یکی از مباحثی که در سال ۹۶بارها مطرح شده و‌ تحت عناوین مختلف مورد توجه قرار گرفت، موضوعاتی بود که در حوزه مسائل وخواسته های اجتماعی زنان مطرح می شد. 


امید پورعزیز/ پژوهشگر

کم و‌ بیش با حواشی و موضوعات مطرح شده دراین مقوله آشنا هستیم ولی در این یادداشت سعی می شود نخست به این مساله پرداخته شود که نباید مطالبات زنان یک خواسته اجتماعی مقطعی و هیجانی باشد و دوم اینکه پرداختن به ابعاد مختلف این مقوله باید بر یک دورنمای بلندمدت و هدفمند استوار باشد.

بنابراین در این یادداشت به برخی از شاخصه‌های اصلی در جهت کارکرد صحیح این مطالبه گری پرداخته می شود.

ثبات و تداوم در مطالبه گری

یکی از اصلی ترین ویژگی های هر جنبش و خواسته اجتماعی این است که از یک اهتمام جدی و البته پیگیرانه در لایه های مختلف اجتماعی برخوردار باشد. لذا در این راستا موضوعات مربوط به حقوق زنان نباید یک امر سیاسی یا یک منفعت گروهی و جناحی تلقی شود.

بلکه زنان به‌عنوان اعضای دائمی و ثابت جامعه بشری باید از این حق برخوردار باشند که حقوق و خواسته های مسلم شان دیده شده و به رسمیت شناخته شود. باید به این باور برسیم که تبعیض ها و نگاه های جنسیت زده باید یکجا به پایان رسیده و انسان قادر باشد یک توازن فراجنسیتی بین نوع بشر برقرار کند.

شاید طی قرن ها این مبارزات و خواسته ها به مرور وباسرعت بسیار اندکی بهبود یافته باشند،ولی درعصر مدرن و با این میزان از آگاهی و امکانات فعلی بشر،دیگرنمی توان به همان ترقی فرسایشی تدریجی و تاریخی احیای حقوق زنان تن داد. لذا این باورکه هیچ عاملی نباید در راه رشد و ترقی برابری جنسیتی مانع ایجاد کند، باید به یک باور اجتماعی عمومی بدل شده و از کوتاهی یاجهل مغرضانه در این مسیر ممانعت به عمل آید.
اما مساله حیاتی تر در مسیر این است که اولویت‌ها و موانع دیگر همچون احتمال جنگ، مضیقه های اقتصادی یا واکنش های افراطی نباید موجب مسکوت ماندن این خواست اجتماعی قطعی شود و جوامع در هر شرایط بحرانی همچون جنگ نیز نباید تردیدی در برابری‌خواهی جنسیتی و احقاق حقوق برابر به خود راه دهند.

به‌قولی هیچ اولویت بالاتری نباید منجر به محاق رفتن جنبش اجتماعی زنان در جامعه شود، چرا که عملا ارتقای جایگاه زنان در جامعه به تقویت پایگاه‌های اجتماعی عمومی می انجامد و در نهایت به هم افزایی اجتماعی جهت مقابله با بحران ها کمک می‌کند. دقیقا همانند اتفاقی که در مشارکت زنان جنگجوی کرد سوری برای مقابله با افراطی گری و‌ دوشادوش مردان در سال های اخیر محقق شد.

حفظ استقلال خواسته اجتماعی و پرهیز از حواشی زاید

یکی دیگر از موضوعات اساسی در حوزه اجتماعی وحقوقی زنان این است که معمولا ممانعت آشکار و مستقیمی با این حقوق مسلم و انکارناپذیر صورت نمی گیرد، بلکه سعی می شود با به حاشیه کشاندن و وصل کردن این خواسته های بدیهی به موضوعات مبهم و‌ تفسیرپذیر دیگر عملا این خواسته های اجتماعی از حرکت باز ایستند.

مثلا با امنیتی و سیاسی کردن موضوعات ‌ یا سوق دادن مسائل به حوزه باورها و اعتقادات اجتماعی نفس این مطالبات گرفته شده و هزینه ادامه مسیر افزایش یابد. بنابراین بسیار حیاتی است که جامعه در این زمینه هوشیار بوده و از افتادن در ورطه های کور و گنگ برحذر باشد. خواسته های مربوط به حوزه زنان اساسا از جنس خواسته های اجتماعی و مبری از زیاده خواهی های قدرت و ثروت است و در این مسیر باید آگاهی های لازم در جامعه افزایش یافته و از خلط مبحث‌جلوگیری شود.

هرگونه بی مبالاتی و آمیختن غیرضروری با سایر مباحث‌اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در حوزه مسائل زنانباعث می شود مواضع استمرارطلبان در این حوزه اجتماعی تقویت شده و سعی می کنند با تولید حواشی زاید، نفس این موج اجتماعی اصیل را بشماره بیندازند.

پس بسیار مهم است مسائل مربوط به حوزه زنان با حساسیت خاصی ایزوله نگهداشته شده و مسائل اجتماعی در این حوزه به‌صورت تخصصی و عاری از ایدئولوژی ها و مؤلفه های قدرت پیگیری شود.

توانمند سازی فکری و فرهنگی

یکی از موضاعات جدی در ارتقای جوامع در حوزه حقوق زنان و پرهیز از تبعیض فکری و تاریخی، ریشه‌یابی زمینه های این تبعیض و بازتولید باورهای اجتماعی با یک دید انسانی تر و برابر است.

البته این مرحله از جنبش های اجتماعی بسیار پیچیده و زمان بر است؛ چرا که بسیاری از باورها ریشه در قرن ها و لایه های سخت اجتماعی دارند و مسلما اثر گذاشتن بر آن‌ها به هیچ وجه ساده و بدون هزینه نخواهد بود. ولی بی شک بدون اهتمام مضاعف در این زمینه و عدم تولید ابزار و دیتاهای لازم برای اثرگذاری بر اجتماع و با شعارزدگی این امر خطیر محقق نخواهد شد.

باید به این باور برسیم که هیجان و تظاهر صوری به هیچ وجه راهکار قابل اتکایی برای راه اندازی یک موج اجتماعی پایدار نیست. حتی استفاده از عناصر محرکی همچون عواطف بشری نیز نمی تواند یک عامل دائمی دراین مسیر محسوب شود. به طور دقیق تر نباید جهت ملموس تر کردن وبه‌رسمیت شناختن حقوق ذاتی زنان از نسبت های عاطفی و خانوادگی نسبی و سببی افراد استفاده بیش از حد و هیجانی صورت گیرد. به عنوان مثال نباید برای نفی خشونت علیه زنان مثلا نوع رابطه مادر و فرزندی یا خواهر و برادری به میان آمده و از آن چنین استنباط کنیم که به صرف رابطه نسبی نباید خشونتی صورت پذیرد. بلکه عموما موضوعات مربوط به زنان باید از یک نگاه انسانی صرف به زنان نشأت گرفته و همواره زن به عنوان یک انسان برابر با مرد و عاری از طفیلی بودن انگاشته شود. پس سطح آگاهی دهی اجتماعی و شاید از آن مهم تر مرجع و مصدر این آگاهی ها و باورها بسیار حیاتی بوده و باید دقت مضاعفی در این زمینه صورت گیرد. چرا که مدعیان در امر مربوط به حقوق و جایگاه اجتماعی زنان متعدد بوده و به جهت خواستگاه‌های فکری متفاوت در بسیاری از حوزه ها اندیشه ای و ایدئولوژیکی این مسیر به بیراهه می‌رود و چه بسا یافتن مسیرهای درست و روشنگرانه نیازمند تلاش مضاعف و‌فراگیر و البته خلاقانه خواهد بود.

توانمندی اقتصادی و استقلال مالی

یک موضوع فوق العاده حیاتی و جدی در حوزه مسائل زنان همین مقوله استقلال و توان مادی این بخش از جامعه است. چرا که تکیه اصلی بسیاری از نگاه های ضد زن و ریشه بسیاری از تبعیض ها از وابستگی مادی زنان به مردان نشأت می گیرد. برخی نیازهای روزمره از جمله نیاز به سکونت، خوراک و پوشاک و سایر ابزارهای زندگی بخش انکارناپذیر زندگی هر انسانی اعم از مرد و زن است، ولی به جهت سنتی و تاریخی منابع مادی و حیاتی زندگی بشر عموما در انحصار مردان بوده یا اینگونه انگاشته شده است که باید در انحصار مردان باشد.

بنا براین این انحصار غلط و طولانی مدت همواره گلوگاه حساس حیات بشری را بدون هیچ توجیه عقلانی به مردان سپرده و از همین مسیر بسیاری از تضییع حقوق زنان و‌استقلال شخصیتی آنان تحت الشعاع قرار گرفته است. پس شاید یکی از اصلی‌ترین گام ها در مسیر بازتعریف حقوق و جایگاه زنان متحول کردن این نظام اقتصادی و مادی غلط و غیر عادلانه باشد. مخصوصا در جوامع مدرن که اغلب اقتصاد و میزان بهره مندی افراد براساس میزان توانایی، خلاقیت و زحمت آن‌ها تعریف می شود، باید کلیه امتیازها و موانع جنسیتی به‌مرور و آگاهانه حذف شده و میزان بهره مندی نوع بشر مبری از جنسیت باشد.

شاید عواملی همچون زندگی مشترک، وابستگی عاطفی و خانوادگی و میزان توان کاری همواره نگاه های ما را در این مسیر تحت الشعاع قرار داده یا به نوعی توجیه کند. ولی آنچه مهم است باید هوشیاری مطلقی در این زمینه لحاظ شده که شراکت ها و همکاری های متقابل فردی و خصوصی نباید به نفع جنس خاصی تفسیر شود. عدالت جنسیتی و‌حتی تعامل سازنده در زمینه مسائل مالی و اقتصادی باید براساس حق مالکیت برابر تعریف شده و برتری جویی های سنتی یا توجیه گرانه جنسیتی که براساس قدرت فیزیکی مرد تعریف شده، باید حذف شود.یکی از مولفه های اساسی در زمینه حقوق برابر در این حوزه مقوله اشتغال است که باید به‌طور جد در سطوح مختلف بازتعریف شده و از داشتن حق مسلم اشتغال تا مزایای برابر و پرهیز از اولویت جنسیتی در تصاحب شغل ها به جد دنبال شود. چه بسا در این زمینه لازم باشد برای جبران کاستی‌های تاریخی فزاینده، توازن امکانات به سمت قشر مورد ظلم قرار گرفته متمایل شده و برای جبران، راهکارهای مفیدی اتخاذ شود.
از مهم ترین بحث‌ها در این زمینه توجه ویژه به فقر اقتصادی تاریخی و سنتی زنان بوده که نیازمند برنامه های حمایتی و ریشه کن کردن وابستگی ها و استثمار جنسیتی است.

پرهیز از نگاه ابزاری و مالکیتی به زنان

یکی از مهم ترین مسائلی است که همواره دامنگیر موضوعات زنان بوده و یک نگاه آلوده ابزاری و مالیکتی به زن است. بسیار مهم است در مورد زن شفافیت و نگاه روشنی به وجود آمده و از نگاه های سخیف و هوس آلود پرهیز شود.وقتی از سنین کودکی مساله بدن زن به‌عنوان یک تابو تلقی نشده و کنار آمدن با واقعیت جنسی زن صرفا به‌صورت غریزی و بصری نباشد، به‌مرور یک نگاه واقع بینانه و کنترل شده ای در این زمینه در جامعه نهادینه می شود. وقتی که نگاه به زن صرفا ابزاری و کالایی باشد همان مولفه‌های کالایی از جمله کمال فیزیکی، مالکیت مادی و انحصار و محافظت فیزیکی در اولویت قرار می گیرد. بلکه وقتی بدن زن از ابتدا به انضمام شخصیت، فکر و استقلال ذاتی‌اش نهادینه شود دیگر به مالکیت و انحصار جنس متضاد درنخواهد آمد، دیگر برای تصاحب و‌ ارزش گذاری اش به مولفه های فیزیکی و نقش جنسیتی تکیه نخواهد شد. زن نیز همچون مرد یک موجود زنده سخنگو‌ و هوشمند است که در جهان خلقت و براساس تنوع فیزیکی از شکل و ساختار خاصی از بدن برخوردار است و تنها در شرایط خاص و با لحاظ حساسیت های اخلاقی و عاطفی می‌تواند در تعامل با یک مرد قرار گیرد و اگر این عوامل محقق نشد، فیزیک زن و موجودیت اش ذیل فیزیک و خواسته و هوس یک مرد تعریف نمی شود. این مساله به‌قدری پیچیده و‌البته گسترده است که خواه یا ناخواه بسیاری از موضوعات زنان را نیز تحت الشعاع قرار می دهد و برای اصلاح اجتماعی باید چالش های متعددی را در این مبحث و مباحث‌مرتبط دیگر همچون مساله پوشش و حق آزادی انتخاب پوشش در این زمینه انتظار داشته باشیم.
مباحث و مسائل مربوط به زنان و حواشی متعدد آن در این مختصر نمی گنجد ولی آنچه مهم است اینکه نباید هیچگاه از حساسیت و اهمیت این موضوعات کاسته شده و قصوری در مورد آن صورت گیرد. هرچه زنان جامعه ایران در احقاق حقوق مادی و معنوی خویش موفق تر و متعالی تر باشند به همان میزان همه جامعه ایران از آن منتفع خواهد شد. وقتی این باور که برابری جنسیتی متضمن منافع یک گروه جنسیتی خاص در جامعه نیست بلکه ارتقای اجتماعی فراجنسیتی را به‌همراه خواهد داشت، در جامعه نهادینه نشود مسلما رشد و بلوغ در سایر عرصه های اجتماعی نیز توهمی بیش نخواهد بود.

در واقع برابری جنسیتی و اجتماعی مادر همه اصلاح گری های اجتماعی است و‌ همراه با آن است که به‌تدریج نشانه‌های شکوفایی و بهبود و ارتقای همه جانبه در جامعه نمود پیدا کرده و‌ شاخص های امید در جامعه پدیدار می شود.
بنابراین در این شرایط سخت و بحران زای اجتماعی ایران یکی از اصلی ترین نقاط قوت هرچند نه چندان فراگیر جامعه ایران همین صداهای اندک برابرخواهی جنسیتی و بازتعریف نقش زنان در جامعه است. امید است که ملت ایران شانس چنین بارقه های امیدی را از دست نداده و قدردان این فانوس های روشنگری در جامعه نه‌چندان امیدوار فعلی خویش باشند.