گلناز سعیدی/ پژوهشگر صلح
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
صیانت از کرامت انسانی نیازمند ساز و کارهای عملی برای تحقق آرمانهای والای بشری یعنی صلح و امنیت، رفع تبعیض و احترام به شأن انسانی است و بنیاد آزادی، عدالت و صلح در جهان بر پایه ی شناخت ارزش ذاتی و حقوق مساوی سیاسی و مدنی تمام اعضاء خانواده بشری استوار است.
صلح به نحوی جدایی ناپذیر با برابری زنان و مردان پیوند دارد. برابری زنان و مردان موضوعی مرتبط با حقوق بشر و شرط عدالت اجتماعی و نیز پیش شرط ضروری و بنیادین برابری، توسعه و صلح است. محیطی که صلح جهانی را ابقاء نماید و حقوق بشر، دموکراسی و حل و فصل مسالمت آمیزاختلافات، مطابق اصول عدم تهدید و همچنین عدم کاربرد زور علی ه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی و اصل احترام به حق حاکمیت را که در منشور سازمان ملل متحد مندرج است، ارتقاء بخشد، عامل مهمی در پیشرفت زنان است.
زنان اغلب به عنوان قربانیان جنگ در نظر گرفته می شوند، نقش زنان از صدراسلام تا پایان جنگ جهانی دوم در معاهدات صلح چشمگیر بوده است اما این نقش به ویژه در مساعدت برای خاتمه جنگ ها و تلاش های بازسازی جوامع و زندگی اقتصادی پس از جنگ، نادیده گرفته شده است.
علیرغم ناتوانی معاهدات صلح برای جبران رنج هایی که زنان در جنگ ها متحمل شده اند فرآیندهای صلح ابتدایی ترین راه برای تسکین جراحات و نقطه شروعی برای مسئولیت در قبال آن می باشد. پس زنان باید به طوری جدی در جایگاهی در مذاکرات صلح و دوستی در پیش نویس ، تفسیر واجرای قواعد حقوقی که در طی گذار از جنگ به صلح بوجود می آید داشته باشند.
زن ازدیدگاه غرب
امروز در جوامع غربی مقام و منزلت زن مشابه با موقعیت و جایگاهی است که تا پایان قرن ۱۹ داشت. در اروپای قبل از قرن بیستم زن قانوناً و عملاً فاقد حقوق انسانی بود، نه حقوقی مساوی با مرد داشت و نه مشابه با او. زن در یونان در بازارها خرید و فروش می شد. ویل دورانت در تاریخ تمدن می نویسد: در میان ملل اولیه، از لحاظ تحریم، زن، رتبه ی اولیه را داشته و در هر آن، با هزاران خرافه، علتی می تراشیدند که زن را نجس و خطرناک و غیرقابل لمس معرفی کنند.
فروید در قرن بیستم همانند ارسطو در قرنها پیش و همانند برودون هولناک در پنجاه سال پیش هنوز هم زنان را متهم می کنندکه مرد نیستند. و بالاخره نیچه معتقد است: وقتی زنی دانشمند شود معمولا نشان آن است که در اندامهای تناسلی او اختلالی روی داده است.
این تفکر حاکم بر جهان غرب سبب نهضت فمینیستی ( نبش دفاع از حقوق زن) اواسط قرن نوزدهم در برابر ستم ها و نابرابری های که بر زن تحمیل می شد صورت گرفت. گرچه زن کم و بیش حقوقی مشابه با مرد پیدا کرد، مثل حق ارث، حق رأی، حق تحصیل و اخذ مدرک تحصیلی، حق استفاده از اموال شخصی خود و .. اما به دلیل تفاوت های جنسی و طبیعی حقوق مساوی با مرد را بدست نیاورد.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله در فرازی از خطبه معروف به ( حجه الوداع) به معرفی شخصیت حقیقی زن و شناساندن جایگاه واقعی وامتیازات روحی و ماهیت اثر وجودی او در خانواه و تامین سعادت بشر اختصاص داده اند. در آنجام می فرمایند: ( به خانواده های مسلمین از من پیام رسانده و بگوئید: حرمت زنان را بشناسید و این عضو لطیف و عزیز را در جامعه خوار و بی مقدار ندانند … مرد باید مهربان و عالی نظر باشد و در عشق و احترام به همسرش خیانت روا ندارد. شما ای نژاد عرب ارزش زن را چگونه می بینید و چگونه می پندارید.
فرایند صلح
بدون مشارکت زنان و دختران و گنجاندن چشم اندازهای جنسیتی در فرآیندهای رسمی و غیر رسمی صلح، صلح پایدار ایجاد نخواهد شد. زنان از دیرباز در اعمال نفوذ و سازماندهی صلح و خلع سلاح فعال بوده اند. گروه های زنان متشکل از عامه مردم، جبهه های چند حزبی و قومی تشکیل داده اند، صلح را ترویج می کنند و اقدامات آشتی جویانه انجام می دهند. آنان حذف تسلیحات کشتار جمعی را درخواست کرده اند، علیه سلاح های کوچک مبارزات تبلیغاتی انجام داده اند، در برنامه های جمع آوری سلاح ها شرکت کرده اند و اطلاعاتی در باره مین های زمینی منتشر کرده اند. مادران گرد هم آمده اند تا از سرنوشت فرزندان مفقود الاثر خود مطلع شوند یا از اعزام اجباری فرزندان خود به خدت یا اعزام آنان به جنگ جلوگیری کنند.
جنبش های صلح زنان اغلب بر تجارب مشترک متمرکز هستند و در سرتاسر جبهه های مختلف همبستگی ایجاد می کنند که باعث می شود توصیف دشمن به عنوان دیگری مشکل باشد. نگرانی های این گروه ها درخصوص فرزندان شان و سایراعضای خانواده به آنان مشروعیت اجتماعی می بخشد و با زنان طرف مورد مناقشه ارتباط بوجود می آورد. در نتیجه زنان گاهی از مردان در ابراز نگرانی درخصوص مناقشه مشکلات کمتری دارند.
گروه ها و شبکه های زنان در سطوح منطقه ای و زیر منطقه ای کارشان را آغاز کرده اند. برای مثال، کمیته زنان آفریقا درخصوص صلح و توسعه که در سال ۱۹۹۹ آغاز به کار کرد، بر ترویج حل و فصل مناقشات در تعدادی از کشورهای افریقایی متمرکز است. شبکه صلح زنان رودخانه مانو،زنان اهل گینه، لیبریا و سیرالئون را گرد هم می آورد.
مشاوره با گروهها و شبکه های زنان می تواند درخصوص مناقشات شناخت لازم ارائه دهد. درک هنجارها و رسوم جنسیتی در یک جامعه می تواند اطلاعات مهم برای نخستین هشدارها تامین کند. ولی سازمان های بین المللی همواره دانش تجربه و دخالت غیر رسمی در فرآیندهای صلح را به رسمیت نشناخته و مورد استفاده قرار نداده اند. هیئت ارزیابی تقریباً فقط بر احزاب سیاسی و سایر فعالان سیاسی رسمی متمرکز هستند.
فعالیت های غیر رسمی زنان برای صلح به ندرت در فرایندهای رسمی صلح منعکس می شوند، زنان اغلب از فرآیندهای رسمی صلح کنار گذاشته می شوند چون تصمیم گیرنده، رهبران نظامی یا جنگجو نیستند یا گاهی به دلیل که فرض می شود از مهارت لازم برخوردار نیستند. فرآیندهای صلح ابعاد جنسیتی را در نظر نمی گیرند و نگرانی های اصلی زنان همیشه به میز مذاکره راه نمی یابد.
سازمان های محلی صلح ممکن است در برابر مشارکت و دخالت زنان از خود مقاومت نشان دهند. هر یک ازگروه ها که به فعالیت های صلح آمیز می پردازند می توانند درخصوص نقش های مناسب زنان در جامعه فرضیاتی را مجددا ایجاد کنند. هرگاه از زنان دعوت شود به گروهی ملحق شوند ، ممکن است از تصمیم گیری کنار گذاشته و به انجام وظایف خانه داری تنزل درجه داده شوند.
با این حال حضور مذاکره کنندگان زن تضمین کننده این نیست که مسایل برابری جنسیتی در دستور کار صلح قرار داده خواهند شد. تمام فعالان در فرآیندهای رسمی صلح- مرد یا زن- برای جلب توجه به وضعیت اسفناک و نگرانی های زنان و مردان باید آگاهی و ظرفیت لازم را داشته باشند.
انرژی و حضور فعالان های که زنان در فعالیت های غیر رسمی نشان می دهند باید مهار شود و به مشارکت و نفوذ بیشتر در فرآیندهای رسمی تبدیل گردد. به منظور ایجاد ارتباط بین فعالیت های غیر رسمی با فعالیت های رسمی صلح، سازو کارهای لازم باید تهیه شوند. گروه ها و شبکه های زنان فقدان آموزش را محدودیت اساسی محسوب می کنند.
اگر موافقت نامه های صلح به اهمیت برابری جنسیتی به صراحت نپردازند، جلب توجه به ابعاد جنسیتی ونگرانی های زنان در مرحله اجرایی ممکن است برای مثال، در ارتباط با مقررات حقوق بشری در قوانین اساسی جدید، فرآیندهای انتخاباتی، اصلاحات اراضی و قوانین درخصوص خشونت های جنسی. دشوار باشد.