در رسانه های ما جایگاه های مختلف زنان دیده نشده و نتوانسته اند انواع هویت هایی که زن بروز می دهد را نوع بندی کنند...

رسانه ها در ارائه تصاویر همه بخش های جامعه دچار نوعی سهل انگاری، ساده نگری و ژورنالیستی گرایی شده اند؛ به این مفهوم که واقعیت موجود در متن جامعه را نتوانسته اند انگونه که باید نشان دهند و تنها به ارائه محتوایی سطحی و کم عمق از وقایع که قابل رصد کردن به چشم ظاهری است، بسنده کرده اند. آنها در بازنمایی واقعیات و رخدادها، برای جلب مخاطب به افکار عامیانه و حتی افکار منفی روی آورده اند.

 رسانه های ما عموما موفق شده اند تا 90 درصد هویت زن ایرانی را غیرواقعی نشان دهند. من با جسارت 90رقم درصد را عنوان می کنم به این دلیل که در رسانه های ما تصویری که از زن ارائه می شود، همواره تصویر واقعی نیست

  در رسانه های ما جایگاه های مختلف زنان دیده نشده و نتوانسته اند انواع هویت هایی که زن بروز می دهد را نوع بندی کنند؛ آنها همچنین با زنانی که شخصیت قوی تری دارند و اتفاقا درصد فراوانی انها در جامعه بیشتر است، نتوانسته اند ارتباط برقرار سازند زنان منحصر به فرد و برجسته گاهی در رسانه ها مورد توجه قرارمی گیرند اما نکته جالب ان است که رسانه ها فاصله این زنان را با عموم زنان بسیار زیاد متصور می شوند و معتقدند که اینها تک موردهای خاص و دور از دسترس هستند؛ رسانه ها شرایط را به گونه ای بازنمایی می کنند که گویی همه زنان نمی توانند به این الگوها نزدیک شوند و باید تلاش ویژه ای انجام دهند تا به این الگو برسند. اما ایا واقعا زنان ما در این حدی که رسانه ها تلاش می کنند آنها را موجودی بی خرد، تسلیم و لازم الکنترل جلوه دهند، هستند ؟ حال انکه زنان خانه دار ما ویژگی های شخصیتی بسیار قوی داشته و در برخورد اول یک بخششگر واقعی و قوی، دلسوز و مدیری کامل هستند که برای مقابله با بی ابرویی سخت ترین شرایط را نیز می پذیرد.

 زن ایرانی دارای یک هویت عمومی است و علاوه بر اینکه از تمامی الگوهای حضور زن در جامعه برخوردار است، دارای چنین ویژگی هایی نیز می باشد؛ اولین عنصر شخصیتی مهم انها خرد است؛ زن ایرانی بسیار هوشمند است و این هوشمندی تا جایی است که می تواند هر سختی را به ازای بدست اوردن یک غایت یا دستاورد بزرگ دراز مدت تحمل کند. دستاورد درازمدت او بزرگ کردن فززندان و حفظ ابروی خانواده اش است و این کار را با هوشمندی انجام می دهد، چیزی که امروز در عرف ما بسیار جاری است.

زن ایرانی وقتی صدمه می بیند ان را هوشمندانه پنهان می کند چون می داند اگر جامعه پیرامونی هم در جریان صدمه های وی باشند سوءاستفاده می کنند و ممکن است از این نقطه ضعف هایی که زندگی اش دارد وارد فضاهای خصوصی زندگی اش شوند. زن ایرانی غیر از هوشمندی و خردمندی ویژگی دیگری با نام ازخودگذشتگی دارد و عمر خود را فدای فرزندان می کند.

در اکثررسانه های کشورهای جهان سوم همواره شاهد هستیم که رسانه های ما هویت زن را خدشه دار می کنند. لذا ضروریست رسانه ها تلاش کنند تا بی ارزشی را از چهره زن بزدایند یعنی بی ارزش زدایی از هویت و چهره زن را در دستور کار قرار داده و نوعی فقر که در رسانه های ما در توجه به زن وجود دارد را با بازیابی ابعاد مختلف وجودی زن ایرانی جبران کنند.

با توجه به پیروی جامعه از الگوی اکثریتی که در کشور ما باب شده است لذا وقتی در رسانه ها تصویری بی خرد، ناتوان و ضعیف از زن  ارائه می شود، این الگو و نگاه در سطح عمومی جامعه ترویج می شود و با فیلم ها و القائاتی که بویژه از طریق رسانه های تصویری ما انجام می شود، الگوی زن ناتوان وضعیف و زنی که قدرت تشخیص خوب و بد را ندارد، در جامعه ترویج می گردد؛ بقیه جامعه نیز آن را به عنوان الگوی قالب می پذیرند و گرایش به همسان شدن با این الگوی قالب ایجاد می گردد؛ یعنی این رواج الگو خودبخود بازتولید موج های منفی می کند. بنابراین الگوهای قالبی که در سطح رسانه از زن مطرح می شود باید،  بر مبنای واقعیت و  اجزای اصلی هویت زن بودن، مورد بازیابی قرار گیرد.

اگر رسانه ها همت نکنند، الگوهای بسیار غلطی که در ماهواره ها و فضاهای مجازی در حال معرفی به جوانان است، ناخوداگاه القا می شود و جوانان ما به ان سمت کشیده می شوند. در حال حاضر ما در مرحله بحران این الگوها هستیم که به مساله فقدان الگوهای مناسب در رسانه هایمان بر می گردد . مجددا تاکید می کنم که باید این بازنگری در رسانه ها بویژه رسانه های تصویری صورت گیرد تا جایگاه امن لازم را برای زنان در جامعه پیدا و معرفی کنیم و زنان بتوانند در این جایگاه امن هویت خود را بروز دهند وبه سمت الگوهای ایرانی اسلامی اصیل خود بازگردند.

 - عضو هیات علمی دانشگاه ازاد اسلامی