براساس گزارش نتایج آمارگیری نیروی کار سال 90 همچنین 20.2 درصد جویندگان کار مرد دارای تحصیلات ابتدایی هستند در حالیکه این میزان در بین زنان 5.8 درصد است.
تفاوت تحصیلات در بین جویندگان کار بیان کننده این واقعیت است که طی دهه های اخیر تمایل زنان به تحصیلات دانشگاهی افزایش یافته و این در حالی است که بازار کار کشور پاسخگوی آنان نیست.
در سالهای اخیر تعداد دانشگاهها را در کشور افزایش دادیم تا بتواند بخش وسیعی از جوانانی که دهه 60 متولد شده اند را به دلیل اینکه نتوانستیم پاسخگوی آنها در بازار کار باشیم به پشت میزهای دانشگاه هدایت کنیم.
بی تردید، در صورتی که بازار کار نیاز به نیروی کار داشت جوانان به سوی تحصیل در دانشگاهها هجوم نمی آوردند و این در حالی است که فقط زمان ورود به بازار کار را برای جوانان با تاخیر مواجه کرده ایم.
بسیاری از کارشناسان جمعیتی معتقدند که جمعیت ایران تجربه افزایش جمعیت را سپری کرد و در دهه های 70 و 80 دیگر با نرخ رشد فزاینده دهه 60 مواجه نبوده و حتی رشد جمعیت کشور طی سالهای 70 تا 75 به 1.47 درصد تقلیل یافت.
متولدان دهه 60 ، دهه 70 را با پر کردن مدارس و دهه 80 را با تقاضا برای ورود به دانشگاهها و حضور در بازار کار سپری کرده اند. در مدارس سه شیفته درس خواندند و زمانی که می توانستند با دوره های آموزشی کوتاه مدت وارد بازار کار شوند آنها جذب دانشگاهها و رشته هایی شدند که در بازار کار کشور تعریفی نداشتند.
هم اکنون بیشترین تعداد بیکاران در رشته های مهندسی، ساخت و تولید با 251 هزار و 402 نفر وجود دارد و پس از آن نیز 222 هزار و 112 نفر در رشته های علوم اجتماعی، بازرگانی و حقوق قرار دارند. از مجموع بیش از 768 هزار نفر بیکار فارغ التحصیل دانشگاهی، 363 هزار و 740 نفر مرد و 404 هزار و 311 نفر نیز زن است.
بالاترین تعداد مردان بیکار در رشته مهندسی ساخت و تولید با 178 هزار و 461 نفر است و بیشترین تعداد زنان بیکار نیز با 134 هزار و 791 نفر مربوط به رشته های علوم اجتماعی، بازرگانی و حقوق است. در مجموع 100 هزار و 912 نفر مرد و زن در رشته های علوم انسانی و هنر بیکار هستند و 76 هزار و 191 نفر نیز در علوم، ریاضی و کامپیوتر جزو بیکاران محسوب می شوند.
38 هزار و 438 نفر در رشته های کشاورزی و دامپزشکی، 25 هزار و 997 نفر در رشته های بهداشت و رفاه (بهزیستی) و 17 هزار و 407 نیز در رشته خدمات بیکار هستند. کل فارغ التحصیلان بیکار کشور 768 هزار نفر هستند. همچنین از 52 هزار و 169 نفر بیکار فوق لیسانس و دکترای حرفه ای، 11 هزار و 886 نفر نیز در رشته های علوم اجتماعی، بازرگانی و حقوق تحصیل کرده اند و 12 هزار و 353 نفر دارای مدرک رشته های مهندسی، تولید و ساخت هستند. معادل 9 هزار و 607 نفر در رشته علوم، ریاضی و کامپیوتر و 6 هزار و 781 نفر نیز در رشته علوم انسانی و هنر تحصیل کرده اند. سهم سایر رشته ها از موارد یادشده کمتر بوده است.
به طور کلی، 122 هزار و 863 مرد دارای مدرک فوق دیپلم، بیکار هستند، از سویی 213هزار و هفت نفر لیسانس، 25 هزار و 517 نفر فوق لیسانس و دکترای حرفه ای و 2 هزار و 257 نفر نیز دکترای تخصصی دارند. در بین زنان 84 هزار و 447 نفر بیکار فوق دیپلم، 292 هزار و سه نفر لیسانس، 26 هزار و 652 نفر فوق لیسانس و دکترای حرفه ای و یکهزار و 131 نفر نیز دارای مدرک دکترای تخصصی هستند.
متولدان دهه 60 به دلیل کثرت جمعیت در آن دهه با شرایط بسیار سختی وارد دانشگاه شدند اما وقتی که خواستند وارد بازار کار شوند با دشواری های بیشتری در این زمینه مواجه بودند.
متاسفانه برخی از مسئولان گسترش آموزش عالی را فقط به دلیل تاخیر برای ورود به بازار کار اعلام کردند غافل از آنکه این جوانان از تحصیل فارغ می شوند و متقاضی شغلی مناسبتر از یک دیپلم و زیر دیپلم هستند.
طی دهه های اخیر نه تنها پویایی در بازار کار کشور ایجاد نشده بلکه با موانع سرمایه گذاری و همچنین توسعه اقتصاد رانتی و ضد تولیدی بازار کار کشور با مشکل جذب نیروی انسانی، مواجه شد.
بی تردید بازار کار کشور اگر برای مردان نامطلوب است برای زنان نامطلوب تر.
جمعیت بدون برنامه افزایش یافت، دانشگاههای کشور بدون برنامه و نیاز بازار کار گسترش یافت و در نتیجه جمعیتی که دهه 60 برای آنها سفره ای به لحاظ بالا بودن کیفیت زندگی پهن نشده بود به جمعیت کشور افزوده شد.
هم اکنون 58 درصد جمعیت جوینده کار در کشور دارای تحصیلات دانشگاهی هستند که این حجم بالا به دلیل حضور پررنگ زنان دانش آموخته متقاضی کار است.
رونق تولید تنها با اعتماد سرمایه گذاران و ارتقا بهره وری میسر است. رشد سرمایه گذاری در سال 91 به منهای 22 درصد رسیده بود در حالیکه طبق برنامه سند چشم انداز باید به 13 تا 15درصد می رسید.
آمارهای یادشده نشان می دهد حتی به برنامه سند چشم انداز توسعه، متعهدانه عمل نکردیم و اقتصاد و بازار با رکود مواجه شد.
شکی نیست، که دولت یازدهم با حل بحران اشتغال در کشور، قبول مسئولیت کرده و بر این مهم واقف است که امر توسعه با حضور مردان و زنان هدایت می شود.
در ایران در حال توسعه کار نکرده بسیار است. کارهای بیشماری می توان در امر صنعت، کشاورزی، محیط زیست، گردشگری، صنایع دستی، حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات و بسیاری از حوزه های دیگر اشتغال، ایجاد کرد و جوانان و زنان تحصیلکرده را با دوره های آموزشی کوتاه مدت بکار گرفت.
همه اینها در حالی است که دانشگاههای کشور نیز نیروی کار ورزیده برای بازار کار تربیت نمی کنند و دانشجویان به طور عام پیش از ورود به بازار کار نیاز به گذراندن دوره های مهارتی دارند و این در حالی است که مسئولان حوزه مهارت بارها اعلام کرده اند که بیشترین متقاضیان کسب مهارت آنها را فارغ التحصیلان دانشگاهی به خود تخصیص می دهند.
حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی رئیس جمهور بتازگی اعلام کرد: ما امروز در کشور نیاز به توسعه داریم. چشم انداز باید مد نظر قرار گیرد، چشم انداز به ما می گوید ایران در سال 1404 باید کشوری توسعه یافته باشد.
وی تصریح کرد: اگر می خواهیم مسیر توسعه همه جانبه را در زمینه های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، حقوقی، قضایی و سیاسی به صورت متوازن و پایدار طی کنیم باید کار را به مردم بسپاریم. مسایل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی تا آنجا که ممکن است باید به مردم واگذار شوند.
توسعه امری همه جانبه است که با حضور مردم تحقق می یابد. مردم هیچگونه تفکیکی ندارند و هر دو جنس باید در این مهم مشارکت داشته باشند.
هم اکنون بیکاری افراد کم سواد 5 تا 6 درصد است در حالی که بیکاری دانش آموختگان مرد 18.5 و دانش آموختگان زن 38.5 درصد است.
پایین بودن نرخ بیکاری افراد کم سواد می تواند این پیام را در بر داشته باشد که بازار کار بیش از آنکه مناسب افراد با تحصیلات دانشگاهی باشد، مناسب افراد کم سواد است که باید این روند تغییر کند.
علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی معتقد است: هیچ جامعه ای مسیر توسعه را طی نخواهد کرد مگر آنکه از نیروی انسانی توانمند خود یاری بگیرد.
نیروی انسانی توانمندی که در ایران است سرمایه ارزشمندی است که باید در مسیر چرخه تولید قرار گیرد. انسانهای توانمند می توانند ثروت تولید کنند، ثروتی که نه در چاههای نفت و گاز است و نه در معادن کشور. و اگر این ثروت را نادیده بگیریم رستگاری جامعه را نادیده گرفته ایم.