افزایش مشارکت زنان از جمله موضوعات و دغدغه‌های مطرح در حوزه زنان در عرصه داخلی و بین‌المللی است. خصوصا با توجه به نزدیک‌شدن به زمان انتخابات مجلس شورای اسلامی این موضوع جدی‌تر مطرح و پیگیری می‌شود. تاکنون نهادهای منطقه‌ای و بین‌المللی و همچنین سایر کشورها، راه‌کارهایی در این زمینه ارایه و اقداماتی انجام داده‌اند...

افزایش مشارکت زنان از جمله موضوعات و دغدغه‌های مطرح در حوزه زنان در عرصه داخلی و بین‌المللی است. خصوصا با توجه به نزدیک‌شدن به زمان انتخابات مجلس شورای اسلامی این موضوع جدی‌تر مطرح و پیگیری می‌شود. تاکنون نهادهای منطقه‌ای و بین‌المللی و همچنین سایر کشورها، راه‌کارهایی در این زمینه ارایه و اقداماتی انجام داده‌اند که در این یادداشت مروری اجمالی بدان خواهیم داشت.

الف) راهکارهای نهاد زنان ملل متحد برای افزایش مشارکت سیاسی زنان

بنا بر آخرین آمار ارایه‌شده توسط نهاد زنان ملل متحد تا آگوست 2015، فقط 22 درصد از کرسی‌های پارلمان‌های ملی به زنان اختصاص دارد، که از سال 1995 با روندی کند، افزایش 11.3 درصدی داشته است. با این وجود، نهاد زنان ملل متحد، 30 درصد را به عنوان الگوی حضور زنان در پارلمان و در سمت نمایندگی مطرح کرده است (1)، و احتمالاً رقم 30 درصد حضور زنان در مجلس شورای اسلامی نیز که اخیراً در برخی مجامع داخلی بدان استناد می‌شود، بر مبنای الگوی مذکور است. البته همچنان قلمروی مطلوب برای الگوگیری از برنامه‌ها و راهبردهای نهادهای بین‌المللی خصوصاً در حوزه زنان از جمله مباحث چالش‌برانگیز و قابل‌ تأمل است و به نظر می‌رسد به طور موردی نیازمند کار و مطالعه کارشناسی است.

1.    مشارکت جامعه مدنی برای جریان‌سازی جنسیتی

مشارکت مؤثر و فعال گروه‌های جامعه مدنی برای جریان‌سازی جنسیتی و تسریع حرکت جنبش‌های اجتماعی زنان، مورد تأکید است که از جمله دستاوردهای آن ارتقای آگاهی و دسترسی بیشتر به اطلاعات در رابطه با حقوق زنان و در نتیجه افزایش مشارکت سیاسی خواهد بود.

همچنین نقش نهادهای مزبور برای آموزش مهارت‌های مرتبط با امور انتخابات، مهم ارزیابی شده است. به طور نمونه می‌توان به اقدامات نهاد زنان ملل متحد در آلبانی اشاره کرد که آموزش 2 هزار نفر (با حضور 90 درصدی زنان) در مورد راه‌کارها و نتایج افزایش مشارکت سیاسی زنان را به دنبال داشت (2).

2.     تصویب قانون و بودجه لازم

تصویب قوانین و مقررات ناظر بر افزایش مشارکت زنان در پارلمان و پیش‌بینی منابع مالی آن در برنامه بودجه، از دیگر راه‌کارهای پیشنهادی نهاد زنان ملل متحد است. نقش برخی نهادهای بین‌المللی از جمله اتحادیه بین‌ا‌لمجالس، در این زمینه مهم اعلام شده است، تا زمینه‌ساز مشارکت و حضور بیشتر زنان در پارلمان‌های ملی باشد (3). به طور نمونه اقدامات نهاد زنان ملل متحد در دو کشور مصر و کنیا در این رابطه مهم ارزیابی شده است.

3.     تقویت نقش رسانه

تأکید بر نقش رسانه در ارتقای آگاهی و جریان‌سازی جنسیتی از دیگر موارد مؤثر در افزایش مشارکت سیاسی زنان تلقی شده است؛ خصوصاً نقش زنان فعال در حوزه رسانه از جمله روزنامه‌نگاران در قبل و حین انتخابات مؤثر دانسته شده است. در این زمینه نهاد زنان ملل متحد تاکنون اقدامات قابل تأملی در آمریکای لاتین از جمله اکوادور انجام داده که تأسیس رسانه اختصاصی برای افراد بومی خصوصاً زنان از جمله آن‌هاست (4).

ب) رویکرد اتحادیه اروپا به افزایش مشارکت سیاسی زنان: موانع و راه‌کارها

برابری میان زنان و مردان، به منزله راهبردی اساسی در شورای اروپا مطرح است؛ اگرچه هنوز در حوزه مشارکت سیاسی با وجود تلاش‌های صورت‌گرفته وضعیت زنان مطلوب ارزیابی نمی‌شود و شاهد شکاف جنسیتی عمیق در پارلمان و دیگر مناصب سیاسی هستیم. بر همین اساس طی سال‌های اخیر تمرکز ویژه‌ای روی این موضوع از منظر شورای اروپا قرار داشته و قطع‌نامه‌هایی نیز به تصویب رسیده است.

اخیراً نیز گزارش مفصلی با همین موضوع منتشر گردیده (5) که متضمن نکات قابل تأملی در رابطه با افزایش مشارکت سیاسی زنان و راه‌کارهای آن است.

برخی کشورهای اروپایی در فاصله 2014- 2004 اقداماتی در رابطه با افزایش مشارکت سیاسی زنان انجام داده‌اند که در نتیجه این سهمیه‌های قانونی و داوطلبانه، تعداد زنان در پارلمان را به طور متوسط تا 29 درصد افزایش داده‌اند، که در مقایسه با سال 2003 افزایش روند کندی داشته است.

بنا بر تحقیقاتی که انجام گرفته، برخی از مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار در افزایش یا کاهش مشارکت سیاسی زنان عبارت است از: تأثیر ساختارهای اجتماعی بر نمایندگی زنان، کلیشه‌ها و پیش‌فرض‌های جنسیتی مؤثر بر حضور و پیشرفت زنان در مناصب سیاسی، و رویکردهای متفاوتی که در زمینه سهمیه‌بندی و تأثیرگذاری آن مطرح است.

1.    عوامل مرتبط با ساختارهای اجتماعی

در جوامعی که زنان و مردان دسترسی برابر به آموزش و اشتغال دارند، زنان از امکان بیشتر و بهتری برای حضور در مناصب سیاسی از جمله نمایندگی پارلمان دارند. به طور مثال، درصد زنانی که موفق به اخذ مدرک دکتری می‌شوند در میزان حضور زنان در موقعیت‌های مدیریتی، مؤثر شمرده شده است (6).

در واقع، آموزش و اشتغال دسترسی افراد به منابع لازم (مالی و غیرمالی) برای مشارکت سیاسی را فراهم می‌کند و افراد آگاهی و توانمندی بیشتر برای حضور در فرآیند مزبور را دارا می‌شوند (7).

1.1.    توزیع جنسیتی نقش‌ها

توزیع نقش‌ها میان زنان و مردان در جامعه و خانواده، تأثیر قابل ملاحظه‌ای بر توانمندی زنان برای مشارکت در مشاغل رسمی و موقیعیت‌های مدیریتی دارد (8). در واقع نقش‌های زنان در خانواده در امور مراقبتی و خانه‌داری، در برخی جوامع به منزله مانعی برای حضور زنان در مناصب کلیدی شمرده شده و خصوصاً این امر در رابطه با مادرانی که بچه دارند، جدی‌تر مطرح است.

همچنین توزیع جنسیتی نقش‌ها از عوامل مهم در افزایش حضور زنان در مشاغل پاره‌وقت یا نیمه‌وقت شمرده شده و این‌که مشکلات زیادی برای تغییر وضعیت زنان از پاره‌وقت به تمام‌وقت وجود دارد.

علاوه بر این، مانع مهم دیگر برای مشارکت سیاسی زنان فقدان یا کمبود امکانات نگه‌داری و مراقبت از کودکان و سالمندان عنوان شده که در عمل بار نگه‌داری از افراد مذکور بر زنان است و در نتیجه زنان بیشتر به دنبال مشاغل منعطف به لحاظ زمان هستند (9).

1.2.    پیش‌فرض‌های جنسیتی مدیریت

به‌طور تاریخی موقیت‌ها و مناصب مدیریتی توسط مردان ایفا شده است و به‌طور معمول ویژگی‌ها و مهارت‌هایی مانند تسلط و اداره بهینه امور و نیز تفکر منطقی بیشتر به مردان نسبت داده می‌شود و همین امر مؤثر در افزایش تعداد مردان در مناصب مذکور است. در این رابطه نقش رسانه برای به تصویرکشیدن نقش مثبت از زنان فعال در مناصب و موقعیت‌های سیاسی مهم و تعیین‌کننده عنوان شده است.

1.3.    سقف شیشه‌ای (10)

سقف شیشه‌ای، به منزله پدیده‌ای است که موجب می‌شود زنان تا نقطه معینی از مناصب و مشاغل برسند و امکان پیشرفت فراتر از آن نداشته باشند. ساختار اجتماعی، پیش‌فرض‌ها و کلیشه‌ها بخشی از موانع نامرئی هستند که به راحتی قابل احراز نیست و به طور کلی در میزان مشارکت و پیشرفت سیاسی زنان مؤثر است (11).

2.    عوامل سازمانی متضمن افزایش مشارکت سیاسی زنان

2.1. سیستم‌های انتخاباتی

اکنون دو سیستم انتخاباتی در سطح اروپا مطرح است: اول، سیستم نمایندگی مبتنی بر رأی اکثریت بدون ملاحظات جنسیتی و سیستم انتخاباتی سهمیه‌بندی، که نظام دوم در افزایش میزان مشارکت زنان در پارلمان مؤثر تلقی شده است و سهمیه‌بندی جنسیتی از راه‌کارهای مؤثر برای افزایش مشارکت سیاسی زنان به شمار می‌آید.

2.2. کمرنگ‌بودن حضور زنان در روند اداری و اجرایی انتخابات

فرصت‌های در اختیار زنان برای حضور در مناصب و مشاغل انتخاباتی معمولاً کمتر از مردان است و این امر عاملی در کاهش مشارکت سیاسی زنان به‌شمار می‌آید. علاوه بر این، نقش شبکه‌های رسمی و غیررسمی کارگزاران سیاسی و حضور بیشتر مردان در آن‌ها از دیگر عوامل مؤثر تلقی شده است.

3.    برخی اقدامات انجام‌شده در سطح اروپا

یکی از پنج اولویت مندرج در منشور و راهبرد اروپا در زمینه برابری میان زنان و مردان (2015-2010) (12) مواجهه و محو شکاف جنسیتی در تصمیم‌گیری است. برای تحقق این امر مقابله با نقش‌های جنسیتی تبعیض‌آمیز در همه حوزه‌ها از جمله آموزش، گزینه‌های شغلی، اشتغال و ورزش مطرح است. توان‌افزایی زنان در زندگی سیاسی و اقتصادی نیز مورد تأکید است.

در این رابطه در مارس 2011 ، کمیسیون اروپا کمپینی برگزار کرد که مطابق آن از فهرستی از شرکت‌ها درخواست شد که به صورت داوطلبانه تا سال 2020، نمایندگی زنان را تا 40 درصد افزایش دهند.

پارلمان اروپا نیز تاکنون راهکارهای مختلفی ارایه کرده و تحقیقاتی از منظر رویکرد جنسیتی انجام داده، و کمپین‌هایی نیز برای تقویت مشارکت زنان به عنوان رأی‌دهنده و کاندید در انتخابات اروپا برگزار شده است. به طور مثال، در سال 2014 گروه‌های سیاسی متعددی کمپین 50-50 را برای حضور برابر زنان و مردان در همه مؤسسات اروپا و افزایش مشارکت سیاسی زنان برگزار کردند (13).

نتیجه‌گیری

در سطج جهانی تاکنون در راستای برقراری توازن جنسیتی در تصمیم‌گیری و مشارکت سیاسی، اقدامات مختلفی توسط دولت‌ها و نهادهای بین‌المللی انجام گرفته است که به اجمال عبارت‌اند از: برابری فرصت‌ها و دسترسی زنان به اشتغال و آموزش خصوصاً امکان دسترسی به تحصیلات تکمیلی؛ اقداماتی با هدف توان‌افزایی زنان و افزایش مهارت‌ها؛ اقداماتی برای افزایش آگاهی و مقابله با کلیشه‌های جنسیتی؛ اقدامات قانون‌گذاری و سهمیه‌بندی جنسیتی در انتخابات؛ مشارکت و ایفای نقش گروه‌های جامعه مدنی و NGOها؛ تقویت جایگاه و نقش‌آفرینی رسانه با رویکرد جریان‌سازی جنسیتی و جلب مشارکت حداکثری؛ تصویب قانون و بودجه لازم؛ اهتمام بر توزیع جنسیتی نقش‌ها در خانواده و اجتماع؛ مقابله با پیش‌فرض‌های جنسیتی در مورد مدیریت زنان و مردان؛ و برگزاری کمپین‌های مختلف توسط فعالان حوزه زنان با هدف جلب مشارکت حداکثری زنان.

بنابراین در راستای افزایش مشارکت سیاسی زنان، مجموعه‌ای از اقدامات و فعالیت‌ها در عرصه‌های مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی باید توسط بخش دولتی و نهادهای خصوصی انجام گیرد تا موانع موجود برطرف و حرکت تسهیل گردد.

همچنین رویکرد بومی و مبتنی بر ارزش‌های مذهبی، اخلاقی و اجتماعی حاکم بر هر جامعه از جمله کشور ما از جمله ملاحظات مهمی است که انتظار می‌رود در برنامه‌ها و راهبردهای اتخاذی توسط دولت برای افزایش مشارکت سیاسی زنان مورد اهتمام قرار گیرد، تا با رویکردی ابتکاری و خلاقانه، راهکارهای مطلوب ارایه شود و به الگوبرداری صرف و غیرهدفمند از نهادهای بین‌المللی بسنده نگردد.