اداره بین الملل معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری در گزارشی به وضعیت زنان در کشور آلمان پرداخته است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری؛ این گزارش علاوه بر معرفی وزارتخانه زنان، خانواده، سالمندان و جوانان؛ به ابعاد مختلف جایگاه زنان در این کشور اروپایی پرداخته و آمارهای قابل ملاحظه ای را در این خصوص ارائه می دهد.

در این گزارش آمده است:

وزارتخانه زنان، خانواده, سالمندان و جوانان کشورفدرال آلمان در سال 1957 به وزارت زنان و امور جوانان تغییر یافته ودر سال 1963به وزارت فدرال جوانان و خانواده تبدیل شد. در سال 1986 به وزارت سلامت، زنان، خانواده و جوانانتغییر نام یافت. بحث سلامت نیز در سال 1991 به وزارت فدرال سلامت واگذار شد.

در سال 1994 به ترکیبی ازتقسیمات شامل وزارت امور زنان،شهروندان،زنان و جوانان فدرال تغییر یافت.

این وزارتخانه درموضوعات ذیل اهداف خاصی را دنبال می کند:

1- زنان و مسائل جنسیتی، خانواده، زنان در مناقشات مسلحانه، ارزیابی خشونت و قاچاق علیه زنان، سیاستخانواده، رفاه و مراقبت از سالمندان، درک حقوق جوانان و کودکان به عنوان مثال در موضوعات:

2- کودکان و جوانان: موضوعاتی شامل توسعه جوانان و کودکان، نگرش­ها جهت ارتقاء حقوق کودکان و جوانان

در ادامه این گزارش در خصوص وضعیت اشتغال زنان علاوه بر حضور کمرنگ در مشاغل مدیریتی، بر عدم برابری مزد و دستمزد زنان و مردان نیز تأکید شده است.

همچنین از جمله آمارهای قابل ملاحظه در بحث اشتغال می توان به حضور 11 تا 36 درصدی در پارلمان، حضور 5/7 درصدی در اعضای هیات علمی دانشگاه ها و اشتغال زنان بر 90 درصد مشاغل نیمه وقت این کشور اشاره کرد.

این گزارش ادامه می دهد:

در 25 نوامبر سال 1988 خانم "ریتاز سموت" به ریاست پارلمان فدرال آلمان برگزیده شد. ریاست مجلس در سلسلهمراتب شغلی در آلمان دومین مقام در سطح کشور است. رییس قوه قضاییه آلمان هم یک زن است  همچنین براینمایندگی دولت آلمان در ارتش فدرال نیز برای نخستین بار یک زن انتخاب شده است. حضور یک زن در مشاغل طرازاول نباید گمراه کننده باشد. لازم به ذکر است سهم زنان در رده های بالای کاری تنها 7 / 6 درصد است. درپارلمانهای آلمان پارلمان فدرال و پارلمانهای ایالتی بین 11 تا 36 درصد کرسیها را زنان اشغال کرده اند و جالب توجهآنکه در میان اساتید دانشگاه­های آلمان تنها 7/5 درصد به جامعه زنان تعلق دارند. از حدود سه میلیون نفر که درآلمان با تشکیل یک واحد بازرگانی، به کسب آزاد اشتغال دارند، حدودا 800 هزار نفر زن هستند. از میان زنان شاغلدر سال 1991 تنها سه درصد مشاغل کلیدی اقتصادی را در اختیار داشتند و همچنین در میان 600 شرکت بزرگآلمانی فقط 12 زن در هیأتهای مدیره این شرکتها عضویت دارند. با وجود اینکه تعداد زنان در آلمان سه میلیون نفربیشتر از مردان است، از میان زنان و دختران 15 تا 64 ساله، 59 درصد شاغل هستند. در حالی که تنها به اندازهکمتر از یک سوم مردان حقوق و دستمزد دریافت می کنند. نکته دیگری که در اینجا لازم به تذکر است این است کهاز هر سه زن، یک نفر به طور نیمه وقت به کار اشتغال دارد. در حالی که در میان مردان از هر 40 نفر یک نفر به کارنیمه وقت اشتغال می ورزد. به عبارت دیگر 91 درصد از مشاغل نیمه وقت آلمان در اختیار زنان قرار دارد. در غربآلمان 9 درصد و در شرق این کشور 20 درصد از زنان آماده به کار قادر به یافتن شغل مناسب نیستند. در واقع زنانسریعتر از مردان کار خود را از دست می دهند. دختران سخت تر از پسران می توانند در دوره های کارآموزی، حرفهای بیاموزند و هنوز در همه جا این اصل جا نیافتاده است که زنان برای کار مشابه مردان از حقوق و مزایای مشابهآنها برخوردار باشند.در آلمان کارگران زن به طور متوسط به اندازه 74 درصد مردان همکار خود دستمزد دریافت میکنند و در عمل، مشاغلی که برای اجرای آنها حقوق بیشتری پرداخت می شود، برای مردان در نظر گرفته می­شود. بسیاری از کارفرمایان بیم آن دارند که زنان به خاطر بارداری و بچه داری نتوانند شغلی را که برای آنها در نظر گرفتهشده است به نحو مطلوب انجام دهند. یکی از خصوصیات زبان آلمانی در این است که جنسیت در اسامی عام کاملاًمشخص است و در نتیجه کارفرمایی که جویای یک کارمند یا کارگر است به ناگزیر باید در آگاهی استخدامی که درروزنامه درج می کند آشکارا مشخص سازد که به یک فرد مذکر نیاز دارد یا مؤنث، قانون به کارفرما اجازه نمی دهد کهاز اشتغال یک فرد تنها به خاطر جنسیتش خودداری کند. مع ذلک تحقیقات نشان می دهند که 32% از آگهی­هایاستخدام مربوط به مشاغل کارشناسی و مدیریت که در مطبوعات به چاپ می رسند، فقط خواهان کارمند مردهستند و فقط 3% از این آگهی­ها تنها برای استخدام زن درج شده اند.  سازمانهای زنان اخیرا برای رفع این تبعیضغیر قانونی دست به اقداماتی زده اند و حتی به دیوان عالی اروپایی در لوکزامبورگ شکایت برده اند. امروزه نزدیک به55% از دختران و زنان 15 تا 60 ساله شاغلند و حدود 40% از نیروی کاری در آلمان را تشکیل می دهند. بیش از70% آنها در رده های پایین اشتغال و اغلب در زمینه مشاغل خدماتی به کار مشغولند. یک سوم از 5 / 15 میلیونزن شاغل به صورت نیمه وقت کار می کنند.  حقوق و دستمزد زنان در واحدهای صنعتی برابر با 74% حقوق ودستمزدی است که مردان برای انجام کار مشابه دریافت می دارند. گرچه 53% از دیپلمه های مدارس و 46% ازدانشجویان در آلمان به جنس مؤنث تعلق دارد، ولی زنان پس از اتمام تحصیلات عالی به ندرت می توانند به مشاغلیدر سطح بالا دست یابند. زنان در سطح مدیریت در شرکتها، مراکز دانشگاهی، تشکیلات اداری، رسانه های گروهیو امور سیاسی بسیار کمتر از مردان حضور دارند.

تشویق زنان به فرزند آوری توسط دولت

از دهه 80 میلادی تا کنون تعداد قابل ملاحظه ای قانون به تصویب رسیده است که زنان را تشویق می کند، صاحباولاد شوند

1-      قانون حمایت از مادران نه تنها اخراج زنان باردار از ادارات و شرکتها را ممنوع کرده است، بلکه کارفرما راموظف می کند تا دو ماه تمام پس از زایمان کل حقوق و مزایای آنان را پرداخت کند.

2-     قانون دیگری نیز وضع شده است که بر اساس آن به پدر یا مادری که برای مواظبت از کودک نوزاد، مرخصیبی حقوق گرفته است به مدت دو سال ماهیانه 600 مارک به عنوان مستمری تربیت کودک پرداخت میشود، 98 درصد از افرادی که از این حمایت مالی برخوردار می شوند، زن هستند.

3-      همچنین پدر یا مادری که برای نگهداری فرزند نوزادش مرخصی بدون حقوق می گیرد می تواند پس از سهسال به سر کار سابق خود بازگردد؛ بدون اینکه از رتبه و حقوقش کاسته شده باشد (البته از این مزایا همتقریبا فقط زنان استفاده می کنند)

4-      در آلمان زنانی که صاحب اولاد می شوند معمولاً از یک الگوی سه مرحله ای پیروی می کنند. آنها پس از بهدنیا آمدن نخستین کودک خود از کار در خارج از خانه دست می کشند، حدود ده سال به نگهداری و بزرگکردن فرزند خود می پردازند و سپس معمولاً یک کار نیمه وقت دست و پا می کنند. (بر این اساس این گروه زا زنان هم زیاد مورد نقد قرار میگیرند)

در حال حاضر که تعداد بیکاران افزایش یافته اند، اجرای این روش دیگر به سادگی میسر نیست. بسیاری از آنها پساز آنکه فرزندانشان بزرگ شدند دیگر کار پیدا نمی کنند. بنابراین بسیاری از مادران جوان اکنون ترجیح می دهند،موقعیت اشتغال خود را به خطر نیاندازند و بدون وقفه طولانی دست کم به طور نیمه وقت هم که شده به کار ادامهدهند. طبق یک همه پرسی که اخیرا مشخص شده است که نزدیک به 50% زنان آلمانی بر این عقیده اند که بهترینراه حل شغلی برای مادران اینست که آنها به یک کار نیمه وقت بپردازند تا هم درآمدی داشته باشند و هم فرصتکافی برایشان بماند تا از تربیت فرزند و رسیدگی به امور خانه غافل نمانند.

زنان آلمانی و فعالیت اجتماعی

زنان جوان آلمانی خود را شهروندانی همطراز مردان در جامعه امروز آلمان می پندارندفعالیت زنان در آلمان بیشتربه امور اجتماعی اختصاص دارد، نگاهی به وضعیت زنان در آلمان نشان میدهد اگر چه علاقه به امور سیاسی نیز روبه افزایش است مع ذلک آنان هنوز به اندازه کافی جایگاه اجتماعی خود را به دست نیاورده اند، زیرا تصمیماتاساسی معمولاً در رده هایی اتخاذ می شود که زنان کمتر به آن دسترسی پیدا می کنند. بدیهی است که پیشرفتدر امور شغلی نه تنها به فعالیت اجتماعی آنها می افزاید، بلکه به آنان امکان تصمیم گیری بیشتری می دهد. لازمبه ذکر است که بسیاری از زنان بر خلاف مردان تا کنون موفق نشده اند پیشرفت شغلی را با خوشبختی خانوادگیدر هم بیامیزند، لذا تشریک مساعی بیشتر مردان در رسیدگی به امور خانه موجب شده است که در این زمینهدگرگونی مثبتی ایجاد شود

قانون و زنان در آلمان

گرچه قانون اساسی در سال 1949 بر برابری زن و مرد صحه گذاشته بود ولی تا سال 1957 زنان حتی در قانونازدواج و عقد نیز به حقوق خود دست نیافته بودند. از آن به بعد قدمهایی اساسی در جهت احقاق حقوق زنانبرداشته شد. در سال 1994 دومین قانون تساوی حقوق زن و مرد به تصویب رسید که به بهبودی چشمگیری در وضعاجتماعی و شغلی زنان منجر شد. به موجب این قانون باید از زنان در تمام رده های اجتماعی و شغلی رفع تبعیضشود

وضعیت آموزش زنان در آلمان

تشویق دختران برای تحصیلات بهتر به صورت یک برنامه جدی در دهه هشتاد میلادی آغاز شد و هنوز هم ادامه دارد.در سال 1992 حدود 52 درصد از دختران به تحصیل دبیرستانی پرداخته و 51 درصد از آنها موفق به کسب دیپلم برایتحصیلات دانشگاهی شده بودند 38 درصد هم مدارک لازم برای ادامه تحصیل در یک رشته حرفه ای را به دست آوردهبودند. گرچه دختران تا کنون بیشتر به تحصیل در رشته های علوم انسانی می پردازند، اما علاقه آنها به رشته هایفنی نیز به نحوی آشکار رو به افزایش نهاده است. در حال حاضر 5 / 8 درصد از دانشجویان دختر به تحصیل در رشتههای فنی، حرفه ای می پردازند، و این در حالی است که در سال 1977 تنها 5/2 درصد از آنها به این رشته علاقه­مندی نشان می دادند.

ارتکاب خشونت و جرم علیه دختران

کودکان و نوجوانان به دلایل مختلف، بیشتر از بزرگسالان قربانی خشونت می شوند. دختران و پسرانی که قربانیخشونت خانگی و یا تنبیه بدنی می شوند، بیشتر از آنهایی که قربانی خشونت نیستند، شاهد بروز خشونت درمیان والدین خود هستند. در کشور آلمان پسران اغلب قربانی خشونت های فیزیکی و جسمی، و دختران بیشتر درمعرض آزار و اذیت جنسی قرار دارند. کارشناسان برآورد می­کنند که در کشور آلمان از هر 6 دختر و زن جوان، یک نفرحداقل برای یک بار قربانی خشونت در قالب خشونت فیزیکی شدید یا اذیت و آزار جنسی است. همچنین برآوردشده است که 10 تا 15 درصد از دختران بالای 16 سال حداقل برای یک بار رابطه جنسی ناخواسته را تجربه کردهاند. برخی از مهم ترین اقداماتی که در کشور آلمان به منظور حمایت از کودکان و دختران جوان در قبال خشونتخانگی و برخی دیگر از اقسام خشونت صورت گرفته، عبارت است از:

برنامه عمل دولت آلمان برای مقابله با خشونت علیه زنان

قانون آموزش و اگاهی درباره خشونت در طول آموزش و پرورش

قانون حمایت در مقابل خشونت

دومین برنامه عمل برای مقابله با خشونت علیه زنان

خشونت های خانگی اغلب علیه زن و فرزندان صورت می گیرد. اکنون مشخص شده است که ارتباط نزدیکی میانخشونت علیه زنان و خشونت علیه دختران و پسران وجود دارد. قانون حمایت در مقابل خشونت که در ژوئیه 2002لازم الاجرا شد، حمایت­های قانونی لازم را برای قربانیان خشونت خانگی در نظر گرفت و مجازات مرتکبان را افزایشداد. به منظور پیشگیری از وقوع چنین خشونت­هایی می بایست سرویس­های اختصاصی ویژه در پیش دبستان­ها،مدارس و نهادها و مؤسسات مربوط به رفاه کودکان و نوجوانان ایجاد شود

مساعدت به دختران در دسترسی به فناوری اطلاعات

امروزه استفاده از کامپیوتر و دسترسی به فناوری نوین اطلاعات برای زنان و مردان در عرصه های سیاست، تجارت،اجتماع و اقتصاد از اهمیت زیادی برخوردار است. و دولت المان برای تسهیل دسترسی اقدامات فراوانی را صورت داده است.

اشتغال و خانواده

یکی از ویژگیهای یک کشور صنعتی، بالا بودن تعداد زنان شاغل در آن است. طبق آمار سال 1371، 1/87% از زنان20 تا 39 سال شاغل هستند. حتی بچه دار بودن هم مانع بزرگی بر سر راه زنان آلمانی نیست و اکثریت زنان بچهدار، شاغل نیز هستند. در سال1375، تنها 5/34% از زنان بچه دار بین 15 تا 64 سال شاغل نبودند. مسأله اشتغالزن، پیامدهایی را به دنبال دارد که از آن جمله بالا رفتن مشارکت مرد در کارهای خانه است. علاوه بر زنان آلمانی که35 ساعت در هفته برای کارهای خانه وقت می گذارند، مردان آلمانی نیز 5/19 ساعت کار خانه انجام می دهند کهاین خود زمان قابل توجهی است. از دیگر پیامدهای اشتغال زنان، نیاز به مراکزی برای نگهداری از کودکان درساعتهای عدم حضور پدر و مادر در منزل است. در حال حاضر دو سوم کودکان آلمانی بین 3 تا 5 سال به طور منظمبه کودکستان می روند و یک پنجم کودکان 6 تا 7 سال این کشور پس از پایان ساعات درس در مدرسه باید چندساعتی را نیز در مراکزی همانند کودکستانها بمانند.

 وضعیت اقتصادی خانواده ها

خانواده های آلمانی از رفاه نسبتا بالایی برخوردارند و البته این امر نیز در شکل گیری بسیاری از تحولاتی که در اینگزارش به آن اشاره شد، نقش مهمی را ایفا کرده است. با وجود بالا بودن درآمد خالص ماهانه خانواده ها در کشورآلمان، همان گونه که پیش از این اشاره شد، برای مثال تعداد زیادی از زنان آن هم از سن 15 سالگی به طور پارهوقت یا تمام وقت کار می­کنند، که دلیل عمده آن را باید در بالا رفتن سطح توقعات مردم از زندگی و در نتیجه بالا بودنمخارج آنها جستجو کرد. در این بین افرادی که به تنهایی بدون زوج با فرزند یا فرزندان خود زندگی می کنند، نسبتبه دیگر خانواده ها به طور متوسط کمترین میزان درآمد را دارند.