در این پژوهش برای ملاحظه اهمیت مسئله جنسیت در هویتیابی شخصی و اجتماعی افراد، سعی بر این است که تأثیر این متغیر بر اعتماد میان افراد و سپس سلامت اجتماعی زنان و مردان بررسی و تجزیهوتحلیل گردد.
سلامت اجتماعی به معنای ارزیابی فرد از عملکردش در برابر اجتماع بهعنوان یکی از ابعاد مهم سلامتی مطرح است. بنابر نظر کییز، کیفیت زندگی و عملکرد شخصی فرد را نمیتوان بدون معیارهای اجتماعی ارزیابی کرد. شکلگیری هویت زمینه را برای برخی چالشهای اساسی در سالهای جوانی فراهم میکند. از سوی دیگر، هویت جنسیتی که خود متشکل از دو بعد هویت جنسیتی شخصی و اجتماعی است، به عنوان عاملی تسهیلکننده و معنابخش رابطه انسانهاست. در این پژوهش برای ملاحظه اهمیت مسئله جنسیت در هویتیابی شخصی و اجتماعی افراد، سعی بر این است که تأثیر این متغیر بر اعتماد میان افراد و سپس سلامت اجتماعی زنان و مردان بررسی و تجزیهوتحلیل گردد.
هدف اصلی این پژوهش آن است که به بررسی این امر بپردازد که آیا در دوره جوانی که فرآیندهای روند تقویت هویت جنسیتی شدت مییابد و انتظارات مربوط به جنسیت افزایش مییابد، میتوان انتظار داشت که افزایش تعلق به جنسیت چه شخصی و چه اجتماعی، به ایجاد اعتماد در بین جوانان و نهایتاً سلامت اجتماعی منجر شود؟
روش پژوهش
روش تحقیق، پیمایش مقطعی است و جامعه آماری، زنان و مردان جوان 18 تا 29 ساله شهر تهران هستند. واحد تحلیل فرد است و ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامه است که بر اساس طیف لیکرت تنظیم شده است.
یافتههای توصیفی
بیشترین درصد پاسخگویان؛ یعنی 53.1 درصد را زنان و 46.9 درصد آنها را نیز مردان تشکیل میدهند. اکثریت پاسخگویان؛ یعنی 63.7 درصد از آنها در رده سنی 29- 25 سال، اقلیت پاسخگویان؛ یعنی 11.2 درصد نیز در سنین19- 18 سال و 43 درصد نیز بین 24- 20 سال هستند. میانگین سنی پاسخگویان 23 سال است.
بر اساس وضعیت تأهل؛ 275 نفر معادل 71.6 درصد از پاسخگویان را افراد مجرد تشکیل دادهاند. 26.8 درصد از پاسخگویان را افراد متأهل و 0.5 درصد افراد را مطلقه تشکیل دادهاند. در خصوص پایگاه اقتصادی- اجتماعی، بر این اساس، 4.9 درصد از پاسخگویان دارای پایگاه اقتصادی- اجتماعی پایین، 64.1 درصد پایگاه متوسط و 31 درصد نیز از پایگاه- اجتماعی بالایی برخوردار بودهاند.
زنان تعلق خاطر بیشتری به جنسیت خود دارند
مقایسه میان زنان و مردان با توجه به دامنه تغییرات نشاندهنده آن است که هویت جنسیتی شخصی و اجتماعی در میان زنان بالاتر از مردان بوده و زنان به نسبت مردان تعلق خاطر بیشتری به جنسیت خود داشتهاند. همچنین زنان در اعتماد بنیادین و بینشخصی میانگین بالاتری نسبت به مردان دارند.
میانگین سلامت اجتماعی زنها بالاتر از مردها
با توجه به نتایج پژوهش تغییرات زنان در بعد مشارکت اجتماعی، یکپارچگی اجتماعی و شکوفایی اجتماعی از میانگین بالاتری نسبت به مردان برخوردار بوده؛ همچنین با توجه به دامنه تغییرات، مردان در بعد انطباق و پذیرش اجتماعی میانگین بالاتری را دارا بودهاند. در مجموع، در مفهوم سلامت اجتماعی، میانگین سلامت اجتماعی زنان بالاتر بوده است.
بر اساس نتایج، میانگین نمره سلامت اجتماعی برای مردان 124.68 و برای زنان 129.40 است. مقدار T بهدست آمده (2.661) و سطح معنیداری 0.009 است که بیانگر آن است که میانگین سلامت اجتماعی در میان زنان و مردان تفاوت معناداری با یکدیگر دارد؛ زنان دارای سلامت اجتماعی بیشتری نسبت به مردان هستند. همچنین بین سن زنان و میزان سلامت اجتماعی رابطه مثبت وجود دارد. در خصوص رابطه سن مردان و میزان سلامت اجتماعی آنها نیز میتوان گفت که بین آنها رابطه وجود ندارد.
زنان مجرد از سلامت اجتماعی بالاتری برخوردارند
نتایج نشان میدهد سلامت اجتماعی برحسب وضعیت تأهل زنان متفاوت است و با توجه به میانگینها، زنان مجرد از سلامت بالاتری برخوردارند. با توجه به سطح معنیداری که بالاتر از 0.05 است، میتوان گفت بین پایگاه اقتصادی- اجتماعی زنان و مردان و سلامت اجتماعی رابطه معناداری وجود ندارد.
هرچه میزان هویت جنسیتی در مردان افزایش مییابد، میزان اعتماد در آنها افزایش مییابد
همچنین رابطه هویت جنسیتی شخصی مردان و اعتماد قویتر از سایر ابعاد و مؤلفههای هویت جنسیتی است. پس از آن هویت جنسیتی مردان و رابطه ناب مردان دارای تأثیرات قوی و مستقیم با اعتماد بودهاند. ازطرفی در همه ابعاد و مؤلفههای مفهوم هویت جنسیتی و اعتماد، مردان همبستگی قویتری نسبت به زنان دارند؛ به این معنا که هرچه میزان هویت جنسیتی در مردان افزایش مییابد، میزان اعتماد نیز به همان میزان در آنها افزایش مییابد. به نظر میرسد بین اعتماد زنان و مردان و میزان سلامت اجتماعی آنها رابطه معنیدار و مستقیم وجود دارد.
نتایج نشان میدهد که همبستگی واقعی بین هویت جنسیتی زنان و سلامت اجتماعی پس از تفکیک و کنارگذاشتن تأثیرات اعتماد 0.232 است که در مقایسه با 0.370 اولیه، افت متوسطی داشته است. همچنین، همبستگی واقعی بین هویت جنسیتی مردان و سلامت اجتماعی پس از تفکیک و کنارگذاشتن تأثیرات اعتماد 0.239 است که در مقایسه با 0.579 افت نسبتاً زیادی داشته است. در خصوص هویت جنسیتی اجتماعی زنان و مردان و سلامت اجتماعی رابطه نیز از بین میرود و ارتباط آنها رد میشود.
متغیر اعتماد مهمترین پیشبینیکننده متغیر وابسته سلامت اجتماعی است
بین هویت جنسیتی زنان و سلامت اجتماعی رابطه نسبتاً ضعیف است که با کنترل متغیر این رابطه نیز از بین میرود. همچنین، هویت جنسیتی مردان و سلامت اجتماعی همبستگی متوسطی دارند که با حذف اثر اعتماد، این اثر مشاهده نمیشود. لذا براساس نتایج میتوان گفت متغیر اعتماد مهمترین پیشبینیکننده متغیر وابسته سلامت اجتماعی است و متغیر اعتماد اجتماعی، هویت جنسیتی شخصی، هویت جنسیتی اجتماعی، جنسیت، تحصیلات پاسخگو و سن در دورههای بعد قرار دارند. درحقیقت اعتماد بهعنوان متغیر واسط میان هویت جنسیتی و سلامت اجتماعی بیشترین تأثیر را بهصورت مستقیم بر سلامت اجتماعی داشته است.
لازم به ذکر است این پژوهش با عنوان کامل تبیین رابطه هویت جنسیتی و سلامت اجتماعی زنان و مردان جوان شهر تهران توسط دکتر خدیجه سفیری انجام و سال 1393 در فصلنامه علمی- پژوهشی جامعهشناسی کاربردی منتشر شده است.