با رشد آمار طلاق در کشور روز به روز به آمار زنان و مردان مطلقه افزوده می شود، در این بین زنان مطلقه علاوه بر متحمل شدن سختی ها و فشارهای مالی، باید یک معضل و آسیب بزرگ را نیز متحمل شوند که همان تغییر نگاه افراد جامعه به زنان مطلقه است.
این زنان بعضا در چشم دیگر اقشار جامعه به مصداق مجرم هستند و تصورشان بر این است که باید از این افراد دوری کرد، عدهای از زنان مطلقه نیز قربانیان بعضی از مردان هوسران شده و دیگر صدمات جبران ناپذیر روحی را متحمل می شوند.
زنان مطلقه آسیب دیدگان حقیقی جامعه
یک حقوقدان می گوید: یک دختر با کوله باری از عشق و آرزو روانه خانه بخت می شود تا بتواند در کنار مرد زندگی اش یک عمر در آرامش زندگی کند، اما دیری نمیگذرد که تمام آرزوهای خود را نقش بر آب میبیند و با تنگ شدن عرصه زندگیاش طلاق را به ماندن در خانهای که فکر میکرد کانون مهر و صفا است، ترجیح میدهد.
مریم مولایی میافزاید: اعتیاد، دخالت خانواده همسر، عدم داشتن مهارتهای زندگی، بیکاری، خیانت و حتی نازایی از جمله عوامل طلاق در بین زوجین است، مرد از گذشتهها دارای حق طلاق بوده و میتواند به استناد قانون 1133 هر زمان که بخواهد همسرش را طلاق بدهد، بی آن که بهانهای داشته باشد.
وی تصریح کرد: مرد پس از حضور در دادگاه خانواده دادخواست طلاق می دهد و به استناد همان قانون 1133 همسرش را طلاق می دهد که این آغاز تراژدی اسفبار زنی است که دیگر مطلقه شده و در برابر کوهی از آسیب های اجتماعی قرار گرفته است و به تنهایی باید در مقابل تمامی این آسیب ها ایستادگی کرد و مقاومت کند.
مولایی اذعان داشت : یکی از مهمترین مشکلات زن پس از طلاق مشکلات مالی است، در بسیاری از موارد زن در مقابل طلاق از سوی شوهر از تمام حق و حقوق قانونی خود چشم پوشی می کند و یکی از آن ها مهریه است . نتایج یک تحقیق نشان می دهد 78 درصد زنان طلاق گرفته شهر تهران، مهریه خود را در هنگام طلاق دریافت نکرده و 41 درصد برای طلاق گرفتن مجبور به گذشتن از مهریه خود شده اند.
مولایی ادامه داد: این در حالی است که بیش از 89 درصد از زنان طلاق گرفته هیچ نفقه ای دریافت نکرده اند و به دلیل اینکه بیشتر زنان در خارج از خانه به شغلی مشغول نیستند و حتی در صورت داشتن مدرک تحصیلی عالی، بسیاری از آن ها پس از ازدواج بنا به هر دلیلی دست از کار کشیده اند، اما پس از طلاق ، برای یافتن شغلی مناسب و تامین خود دچار مشکلات بسیاری می شوند و طبق همان تحقیق تنها 16 درصد از زنان مطلقه شاغل هستند .
مردان از حضانت کودک حربه می سازند
یک روانشناس می گوید: وقتی حضانت طفل به پدر محول می شود ، گروهی از این مردان از این موضوع استفاده کرده و کوک را به عنوان طعمه قرار می دهند تا به نوعی از همسر خود انتقام گرفته و اجازه ملاقات به مادر و کودک نمی دهد و به نوعی سعی دارد این حق قانونی را از مادر سلب کند تا بتواند به بهترین شکل ممکن روحیه و روان او را تخریب کند.
محمد رئوفی می افزاید: عده ای دیگر از مردان سعی دارند از این اتفاق برای اهرم فشار مادر استفاده کنند به این منظور که او برای گرفتن حضانت یا ملاقات تمام مهریه و یا نیمی از آن را ببخشد.
وی تصریح کرد: زن مطلقه در قبل از جدایی و در زندگی مشترک خود دائم در کش و قوس های روانی بوده است و حال نیز بایدبرای حضانت یا ملاقات طفل خود بهای گزافی بدهد که همان بخشش حق و حقوق قانونی اش است.
این روان درمانگر خاطر نشان کرد: زن مطلقه اگر بنا به دلایلی نخواهد با خانواده خود زندگی کند و بخواهد به طور مستقل برای خود زندگی مستقلی داشته باشد ، پیدا کردن یک محل مسکونی دچار مشکلات عدیده ای می شود و یافتن صاحب خانه ای که مایل به ارائه یک خانه به یک زن مطلقه باشد کاری بس دشوار است و حتی اگر چنین خانه ای را هم بیابد باز هم باید با همسایگانی بر خورد کند که او را تنها به چشم عمل نابود کننده زندگی خود می بینند .
رئوفی اذعان داشت : در پس این تفکرات می توان به ازدواج موقت مردان متاهل اشاره کرد که همسر دوم خود را از بین زنان مطلقه انتخاب می کنند و زنان مطلقه هم برای فرار از بسیاری از مشکلات که پس از طلاق برایشان رخ داده است به اجبار به اینگونه ازدواج ها رضایت میدهند.
در پایان؛ فی واقع برای حمایت از زنان طلاق گرفته نیاز به فرهنگ سازی و لایه برداری از تفکرات کهنه و خرافه پرستی ( که این روزها بدبینی هم چاشنی آن شده است )نیست بلکه چیزی که از هر گونه تدوین قانون و تبصره و ماده ای مهمتر است باید پذیرفت که زن طلاق گرفته بعد از تحمل فشار روحی و روانی در خانه همسر سابقش حق دوباره زیستن و داشتن یک زندگی آرام را داراست.