چالش‌های زنان جامعه ایران روزبه‌روز در حال افزایش است. این در حالی است که چالش‌های آشکار زنان بیشتر در افکار عمومی مطرح می‌شود و در مقابل چالش‌های پنهان که عمدتا نیز مهم‌تر و عمیق‌تر هستند مورد غفلت قرار گرفته است... 


چالش‌های زنان جامعه ایران روزبه‌روز در حال افزایش است. این در حالی است که چالش‌های آشکار زنان بیشتر در افکار عمومی مطرح می‌شود و در مقابل چالش‌های پنهان که عمدتا نیز مهم‌تر و عمیق‌تر هستند مورد غفلت قرار گرفته است. در شرایط کنونی جامعه ایران با افزایش طلاق عاطفی، خشونت عاطفی و جنسی علیه زنان، افسردگی زنان، عدم فرصت‌های برابر شغلی بین زنان و مردان، فقدان امنیت اجتماعی و زنانه شدن اعتیاد مواجه شده است. از سوی دیگر فشارهای اقتصادی نیز ساحت خانواده را تهدید می‌کند و سبب متزلزل شدن بنیاد خانواده و افزایش نرخ طلاق در کشور شده است. این در حالی است که برخی سیاست‌گذاری‌ها درباره زنان نتیجه عکس به همراه داشته و سبب تعمیق بیشتر بحران شده است. به همین دلیل و برای بررسی مهم‌ترین چالش‌های پیش روی زنان، «آرمان» با دکتر معصومه ابتکار، معاونت زنان ریاست جمهوری گفت‌وگو کرده که متن آن را در ادامه از نظر می‌گذرانید.

با توجه به بحران‌های اجتماعی و اقتصادی کشور مانند افزایش آمار طلاق و فشارهای اقتصادی که هر کدام به شکل‌های مختلف ساحت خانواده را تحت تأثیر قرار داده آیا جامعه ایران با پدیده فروپاشی خانواده مواجه شده است؟

برای بررسی این موضوع ما باید نگاه واقع‌بینانه نسبت به آمار داشته باشیم. متأسفانه دریک مقطع خاص در زمینه اطلاع‌رسانی آمار طلاق در جامعه غفلت‌هایی صورت گرفت که از واقعیت فاصله داشت. این در حالی است که براساس آمارهای ارائه شده توسط مرکز آمار ایران و مرکز رصد اجتماعی وزارت کشور با توجه به شرایط جمعیتی و میزان شهرنشینی در کشور آمار طلاق زیاد هم بالا نبوده است. به هر حال باید در بررسی پدیده‌های اجتماعی تحولات و مسیر حرکت جامعه را نیز مورد بررسی قرار داد. با این وجود آمارها درباره کاهش نرخ ازدواج آمارها صحیح بوده و مورد تأیید است. آمارها نشان می‌دهد که نرخ ازدواج در جامعه پایین آمده که مسأله‌ای نگران کننده است. از سوی دیگر براساس تحقیقات انجام شده خانواده‌های ایرانی با گسست‌ها، ناپایداری‌ها و تنش‌های جدی مواجه شده است. در نتیجه خانواده‌های ایرانی با آسیب‌های جدی مواجه هستند، اما درآستانه فروپاشی قرار نگرفته و ان‌شاءا... در آینده نیز قرار نخواهد گرفت. یکی از مهم‌ترین اولویت‌های معاونت زنان ریاست جمهوری در دولت دوازدهم توجه ویژه به نهاد خانواده بوده است. به عنوان مثال معاونت زنان ریاست جمهوری در زمینه حقوقی به صورت جدی پیگیر لایحه تأمین امنیت زنان در مقابل خشونت است تا این لایحه در مجلس شورای اسلامی مورد بررسی قرار بگیرد. از سوی دیگر ما برای ارتقای سطح توانمندی بنیاد خانواده طرح گفت‌وگوی ملی خانواده و گفت‌وگوی بین نسلی را مطرح کرده‌ایم که در تاکنون در ۱۴ استان در حال پیگیری است. تحقیقات نشان داده که اولین اختلال در خانواده اختلال عدم گفت‌وگو و تعامل مناسب بین اعضای خانواده است. به عنوان مثال میزان ارتباطات اعضای خانواده از دو ساعت در ۱۰ سال قبل به ۲۰ دقیقه در شرایط کنونی رسیده است. به همین دلیل نیز ارتباط عاطفی و گفت‌وگو در محیط خانواده تضعیف شده است. معاونت زنان ریاست جمهوری با همکاری انجمن جامعه شناسی ایران و بنیاد گفت‌وگو تلاش کرده روی موضوع مهارت‌های گفت‌وگوی بین اعضای خانواده مطالعه و تحقیق کند. نکته دیگر اینکه گفت‌وگوی بین نسلی نیز باید در دستور کار خانواده‌های ایرانی قرار بگیرد. به هر حال دغدغه‌های هر نسل با نسل گذشته متفاوت است و به همین دلیل باید تلاش شود دغدغه‌های نسل‌های مختلف نسبت به هم نزدیک شود.

با توجه به بافت سنتی خانواده در ایران و فقدان فضای گفت‌وگوی عمومی آیا شرایط و لوازم لازم برای گفت‌وگوی ملی خانواده مهیا شده است؟ در این زمینه چه موانعی وجود دارد؟

گروه‌های مختلفی که در موضوع خانواده نقش دارند و گروه‌هایی که در جامعه دارای نفوذ هستند باید به موضوع گفت‌وگوی ملی خانواده کمک کنند. این مسأله هم باید در سطح ملی و استانی مورد توجه قرار گیرد. به نظر من خانواده باید از درون تقویت شود و به همین دلیل مهارت‌های زندگی باید در دستور کار خانواده‌ها قرار بگیرد. در شرایط کنونی برخی از استان‌ها و از جمله خراسان شمالی با نظارت استاندار محترم این استان اقداماتی در این زمینه انجام داده‌اند. در آینده این وضعیت در بقیه استان‌ها نیز به وجود خواهد آمد و اغلب استان‌ها تقویت نهاد خانواده و آموزش مهارت‌های زندگی را اولویت‌های خود قرار خواهند داد.

براساس آمارهای ارائه شده در حدود۷۰ درصد زوجین ایرانی با چالش طلاق عاطفی مواجه هستند که این مسأله در بین تحصیل‌کردگان جامعه سه برابر افراد عادی است. به نظر شما راه‌حل چنین مشکلاتی که عمدتا پنهان است و در سطح عمومی مورد کنکاش قرار نمی‌گیرد چیست؟

بنده هم این مسأله را می‌پذیرم که خانواده‌های ایران با چالش طلاق عاطفی مواجه هستند. ریشه این مشکل نیز به روابط بین اعضای خانواده و مهارت‌های زندگی باز می‌شود. این مسأله با ظهور فضای مجازی در جامعه ایران شکل جدی‌تری نیز به خود گرفته است. فضای مجازی شاید میزان آگاهی خانواده‌های ایرانی را افزایش داده اما نمی‌تواند اعضای خانواده را از نظر عاطفی تأمین کند. به همین دلیل نیز فضای مجازی روابط بین اعضای خانواده را شکننده کرده است. خوشبختانه وزارت آموزش و پرورش رویکرد مناسبی برای آموزش مهارت‌های زندگی در بین دانش‌آموزان آغاز کرده که می‌تواند به بهبود وضعیت خانواده‌ها در آینده کمک کند. در شرایط کنونی زوجین تحصیل کرده جامعه هنوز نسبت به ارتباط با یکدیگر اطلاعات کافی ندارند و آموزش لازم در این زمینه به آنها داده نشده است. نکته دیگر اینکه اعضای خانواده ساعات کمی را با هم سپری می‌کنند و همین مسأله نیز در آسیب‌های مربوط به خانواده تأثیرگذار بوده است. در جوامع سنتی مهارت‌های زندگی به صورت طبیعی از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شده است. در جوامع مدرن با توجه به تغییر دغدغه‌های اعضای خانواده‌ها این مسأله شکل دیگری به خود گرفته و به همین دلیل روابط بین اعضای خانواده مانند گذشته صمیمی و عاطفی نیست. آموزش‌هایی در زمینه تقویت نهاد خانواده در صداوسیما و دیگر کانال‌های ارتباطی داده می‌شود، اما این آموزش‌ها کافی نیست. در شبکه‌های اجتماعی نیز خبرهای منفی درباره خانواده‌های ایرانی به مراتب از خبرهای مفید و مثبت بیشتر است. این در حالی است که از طریق شبکه‌های اجتماعی ما می‌توانیم خبرهای مفید و مناسبی درباره خانواده‌های ایرانی منتشر کنیم که به تقویت بنیادهای خانواده‌ها کمک کند.

فشارهای اقتصادی به چه میزان در ناپایداری خانواده ایرانی نقش داشته است؟ آیا فشارهای اقتصادی در افزایش آمار طلاق در جامعه تأثیر داشته است؟

بدون شک مشکلات اقتصادی یکی از مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار بر چالش‌های درونی خانواده‌های ایرانی است. براساس تحقیقات انجام شده وضعیت مطلوب اقتصادی جامعه درموفقیت خانواده‌ها تأثیرگذار است و در مقابل مشکلات اقتصادی نیز در نابسامانی‌ها و ناپایداری‌های خانواده‌ها نقش دارند. این در حالی است که خانواده‌های موفق نیز در اقتصاد جامعه نقش دارند. به عنوان مثال در روستاها اغلب اعضای خانواده به فعالیت اقتصادی مشغول هستند که این مسأله در جامعه نقش مثبتی ایفا می‌کند. بدون‌شک تکان‌های اقتصادی و تحریم‌ها روی خانواده‌ها تأثیر منفی دارد و به خانواده‌های ایرانی آسیب خواهد زد. در شرایط کنونی اغلب خانواده‌های ایرانی با معضل بیکاری همسران یا فرزندان مواجه هستند که این مسأله نیز در وضعیت کلی خانواده‌ها تأثیرگذار است. براساس آمارهای ارائه شده نرخ بیکاری دختران تحصیلکرده تا سه برابر بیشتر از پسران تحصیلکرده است. به همین دلیل نیز در شرایط کنونی مسأله بیکاری در اولویت نخست دولت قرار دارد و تلاش‌های گسترده‌ای برای حل این بحران انجام شده است. با این وجود ما باید این نکته را نیز در نظر بگیریم که شرایط بسیار سخت شده و این شرایط نیز نیازمند تدبیر ویژه است.

چرا شرایط سخت شده است؟

در حال حاضر دولت با چالش‌های بین‌المللی مواجه شده است. با این وجود من معتقدم شرایط آمریکا به عنوان محور تخاصم با ایران شرایط ناپایدار و نامطئمنی است. جامعه آمریکا با تکان‌های اقتصادی زیادی مواجه است و در سال‌های گذشته در جامعه آمریکا سقوط اقتصادی بزرگی رخ داده است. در نتیجه اقتصاد آمریکا در وضعیت مطلوبی نیست و به همین دلیل نمی‌تواند به صورت یک طرفه و یکجانبه با ایران مقابله کند. از سوی دیگر مردم ما همواره در شرایط سخت نشان داده‌اند که با وحدت و همدلی خود را نشان می‌دهند و تلاش می‌کنند با انسجام داخلی از بحران‌ها عبور کنند.

آمارهای ارائه شده نشان می‌دهد که میزان اعتیاد زنان از سال گذشته تاکنون از۴درصد به۱۰ درصد افزایش پیدا کرده است. چرا اعتیاد در ایران به سمت زنانه شدن حرکت می‌کند و تعداد زنانی که از مواد مخدر استفاده می‌کنند روزبه‌روز افزایش پیدا می‌کند؟ افسردگی زنان جامعه به چه میزان در این زمینه تأثیرگذار بوده است؟

بنده هم افزایش میزان اعتیاد در بین زنان جامعه را تأیید می‌کنم. با این وجود آمارهای مختلفی در این زمینه ارائه شده و به همین دلیل تحلیل‌های متفاوتی نسبت به این مسأله وجود دارد. البته نرخ اعتیاد در جامعه ما به صورت کلی در حال افزایش است که به تبع آن اعتیاد زنان نیز نسبت به گذشته افزایش نشان می‌دهد. یکی از مهم‌ترین دلایل افزایش آمار اعتیاد در ایران نیز به افزایش تولید مواد مخدر باز می‌گردد که عمدتا به همسایه شرقی ما یعنی افغانستان باز می‌گردد. در حالی که انتظار می‌رفت پس از سقوط طالبان میزان تولید مواد مخدر در کشور افغانستان کاهش پیدا کند، اما در حال حاضر میزان تولید مواد مخدر به مراتب از گذشته بیشتر شده است. این در حالی است که تمهیدات زیادی برای جلوگیری از مواد مخدر در مرزهای کشور صورت گرفته است. با این وجود مواد مخدر همچنان به کشور وارد می‌شود و به همین دلیل زمینه برای افزایش آمار اعتیاد در کشور فراهم شده است. از سوی دیگر گرایش به مواد مخدر به دلیل برخی عوامل روانی نیز صورت می‌گیرد. به عنوان مثال کنجکاوی، فریب و همچنین عدم اطلاع از مهارت‌های ارتباطی در این زمینه نقش دارد. یکی از مهم‌ترین مشکلات در مهارت‌های ارتباطی عدم توانایی در «نه» گفتن در بین نوجوانان و جوانان است.

از زمانی که معاونت ریاست جمهوری در امور زنان و خانواده را برعهده گرفته‌اید چه اقداماتی درباره ازدواج سفید انجام داده اید؟ آیا آمار دقیقی از وضعیت ازدواج سفید در کشور وجود دارد؟

در این زمینه آمار دقیقی در اختیار نداریم؛ اما می‌پذیریم که ازدواج سفید در جامعه ما وجود دارد. به نظر می‌رسد مهم‌ترین دلیل اینکه جوانان به سمت ازدواج سفید گرایش پیدا کرده‌اند موانعی است که در مسیر ازدواج در جامعه ما به وجود آمده است. با این وجود مهم‌ترین چالشی که در مسیر ازدواج سفید قرار دارد این است که بین دختر و پسر هیچ قراردادی وجود ندارد و همین مسأله به شکل‌های مختلف به هر دو طرف آسیب می‌زند. به همین دلیل نیز من معتقدم این نوع ازدواج باید در یک چارچوب و قواعدی رخ بدهد که حقوق طرفین ضایع نشود. ازدواج به کرامت ذاتی انسان توجه می‌کند و به دنبال احترام به حقوق طرفین است. در نتیجه حیف است که دو نفر بدون هیچ قواعد و چارچوبی با هم زندگی کنند و ارزش و کرامت انسان نادیده گرفته شود. نکته دیگر اینکه در ازدواج سفید احتمال وقوع خشونت وجود دارد که در چنین شرایطی طرفین هیچ ملجأ قانونی ندارند. این در حالی است که در ازدواج رسمی در صورت وقوع خشونت طرفین می‌توانند به صورت قانونی مطالبات خود را پیگیری کنند. از سوی دیگر احتمال تولد فرزند در ازدواج سفید وجود دارد و به همین دلیل با توجه به اینکه هیچ قراردادی در این زمینه وجود ندارد فرزند یا فرزندان سرنوشت نامعلومی پیدا می‌کنند. نکته دیگر اینکه ما تلقی‌های اشتباهی درباره ازدواج در جامعه ایجاد کرده‌ایم که این تلقی‌ها مشکل ازدواج جوانان را پیچیده‌تر کرده است. از سوی دیگر ما نتوانسته‌ایم تصویر صحیح و مترقی از نهاد خانواده و همگام با تحولات اجتماعی و سیاسی برای جوانان ترسیم کنیم. به همین دلیل برخی جوانان به سمت ازدواج سفید گرایش پیدا کرده‌اند. در نتیجه اگر جوانان بپرسند چه کسی متهم است، مجبوریم بگوییم که ما متهم هستیم.

با توجه به برخی برخوردهای سوال‌برانگیز با زنان در اماکن عمومی، معاونت ریاست جمهوری در امور زنان و خانواده چه تمهیداتی برای جلوگیری از تکرار این اتفاقات انجام داده است؟

ما هیچ تردیدی نسبت به وظیفه شناسی و دلسوزی در این زمینه نداریم. همه ما می‌دانیم نیروی انتظامی یکی از مهم‌ترین اهرم‌های لازم برای جلوگیری از آسیب به جامعه در زمینه تبهکاری و تعدی به حقوق دیگران است. با این وجود براساس ارزیابی‌هایی که صورت گرفته نوع و شیوه برخورد در مواردی دارای اشکال بوده است. البته از این نکته نیز نباید غافل شد که در بسیاری از کشورهای جهان، پلیس اخلاقی وجود دارد و این مسأله تنها مختص ایران نیست، اما نباید غلظت عملکرد در این زمینه زیاد باشد. بدون شک در چنین مسائلی حقوق و کرامت انسان اهمیت زیادی دارد. باید رویکردها را متعادل کرد و باید به روی دیگر قضیه که خانم‌ها در اماکن عمومی هتک حرمت می‌شوند و مورد تعرض قرار می‌گیرند نیز ورود کرد. در شرایط کنونی زنان جامعه در معرض آسیب‌های گفتاری و رفتاری در اماکن عمومی هستند.

چرا در حالی که در گذشته حضور زنان در ورزشگاه‌ها یک رویکرد عادی بود، امروز این اتفاق به یک چالش پرهزینه برای جامعه تبدیل شده که وقت و انرژی زیادی را از جامعه گرفته است؟

زنان در گذشته در ورزشگاه‌ها حضور پیدا می‌کردند و یک رویکرد عادی به شمار می‌رفت. با این وجود در سال‌های گذشته یک حادثه در یکی از ورزشگاه‌ها اتفاق افتاد که به دلیل در نظر نگرفتن خروجی مجزا برای بانوان بود. البته در این زمینه فیلم‌هایی نیز گرفته شد که بازتاب مناسبی در بین افکار عمومی نداشت. به همین دلیل نیز برخی از مسئولان رویکرد سلبی با ورود زنان در ورزشگاه‌ها در پیش گرفتند. این در حالی است که اگر به عنوان مثال در یک خیابان تصادف صورت گرفت نباید خیابان را بست و اجازه رفت و آمد به خودروها را نداد. با این وجود عزم جدی در دولت برای حضور زنان در ورزشگاه‌ها وجود دارد و وزارت ورزش و جوانان مدت‌هاست به دنبال راهکاری برای این مسأله است. البته اتفاقی که در زمان پخش مسابقات جام جهانی صورت گرفت و خانواده‌ها در کنار یکدیگر بازی‌ها را در ورزشگاه‌ها و اماکن عمومی تماشا کردند یک اتفاق مبارک و مثبت بود. این در حالی است که برخی علاقه دارند به نام دینداری برای هر موضوعی یک چالش ایجاد کنند. دین اسلام دین تساهل و تسامح است و راه را برای تعالی و ترقی انسان مهیا می‌کند. دین اسلام به دنبال سیطره بر انسان نیست و بلکه به دنبال پیشرفت معنوی و عقلایی انسان است.