انتصاب مرضیه افخم، به عنوان سخنگوی وزارت خارجه ایران، در سال ١٣٩٢ از دید بسیاری از ناظران و کارشناسان سیاست خارجی شگفتآور و بیسابقه بود. انتصاب بعدی او به عنوان اولین سفیر زن ایرانی بعد از انقلاب نیز بازتابدهنده فصل جدیدی از مشارکت زنان در سیاست خارجی است.
به گفته منابع موثق در این وزارتخانه، وزارت خارجه جمهوری اسلامی بهزودی زنان بیشتری را در پستهای دیپلماتیک عالی مانند سرکنسول، کنسول، مذاکرهکننده ارشد، رایزن فرهنگی و سیاسی، نماینده ایران در مأموریتهای سازمان ملل و سفیر به کار خواهد گرفت. در همین پیوند یک مقام رسمی که نخواست نامش فاش شود، از معرفی دو سفیر زن دیگر در آینده نزدیک خبر داده است. براساس گفتههای همین مقام رسمی؛ «دولت روحانی و بهویژه وزیر خارجه کنونی، محمدجواد ظریف، به تواناییهای زنان ایمان دارند و بهدنبال بهکارگیری زنان بیشتری در پستهای عالی دیپلماتیک هستند». بنابراین وزارت خارجه سیاستهای خود را در این حوزه از سال ١٣٩٢ که روحانی بر سر کار آمد، بهبود بخشیده است.
درحالحاضر صدها کارمند زن در بخشهای مختلف وزارت خارجه مشغول به کار هستند که بسیاری از آنها پستهای دولتی عالیرتبهای دارند. دیپلماتهای زن جوان و متخصص بسیار زیادی در بخشهای سیاسی و دیپلماتیک در حال کار هستند. بسیاری از آنها در دیپلماسی عمومی، دوجانبه، چندجانبه، منطقهای و بینالمللی فعالیت میکنند. علاوهبراین، زنان دیپلمات در حوزههای حقوق بینالملل، حقوقبشر، موضوع خلعسلاح و مذاکرات عدماشاعه، مشارکت دارند. به گفته این مقام رسمی «باید برای مشارکت بیشتر زنان در پستهای تصمیمساز تلاش بیشتری شود و درها برای زنان همواره باز بوده است». او معتقد است «همین واقعیت که زنان در ایران در سطح گستردهای تحصیلات عالی دارند و در حوزههای مختلف و حرفههای متعدد فعالیت میکنند، نشان میدهد جایگاه زنان در ایران درخور توجه بوده است».این مقام هم چنین افزود؛ توجه به نقش حیاتی زنان در ابعاد مختلف در جامعه ایران بهویژه در حوزه سیاست خارجی از سال ١٣٧٣ (در هنگام تصدی وزارت خارجه ازسوی علیاکبر ولایتی) شکل جدیتری به خود گرفت و فرصتهای چشمگیری در وزارت خارجه به زنان شایسته که قابلیتهای کارشناسی داشتند، داده شد.
زنان جوانی که هماکنون در وزارت خارجه مشغول به کار هستند، به این نکته اشاره میکنند که فضای وزارت خارجه غالبا مردانه است. یک کارشناس زن جوان شاغل در وزارت خارجه معتقد است؛ «زنان در مسائل امنیتی و مرزی یا کنترل مواد مخدر و مسائل مربوط به افعانستان، مشارکت داده نمیشوند. همچنین بهدلیل پروتکلهای مربوط به شعائر اسلامی، به برخی مأموریتهای خارجی برده نمیشوند. این مسئله باعث میشود در مقایسه با همکاران مرد خود کمتجربهتر باشند»؛ بنابراین زنان جوان کارشناس از آموزش مناسب برای بالارفتن از نردبان ترقی برخوردار نیستند.
فرصت برای تربیت زنان دیپلمات مهیا نشد
شیرین هانتر که نخستین بانوی دیپلمات عالیرتبه ایرانی پیش از انقلاب اسلامی بوده و مأموریتهایی را در نمایندگی ایران نزد سازمان ملل (١٩٦٦-١٩٧٨ در لندن و ژنو) به انجام رسانده معتقد است که سیاستهای ایران بعد از انقلاب اسلامی در جهت ارتقای حضور زنان در سیاست خارجی نبوده است. او اضافه میکند که افزایش حضور زنان در سیاست خارجی در گذشته اولویت سیاسی بوده که بعد از انقلاب این فرصت برای تربیت زنان دیپلمات مهیا نشد.
شیرین هانتر همچنین میگوید بعد از موفقیت امتحان ورودی و کسب بالاترین نمرات در بخش اداری وزارت خارجه کار خود را آغاز کرده و بهمرور با پشتکار و کسب شایستگی توانسته نردبان ترقی را طی کند. هانتر معتقد است که «شایستگی و صلاحیت، عامل اصلی موفقیت او در آزمون ورودی وزارت خارجه و پس از آن در مسیر حرفه دیپلماتیک او بوده است».شیرین هانتر بزرگترین مانع را در مسیر حرفهای خود به عنوان یک زن دیپلمات عالیرتبه، نه فضای مردانه وزارت خارجه در آن زمان، بلکه رقابت میان زنان کارمند در آنجا میداند. او معتقد است شایعات و رقابت کارمندان زن آزاردهندهترین و تلخترین مسئلهای بوده که او در مسیر پیشرفت و بهبود در تخصص دیپلماتیکش تجربه کرده است.
اختصاص سهمیه به زنان مکانیسمی بیفایده است
بنا بر نظر بسیاری از کارشناسان، اختصاص سهمیه برای زنان در حوزه دیپلماتیک میتواند راهحل مناسبی برای افزایش تعداد زنان دراینزمینه باشد اما ممکن است جایگاه آنها را در بلندمدت تضعیف کند. هانتر معتقد است که اختصاص سهمیه به زنان در توانمندسازی و ارتقای مشارکت آنها در وزارت خارجه نه ضروری و نه مؤثر است. او اختصاص سهمیه به زنان را یک مکانیسم بیفایده میداند چراکه معتقد است زنان اقلیت نیستند بلکه نیمی از جمعیت را تشکیل میدهند؛ بنابراین نیازی به اختصاص سهمیه برای حمایت از موقعیت آنها نیست.
برخی معتقدند ورود زنان با نگرش زنانه به ساختار تصمیمگیری منجر به تغییر رویکردها در سیاست خارجی میشود اما دیگر متخصصان با اشاره به نمونههایی مانند مارگارت تاچر (نخستوزیر بریتانیا در سالهای ١٩٧٩-١٩٩٠ و رهبر حزب محافظهکار) و کاندولیزا رایس (وزیر خارجه دولت جمهوریخواه بوش در سالهای ٢٠٠١-٢٠٠٩) این دیدگاه را رد میکنند. هانتر نیز درباره دیدگاه زنان درباره مسائل بینالمللی مانند حل مخاصمات، مذاکرات و مسائل حقوقبشری معتقد است که زنان و مردان اهداف مشترکی دارند و در مسائل تکنیکی در موضوعات سیاست خارجی مشابه عمل میکنند و تفاوتی در رویکرد دیپلماتیک آنان وجود ندارد. گرچه تعداد زنان دیپلمات ارشد در وزارت خارجه کماکان محدود است ولی دولت کنونی قدمهای مهمی برای ارتقای جایگاه زنان در این وزارتخانه برداشته است که میتواند سنگ بنایی برای دولتهای آتی در ادامه این مسیر باشد؛ «فروزنده ودیعتی»، رایزن دوم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل یکی از این زنان است.