آذر منصوری:رایزنی صورت گرفته و جمعبندی این بوده که این سهمیه ۳۰ درصدی درباره حضور زنان در فهرست انتخاباتی اصلاحطلبان اعمال شود.
سهم ۳۰ درصدی زنان از فهرست انتخاباتی اصلاحطلبان برای شوراها
در انتخابات دوره دهم مجلس شورای اسلامی، طیفی از زنان اصلاحطلب تلاش کردند تا سهم زنان در فهرست انتخاباتی این جریان از حد خاصی کمتر نباشد، اما آنان نتوانستند به این هدف دست یابند و زنان فهرست انتخاباتی، کمتر از حد مورد انتظار بود. امروز، پس از آن تجربه شکست خورده به نظر میرسد در انتخابات شوراها، شرایط برای دستیابی به این هدف مهیاست. آذر منصوری، فعال سیاسی اصلاحطلب، عنوان کرد که در این دوره، ۳۰ درصد فهرست انتخاباتی اصلاحطلبان به زنان اختصاص خواهد یافت. درباره چند و چون این وضعیت با وی گفتوگو کردیم.
چرا نسبت به حضور زنان در فهرست انتخاباتی اصلاحطلبان قائل به سهمبندی هستید؟
این تلاش، بخشی از راهبرد کلانی است که در جوامع مختلف از آن برای پرکردن شکافهای جنسیتی استفاده میشود، زیرا بهدلیل پیشینه فرهنگی، اجتماعی و تاریخی، نابرابریها و شکاف جنسیتی در جوامع ما وجود دارد که غیرقابل انکار است. شکلگیری نظمهای نوین و حتی برگزاری انتخابات آزاد نیز نمیتواند به تنهایی زمینه پرکردن این شکافهای جنسیتی را که ریشه تاریخی دارد فراهم کند. این زمینه و پیشینه تاریخی حاکی از یک شکاف بسیار عمیق از حیث دسترسی زنان به فرصتهایی است که این فرصتها مانع حضور در قدرت و مشارکت سیاسی زنان در ارکان قدرت شده است. در عرصههای مختلف بویژه در حرکتها و جنبشهای اجتماعی در انقلاب اسلامی، تا امروز، شاهد سطح بالایی از مشارکت زنان بوده ایم و زنان پا به پای مردان در این عرصهها حضور پیدا کردند، اما حتی این تلاشها نتوانسته است شکافهای موجود را به طور کامل برطرف کند؛ شکافهایی از جنس دسترسی زنان به مبادی و مراجعی که برای سرنوشت و زندگی مردم تصمیم گیری، سیاستگذاری و برنامهریزی میکند. تجربه کشورهای دیگر نیز حاکی از این مسأله است که این شکافها به خودی خود پر نمیشوند که اگر این گونه بود، میبایست در ۳۷ سال پس از انقلاب شاهد بهبود وضعیت زنان میبودیم. اما باوجود آنکه اساساً رویکرد انقلاب اسلامی مبتنی بر این بود که به فرموده امام راحل، زنان بتوانند در مقدرات اساسی کشور دخالت داشته باشند، هنوز شکافهای جنسیتی در کشور ما وجود دارد. امروز براساس گزارش مجمع جهانی اقتصاد رتبه ایران در نسبت شکافهای جنسیتی، ۱۳۹ در میان ۱۴۴ کشور جهان است. این درحالی است که در یک دهه گذشته، تنها در دولت روحانی رتبه ایران در این شاخص یک درجه بهبود یافت، این امر بر این واقعیت دلالت دارد که این شکافها به خودی خود پر نخواهند شد و باید از راهبردهایی استفاده کنیم که در جوامع دیگر موفق بوده است.
شما در گذشته هم تلاش کردید از این راهبرد استفاده کنید، اما موفق نبودید. از جمله در انتخابات مجلس فراخوانی برای حضور زنان تشکیل دادید. برای موفق بودن تلاش هایتان، آیا در این دوره با تصمیم گیران انتخاباتی اصلاحطلب رایزنی داشتید و این رایزنی به سازوکار مشخصی منتهی شد؟
این رایزنی صورت گرفته و جمعبندی این بوده که این سهمیه ۳۰ درصدی درباره حضور زنان در فهرست انتخاباتی اصلاحطلبان اعمال شود.
یعنی روی سهم ۳۰ درصدی زنان در فهرست توافق شده و قطعی است؟
همین طور است. در کنار شاخصهای دیگری که برای نامزدها و تعیین فهرست انتخاباتی مشخص شده است، سهمیه ۳۰ درصدی نیز بهعنوان یک امتیاز یا یک تبعیض مثبت برای زنان در نظر گرفته شده است. البته این امر، برگرفته از تجربه موفق در کشورهایی است که توانستند این شکافها را پر بکنند.
تعیین نامزدها، براساس شاخصها و فرمهای ارزیابی تعیین شده صورت میگیرد. فرض را بر این بگیریم که تعداد بیشتر یا کمتری از زنان دارای ویژگیهای این فهرست باشند، در این صورت چه اتفاقی خواهد افتاد؟
براساس شاخصهای تعریف شده برای ارزیابی نامزدها، اگر تعداد زنان بیش از ۳۰ درصد باشد اساساً مشکلی ندارد. اما اگر به نرخ ثبتنام زنان در این دوره از انتخابات شوراها نگاه کنید، میبینید که تعداد زنان ثبتنام کرده در مقایسه با مردان با یک درجه افزایش نسبت به دوره قبل، به ۳/۶ درصد رسیده است. این نشان میدهد که ما با یک شکاف عمیق مواجه هستیم. این شکاف پیشینه دارد و به خودی خود پر نمیشود. بنابراین، اینکه تصور کنیم در این عرصه نابرابر که تنها ۳/۶ درصد ثبتنامکنندگان زنان هستند، تعداد زنان در فهرست از ۳۰ درصد بیشتر خواهد شد، خوش بینی است و تجربه نشان داده چنین چیزی نه در این دوره و نه دورههای آینده محقق نخواهد شد.
به دلیل چنین ملاحظاتی بود که به تبعیض مثبت روی آوردید؟
وقتی از تبعیض مثبت صحبت میکنیم، ناظر به این معنی است که ممکن است زنان کمتری بتوانند در مرحله تعیین فهرست، شاخصهای لازم را کسب کنند. اینجاست که تبعیض مثبت اثر خود را نشان میدهد. این اتفاقی است که در کشور افغانستان افتاده است، زیرا در این کشور براساس قانون انتخابات زنان سهمیه مشخصی دارند، زیرا عرصه رقابت نابرابر است و زنان تجربه لازم را برای حضور ندارند، به همین دلیل دولت به نوعی تبعیض مثبت اعمال کرده است تا این شکاف را پر کند. نتیجه این تبعیض مثبت در پارلمان افغانستان کاملاً مشهود است. این تبعیض ظرفیت و فرصتی برای زنان ایجاد میکند تا بتوانند در عرصه نمایندگی مردم حضور پیدا کرده و تواناییهای خود را به منصه ظهور برسانند. ضمن اینکه فکر میکنم این یک تلاش یکسویهای است که از سوی جریانهای سیاسی انجام میشود که طبعاً این تلاشها کافی نخواهد بود و دولت هم باید به این مسأله توجه کند تا قانون انتخابات به نحوی تنظیم شود که تبعیض مثبت برای زنان لحاظ شود. دفاع ما از حضور زنان تنها بهعنوان دفاع از یک حق نیست. مسأله این است که مشارکت زنان یکی از الزامات توسعه پایدار و پیشرفت همه جانبه کشور است.
پس از فراخوانی که برای مجلس تشکیل دادید، با فشارهایی رو به رو شدید. این فشارها چه تأثیری در کار شما دارد؟
به دلیل اصرار بر حضور و مشارکت گسترده زنان که بنابر مبانی اعتقادی ماست و توصیه و تأکید حضرت امام(ره) نیز است و اصرار به اینکه انقلاب اسلامی الگوی متناسب با مقتضیات جامعه اسلامی از مشارکت زنان ایران ارائه دهد متأسفانه تحت فشار بودیم. اما واقعیت این است که مسأله مشارکت زنان در عرصههای مدیریتی و تصمیم گیری ارتباط مستقیمی با توسعه کشور دارد و اگر رویکرد دست اندرکاران کشور و نظام تحقق پیشرفت همه جانبه کشور باشد، باید نسبت به این موضوع نگاه واقع بینانه داشته باشند. ضمن اینکه دست اندرکاران باید بدانند کشورهایی که به موقعیت بهتری در این باره یا در توسعه دست یافتند، این موفقیت به خودی خود به دست نیامده است.
سهمیه ۳۰ درصدی زنان در فهرست، تنها برای تهران تعیین شده یا برای سایر کلانشهرها نیز شورای سیاستگذاری چنین ضابطهای را تعیین کرده است؟
برای همه استانها و شهرستانها این مسأله لحاظ شده است که هنگام تدوین فهرست انتخابات شوراها، با توجه به تعداد ثبتنامکنندگان زن و درنظر گرفتن شاخصها، حداکثر تلاش خود را بکنند تا ۳۰ درصد فهرستها زنان باشند. به نظر میرسد در مقایسه با انتخابات مجلس، این مسأله در انتخابات شوراها بسیار دست یافتنیتر باشد.
به نظر میرسد جریان رقیب هم همسو با شرایط اجتماعی، توجه به زنان را بیشتر کرده است. ارزیابی شما از رویکرد اصولگرایان به زنان چیست؟
طبیعتاً توجه به زنان به یک گفتمان قابل توجه و نسبتاً فراگیر تبدیل شده است. در این شرایط هر جریانی که میخواهد در عرصه حاضر بوده و با اقبال عمومی مواجه شود، باید نسبت به این مسأله حرف و برنامهای داشته باشد. در تشکیل ائتلاف«جمنا»هم نسبت به این مسأله توجه شد. فکر میکنم در انتخابات آینده اصولگرایان هم سعی خواهند کرد با توجه به مطالباتی که در جامعه وجود دارد، نسبت به حضور بیشتر زنان در فهرستهای انتخاباتی توجه ویژهای داشته باشد.
در فرمهای ارزیابی شاخصهای متفاوتی برای زنان نسبت به مردان در نظر گرفته شده است؟
خیر، این شاخصها کاملاً برابر است؛ فارغ از اینکه نامزدها مرد باشند یا زن. اما ۳۰ درصد، امتیاز ویژهای است که به زنان داده شده است.
در این دوره از انتخابات دو مسأله تازه برای اصلاحطلبان مطرح شده است؛ ثبتنام برخی از اعضای شورای سیاستگذاری و دیگری مسأله آقازاده ها. رویکرد شورای سیاستگذاری و اساساً اصلاحطلبان نسبت به این دو مقوله چیست؟
فردی که در انتخابات نامزد است، طبیعتاً نمیتواند نقش داوری را داشته باشد یا در تدوین فهرست نهایی نقشی ایفا کند. این نکتهای است که همه اعضای شورای سیاستگذاری به آن اذعان دارند و علی القاعده در این باره باید تصمیم منطقی را اتخاذ بکنند. اما درباره آقازادهها، صرف آقازاده بودن یا نبودن، دلیل بر شایستگی یا نداشتن صلاحیت نیست. اگر معیار برای بستن فهرست، حذف آقازادهها باشد نمیتوان از افرادی مانند علی مطهری صرفنظر کرد که فارغ از نسبت خانوادگی، عملکردشان در همه ادوار مجلس از بسیاری از نمایندگان موفقتر بوده است. اما این ملاحظه جدی هم وجود دارد که آقازاده بودن یا نبودن، نباید شاخص یا امتیازی برای افراد باشد. شاخصهایی که برای گزینش نامزدها تعیین شده، اگر آن شاخصها ملاک اصلی قرار بگیرد، افرادی بخت حضور در فهرست نهایی را خواهند داشت که بتوانند امتیازهای بیشتری کسب کنند. با توجه به حساسیت افکار عمومی نسبت به این موضوع، شفافیت در مرحله نهایی کردن فهرست و اطلاعرسانی شورای سیاستگذاری میتواند بسیاری از ابهامات موجود یا بدبینیهای شکل گرفته را برطرف کند. بنابراین معیار صرف آقازاده بودن، چه در تأیید یا چه در رد نامزدها را رد میکنم و معتقدم آنچه باید معیار اصلی باشد صلاحیت افراد و امتیازاتی است که براساس شاخصها کسب میکنند.