زنان بیشتر از مردان به اخلاق کسب و کار پایبند هستند. در بیشتر مواقع مردان اخلاقیات را تنها به حوزه‌ی کسب و کار محدود می کنند، اما زنان این اخلاق مداری را فراتر از حوزه‌ی کسب و کار می برند و همیشه در تلاش‌اند حقوق دیگران را با نهایت انصاف و عدالت رعایت کنند. دلیل اصلی این است که زنان وقتی مرتکب اشتباه کوچکی می شوند تا مدت‌ها احساس گناه دارند. به دلیل این که در هر شرکتی به رفتار اخلاق مدارانه بیشتر توجه می شود، زنان شانس بیشتری برای مدیریت و رهبری دارند. علاوه بر آن، زنان در مقابل کاری که انجام می دهند، بیشتر مسئولیت پذیرند و این به موفقیت آن‌ها کمک می کند.

زنان صبر بیشتری دارند

زنان در مقایسه با مردان بسیار صبورترند. آن‌ها در بیشتر مواقع با حوصله و بررسی تصمیم می گیرند. زنان به خوبی می دانند تصمیمات شتاب زده کمکی به پیشرفتشان نخواهد کرد. پس وقتی بخواهند تصمیم کاری بگیرند، برای تصمیمات خود وقت می گذارند و تمام جوانب را پیش از نتیجه گیری نهایی تحلیل می کنند. زنان در کنترل استرس نسبت به مردان توانایی بیشتری دارند. حتماً می دانید استرس تأثیر منفی روی قدرت تصمیم گیری دارد و تصمیمات توأم با استرس باعث می شود از موفقیت دور شویم.

زنان از مهارت‌های ارتباطی بالایی برخوردارند

شاید زنان را پرحرف بدانیم، اما این تفکر رایج اشتباه است زیرا آن‌ها هر حرفی که به ذهنشان برسد را به سرعت بیان نمی کنند. زنان با معنا صحبت می کنند، زیرا توانایی فوق‌العاده‌ای در تفکر منطقی درباره‌ی موضوعات مختلف دارند و همیشه می‌خواهند هر مسئله‌ای را به طور عمقی تجزیه و تحلیل کنند. زنان در ارتباطات خود می توانند طرف مقابل را با زیرکی به انجام معاملات کاری قانع کنند. آن‌ها ابتدا درباره‌ی کارهایی که قصد انجامشان را دارند، حرف می زنند و سپس حرف‌های خود را به اثبات می رسانند

اما مردان عمل را بر حرف ترجیح می دهند. پس زنان می توانند با مهارت‌های ارتباطی خود در مدیریت موفق‌تر باشند. هر چه در مهارت‌های ارتباطی توانایی بیشتری داشته باشید، اطلاعات را به طور کارآمدتری انتقال خواهید داد و این همان ویژگی‌ای است که برای مدیریت و رهبری هر کسب و کاری لازم است. علاوه بر آن، مهارت‌های ارتباطی در تقویت و حفظ ارتباطات شخصی و کاری مؤثر هستند.

زنان به دنبال رشد فردی هستند

وقتی زنی مدیریت یک سازمان را برعهده دارد، از دیدن رشد فردی تمام اعضای گروهش احساس غرور کرده و همواره کارمندان خود را به پیشرفت در زندگی حرفه‌ای و شخصی تشویق می کند. این همان خصوصیتی است که هر رهبر موفقی به آن نیاز دارد تا کارمندان بتوانند ارتباط مؤثرتری با او برقرار کنند. زنان به دلیل بهره‌مندی از مهارت‌های ارتباطی ذاتی، احساس همدلی و هوش هیجان، رهبران بهتری نسبت به مردان هستند. زنان می‌توانند با دیدگاه‌های منحصر به فرد خود درباره مسائل مختلف به راه حل‌هایی برسند که در نهایت به نفع تمام اعضای گروه خواهد بود.

زنان شنونده‌ی خوبی هستند

اغلب زنان با دقت و حوصله به حرف‌های دیگران گوش می دهند و به این درک رسیده‌اند که چرا خداوند دو گوش و یک دهان به انسان داده است. خیلی از زنان وقتی کسی برایشان حرف می زند، تمام حواسشان را به طرف مقابل می دهند. در واقع، زنان دوست دارند درد دل دیگران را بشنوند و در صورت نیاز در کنارشان باشند. شنونده‌ی خوب بودن یکی از خصوصیات اصلی رهبران موفق است. رهبران زن به دلیل شنونده‌ی خوب بودن قادرند با مشتریان و کارمندان ارتباط بهتری برقرار کنند.

زنان رفتار حمایتی بهتری دارند

زنان نه تنها همیشه در دسترس هستند، بلکه ذهن و دل بازی هم دارند. روانشناسان می‌گویند زنان به دلیل غریزه‌ی مادری و میل به تأمین نیازهای خانواده رفتار بهتر و پذیراتری دارند. این رافت و شفقت ذاتی سبب می شود زنان بدون توجه به جایگاه شغلی‌شان، تمایل بیشتری به حمایت کارمندان و همکاران در سطوح مختلف سازمانی داشته باشند.

زنان با وجود تمام توانایی‌هایی که گفته شد، هنوز به طور قابل توجهی در شغل‌های مدیریتی حضور ندارند. در واقع، زنان برای این که بتوانند از فرصت‌های پیشرفت شغلی بهره‌مند شوند، مسیر طولانی در پیش دارند و باید تلاش کنند دیدگاه منفی و سنتی خیلی‌ها را در مورد توانایی‌هایشان تغییر دهند. با این وجود، زنان زیادی هستند که در شغل‌های مدیریتی موفق بوده و شهرت موفقیتشان توانسته دیدگاه عده‌ی کمی را درباره توانایی‌ها و ظرفیت‌های آن‌ها تغییر دهد.