بچه ندارند اظهار داشته اند: هنوز نتوانسته اند یک شریک زندگی مناسب که قادر باشند به طور برابر وظایف زندگی مشترک و پرورش فرزند را با وی تقسیم کنند، انتخاب نمایند. برای مثال زمانی که از یک زن جوان ژاپنی سوال شد که آیا می خواهد بچه داشته باشد پاسخ داد نمی خواهم برای این که بچه داشته باشم با یک بچه ازدواج کنم.
د) بسیاری از زوج های جوان به این نکته رسیده اند که تنها با یک منبع درآمدی نمی توانند زندگی کنند و بنابراین هر دو موظف به کار هستند. هزینه های اضافی داشتن فرزند به علاوه نیاز به داشتن پس انداز بلند مدت، افزایش تقاضاهای مالی خانوارها مانند ترمز قدرتمندی بر افزایش فرزند آوری عمل می کنند.
از عوامل موثر بر کاهش نرخ باروری دربسیاری از کشورها فقدان حمایت های کافی و خدمات اجتماعی برای کودکان بویژه برای خانواده های تک والد است. این مسأله به ویژه به طور چشم گیری برای همه مادران و نه صرفاً مادران شاغل، تبدیل به مسأله شده است.
و) تقاضای اشتغال و توسعه شغلی و حرفه ای همراه با هزینه های پرورش فرزند تبدیل به مانعی برای آوردن فرزند دوم شده است حتی اگر بسیاری از مادران تصمیم بگیرند که از موانع داشتن فرزند دوم عبور نمایند نسبت کمی از آنها مایل به داشتن فرزند سوم و یا بیشتر هستند.
ز) بسیاری از زنان و مردان ، باروری خود را به دلیل نگرانی از افزایش جمعیت جهانی و توابع و عواقب جدی آن بر محیط زیست طبیعی محدود می کنند ،آنها معتقدند که جهان مکان بهتر و پایدارتری خواهد بود اگر نرخ زاد و ولد کم تر باشد که به نوبه خود منجر به جمعیت جهانی کوچک تر خواهد شد.
ح) سیاست ها و طرح های دولت به منظور تشویق زنان به فرزند آوری بیشتر به منظور جلوگیری از کاهش جمعیت و سالخوردگی آن با مقاومت روبرو شده و به جهت دخالت دولت در زندگی زنان مورد اعتراض قرار گیرد برای مثال اخیر در آلمان برای مراقبت از کودک طرحی معرفی شده که به مادران اجازه می دهد در خانه بمانند، طرح مذکور به شدت به خاطر ایجاد دلسردی در زنان نسبت به کار و حرفه شان و این که به نحو زیادی انتظار را از مردان و پدران بالا می برد، مورد اعتراض واقع شده است.
در پایان این سوال مطرح می شود که آیا دولت ها موفق خواهند شد که اعتصاب زنان را در فرزند آوری شکست بدهند؟
براساس رفتارهای فعلی و آنچه که از کشورهایی با نرخ باروری پایین گزارش می شود؛ زنان نرخ باروری خود را احتمالاً به خاطر ملیتشان، مشوق های مالی محدود یا دیگر طرح های حمایتی دولتی افزایش نمی دهند. اغلب زنان جوان تصمیم گرفته اند که به سنت ها و نقش محدود باروری که مادر و مادربزرگشان به آنها پایبند بودند؛ بازگشت نکنند و متعاقباً پیش بینی می شود که نرخ زاد و ولد در بسیاری از کشورها پایین تر و در زیر سطح جایگزینی باقی بمانند.