در اسلام زنان چون مردان در مسائل اجتماعی و سیاسی پایگاه و جایگاه مناسب دارند و از حرکت های اجتماعی و فعالیت های گروهی هیچگاه منع نشده اند. 


در طول تاریخ اسلام فعالیت سیاسی-اجتماعی زنان را نمیتوان نادیده گرفت حال آنکه در قرآن کریم و نیز روایات و احادیث، هیچ منعی برای فعالیت مشروع زنان وجود ندارد و پیامبر اکرم(ص) در صدر اسلام از زنان هم خواستند تا مانند مردان در نهضت بزرگ سیاسی-اجتماعی 'هجرت' شرکت کنند.

پس از آن حضرت فاطمه زهرا(س) را که نقش اساسی در دفاع از حریم ولایت را ایفا کرده اند را شاهد هستیم امام علی (ع) پس از جنگ جمل، از تعدادی از زنان به عنوان نیروی امنیتی استفاده نمودند، این زنان عایشه را به محل زندگیش رساندند و در قیام عاشورا رسالت بیان حقایق و زنده نگاه داشتن قیام و نگاهبانی از خاندان عصمت و ولایت بر عهده حضرت زینب کبری (س) بود.

با توجه به این مستندات از کتاب و سنت و اهل بیت، از صدر اسلام تا کنون، باید بررسی کرد در جامعه کنونی چند درصد از میدان فعالیتهای اجتماعی- سیاسی به بانوان اختصاص یافته است به طور مثال در سطح کشور چند وزیر، مدیر کل ، استاندار ، فرماندار زن و... وجود دارد. اگر تعداد ایشان انگشت شمار است آیا تعداد ایشان کم است یا از باورهای غلط و تفکرات سنتی ما ناشی شده است؟! چرا در صورت عدم قدرت کافی و توانایی زنان، شکست حضور آنان در عرصه های سیاسی و مدیریتی تا سال های سال مشارکت و حضور زنان در اجتماع و سیاست را دچار خدشه و بحران می سازد؟!

در پاسخ به این سئوالها می توان بیان کرد زنان به عنوان نیمی از پیکر جامعه هستند که در تمامی مراحل تولد، رشد، و بلوغ و شکوفایی یک جامعه حضور داشته و بایستی در ایجاد هر یک از صحنه های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و حتی تاریخی، وظایف خود را به انجام رسانند.

مشارکت سیاسی برای زنان، نباید تنها یک آرزو، بلکه باید یک وظیفه ی اجتماعی باشد که در صورت عدم عمل به آن خطای بزرگی صورت گرفته است . البته در این میان هم زنان را می توان مقصر دانست و هم جامعه را. زنان را که در انجام وظایف خود در قبال جامعه کوتاهی کرده اند و از زیر بار مسئولیت خود شانه خالی کرده اند، با تمام علم و تخصصی که دارند ، به خود باوری نرسیده اند و نتوانسته اند نقش خود را به درستی ایفا کنند.

ازطرف دیگر جامعه را نیز می توان مقصر دانست که برای این درخواست اجرای این تکلیف را نداشته اند و شرایط را برای انجام وظایف ایشان مهیا نکرده است. نقش و جایگاه زنان و انجام وظیفه ایشان در قبال جامعه در عرصههای مختلف اجتماعی و سیاسی از جمله حقوق و تکالیفی است که خداوند برای زنان در جوامع اسلامی معین نموده است .

زنان ما در رشد، پرورش، آموزش و تربیت و نگاهداری و نگاهبانی از جامعه نقش بسزایی دارند که خود از مهمترین فعالیت های تاثیر گذار فرهنگی- اجتماعی به شمار می رود. شاید این وظایف ایشان به اشتباه باعث خدشه دار شدن مشارکت زنان در امور سیاسی شده است ، مشارکت سیاسی زنان لازمه توسعه اجتماعی پایدار در جامعه ما می باشد.

ما باید به ضرورت تقویت مشارکت سیاسی زنان جهت توسعه جامعه تاکید داشته باشیم، و ایشان را در این راه تشویق نماییم چون می دانیم هر چه زمان رسیدن آن طولانی تر شود مطمئنا توسعه پایدار آن جامعه به تأخیر و مخاطره خواهد افتاد و جبران آن ناممکن خواهد بود. به همین دلیل زنان به طور یقین می بایستی در فرایند مسائل سیاسی ، اجتماعی مشارکت داشته باشند. بحمدالله امروزه دولتمردان و سیاستمداران ما به اهمیت نقش زنان در پیش برد اهداف جامعه و نقش ایشان در توسعه سیاسی و اجتماعی و فرهنگی آن واقف شده اند و شرایط را برای حضور زنان در این عرصه ها آماده کرده اند.

همانطور که گفتیم برجسته ترین نوع مشارکت، مشارکت سیاسی است که در واقع ورود به عرصه ی انتخاب شدن یا انتخاب کردن به منظور دخالت در تصمیم گیری و تصمیم سازی های خرد و کلان سیاسی، که با سرنوشت جامعه ارتباط مستقیم دارد، می باشد. بدیهی است برنامه ریزان و سیاستگذاران ما باید جایگاه ویژه زن را در ایجاد این استراتژی به نحو مطلوب تعیین نمایند تا به توسعه همه جانبه و پایدار دست پیدا کنند.

و در آخر کلامی از بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) برایمان کافیست که می فرمایند:

» در نظام اسلامی، زن همان حقوقی را دارد که مرد دارد: حق رأی دادن و حق رأی گرفتن. در تمام جهاتی که مرد حق دارد، زن هم حق دارد... این که خارج از کشور منعکس کرده اند که در اسلام با زنان با خشونت رفتار می شود، امر غیر صحیح و تبلیغات باطلی است«.